اميرحسين
به نام خدا بنده در خانه با پدرم بعضي وقتها به خاطر اختلاف سليقه هاي بي مورد اختلاف پيدا مي كنم. من...
به نام خدا
بنده در خانه با پدرم بعضي وقتها به خاطر اختلاف سليقه هاي بي مورد اختلاف پيدا مي كنم.
من ايشان را خيلي دوست دارم.پدرم است.هميشه در نمازهايم براي سلامتي و آمرزشش دعاي خير مي كنم.
اما چون با هم از نظر فكري كمي اختلاف داريم مشكل داريم با هم.
سر مهماني دادنهاي ايشان و خرجهاي بيخود و بي جهتي كه ايشان بعضا در عروسي ها انجام مي دهند با هم اختلاف پيدا مي كنيم.
سر ازدواج خودم كه يك دختر اصفهاني از دانشگاه خودم پيدا كردم چون ايشان اصفهاني است با هم اختلاف پيدا كرده ايم.
ايشان اصلاً با بچه هاي خودش دور است.
به هر حال با هم كنتاك داريم خيلي از مواقع.
چه كار كنم.من خيلي وقتها كوتاه مي آيم اما خيلي وقتها زياده روي مي كنم و حرمت ايشان را به جا نمي آورم.
البته ايشان هرقدر هم به بنده توهين كند و تحقيرم كند براي بنده همان ارزش و احترام را دارد.
اما گاهي سر اعتقاداتم با ايشان جدل مي كنم.
من نمي توانم واقعاً سر اصول خود كوتاه بيايم.
حال بايد چه كنم؟
من دوست دارم پدرم از دستم راضي باشد.
با تشكر
مشاور: مدیریت محتوا
سلام دوست من ممنون از اینکه راسخون را برای مشاوره انتخاب کرده اید جواب شما: يكي از مشكلات اصلي خانوادهها، تعارضات و درگيريهاي بين والدين و فرزندان است. والدين انتظارشان اين است كه فرزندان، مطيع و فرمانبردار آنها باشند لذا با استقلالطلبيهاي بيش از اندازه فرزندان و مخالفت ميكنند و كمتر به آنها اجازه ميدهند كه مستقل عمل كنند. اختلاف بين نسلها واقعيتي است كه هميشه وجود داشته، حتي اگر پدر و مادرهاي ما روزگار جوانيشان را به ياد بياورند، قطعاً صحنههايي از مشاجرات و اختلافاتي كه با پدر و مادرهايشان داشتهاند، در ذهنشان تداعي ميكند. اين اختلافات را اگر چه نميتوان به كلي از بين برد، اما ميتوان با شناخت وظايف خويش تا حدودي آن را كاهش داد. اگر والدين وظايف خويش را بدانند و سعي كنند پدر و مادر خوبي براي فرزندانشان باشند و همچنان فرزندان نيز بكوشند اخلاق اسلامي را مراعات كنند و فرزند خوبي براي پدر و مارد شان باشند، فضاي مسالمتآميز و مطلوبي در خانواده ايجاد ميشود.[1] از اين كه شما درصدد يافتن راه حل مناسبي در اين زمينه هستيد و دغدغة شما اين است كه به دستورات الهي عمل نموده و فرزند خوبي براي پدر و مادرتان باشيد، بسيار جاي تشكر و قدرداني است. اميدوارم خداوند اين توفيق را به شما عنايت كند تا بتوانيد با الهام از دستورات اخلاقي اسلام، دل پدر و مادر مهربانتان را به دست آوريد و فرزند خوبي براي آنها باشيد. عمدهترين راههاي كه انسان ميتواند فرزند خوبي براي پدر و مادرش باشد اين است كه: 1 . رعايت ادب در مقابل پدر و مادر؛ ادب و احترام در برابر پدر و مادر از عناصر حياتي است كه سعادت و خوشبختي انسان وابسته به آن ميباشد. خانههايي كه اخلاق و آداب اسلامي در آن مراعات نميشود، از احساس لذت و صفاي زندگي محروماند. فرزنداني كه احترام و ادب پدر و مادر را حفظ و رعايت نميكنند، عاقبت خوبي ندارند، خداوند در قرآن ميفرمايد: «لاتعبدون الّا الله و بالوالدين احساناً؛[2] جز خداوند را نپرستيد و در برابر پدر و مادر نيكي كنيد، يكي از مصاديق نيكي كردن، برخورد نيك و رعايت ادب در مقابل