سهام
" فوري "سلام كودكي 2 سال 11 ماه اي دارم كه حدود 1 ماه پيش در مهد كودك ثبت نامش كردم(بنده شاغل هستم...
" فوري "سلام
كودكي 2 سال 11 ماه اي دارم كه حدود 1 ماه پيش در مهد كودك ثبت نامش كردم(بنده شاغل هستم و روزانه 8 ساعت در محل كار هستم)
فرزند من هفته اول با اشتياق به مهد ميرفت ولي بعد از 1 هفته هيچ تمايلي به رفتن نداشت به طوريكه روزي كه با هم به كلاس رفتيم به قدري گريه و بي تابي كرد كه تصميم گرفتم ديگر اصرار به رفتنش نكنم.حال 2 مسئله وجود دارد 1- فرزندم ذهنيت بدي نسبت به مهد پيدا كرده 2-از طرفي به قول معروف توانسته حرف خود را به كرسي بنشاند.در اين مورد ميخواستم با شما مشورت كنم.در ضمن فرزندم به تازگي خيلي پرخاشگر شده.آيا پرخاشگري در اين سن طبيعي است؟ با تشكر از راهنمائيهاي مفيد شما
مشاور: hassan najafi
خواهر گرامی مقاله زیر را بخوانید : http://www.rasekhoon.net/article/show-67389.aspx پدر گرامی به طور کل میتوان گفت بهترین زمان برای فرستادن کودکان به مهد 3 سالگی به بعد است. مهد بهترین مکانی است که در آن کودکان اجتماعی شدن و مفهوم همکاری را درک می کنند. شخصیت آنها در رابطه با دیگران شکل پیدا میکند و آنها با مفهوم احترام آشنا میشوند. طی سال اول ورود به مهد کودکان بحث کردن و مجادله را آغاز میکنند، دامنه لغاتشان گسترده میشود و حس کنجکاویشان افزایش مییابد. آنها یاد می گیرند حرف خود را به دیگران بفهمانند و حرف دیگران را بفهمند. متوجه میشوند که مرکز تمام توجهات نیستند و باید مکان و اسباببازیها را با دیگر کودکان که آنها هم نیاز به توجه دارند، قسمت کنند. البته باید بگوییم تعداد جراحات و ضربدیدگیروی بدنشان هم بیشتر میشود چون زمین خوردن از جمله مسایل طبیعی است که در مهدها رخ میدهد. طی سالهایی که در مهد سپری میکنند تجربیات آنها افزایش مییابد و توانایی فیزیکی، هوشی، خلاقیت و شناختشان بالا میرود. بچه های ما آنطوری می شوند که هستیم. آنطور نمی شوند که می خواهیم. یعنی بچه ها همانی می شوند که والدین هستند. اینکه ما در سر خود چه آمال و آرزوئی برای بچه ها داریم، تضمینی برای محقق شدن این آرزو نیست. تا وقتی بچه ها به سن 12 سالگی نرسیده اند و تفکر انتزاعی پیدا نکرده اند و برهان و استدلال نمی دانند برای موضوعات مختلف به صورت عینی به نتیجه می رسند یعنی در مورد آنچه می بینند قضاوت می کنند و از آن تقلید می نمایند. پس تا سن 12 سالگی مهمترین عامل یادگیری فرزندان و الگوی تربیتی آن ها کسانی هستند که در اطراف او زندگی می کنند. فرزند شما تا قبل از 12 سالگی رفتارهای اطرافیان خود را ضبط می کند، الگوبرداری می کند و از آنچه می بیند تقلید می نماید. و تمام افراد دور و اطراف او بر شکل گیری شخصیتش مؤثر هستند. والدین برایش منبع عاطفی و قدرت هستند. او عملکرد شما، مادرش و اطرافیانش را عیناً تقلید خواهد کرد. چون شما را منبع علم، قدرت و عاطفه و احساس می داند. در این سنین عملکرد والدین و اطرافیان فرزند را دین دار یا بی دین می کند. پس در درجه ی اول باید دینداری را در خودتان تقویت کنید. دین را از عمق و باطنش بفهمید. البته منظور این نیست که باید در حد یک عالم یا عارف، دین را درک کنید بلکه همان قدر که با دین درگیر هستید این درگیری و انس با دین را در رفتارتان متجلی کنید و آن را خوب بفهمید. هوشیار باشید. فهم نادرست شما از دین بسیار خطرناک است. اگر بچه ها ببینند والدین بد عمل می کنند و رفتارهای ناجوری دارند و هر دم صحبت از دین، خدا و قرآن می کنند، دین در نگاه آن ها خراب و ویران می شود. اگر درست عمل نکنید بدترین ضربه را به دینداری فرزند خود می زنید. پدرهائی که با تعصب (که هیچ خواستگاه دینی ندارد) با فرزندان خود رفتار می کنند. فرزندانشان را از خدا و دین دور می کنند. پس درک خود را از امور دینی بالا ببرید. کتاب های خوب را مطالعه کنید. در جلسات دینی و اعتقادی شرکت نمائید. البته باید از کارشناسی که در خصوص مسائل مذهبی صحبت می کند مطمئن باشید. سپس آنچه از دین فهمیدید خیلی ظریف و با انعطاف اما قاطعانه در زندگی پیاده کنید. عملکرد والدین در خصوص دینداری و وظایف دینی فرزندان 2 گونه است. برخی در مقابل کوتاهی فرزند خود در