مجيد

سلام. اول از تمامي دست اندر كاران اين وب سايت كمال تشكر رو دارم. حدود 7 ماه از دوران عقد من و همسرم...

سلام. اول از تمامي دست اندر كاران اين وب سايت كمال تشكر رو دارم. حدود 7 ماه از دوران عقد من و همسرم مي گذره، بي نهايت همو دوست داريم، عاشق هم هستيم، تو زندگي هيچ مشكل خاصي نداشتيم . بسيار تفاهم داريم.تا اين كه از 2 ماه پيش سر مسائل كوچيك (از نظر من) همسرم دلخور مي شد و ساعتها گريه مي كرد. يا زحمت مي تونستم آرومش كنم اما بعد از يكي دو روز دوباره يه موضوع ديگه. 2 هفته قبل گفت كه عوض شدم. دارم تغيير مي كنم. (تو دوران نامزدي خيلي بهم تاكيد مي كرد كه مردا بعد از ازدواج عوض ميشن و ديگه از اين عشق و عاشقي ها خبري نيست اما من رد ميكردم و مي گفتم اگه كسي واقعا عاشق همسرش باشه هميشه همونطور مي مونه) در حالي كه من همچنان دوسش دارم حتي بيشتر از اون زمان. هنوز يكبار هم براش اخم نكردم حتي يكبار. هميشه باهاش همراه و همدل بودم. روزي 4-5 بار بهش ميگم كه دوسش دارم. حداقل هفته اي يكبار براش گل مي خرم. تو موقعيت هاي مختلف سورپرايزش مي كنم. براش هديه ميخرم. اما الان ميگه حرفاشو نمي فهمم. مي خواد همه چي مثل روزاي اول آشنايي مون باشه. ميگه نگاهت سرد شده، دستات مثل قبل گرم نيست، ديگه مثل قبل نيستي ... مشكل اينجاست كه من از دلم خبر دارم و مي دونم از روزهاي اول بيشتر دوسش دارم و الان دارم از اينكه مي بينم داره جلو چشام آب ميشه دق ميكنم. شدم عامل ناراحتي و گريه عشقم. خواهش ميكنم راهكار بدين كه تحمل اين شرايط رو ندارم.
شنبه، 10 مهر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

مجيد

سلام. اول از تمامي دست اندر كاران اين وب سايت كمال تشكر رو دارم. حدود 7 ماه از دوران عقد من و همسرم...

مجيد ( تحصیلات : لیسانس ، 24 ساله )

سلام.
اول از تمامي دست اندر كاران اين وب سايت كمال تشكر رو دارم.
حدود 7 ماه از دوران عقد من و همسرم مي گذره، بي نهايت همو دوست داريم، عاشق هم هستيم، تو زندگي هيچ مشكل خاصي نداشتيم . بسيار تفاهم داريم.تا اين كه از 2 ماه پيش سر مسائل كوچيك (از نظر من) همسرم دلخور مي شد و ساعتها گريه مي كرد. يا زحمت مي تونستم آرومش كنم اما بعد از يكي دو روز دوباره يه موضوع ديگه. 2 هفته قبل گفت كه عوض شدم. دارم تغيير مي كنم. (تو دوران نامزدي خيلي بهم تاكيد مي كرد كه مردا بعد از ازدواج عوض ميشن و ديگه از اين عشق و عاشقي ها خبري نيست اما من رد ميكردم و مي گفتم اگه كسي واقعا عاشق همسرش باشه هميشه همونطور مي مونه) در حالي كه من همچنان دوسش دارم حتي بيشتر از اون زمان. هنوز يكبار هم براش اخم نكردم حتي يكبار. هميشه باهاش همراه و همدل بودم. روزي 4-5 بار بهش ميگم كه دوسش دارم. حداقل هفته اي يكبار براش گل مي خرم. تو موقعيت هاي مختلف سورپرايزش مي كنم. براش هديه ميخرم.
اما الان ميگه حرفاشو نمي فهمم. مي خواد همه چي مثل روزاي اول آشنايي مون باشه. ميگه نگاهت سرد شده، دستات مثل قبل گرم نيست، ديگه مثل قبل نيستي ...
مشكل اينجاست كه من از دلم خبر دارم و مي دونم از روزهاي اول بيشتر دوسش دارم و الان دارم از اينكه مي بينم داره جلو چشام آب ميشه دق ميكنم. شدم عامل ناراحتي و گريه عشقم.
خواهش ميكنم راهكار بدين كه تحمل اين شرايط رو ندارم.


مشاور: hassan najafi

بسم الله الرحمن الرحيم دوست گرامي در اينصورت شما حتما به مشاوره حضوري مراجعه كنيد و اگر لازم بود حتما ايشان را نيز ترغيب كنيد . ما از مواضعي كه ايشان دارند نمي دانيم و اين مساله بايد بررسي دقيق تر شود . نگران نباشيد ظاهرا ايشان از موضوعي سرخورده شده اند و اين مي تواند ناشي از احساس نياز گذشته ايشان باشد كه الان بروز كرده است . سعي كنيد خونسردي خود را حفظ كنيد و نيازهاي دروني ايشان را دريابيد تا بتوانيد آنطور كه مي خواهد برخورد كنيد . موفق باشيد .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.