ناشناس

به همسرم خیلی وابسته ام، این وابستگی رو چطور درمان کنم؟ قسمت دوم

سلام ببخشید برای دوم سوال میپرسم. باتوجه به اینکه شما گفتید شاید از شما رفتاری چیزی دیده که اینجوری شده. خب من میخوام بگم که اوایل عقدمون بهم گفتن که من دوست ندارم تو اینستا نصب کنی ولی من بعد از مدتی کنجکاو شدم و برای یه روز نصبش و بعد پاکش کردم ولی اون فهمیدکه من اینستا نصب کردم و کلی باهام دعوا کرد و توهینم کرد ولی من تحمل کردم و بهش احترام گذاشتم. خلاصه من از روزی که اینستا نصب کردم رفتاراش کم کم با من خیلی عوض شد بهانه میگرفت بهم گیر میداد. بعد از اینکه اینستا نصب کردم یه کم خوب بود مثلا روزی یه بار بهم پیام میداد ولی کم کم دیگه هیچ سراغی ازم نمیگرفت و رفتاراش سردتر شد. بخاطر همین بعضی موقع ها من بهش گیرم یدادم بهش ابراز علاقه میکردم ولی اون اصلا هیچ نمیگفت. بعد یه مدت باهام خوب شد بهم گفت ببخشید اذیتت کردم عزیزم بعد ازم پرسید دوستم داری بهش گفتم خیلی دوست دارم به خدا بعد عزیزمی منم دوست دارم. ولی چه فایده بعدش دوباره مثل اول برگشت. ما در یک شهر زندگی نمی کنیم. توی این چهار ماهی هم که عقدیم من فقط دو بار رفتم خونشون یه چند روزی موندم. بار اولی که رفتم اخلاقش با من عالی با هم رفتیم بیرون بهم ابراز علاقه میکرد با هم شوخی میکردیم ولی این اوایل عقد بود. حالا این دفعه که رفتم اصلا باهام حرف نمیزد با اینکه پیش هم توی خونه بودیم. باهام حرف نمیزد بهم پیام میداد ولی من دارم سعی میکنم باهاش بسازم و زندگی کنم. البته یه چیز وقتی منو حضوری میبینه اخلاقش یکه م بهتره یه کم منم سعی میکنم باهاش بسازم و زندگی کنم. اینم بگم من خیلی قربون صدقش میرفتم خیلی الانم پشیمونم بخاطر این کارم.
چهارشنبه، 26 خرداد 1400
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

به همسرم خیلی وابسته ام، این وابستگی رو چطور درمان کنم؟ قسمت دوم

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )

سلام ببخشید برای دوم سوال میپرسم. باتوجه به اینکه شما گفتید شاید از شما رفتاری چیزی دیده که اینجوری شده. خب من میخوام بگم که اوایل عقدمون بهم گفتن که من دوست ندارم تو اینستا نصب کنی ولی من بعد از مدتی کنجکاو شدم و برای یه روز نصبش و بعد پاکش کردم ولی اون فهمیدکه من اینستا نصب کردم و کلی باهام دعوا کرد و توهینم کرد ولی من تحمل کردم و بهش احترام گذاشتم. خلاصه من از روزی که اینستا نصب کردم رفتاراش کم کم با من خیلی عوض شد بهانه میگرفت بهم گیر میداد.
بعد از اینکه اینستا نصب کردم یه کم خوب بود مثلا روزی یه بار بهم پیام میداد ولی کم کم دیگه هیچ سراغی ازم نمیگرفت و رفتاراش سردتر شد. بخاطر همین بعضی موقع ها من بهش گیرم یدادم بهش ابراز علاقه میکردم ولی اون اصلا هیچ نمیگفت. بعد یه مدت باهام خوب شد بهم گفت ببخشید اذیتت کردم عزیزم بعد ازم پرسید دوستم داری بهش گفتم خیلی دوست دارم به خدا بعد عزیزمی منم دوست دارم. ولی چه فایده بعدش دوباره مثل اول برگشت. ما در یک شهر زندگی نمی کنیم. توی این چهار ماهی هم که عقدیم من فقط دو بار رفتم خونشون یه چند روزی موندم. بار اولی که رفتم اخلاقش با من عالی با هم رفتیم بیرون بهم ابراز علاقه میکرد با هم شوخی میکردیم ولی این اوایل عقد بود. حالا این دفعه که رفتم اصلا باهام حرف نمیزد با اینکه پیش هم توی خونه بودیم. باهام حرف نمیزد بهم پیام میداد ولی من دارم سعی میکنم باهاش بسازم و زندگی کنم. البته یه چیز وقتی منو حضوری میبینه اخلاقش یکه م بهتره یه کم منم سعی میکنم باهاش بسازم و زندگی کنم. اینم بگم من خیلی قربون صدقش میرفتم خیلی الانم پشیمونم بخاطر این کارم.


مشاور: سیده نرجس رضایی

سلام همراه گرامی، سپاس از اعتماد شما به راسخون

با توجه به سن کمی که دارید باز هم لازم بود تفاوت سنی شما و همسرتان را بدانیم. اما با این حال تجربه ی شما کم است و فاصله ی مسافتی شما زیاد. پس ناراحتی ایشان از شما بیشتر جنبه ی بهانه گیری دارد تا ناراحتی، مگر اینکه شما آن اشتباه را تکرار و یا از شما اشتباهات مشابه و دیگر، هر چند کوچک سر زده باشد که توضیحی نداده باشید.

با این حال این فاصله ی راه و دیدار کم، برای هر دوی شما خوشایند نیست، مخصوصا برای همسرتان. اگر در دیگر مسائل، مثل آداب و رسوم، اعتقادات، مسائل فرهنگی و مالی به هم نزدیک باشید، مشکل خاصی با هم ندارید جز دوری راه و مهارت گفتگو. که سعی کنید با درایت خانواده ها در این مورد به مذاکره بنشینید و یا راههای کم کردن این فاصله را بازگو کنید. راحت ترین راه ایجاد تماس بالاخص تماس تصویری، اما نه گاه و بی گاه، آن هم در زمان معینی که یکدیگر بر سر آن به توافق رسیده اید.

سعی کنید به جای پشیمان شدن از رفتاری که در گذشته داشته اید، مهارتها و سیاست های زنانه را یاد بگیرید که بتوانید دل همسرتان را بدست آورید. تا می توانید با دلش راه بیایید و هر کجا بر خلاف میلتان رفتار می کند، صمیمانه و با لحن خوب با هم گفتگو کنید.

ضمنا اینجا که فرمودید "ولی من تحمل کردم و بهش احترام گذاشتم" لازم نیست در این گونه موارد توهین را تحمل کنید، فقط لازم است دلایل خود را صادقانه بیان کنید و ابراز کنید که از سر کنجکاوی بوده و پشیمانید و اینکه بگویید اگر زمانی برای موضوع دیگری کنجکاو شدم حتما با شما در میان می گذارم.

با توجه به تکرار این جمله در متن ارسالی تان "سعی میکنم باهاش بسازم و زندگی کنم" اگر ساختن به معنای سازگاری و رشد باشد کارامد است، اما اگر به اصطلاح عوام سوختن و ساختن باشد، این توصیه را نمی کنیم. چرا که کسی که می سوزد نمی سازد، ویران می کند.

در آخر دوست عزیز با توجه به سوء تفاهم های پیش آمده و عدم مهارت های لازم که هر دوی شما ندارید، توصیه ی اکید ما آموزش و مراجعه ی حضوری است.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.