ناشناس
یه یک پسر علاقمند شدم" چه باید کرد؟
من دختر شادی هستم ولی من از یه پسر خوشم اومد این موضوع رو به مادرم گفتم .
بعد از یک سال ما خونمون رو عوض کردیم من خیلی ناراحت شدم. یک ماه بعد به مادرم گفتم تا من رو پیش پسره ببره ولی پسر رو با یه دختر دیگه دیدم بعد از اون به طور خود به خود گریه می کنم و اصلا حال خوبی ندارم. لطفا کمکم کنید. با تشکر فراوان.
مشاور: خانم موحدنساج
سلام به شما پرسشگر محترم و سپاس بابت اعتمادتان به مجموعه راسخون، امیدوارم این پاسخگویی زمینه ای باشد در جهت رفع مشکل شما.
دوست عزیز، شما در اوج سن نوجوانی هستید. این سن بزرگترین انقلاب شخصی فرد بر خود است، همه ما ساختمان وجودمان را در این سن از مصالحی که از کودکی با خود حمل کرده ایم می سازیم. شاخصه اولیه سن نوجوانی تغییرات جسمی و هورمونی شماست، قرار است دیگر کودک نباشید پس باید تغییراتی حاصل شود، خداوند تمام جسم شما را بسیج کرده است تا در کمترین زمان ممکن دختر بچه ای را به جوانی شاداب تبدیل کند، برای رسیدن به این مقصود سطح بسیاری از هورمون های حیاتی فرد به شدت بالا می رود، تا به این آهنگ رشد سرعت بخشد، شما در ظاهر تغییراتی از نشانه های بلوغ را شاهد هستید ولی از تغییراتی درونی و پنهان که خیلی بیشتر و عجیب تر هستند بی خبرید، پس دلیل بسیاری از رفتارهای خود را نمی فهمید. اکثر نوجوانان در این ایام به شدت حساس، زودرنج، وابسته، پرخاشگر و حتی افسرده می شوند. در واقع اگر نوجوانی را بدون وجود این روحیات مشاهده کنیم عجیب است، زیرا سطح بالای هورمون های بدن ساده ترین نتیجه ای که به وجود می آورد آسیب پذیری بالاست. در کنار این تغییرات، به دلیل لطافت خاص دختران نوجوان در ذهن ممکن است خود را کنار پسری تصور کنند، که این حالت نیز کاملا طبیعی است و تقریبا همه حتی به مقدار اندک این شرایط را تجربه می کنند. پس از وجود این حس در خود نگران نباشید. تغییر دیگر یک نوجوان آزمون و خطاهای بالا برای رسیدن به هویت مستقل خود است، در واقع او می خواهد کشف کند کیست، چه می خواهد و چه دارد تا بتواند شخصیت محکمی برای جوانی خود بسازد. پس از خصیصه شرایط سنی خود بهترین بهره را ببرید که زمان طلایی عمرتان را سپری می کنید، هر چه در بزرگسالی برداشت کنید نتیجه تلاش حالتان برای تغییر است. این که از پسری خوشتان می آمده طبیعی است و از آن نترسید ولی این را بدانید که این حس به دلیل شرایط حساس سنی و جسمیتان است نه علاقه واقعی، پس سعی کنید این علایق را جدی نگیرید هر چند همه احساسات انسان زیبا و محترم است، اما بهتر است راه درست بهره بردن از آن را در پیش گیرید. دلتنگی شما نیز کاملا مقطعی خواهد بود و مطمئن باشید به زودی آن را فراموش خواهید کرد ولی دلیل گریه های شما به دلیل توضیحاتم در رابطه با شرایط جسمیتان است، حساس شده اید، جلوی گریه تان را نگیرید ولی زیاد روی هم نکنید. راهی برای کسب آرامش و تغییر ذهنتان بیابید، زیاد کتاب بخوانید، ورزش کنید تا با افزایش سطح اکسیژن مغز خود افسردگی و غم را از خود فراری دهید، اکسیژن بالا سطح هورمون شادی مغز را بالا می برد. برای تسکین روحیه لطیف خود غذای روحتان را فراهم کنید، تغذیه روان دختران هنر است، کاری هنری بیاموزید و سعی کنید در آن بهترین شوید، این کار در کنار آرام بخشی برایتان ارمغان آور اعتماد به نفس بالا خواهد بود. در کنار همه توصیه ها خود را به خدایتان نزدیک تر کنید، مرهم دل است، پدری مهربان است، دلسوزتر از مادر است، و آرام بخش وجودتان، پس عجیب است اگر انسانی خود را از این مسکن قوی و راه گشای شگفت آور محروم کند.
موفق باشید.