ناشناس

تصممیم گرفتم مثل همسرم رفتار کنم و این باعث عکس العمل شوهرم شده.ممنون میشم راهنماییم کنین.

با سلام. با همسرم سر اینکه بخاطر هر رفتار و برخوردی خانواده ام را زیر سوال میبره و از همه چیز و همه افراد ایراد میگیره خسته شدم نظرش اینه که چون من اینطوری ام خوشم نمیاد در مقابل رفتاری جز رفتارهای مد نظر خودم ببینم.در صورتیکه ما از دو فرهنگ و اداب و رسوم و اقلیم متفاوت هستیم. من حتی برای بار اول که با خانواده و اقوام همسرم روبرو شدم طوری برخورد کردم که انگار سالهاست با همشون اشنایی دارم.ولی حالا منم از سال جدید تصممیم گرفتم مثل همسرم رفتار کنم و این موضوع باعث شده هم همسرم و هم خانوادش نسبت به من جبهه بگیرن در صورتیکه من بی احترامی به هیچ کدومشون نکردم فقط چند نمونه از رفتارهای همسرم رو انجام دادم مثل کناره گیری برخورد سرد ایراد گیری(که البته ایراد گرفتن رو به همسرم منتقل کردم نه خانوادش).ممنون میشم راهنماییم کنین.
يکشنبه، 13 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

تصممیم گرفتم مثل همسرم رفتار کنم و این باعث عکس العمل شوهرم شده.ممنون میشم راهنماییم کنین.

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 36 ساله )

با سلام. با همسرم سر اینکه بخاطر هر رفتار و برخوردی خانواده ام را زیر سوال میبره و از همه چیز و همه افراد ایراد میگیره خسته شدم نظرش اینه که چون من اینطوری ام خوشم نمیاد در مقابل رفتاری جز رفتارهای مد نظر خودم ببینم.در صورتیکه ما از دو فرهنگ و اداب و رسوم و اقلیم متفاوت هستیم. من حتی برای بار اول که با خانواده و اقوام همسرم روبرو شدم طوری برخورد کردم که انگار سالهاست با همشون اشنایی دارم.ولی حالا منم از سال جدید تصممیم گرفتم مثل همسرم رفتار کنم و این موضوع باعث شده هم همسرم و هم خانوادش نسبت به من جبهه بگیرن در صورتیکه من بی احترامی به هیچ کدومشون نکردم فقط چند نمونه از رفتارهای همسرم رو انجام دادم مثل کناره گیری برخورد سرد ایراد گیری(که البته ایراد گرفتن رو به همسرم منتقل کردم نه خانوادش).ممنون میشم راهنماییم کنین.