آنها است. 2 . خدمت كردن به پدر و مادر؛ والدين حق بزرگي بر گردن ما دارند؛ زيرا زحمتهاي طاقتفرسايي را به خاطر ما متحمل شدهاند. از شيرة وجودشان مايه گذاشته و ما را بزرگ كردهاند. ما بايد اين زحمات پدر و مادرمان را جبران كنيم. پدر و مادر هميشه به خدمت نياز دارند به خصوص در دوران پيري كه ضعيف و ناتوان ميشوند و دستشان از همه جا كوتاه ميگردد[3] هم در روايات و هم در آيات قرآن به اين نكته اشاره شده كه در دوران پيري و ناتواني پدر و مادر بايد كمك كنيم. مادران بيشتر نياز به كمك دارند پس وظيفة مادر مقابل مادرمان بيشتر است. خداوند توصيه نموده است كه در دوران پيري پدر و مادر به آنها كمك نمايند. خداوند ميفرمايد: و وصينا الانسان بوالدين حسناً؛[4] ما به انسان توصيه نمودهايم كه به پدر و مادر خود خدمت نموده و به نيكي برخورد كنند. 3 . ابراز محبت به پدر و مادر: دوست داشتن پدر و مادر كافي نيست. بايد ميزان علاقه و دوستيمان را نسبت به آنها ابراز كنيم. پدر و مادر در صورتي از ما راضي ميشوند كه بدانند ما واقعاً آنها را دوست داريم و به آنها عشق ميورزيم.[5] 4 . حرف شنوي و اطاعت از پدر و مادر؛ يكي از شاخصهايي مهم در خوب بودن ما اين است كه از پدر و مادر حرف شنوي داشته باشيم. همه پدر و مادرها سعادت و خوشبختي فرزندانشان را ميخواهند. هيچ كسي دوست ندارد كه فرزندش بدبخت و بيچاره شود. لذا دستورات والدين به خاطر اين است كه فكر ميكنند اين كار به صلاح فرزندش ميباشد. البته در برخي موارد مهم ممكن است تشخيص آنها اشتباه باشد. بنابراين، اصل نيت و انگيزه والدين خوب است، حتي در مواردي كه پدر و مادر كاري را از ما ميخواهند يا براي ما انجام ميدهند كه ما يقين داريم اين كار و اين تصميم به صلاح ما نيست و پيامد منفي دارد، باز هم نبايد به صورت صريح و فوري مخالفت كنيم، بايد كاملاً احترام آنها را حفظ نموده و با رعايت احترام و ادب برخورد نماييم. اگر ميدانيم تصميم و تشخيصشان اشتباه است، بايد با استدلال و منطق براي آنها توضيح دهيم كه اين كار به صلاح ما نيست. به تعبير ديگر، تصميم و پيشنهاد پدر و مادر را با ملايمت و نرمي نقد كنيم، اما به هيچ وجه در مقابل خودشان موضعگيري نكنيم، شخصيت آنها غير از تصميم و تشخيصشان است. 5 . در برخي موارد ممكن است پدر و مادر ناخواسته يا براساس يكسري عوامل ديگر رفتار نامطلوبي نسبت به ما انجام دهند. مثلاً هميشه ما را سرزنش كنند. يا سخنان زشت و ناروا بگويند. در اين گونه موارد مهم بايد احترام آنها را حفظ كنيم.[6] پدر و مادر وظيفه دارند كه ما را خوب تربيت كنند و به نيازهاي ما رسيدگي نمايند، ما هم وظيفه داريم كه احترام آنها را نگه داريم. اگر پدر و مادر به وظيفه خود عمل نكردند، و برخورد ناشايسته و نادرستي با ما داشتند، اين دليل نميشود كه ما هم به وظيفه خود عمل نكنيم و نسبت به آنها بياحترامي نماييم. خداوند از ما خواسته است كه هميشه و حتي در اين گونه موارد هم احترام پدر و مادر را حفظ نماييم و فرزند خوبي براي آنها باشيم. 