ناشناس

از سرد شدن رابطه مون نگرانم" چیکار کنم؟

سلام. من و همسرم چهار ساله که ازدواج کردیم و یه پسر دو ساله دارم. از ابتدا علاقه ی خاصی به همسرم نداشتم ولی نمیدونم چرا قبول کردم که باهاش ازدواج کنم یه جورایی نه بدم می اومد ازش نه خوشم می اومد هلاصه در دوران نامزدی به شدت ازش فراری بودم و اصلا روی خوش بهش نشون نمیدادم و از این که حتی دستم رو بگیره بدم می اومد و کلا خجالت می کشیدم کسی من رو با اون ببینه ولی همسرم در دوران نامزدی خیلی تلاش کرد که بهم نزدیک بشه و خیلی نسبت بهم گرم بود ولی من خیلی سرد بودم تا جایی که هر کس ما رو میدید متوجه میشد تا اینکه عروسی کردیم و من حتی چند ماه اول توی برقراری رابطه جنسی مشکل داشتم و همه اش گریه میکردم ولی خب همسرم چیزی بهم نمیگفت تا اینکه بعد از یه مدت اصلا نفهمیدم چی شد که کم کم بهش علاقه پیدا کردم یعنی نمیدونم شاید هم بهش عادت کردم ولی هر چی بود دیگه ازش فراری نبودم و کنارش احساس بدی نداشتم و شروع کردم به محبت کردن بهش ولی احساس کردم که بعد از یه مدتی اون رفتارش با من سرد شد و انگار دیگه براش مثل قبل مهم نبودم و کم کم اختلاف ها شروع شد و اینم بگم که همسرم به شدت آدم درون گرا و گوشه گیری هست و اصلا اهل تفریح و بیرون رفتن نیست ولی قبلا اگر من ازش میخواستم میرفتیم بیرون یا اگر میدید من ناراحت شدم با خواسته ام موافقت میکرد ولی الان اصلا بهم اهمیت نمیده. هر چی بهش میگم میگه خودت انجام بده خودت برو بخر خودت برو بیرون اصلا انگار نه انگار که زندگی مشترک داریم. کل روز من و پسرم با هم هستیم و من خیلی تنهایی اذیتم میکنه هر چی ازش میخوام حداقل یه مسافرت بریم قبول نمیکنه و کلا خودش رو کنار کشیده و میگه هر کاری میخوای بکنی به من ربطی نداره من دارم دوباره نسبت بهش سرد میشم هر هفته دعوا میکنیم و دوباره فقط بخاطر رابطه جنسی میاد سراغم(البته من اینطور فکر میکنم)و دوباره سر یه موضوع کوچیک قهر میکنیم تا یک هفته و گاهی تا دو هفته به من بگید باید چکار کنم؟ چرا انقدر بی تفاوت شده.
يکشنبه، 26 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

از سرد شدن رابطه مون نگرانم" چیکار کنم؟

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 23 ساله )

سلام. من و همسرم چهار ساله که ازدواج کردیم و یه پسر دو ساله دارم. از ابتدا علاقه ی خاصی به همسرم نداشتم ولی نمیدونم چرا قبول کردم که باهاش ازدواج کنم یه جورایی نه بدم می اومد ازش نه خوشم می اومد هلاصه در دوران نامزدی به شدت ازش فراری بودم و اصلا روی خوش بهش نشون نمیدادم و از این که حتی دستم رو بگیره بدم می اومد و کلا خجالت می کشیدم کسی من رو با اون ببینه ولی همسرم در دوران نامزدی خیلی تلاش کرد که بهم نزدیک بشه و خیلی نسبت بهم گرم بود ولی من خیلی سرد بودم تا جایی که هر کس ما رو میدید متوجه میشد تا اینکه عروسی کردیم و من حتی چند ماه اول توی برقراری رابطه جنسی مشکل داشتم و همه اش گریه میکردم ولی خب همسرم چیزی بهم نمیگفت تا اینکه بعد از یه مدت اصلا نفهمیدم چی شد که کم کم بهش علاقه پیدا کردم یعنی نمیدونم شاید هم بهش عادت کردم ولی هر چی بود دیگه ازش فراری نبودم و کنارش احساس بدی نداشتم و شروع کردم به محبت کردن بهش ولی احساس کردم که بعد از یه مدتی اون رفتارش با من سرد شد و انگار دیگه براش مثل قبل مهم نبودم و کم کم اختلاف ها شروع شد و اینم بگم که همسرم به شدت آدم درون گرا و گوشه گیری هست و اصلا اهل تفریح و بیرون رفتن نیست ولی قبلا اگر من ازش میخواستم میرفتیم بیرون یا اگر میدید من ناراحت شدم با خواسته ام موافقت میکرد ولی الان اصلا بهم اهمیت نمیده. هر چی بهش میگم میگه خودت انجام بده خودت برو بخر خودت برو بیرون اصلا انگار نه انگار که زندگی مشترک داریم. کل روز من و پسرم با هم هستیم و من خیلی تنهایی اذیتم میکنه هر چی ازش میخوام حداقل یه مسافرت بریم قبول نمیکنه و کلا خودش رو کنار کشیده و میگه هر کاری میخوای بکنی به من ربطی نداره من دارم دوباره نسبت بهش سرد میشم هر هفته دعوا میکنیم و دوباره فقط بخاطر رابطه جنسی میاد سراغم(البته من اینطور فکر میکنم)و دوباره سر یه موضوع کوچیک قهر میکنیم تا یک هفته و گاهی تا دو هفته
به من بگید باید چکار کنم؟ چرا انقدر بی تفاوت شده.


