ناشناس

شبهه در مورد واقعه ی عاشورا برام پیش اومده" راهنمایی کنید.

با سلام و احترام. در مورد با متن زیر که مربوط به تاریخ طبری هست سوالی پیشامد کرد: هلال بن یساف گوید: ابن زیاد گفته بود از واقصه تا راه شام و تا راه بصره را ببندند و نگذارند کسى بیاید و کسى برود. حسین بیامد و از چیزى خبر نداشت تا بدویان را دید و از آنها پرسش کرد که گفتند: «نه، به خدا چیزى نمى‏دانیم جز اینکه نمى‏توانیم داخل یا خارج شویم.» گوید: پس به طرف راه شام روان شد، به طرف یزید، اما در کربلا سواران به او رسیدند که فرود آمد و به خدا و اسلام قسمشان داد.» گوید: ابن زیاد عمر بن سعد و شمر بن ذى الجوشن و حصین بن نمیر را سوى وى فرستاده بود، حسین به خدا و اسلام قسمشان داد که او را پیش امیر مؤمنان ببرند که دست در دست وى نهد.» گفتند: «نه، باید تسلیم ابن زیاد شوى.» گوید: از جمله کسانى که سوى حسین فرستاده بود، حر بن یزید حنظلى نهشلى بود که سرگروهى سوار بود و چون سخنان حسین را بشنید گفت: «چرا گفته اینان را نمى‏پذیرید؟ به خدا اگر ترک و دیلم چنین مى‏خواستند، روا نبود که نپذیرید،» اما نپذیرفتند مگر آنکه تسلیم ابن زیاد شود. گوید: پس حر سر اسب خویش را بگردانید و سوى حسین و یاران وى رفت که پنداشتند، آمده با آنها جنگ کند و چون نزدیک آنها رسید، سپر خویش را وارونه‏. کتاب تاریخ طبری/ترجمه،ج‏۷،ص:۲۹۷۹ بخشی که نقل قول از امام حسین هست که قسم میدهند که او را پیش امیر مومنان ببرند!!! که دست در دست وی بنهند !!!!چگونه توجیه یا تعبیر میشود؟ با تشکر
شنبه، 16 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

شبهه در مورد واقعه ی عاشورا برام پیش اومده" راهنمایی کنید.

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

با سلام و احترام. در مورد با متن زیر که مربوط به تاریخ طبری هست سوالی پیشامد کرد:

هلال بن یساف گوید: ابن زیاد گفته بود از واقصه تا راه شام و تا راه بصره را ببندند و نگذارند کسى بیاید و کسى برود. حسین بیامد و از چیزى خبر نداشت تا بدویان را دید و از آنها پرسش کرد که گفتند: «نه، به خدا چیزى نمى‏دانیم جز اینکه نمى‏توانیم داخل یا خارج شویم.» گوید: پس به طرف راه شام روان شد، به طرف یزید، اما در کربلا سواران به او رسیدند که فرود آمد و به خدا و اسلام قسمشان داد.» گوید: ابن زیاد عمر بن سعد و شمر بن ذى الجوشن و حصین بن نمیر را سوى وى فرستاده بود، حسین به خدا و اسلام قسمشان داد که او را پیش امیر مؤمنان ببرند که دست در دست وى نهد.» گفتند: «نه، باید تسلیم ابن زیاد شوى.» گوید: از جمله کسانى که سوى حسین فرستاده بود، حر بن یزید حنظلى نهشلى بود که سرگروهى سوار بود و چون سخنان حسین را بشنید گفت: «چرا گفته اینان را نمى‏پذیرید؟ به خدا اگر ترک و دیلم چنین مى‏خواستند، روا نبود که نپذیرید،» اما نپذیرفتند مگر آنکه تسلیم ابن زیاد شود. گوید: پس حر سر اسب خویش را بگردانید و سوى حسین و یاران وى رفت که پنداشتند، آمده با آنها جنگ کند و چون نزدیک آنها رسید، سپر خویش را وارونه‏. کتاب تاریخ طبری/ترجمه،ج‏۷،ص:۲۹۷۹
بخشی که نقل قول از امام حسین هست که قسم میدهند که او را پیش امیر مومنان ببرند!!! که دست در دست وی بنهند !!!!چگونه توجیه یا تعبیر میشود؟ با تشکر


مشاور: خانم نورالدینی

سلام
این مسئله که امام حسین علیه السلام قصد بیعت با یزید ملعون را نداشت اثبات شده است و امام علیه السلام به طور مکرر اعلام کردند که با یزید بیعت نخواهم کرد. پس این برای ما یک اصل و ملاک است و اگر جایی مطلبی بر خلاف این اصل نوشته بود یعنی نویسنده اشتباه نوشته است حالا به عمد بوده یا غیر عمد و با چه قصد و غرضی، خدا عالم است.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.