مشاور: علی محمد صالحی

عرض سلام و ادب.
نکته اول راجع به اینکه گفتی «ما از دو فرهنگ و آداب و رسوم و اقلیم متفاوت هستیم»، میدونی که هر چی فاصله فرهنگی زن و شوهر بیشتر باشه، در زندگی مشترک با اختلاف نظر و احیانا تنش بیشتری مواجه میشن، بنابراین وقتی زن و شوهری که از دو فرهنگ متفاوتن و میخوان با هم ازدواج کنن، از ابتدای زندگی مشترک، باید آمادگی این اختلاف نظر رو داشته باشن و خودشون رو آماده این مسئله کنن، و با صبر و بردباری بیشتری با تفاوت ها و اختلاف نظرهاشون برخورد کنن. براین اساس با توجه به اینکه با وجود این اختلاف فرهنگی و آداب و رسوم، پذیرفتید که با هم ازدواج کنید و خودتون این مسئله رو انتخاب کردید، میبایست مسئولیت تصمیمی که گرفتید رو بپذیرید، و محاسن و معایب این ازدواج رو هم قبول کنید.
نکته بعدی در مورد اینکه گفتی «نظرش اینه که چون من اینطوری ام، خوشم نمیاد در مقابل رفتاری جز رفتارهای مد نظر خودم ببینم»، بعید بنظر میرسه که شوهرت این مطلب رو به صراحت گفته باشه و احتمالا اینکه میگی نظرش اینه، در واقع برداشت خودت از رفتارهای شوهرته، یعنی برداشتت اینه که چون شوهر من خوشش نمیاد رفتاری جز مد نظر خودش ببینه، بخاطر همین با خونواده من هم مخالفه. به هر حال اگه این حدس من درست باشه و تو برداشت خودت رو بعنوان نظر شوهرت مطرح کردی، این میشه ذهن خوانی، که درست نیست و ما نمیتونیم و اجازه نداریم که برداشت و تفسیر خودمون از دیگران رو، بعنوان نظر طرف مقابل بیان کنیم.
نکته بعد اینکه اگه کسی رفتارهای صحیح و درستی داره مثلا روابط اجتماعی خوبی با دیگران و بخصوص نزدیکان و فامیل داره، مناسب نیست که بخاطر رفتارهای اشتباه دیگران رفتارهای خوبش رو تغییر بده و بجاش رفتارهای سردی داشته باشه یا کناره گیری کنه، مثل همون که اشاره کردی «من حتی برای بار اول که با خانواده و اقوام همسرم روبرو شدم طوری برخورد کردم که انگار سالهاست با همشون اشنایی دارم»، منظورم اینه که نوع رفتار و تعامل هر شخصی با دیگران، ارتباط مستقیم با شخصیت اون داره، یعنی اگه تو ارتباط گرمی با دیگران داری یا به تعبیر دیگه برونگرا هستی، بخاطر اون شخصیت ویژه خودته که اینطور رفتار میکنی، و اگه شوهرت مثلا سبک ارتباطیش بر خلاف توست، اون هم بخاطر شخصیت خاص خودشه، شخصیت هم چیزی نیست که بشه براحتی اونو تغییر داد یا عوض کرد، و بهتره به شخصیت دیگران احترام بذاریم، خلاصه منظورم اینه که تو رفتارهای درستت رو ترک نکن؛ اما برای اینکه شوهرت متوجه برخی رفتارهای نامناسبش بشه و تو رو بهتر درک کنه، بد نیست که به صورت موقت، مثل خودش رفتار کنی تا همدلی اتفاق بیفته. همدلی یعنی اینکه طرف مقابل بتونه دقیق و کامل حس ما به مسئله یا رفتار خاصی رو درک کنه، و احساسی که ما تجربه کردیم، اون هم تجربه کنه. یعنی اگه تو بصورت موقت رفتارهایی شبیه رفتارهای خودش داشته باشی، و بعد در یک فرصت مناسب این نکته رو بهش بگی که «من میدونم رفتارهای من باعث ناراحتی تو و خونوادت شده، ولی هدف من از این رفتارها، ناراحت کردن تو یا خونوادت نبود، بلکه فقط میخواستم تو حس منو درک کنی، یعنی الان که من این رفتارها رو کردم، تو یه حس خاصی پیدا کردی و ناراحت شدی، من میخوام این حسو با تمام وجودت درک کنی و متوجه بشی که، هر موقع هم تو این رفتارها رو انجام میدی، منم دقیقا همین حس رو پیدا میکنم؛ تو میتونی الان ناراحتی منو درک کنی و بفهمی که وقتی تو اونطور رفتار میکنی من چه حسی پیدا میکنم، از قدیم هم گفتن هر چی برای خودت نمیپسندی برای دیگران هم نپسند، و چقدر بهتره که ما بجای اینکه با رفتارهامون همدیگه رو ناراحت کنیم باعث خوشحالی یکدیگه بشیم...». بعد از اینکه همدلی اتفاق افتاد و شوهرت دقیقا حس تو رو درک کرد، بهتره دیگه مثل خودشون رفتار نکنی و رفتار مناسبی داشته باشی، ولی اگه دوباره رفتار نامناسب شوهرت تکرار شد، در فرصت مناسب و فضای صمیمی بهش یادآوری کن که «یادته وقتی من اونطور رفتار کردم چه حسی پیدا کردی؟ و چقدر ناراحت شدی، الان هم که تو اینطور رفتار میکنی من هم دقیقا همون حس رو دارم»، و شاید لازم بشه هر چند وقت یکبار این مسئله رو به یاد شوهرت بیاری، تا کم کم بتونه خودش رو تغییر بده. و انتظار تغییر، در یک فرصت کوتاه رو نداشته باش. ممکنه ماه ها طول بکشه تا شوهرت بتونه دقیقا حس تو رو درک کنه و خودش رو تغییر بده.
شاد و خوشبخت باشی.

بیشتر بخوانید:
درک کردن همسر



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.