مشاور: احسان فدایی

با سلام و سپاس از همراهی شما با مشاورین «راسخون»، از اینکه ما را به عنوان راهنمای خود انتخاب نمودید سپاسگزاریم.

به طور کلی تجربه نشان داده است زوج هاى جوان در ابتدای ازدواج به خاطر عدم آشنایى از روحیات و اخلاقیات همدیگر و اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها در مسائل جزئى زندگى گاهی دچار مشکل مى شوند و اگر کمال خواهى، مطلق نگرى و ایده آل گرایى آنها در جنبه های مختلف رفتاری به همراه حلم و بردبارى و سعه صدر نباشد شیرینى ازدواج را به تلخى تبدیل مى کنند.

خواهر ارجمندم! اگر شما نیاز به محبت همسرتان دارید، باید تمام تلاش خود را برای جلب این محبت انجام دهید؛ نه اینکه فقط بگویید نیاز دارم و هیچ کاری نکنید. نیازهای ما از طریق غیر طبیعی حل نخواهند شد. این تلاش های ماست که آینده ما را می سازد. آینده شما دست خودتان است؛ خودتان هستید که آن را می سازید نه دیگری. این خود شما هستید که می توانید و باید بهترین کمک را به خودتان بکنید پس منتظر معجزه نباشید و برای حل مسئله تلاش کنید. بنابراین بهتر نیست به جای گله و شکایت، سعی کنید روابط عاطفی تان را با همسرتان تقویت کرده و بهبود ببخشید تا به این ترتیب بتوانید محبت وی را تمام و کمال به سمت خودتان جلب کنید. البته توجه داشته باشید که بیان این مطالب به معنای تایید رفتار همسر شما نیست، بلکه از آنجا که شما کسی هستید که برای حل مسئله اقدام به مشاوره و چاره جویی نموده اید لذا تلاش برای بهبود وضعیت زندگی تان به عهده شما گذاشته می شود و الا همسرتان نیز در این قضایا بی تقصیر نیست و باید کمی از پوسته درون گرایی خود بیرون آید که ما علت بسیاری از رفتارهای ایشان را همین مسئله می دانیم.

نکته دیگر اینکه مهم ترین عامل احساس رضایت زن و شوهر از زندگی زناشویی، وجود محبت و صمیمیت در خانواده است. بدون وجود این عامل، همسران از زندگی در کنار یکدیگر، احساس لذت نمی کنند و هر لحظه احتمال وقوع اختلاف و مشاجره خانواده را تهدید می کند. چنین رابطه رضایت بخشی به خودی خود حاصل نمی شود، بلکه لازم است افراد آن را ایجاد نمایند. همانطور که می دانید نهاد خانواده گرچه نهاد کوچکی است ولی به مراتب از سایر نهادها اهمیت بیشتری دارد و از پیچیدگی خاصی برخوردار است زیرا در روابط خانوادگی مهمترین عناصر این روابط را انسانها تشکیل می دهند و انسان موجود بسیار پیچیده ای است و از ویژگی های شخصیتی فراوانی مانند تفکر، احساس و هیجان و عواطف و... برخوردار است علاوه بر این تفاوت های فردی نیز بر این پیچیدگی می افزاید، بنابراین زن و مردی که با هم ازدواج می کنند و نهاد خانواده را تشکیل می دهند برای استحکام این نهاد باید هم قبل از ازدواج و هم حین ازدواج و هم بعد از ازدواج شرایط و مسائلی را مراعات کنند تا کمترین اصطکاک و بیشترین همخوانی و هم گرایی را نسبت به یکدیگر داشته باشند.

اگر می خواهید همسرتان خیلی دوستتان داشته باشد و او را مجذوب خود کنید و او بیشتر به شما وابسته شود (که البته برای شما نیاز می باشد تا با این طریق همسرتان رابطه عاطفی خوبی با شما برقرار کند) باید به مهارت های طریقه جذب همسر و همچنین به شیوه های ایجاد کننده محبت در روابط همسران و نحوه برقراری ارتباط کلامی با آنها توجه کنید تا روابط زناشویی شما گرم باقی بماند. برای دست پیدا کردن به این راهکارها، به مطالب ذیل به دقت توجه کنید.

* برای جذب همسر در چند حیطه باید مهارت کسب کنید که برخی از آنها بطور فطری و غریزی در افراد موجود است، کافی است شناسایی و بکار گرفته شود. بعضی از این موارد بطورخلاصه عبارتند از:

1. مهارت رسیدگی به ظاهر: که شامل آرایش و تنوع در لباس و... و بهداشت جسمی و خوشبویی بنا به سلیقه طرف مقابل که این امر مستلزم شناخت روحیات جنس مقابل بطور کلی و علایق او به شکل جزیی است.

2. مهارت رفتاری: خوش خلقی، خوش زبانی، ابراز محبت و عشق به شیوه متفاوت و غافلگیر کننده، شوخ طبعی سنجیده، مدارا، معما سازی رفتاری، ارتباط چشمی، لمسی و کلامی به تناسب نیاز او.

3. مهارت همدلی: درک شرایط و ابراز همدردی به نحو مطلوب، هدیه دادن، ابراز نیاز، وفاداری، احترام، پرهیز از رفتارهای منفی مثل سوءظن و لجاجت و پیش داوری و کینه و حسادت، قراردادن زمان مناسب در طول شبانه روز برای ارتباط کلامی، عاطفی، جسمی و... و مطالعه و بهره وری از تجارب زوج های موفق. امیدواریم با عمل به آنچه بیان شد بتوانید تغییرات خوبی در زندگی تان ایجاد نمایید و اگر در نهایت به نتیجه نرسیدید حتما همراه با همسرتان به مشاور خانواده مراجعه نمایید.

موفق باشید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما