زمان

سلام معذرت میخوام میشه نتیجه اخلاقی این داستان را برام توضیح بدین ؟ يه داستان زيبا و آموزنده از حضرت...

سلام معذرت میخوام میشه نتیجه اخلاقی این داستان را برام توضیح بدین ؟ يه داستان زيبا و آموزنده از حضرت رسول(ص) و حضرت علي (ع) يه روز يكي از اصحاب حضرت رسول (ص) ميرسن خدمت ايشون و ميگن كه يا رسول الله در منزلي بساط گناه فراهم شده و عده اي در آنجا به خوردن مشروب و زنا گرد آمده اند. حضرت پس از شنيدن اين موضوع مولا علي(ع) را امر فرمودند كه به اين خانه برو و از صحت آن مطمئين شو. زماني كه ايشان به درب منزل رسيدند در منزل را چند بار زدند و بعد با گفتن چند يا الله بلند وارد منزل شدند. هنگامي كه از در وارد و به دالان رسيدند شمشير ذوالفقار را از قلاف خارج نموده و بر در و ديوار مي كشيدند و زاني كه به داخل حياط رسيدند نوا بلند كردند كه آيا كسي در منزل نيست. ايشان زماني كه به ورودي خانه رسيدند چشمهايشان را بستند و وارد اتاق شدند و در داخل اتاق چند مرتبه دور زدندو سپس خارج و به خدمت حضرت رسول رسيدند. حضرت پرسيدند كه يا علي چه شد؟ ايشان جواب داد يا رسول الله من در آنجا چيزي نديدم. نتيجه اخلاقي : فكر كنيد تا ببينيد در اين داستان چه چيزي خفته است؟
جمعه، 2 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

زمان

سلام معذرت میخوام میشه نتیجه اخلاقی این داستان را برام توضیح بدین ؟ يه داستان زيبا و آموزنده از حضرت...

زمان ( تحصیلات : فوق دیپلم ، 27 ساله )

سلام معذرت میخوام میشه نتیجه اخلاقی این داستان را برام توضیح بدین ؟
يه داستان زيبا و آموزنده از حضرت رسول(ص) و حضرت علي (ع)

يه روز يكي از اصحاب حضرت رسول (ص) ميرسن خدمت ايشون و ميگن كه يا رسول الله در منزلي بساط گناه فراهم شده و عده اي در آنجا به خوردن مشروب و زنا گرد آمده اند.

حضرت پس از شنيدن اين موضوع مولا علي(ع) را امر فرمودند كه به اين خانه برو و از صحت آن مطمئين شو.

زماني كه ايشان به درب منزل رسيدند در منزل را چند بار زدند و بعد با گفتن چند يا الله بلند وارد منزل شدند.

هنگامي كه از در وارد و به دالان رسيدند شمشير ذوالفقار را از قلاف خارج نموده و بر در و ديوار مي كشيدند و زاني كه به داخل حياط رسيدند نوا بلند كردند كه آيا كسي در منزل نيست.

ايشان زماني كه به ورودي خانه رسيدند چشمهايشان را بستند و وارد اتاق شدند و در داخل اتاق چند مرتبه دور زدندو سپس خارج و به خدمت حضرت رسول رسيدند.

حضرت پرسيدند كه يا علي چه شد؟

ايشان جواب داد يا رسول الله من در آنجا چيزي نديدم.


نتيجه اخلاقي : فكر كنيد تا ببينيد در اين داستان چه چيزي خفته است؟


مشاور: hassan najafi

دوست گرامی کاش منبع این داستان را ذکر می نمودید تا تبیین واضحی از آن داشته باشیم اما به هر حال چنانچه این داستان معتبر و همانگونه است که شما آورده اید باید عرض کنم . امام علیه السلام با علم امامت و عصمت خویش می داند که در چه زمینه ای باید ستاریت و پرده پوشی کند و در چه محلی باید اظهار کند و فرد را به جزای عمل خود برساند . به هر حال این نکته حایز اهمیت است که علم معصوم مافوق درک و قضاوت های ماست . در زمان امیر المومنین علیه السلام ماموران حکومت ظاهرا بدنبال فردی بی گناه از مسلمانان بودند که فرار کرده بود امیرالمومنین بر سکوی مسجد نشسته بودند که فرد بی گناه و گرفتار آمد و از آنجا عبور کرد . حضرت که بر اساس علم و عصمت خود می دانستند که او بی گناه است و بزودی ماموران می رسند مکان خود را تغییر دادند و در جای دیگری ایستادند ویا نشستند . هنگامی که ماموران رسیدند از حضرت سوال کردند . حضرت فرمود از وقتی که من در اینجا هستم کسی را ندیدم . این مسائل بستگی به علم امامت دارد . این مسائل نمی تواند وسیله توجیه رفتارهای ناشایست انسانها قرار بگیرد . در این باره اندیشه کن . موفق باشید .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.