خصوص نماز بی تفاوت هستند و یا هیچ واکنشی در قبال دروغگویی فرزند خود نشان نمی دهند اما برخی با یک بار قضاشدن یا خواب ماندن فرزند برای نماز صبح او را کتک می زنند. دین به هیچ وجه این دو واکنش را نمی پسندد. آنچه مهم است، این است که شما رفتاری مابین این دو حالت را داشته باشید و قاطعانه عمل کنید. قاطعانه یعنی این که اگر قانونی در خانواده وجود دارد این قانون باید با جدیت پی گیری شود. اما در پی گیری و اجرای این قانون باید با گذشت، ایثار و مهربانی و ظرافت رفتار نمود. فرزند شما وقتی نماز خوان می شود که با چشم خود می بیند مادر یا پدرش، سر ظهر یا سر اذان وضو می گیرد، آرامش دارد، سجاده ای زیبا پهن می کند، با شور و اشتیاق بر سر سجاده می نشیند، عطر می زند، لباس خوب می پوشد، خودش را می آراید و مسواک می زند و با حالی خوش و با شوق و ذوق نماز می خواند. دیدن این حالات او را به نماز مشتاق می کند. اما اگر والدینش را هنگام نماز عصبی، مضطرب، آشفته و ناراحت ببیند با خودش فکر می کند که نماز چه کار بدی است که اینقدر مادرم یا پدرم را ناراحت کرده. اگر شما می خواهید فرزندتان دروغگو نشود، غیبت دیگران را نکند، و عیب جوی دیگران نباشد؛ نباید در مقابل او دروغ بگوئید، یا غیبت کنید و بدگوئی دیگران را بنمائید. اگر می خواهید فرزندتان مؤدب شود باید خودتان در مقابل او مؤدب باشید و با مادرش مؤدبانه صحبت کنید. چه ایرادی دارد وقتی به منزل می آیید در مقابل فرزندان همسر خود را در آغوش بگیرید و یکدیگر را ببوسید. (البته آغوش یا بوسه نباید جنبه ی تحریک آمیز و شهوانی داشته باشد بلکه باید جنبه ی عاطفی داشته باشد) فرزند خودتان را نوازش کنید و در آغوش بکشید. با این کار عشق و عاطفه و مهارت ابراز آن را به فرزند خود یاد می دهید. فرزند شما این گونه تعاملات را می فهمد و درک می کند و رفتارهای این چنینی الگوهای ثابت رفتاریش می شود. رزق حلال، استفاده از نمادهای دینی نظیر قاب عکس با محتوای مذهبی، خواندن شعر و قصه ی دینی، تلاوت قرآن همه و همه اموری است که در ناخودآگاه فرزندتان ضبط می شود. کتب مفید تربیت کودک را بخوانید. و نقش های پدری و مادری خود را درست ایفا کنید. به پرسش ها و سؤالات او در حد خودش جواب دهید. کتب به بچه ها گفتن و از بچه ها شنیدن (جلد اول)، آموزش مفاهیم اخلاقی به کودکان از آقای دکتر جان بزرگی و عشق برتر از آقای محدثی را بخوانید. بد اخلاقی کودک ممکن است به چند دلیل باشد. لطفاً این موارد را در مورد فرزندتان انجام دهيد: 1. در مواقع کم خوابی، خستگی و گرسنگی کودک بد اخلاق می شود، در اين موارد، مراقب كودك باشيد. 2. مغز بعضی از کودکان از نظر احساسی هنوز رشد کافی نکرده است. به عبارت دیگر مغز فوقانی بعضی از کودکان آنقدر رشد نکرده است که بتواند رفتارهای پرخاشگرانه ی مربوط به مغز تحتانی را کنترل کند. بنابراین سزاوار نیست که چنین کودکی به خاطر رفتارش تنبیه شود. البته از این نظر جای نگرانی نیست. چون مادر با صَرف وقتِ بیشتر براي کودک، در آغوش گرفتن کودک، بوسیدن و خندیدن با او و آرامش و شادی را به طور عمیق نثار کودک کردن، می تواند رشد مغز کودک خود را سریع تر کند. 3. به نیازهای کودک از جمله: 1. نیاز به محرک: محرک هایی مثل صحبت کردن کودک، وسایل اسباب بازی و بازی کردن با کودک و 2. نیاز به مورد توجه قرار گرفتن و سایر نیازهای کودک توجه کنید. 4. هنگامی که کودک دچار احساس های ناگوار و دردناک از جمله ناراحت شدن از کسی، زمین خوردن و یا احساس های دردناک دیگر می شود، از او حمایت کرده و به او کمک کنید تا احساس امنیت کند. 5. کودکان تحت تأثیر رفتار، استرس ها و پرخاشگری های پدر و مادر قرار می گیرند. پدر و مادری که خودشان دچار استرس و ناراحتی هستند، این احساس را به کودکشان منتقل می کنند. 6. امر و نهی کردن دائمی کودک. اگر پدر و مادر دائماً به کودک امر و نهی کنند که این کار را بکن، این کار را نکن، قسمتی از مغز کودک تحریک می شود که موجب ناآرامی و نگرانی او می گردد. برعکس، اگر با خنده و شادی با او گفتگو کنید، با او بازی کنید و او را در آغوش بگیرید، مواد شیمیایی آرامش دهنده در مغز او ترشح شده و باعث آرام بودن، شاد و خوشحال بودن کودک می شود.