ناشناس
چطور میتونم همسرم رو تغییر بدم؟
سلام. من و همسرم حدود ده ماهه که باهم زندگى میکنیم. در دوران نامزدى ایشون رفتارش خیلى خوب بود ولى رفته رفته همش ایراد گیر و کینه اى شد. تا جایى که از کوچکترین کارهاى خانواده م کینه به دل میگرفت و بى احترامى میکرد، مادرش هم بى تاثیر در رفتارش نبوده، قبل از ایشون برادراى دیگه ازدواج کرده بودن و مدام درگوشش میخونه که تو اشتباهات اونها رو تکرار نکن. به قدرى از رفتاراش و کنترل کردنش و استرس اینکه الان و این دفعه میخواد چیکار کنه خسته م که حاضرم زندگی مشترکمون تموم شه و بتونم نفس راحتى بکشم. لطفا راهنمایى کنید که چطور میتونم همسرم رو با خودم همسو و همفکر کنم؟
مشاور: سیده نرجس رضایی
سلام همراه گرامی
توضیحاتتان را خواندم و متوجه ناراحتی شما از شرایطی که در ان قرار دارید شدم. با توجه به اینکه سال اول زندگی مشترک میتواند بهترین سال در دوران زندگی زناشویی شما باشد، که البته بستگی به میزان صبر و تحمل شما و بلوغ و آگاهی از آنچه پیش روی شماست قرار دارد، چرا که شما به تازگی زندگی مشترک را شروع کردید و تجربه کافی برای حل مشکلات ندارید کوچک ترین پیش امد و اختلافی را یک فاجعه بزرگ و خارج از حد تحمل تلقی می کنید. بپذیرید زندگی همانقدر که شیرین و لذت بخشِ باشد میتواند نفس گیر و دشوار نیز باشد. پس بهتر است اجازه ندهید مشکلات خللی در زندگی شما ایجاد کند.
با توجه به شرایطی که دارید بهتر است در یک فرصت مناسب با همسرتان گفتگو کنید و ناراحتی و دلخوری هایی که از ایشان دارید را بگویید. البته از قبل به ایشان بگویید که چقدر او و زندگی تان را دوست دارید. مثلا یک سری مسائل هست که مرا ناراحت می کند، خواستم که با شما در میان بگذارم تا با همدیگر حلش کنیم، بلکه درگیری های فکری و ناراحتی ام کمتر شود. پس سعی کنید به این شکل موضوع را مطرح کنید و اجازه بدهید همسرتان هم صحبت کنند و نظرات و یا ناراحتی هایش را بیان کنند، تا بتوانید با هم به یک توافق و راه حل مشترک برسید. با به یاد آوردن لحظات شیرین زندگی بدبینی را از زندگی تان دور کنید. داشتن نگاه خوش بینانه به زندگی و اطرافیان باعث ایجاد آرامش و محبت و عاطفه می شود و باعث آن می شود که بیشتر به جنبه های مثبت و خوب همسرتان فکر و ایرادها را فراموش کنید.
فعالیت هایی که در روزهای اول آشنایی انجام میدادید را تکرار و از هم قدردانی کنید و این حس را به همسرتان انتقال دهید که تکیه گاه شماست. تحت هیچ شرایطی چه در مورد مسائل احساسی و ارتباطی غرورش را نشکنید و به اولویت های دیگر زندگی ایشان مثل کار و دوستان و اقوامش احترام بگذارید. بنابراین کاری نکنید که همسرتان خیال کند که شما می خواهید کنترلش کنید.
بهتر این بود که در دوران عقد هم خانواده شما و همسرتان حرمت های یکدیگر را رعایت می کردند و حرمت ها از بین نمی رفت. چرا که نقش شما در از بین رفتن کینه بین همسرتان و خانواده تان میتواند بسیار مهم باشد. پس لازم است با احترام و محبت نسبت به همسرتان کم کم این کینه را از بین ببرید.
و اما دوست عزیز در ارتباط با مادر شوهرتان در گام اول ببینید که مشکلات شما با مادر شوهرتان بخاطر نوع نگرش شماست که باعث می شود گفتار و رفتار ایشان را مغرضانه برداشت کنید یا اینکه مادر شوهرتان با دخالت های نادرست و رفتارهای اشتباه باعث به وجود امدن مشکل در زندگی شما می شوند. و اگر همسرتان نیز در جریان این موضوع هستند در این صورت میتوانید با ایشان صحبت کنید. یادتان باشد رابطه شما با مادر شوهرتان یک رابطه کنترل شده و محترمانه باشد و اگر همسرتان را دوست دارید تحت هیچ شرایطی جلوی ایشان به خانواده اش توهین نکنید چرا که این کار باعث به وجود امدن کدورت و اختلاف بین شما می شود.
یادتان باشد" پروژه ی تغییر همسر، محکوم به شکست است.
در آخر به شما توصیه میکنم کتاب آگاهانه دوست داشتن، ترجمه صنوبر رضا خانی و کتاب تو هم مرا نمی فهمی" را مطالعه کنید و مهارت های زندگی را بیاموزید، مهارت ارتباط موثر، ابراز وجود، حل مسئله و...
در صورت نیاز نیز از یک زوج درمانگر کمک بگیرید.
موفق و خوشبخت باشید