ناشناس

آیا من مستحق اینطور رفتار کردن هستم؟

سلام بر مشاور گرامی خانم قربانی عزیز. در جواب پاسختان در رابطه با طلاق خیر به طور رسمی جدا نشدیم ولی به مدت یه ماه که ایشان یه خونه کرایه کردن و وسایل خانه رو تهیه کردن همراه پسرم با هم هستن و من تنها در خانه خودم هستم و بله شاغل آموزش پرورش هستم ایشان تا قبل از این یک ماه در خانه من بودن و چندین بار هم خانه رو به قصد رفتن ترک کردن و من خیلی سعی کردم که ایشان برگردند و با صحبت سعی کردم قانع بشن ولی این بار با یه دلیل کاملا غیر منطقی گفتن که زندگی برای من تمام شده و باید جدا و طلاق بگیریم ولی هنوز اقدام رسمی رو آغاز نکردن من واقعا از اینکه آنقدر دارم کوچیک میشم که یه انسان برای من ارزشی قائل نیست و باید منتظر این باشم تا ایشان کی برن اقدام کنن ناراحتم برا همین از شما پرسیدم چه کار باید بکنم در حالات رفتاری هم خیلی زشت با من رفتار میکنن در زمان تحویل بچه در رو روی من میبنده و حتی نگاه هم نمیکنه فقط پسرم رو میده ببینم بعد هم به همین منوال دوباره پسرم رو تحویل میدم و آیا من مستحق اینطور رفتار کردن هستم؟
يکشنبه، 5 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

آیا من مستحق اینطور رفتار کردن هستم؟

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 37 ساله )

سلام بر مشاور گرامی خانم قربانی عزیز. در جواب پاسختان در رابطه با طلاق خیر به طور رسمی جدا نشدیم ولی به مدت یه ماه که ایشان یه خونه کرایه کردن و وسایل خانه رو تهیه کردن همراه پسرم با هم هستن و من تنها در خانه خودم هستم و بله شاغل آموزش پرورش هستم ایشان تا قبل از این یک ماه در خانه من بودن و چندین بار هم خانه رو به قصد رفتن ترک کردن و من خیلی سعی کردم که ایشان برگردند و با صحبت سعی کردم قانع بشن ولی این بار با یه دلیل کاملا غیر منطقی گفتن که زندگی برای من تمام شده و باید جدا و طلاق بگیریم ولی هنوز اقدام رسمی رو آغاز نکردن من واقعا از اینکه آنقدر دارم کوچیک میشم که یه انسان برای من ارزشی قائل نیست و باید منتظر این باشم تا ایشان کی برن اقدام کنن ناراحتم برا همین از شما پرسیدم چه کار باید بکنم در حالات رفتاری هم خیلی زشت با من رفتار میکنن در زمان تحویل بچه در رو روی من میبنده و حتی نگاه هم نمیکنه فقط پسرم رو میده ببینم بعد هم به همین منوال دوباره پسرم رو تحویل میدم و آیا من مستحق اینطور رفتار کردن هستم؟