6 . اخلاق اسلامي و ارزشهاي ديني را در زندگي خود محور قرار دهيم؛ هم كارهاي خوب ما و هم كارهاي بد ما به نحوي به پدر و مادر ما برميگردد. ما در واقع دستپرودة آنها هستيم. اگر ما كارهاي خوب انجام دهيم و ارزشهاي اسلامي را در زندگي خود محور قرار دهيم، خداوند، به پدر و مادر هم پاداش نيك عطا ميكند، زيرا آنها تلاش كردهاند و زمينة تربيت مذهبي ما را فراهم نمودهاند. جامعه نيز از پدر و مادر به نيكي ياد ميكنند. وقتي ديگران كارهاي خوب ما را ببينند، ميگويند: خدا رحمت كند پدر و مادرش را كه چنين فرزندي تربيت نموده و تحويل جامعه دادهاند. اگر پدر و مادر ما زنده باشند از احترام و ارزش اجتماعي نزد ديگران برخوردار ميشوند، و اگر فوت كرده باشند، باز هم دعاي خير مردم در حق آنان مستجاب خواهد شد. يكسري اعمال و وظايف مربوط به زمان بعد از فوت پدر و مادر است. وظايف ما در قبال پدر و مادر مخصوص زمان حيات آنها نيست، بعد از وفات آنها نيز يكسري وظايفي داريم كه اگر آنها را رعايت كنيم، فرزند خوبي براي پدر و مادرمان خواهيم بود. در اينجا به برخي از آنها نيز اشاره ميكنيم: 7 . در حق پدر و مادرمان دعا كنيم: اگر چه انسان ميتواند در زمان حيات پدر و مادر نيز دعا كند و از خداوند براي آنها طلب توفيق و سلامت كنداما بعد از مرگ، آنها بيشتر به دعاي خير ما نياز دارند. در روايات آمده است كه رسول خدا هرگاه دعا ميكرده، ابتدا پدر و مادرش را دعا مينمود. همانگونه كه رضايت پدر و مادر در سعادت انسان مؤثر است، دعاي ما در حق پدر ومادر نيز هم براي آنها و هم خود ما مفيد است و باعث بركت در زندگي ما ميشود. 8 . زنده نگه داشتن ياد و خاطره والدين؛ بعد از مرگ پدر و مادر ميتوانيم از طريق مراسم سالگرد با ختم قرآن و ... ياد و خاطرة آنها را زنده نگه داشته و نشان دهيم كه فرزند خوبي براي آنها هستيم. 9 . انجام تكاليف شرعي و پرداخت بدهكاريهاي پدر و مادر؛ طبعاًَ انسان در زندگي خود بدهكاريهايي از مردم دارد، و يا برخي اعمال واجب او مانند نماز و روزهاش قضا شده، فرزند خوب آن است كه ديون و بدهكاريهاي پدر و مادر را پرداخت نموده و اعمال او را انجام دهد. 10 . انجام اعمال مستحبي به جاي پدر و مادر يا از سوي آنها؛ دعا خواندن، زيارتنامه خواندن، نماز خواندن و... به جاي پدر و مادر ميتواند شاخص ديگري براي خوب بودنها باشد. نتيجهگيري: اگر ميخواهيم فرزند خوبي براي پدر و مادرمان باشيم بايد هميشه ادب و احترام آنها را نگه داشته و از دستورات و گفتههايشان اطاعت كنيم. حتي اگر با ما بدبرخوردي كنند، باز هم به آنها احترام بگذاريم و رضاي الهي را از اين طريق به دست آوريم. هميشه كار ميكنيم كه سبب افتخار و سربلندي آنها باشد و مردم از آنها به نيكي ياد كنند. اميد است با رعايت اين نكات بتوانيد فرزند خوبي براي پدر و مادرتان باشيد و زندگي سرشار از موفقيت و خوشبختي را كه آرزوي همه افراد به خصوص جوانان است پيش رو داشته باشيد. معرفي كتاب: 1 . علي قائمي، دنياي جواني، سازمان ملي جوانان، 1382. 2 . فريده مصطفوي، روش خودسازي، بوستان كتاب قم، 1380. 3 . سيد حسن موسوي، جوان، دار اهلالبيت ـ عليهم السلام ـ 1378. قال علي ـ عليه السلام ـ : لاميراث كالادب؛[7] هيچ ميراثي مانند ادب نيست. [1] . علي قائمي، دنياي نوجواني، سازمان ملي جوانان، 1382، بخش ششم. [2] . بقره، 83. [3] . . مصطفي نوراني، اخلاق خانواده، سازمان تبليغات اسلامي، 1371، فصل هفتم. [4] . عنكبوت، 8. [5] . احمد ديلمي، اخلاق اسلامي، نشر معارف، 1379، فصل سوم. [6] . علي كريمي، ارزشهاي اصيل و انساني، دفتر انتشارات اسلامي، 1374، ص 59 ـ 55. [7] . نهجالبلاغه، كلمات قصار با تشکر