مشاور: خانم قربانی

من هم عرض سلام و ادب دارم خدمت شما همراه گرامی سایت راسخون و ممنونم از اینکه اطلاعات خودتون رو ارائه کردید و پیگیر بودید.
دوست عزیز، ایام متارکه و شروع جدایی بسیار سخت است مخصوصا وقتی فرد به زعم خود تمام تلاشش را برای نگه داشتن زندگی اش انجام داده باشد مخصوصا رفتار همسرتان نیز سبب رنج بیشتر شما میگردد. با توجه به مطالبی که گفتید، به نظر می رسد همسر شما درصدد است شما را نسبت به خود بی میل کند و اینکه گفته شما مانع پیشرفت او بودید، نیز میتواند نشانه ای باشد که او میخواهد استقلال و توانمندی اش را اثبات نماید. حتما در رابطه شما و زندگی تان اتفاقاتی رخ داده که همسرتان نتوانسته اقتدار خود را نشان دهد و شاید طبق گفته اش، این دغدغه یکی از عواملی است که سبب شده به حذف شما بیانجامد. اقتدار و استقلال مرد، از نیازهای اساسی روانی است و از وظایف همسر این می باشد که در تمامی رفتار و سکنات خود به تامین این فاکتور توجه ویژه نماید تا سبب جذب همسرش شود. از طرفی دیگر شخصیت فرد هم میتواند این فاکتور را دامن بزند. افراد با خودکنترلی بالا از تحت سلطه بودن بیزار هستند و به هر بهانه ای دست به اعتراض میزنند و متاسفانه با توجه به اینکه افراد شناخت کمی از خود و تفاوتها دارند، ریشه مسائل را درک نکرده و فقط به طور ناخوداگاه تعارض را درک می کنند و در ادامه رفتار نامطلوب نشان می دهند. با توجه به اینکه افراد شناخت کمی از خود و تفاوتها دارند، ریشه مسائل را درک نکرده و فقط به طور ناخوداگاه تعارض را درک می کنند و در ادامه رفتار نامطلوب نشان می دهند. البته باید بگویم که تشخیص کامل این موارد منوط به مصاحبه حضوری و تشخیص کارشناسانه دارد. با توجه به مشکل ایجاد شده در زندگی شما، به نظر میرسد که شما علیرغم همسرتان همچنان مشتاق ادامه زندگی هستید و منتظر اقدام او هستید. دوست عزیز، ازدواج یک رابطه دوطرفه است و باید هر دو طرف همراه و هم نظر باشند، زمانی که یک طرف مخالف باشد ناخواسته شالوده رابطه به نابودی میگراید. و درواقع به صلاح نیست با توجه به تاکید همسرتان، شما فعلا در این قضیه پیش قدم شده و اصرار نمایید. و چاره ای ندارید تا منتظر اقدام او باشید . با توجه به امور قانونی و مباحث مربوطه شاید همسر شما نیز فعلا اقدامی نکند اما این به معنی بی ارزشی شما نیست. شما به دلایلی دچار اختلافاتی شده اید که میتوانستید با بکارگیری مهارت ها و کمک مشاوره ان را برطرف نمایید اما به دلیل غفلت ها، اکنون به این مرحله رسیده اید. به یاد داشته باشید که ادمی فقط و فقط به دلیل وجود داشتن شان دارای ارزش هستند و هیچ امری هر چند به ظاهر منفی ان را خدشه دار نمیکند. اما اینکه دوست دارید همسرتان شما را طرد نکند، حق دارید که را ناراحت باشید اما همانطور که گفتم می بایست در گذشته برای پایداری رابطه و صمیمیت ان تلاش میکردید. توصیه میکنم اندکی صبر کنید تا همسرتان ارام تر شده و سپس برای ادامه یا پایان این ارتباط تصمیم بگیرید و تنها تمرکزتان بر خودتان و بهتر شدن حالتان باشد. در این بین فرزندتان را به عنوان واسطه و حداقل شرط نگه داشتن ارتباط قربانی ننمایید.
برای تغییر حال کنونی تان ، همانطور که قبلا هم عرض کردم فعلا چاره ای جز پذیرش و کنار امدن با این شرایط ندارید. صبور باشید و نخواهید که همه چیز یک شبه طبق میل شما پیش برود یا زمانی وجود نداشته باشد که حال شما بد نباشد. در افکار خود غوطه ور نشوید و انها را جدی نگیرید و واقعی نپندارید. در عوض، برای زمینه سازی تغییرات اساسی در اینده نیز ، توصیه میکنم در اوقات فراغتی که در حال حاضر دارید به مشاوره حضوری مراجعه نموده و با بررسی شخصیت خود علت اصلی این فاصله گرفتن همسرتان را بررسی کنید. شاید شما در وجه تناسب شخصیتی دچار مشکل بوده اید و یا رفتارهایی در شما وجود داشته که اجازه سازگاری را به شما نداده است. و شاید همسرتان شایسته همراهی با شما نبوده . در هر حال شما برای ادامه زندگی نیاز دارید که خودتان و مشکلاتتان را بشناسید. این مسئله به شما کمک میکند تا با اگاهی یافتن را ویژگی های خود، برنامه های متناسب تری را به اجرا دربیاورید و اشتباهات تان کمتر شود. اموزش مهارت های زندگی و روابط زوجین و تفاوت های همسران نیز برای افزایش درک این خودشناسی بسیار کمک کننده خواهد بود.
بیکار نبودن و داشتن برنامه منسجم سبب می شود تا راحت تر این وضعیت را سپری نمایید. کمک گرفتن از حَکَم و یا واسطه برای اطلاع از وضعیت و تصمیم همسرتان نیز شاید در ادامه مفید باشد.
شاد و سلامت باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.