مائده
سلام خسته نباشيد. ميخواستم بدونم يه مسلمون با بهايي دوست باشه و رفت و امد خانوادگي داشته باشه اشكالي...
سلام خسته نباشيد. ميخواستم بدونم يه مسلمون با بهايي دوست باشه و رفت و امد خانوادگي داشته باشه اشكالي از نظر شرعي داره يا نه. ممنون ميشم توضيح كامل و قانع كننده بهم بديد. مرسي
مشاور: sayed mojtaba navab
با عرض سلام و تبریک حلول ماه رمضان و با آرزوی سعادت و سلامت برای خواهر گرامی! خواهر گرامی! به فرموده حافظ شیراز: نخست موعظت پیر صحبت این حرفست- که از مصاحب نا اهل احتراز کنید. کند همجنس با همجنس پرواز . خواهر گرامی مگر در بین همکیشان خود انقدر آدم خوب و سالم نیست که شما مجبور باشید با یک شخص دیگری که هم فکر و هم کیش شما نیست رفاقت نمایید. بدانید که به واسطه انحرافات اول فکری و بعد دینی و اجتماعی و ... که در بین این گروه مورد تظر است ، به فرموده امام صادق ع که می فرمایند روح انسان چون سارق عمل می کند و بدون اینکه شما بدانید یا بخواهید و یا بفهمید صفات طرف مقابلتان را از او می دزدد. پس مراقب باشید و اگر در محل سکونت شما زیادند و یا از بین مسلمان ها خوب کم است در اینجا دستور اسلام هجرت نمودن به وادی مومنان و مکان مناسب تر است برای ابادانی دین و دنیا و اخرت خود و اطرافیان........... به این موارد دقت نمایید: بهائيت انشعابي از بابيگري است و بابيت انشعابي از شيخيگري است. در اوائل قرن نوزدهم شيخ احمد احسائي و سيد كاظم رشتي، (شخصيت و انديشههاي كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) مؤلف آيت الله العظمي كاشف الغطاء به كوشش دكتر احمد بهشتي، كانون نشر انديشه اسلامي) مدعي رابطه مستقيم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه ميان مردم مسلمان و آن حضرت معرفي كردند» از همينجا راه و رسم شيخي پديد آمد و جمعي از افراد سادهلوح و گروهي از فرصتطلبها به آن گرايش پيدا كردند. شيخ ملاحسين بشرويه، پس از سيد كاظم رشتي، هبري فرقه را به عهده ميگيرد و در سفري به شيراز با سيد علي محمد شيرازي (محمد باب) ملاقات نموده و مريد و سرسپرده او ميشود. محمد باب بعد از ادعاي بابيت امام زمان(عج)، ادعا ميكند كه خود امام زمان است و كار را تا ادعاي نبوت پيش ميبرد و بعد از محاكمه و زندان در تبريز اعدام ميشود. بعد از اعدام سيد باب عدهاي از فريبخوردگان و به تشويق و تحريك فرصتطلبان و توطئه استعمار، عدهاي به ميرزا يحيي نوري (صبح ازل) و عدهاي ديگر به ميرزا حسينعلي نوري (بهاءالله) گرويدند، بهاء خود را پيامبر ناميد و از همينجا فرقه بهايي پديد آمد. ميرزا حسينعلي نوري و ميرزا يحيي نوري دو فرزند ميرزا عباس بودند كه در شهر نور مازندران زندگي ميكرد. «بهاء» همراه با برادرش در تهران پرورش يافت و مقدمات علوم را آموخت. بهاء و برادرش در ابتدا متمايل به تصوف شدند و به مسلك درويشها درآمدند. سپس به باب گراييدند. اين دو برادر ضمن ملاقات با علي محمد باب، تصميم گرفتند كه از طريق تلاش در راه بابيت به آب و نان و مقامي برسند، لذا بهاء و صبح ازل در تهران كار تبليغات بابيت را آغاز ميكنند آنگاه به مازندران و جاهاي ديگر رفتند و همه جا گرد و غبار و فتنه را برميانگيختند و باب هم به هنگام مرگ وصيتنامهاي نوشت و صبح ازل را جانشين خود كرد و بهاء را به محافظت او گماشت. عقايد بهاييت: به چند مورد از عقايد آنها اشاره ميشود. 1- اين فرقه ميگويد، سيد علي محمد باب امام زمان است كه ظهور كرده و با ظهور او اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگي بهايي شوند، (شخصيت و انديشههاي كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) به كوشش دكتر احمد بهشتي، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامي) 2- پنهان كردن دينشان را ضروري ميدانند به اصطلاح قائل به تقيه هستند. 3- روزه نوزده روز است قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم ميشود. 4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت. 5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عكا. 6- حج براي مردان واجب است و بر زنان واجب نيست، آن هم (حج) در خانهاي است كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در خانهاي كه سيد علي محمد باب در شيراز در آن سكني داشته است به جا آورده ميشود. 7- چند تا اعياد دارند: - عيد ولادت باب، اول محرم. - عيد ولايت بهاء، دوم محرم. - عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادي. - عيد نوروز، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربية للموسوعات). 8- نماز پنج تكبير دارد ودر دو وقت خوانده ميشود يكي هنگام تولد و يكي هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا، آتش، خاك، بيان. همه چيز نجس است مگر آنچه آيه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاهها طبق وصيت بهاء بايد از نه كناره و يك گنبد تشكيل بشود و اين عبادتگاهها در فرانكفورت در آلمان و سيدني در استراليا و كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو و پاناما سيتي در پاناما و دهلي نو در هندوستان است، (شخصيت و انديشههاي كاشفالغطاء، ص 111 و 139، دكتر احمد بهشتي). فرقههاي بابيه و بهائيه: بعد از اعدام سيد علي محمد باب بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعي كه بين دو برادر عباس افندي و محمد علي به وجود آمد دو فرقه ديگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند. 1- ازليه (به رهبري ميرزا يحيي نوري، صبح ازل) 2- بهائيه (به رهبري ميرزا حسين علي، بهاءالله) 3- بابيه خالص (فقط رهبري سيد علي محمد را قبول دارند) 4- بابيه بهائيه عباسيه (رهبري عبدالبهاء عباس افندي) 5- ناقضون (اتباع ميرزا محمد علي برادر عبدالبهاء)، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود). كتابهاي بهائيها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مباركه، كه وصايايي بهاء به پسران خود ميباشد ؛ 4- كتاب شيخ ؛ 5- الدرر البهية ؛ 6- الحج البهية ؛ 7- الفرائد ؛ 8- فصل الخطاب. اين كتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولي در حقيقت او ننوشته است بلكه پيروان بهاء اينها را نوشته و به او نسبت دادهاند، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312). در كتاب شخصيت و انديشههاي كاشفالغطاء نيز از سه كتاب ديگر اسم آورده است. 1- هفت وادي، 2- هيكل، 3- اقدس. براي آگاهي بيشتر ر.ك: 1- شخصيت و انديشههاي كاشف الغطاء (الايات البينات) آيت الله العظمي جعفر كاشف الغطاء، دكتر احمد بهشتي، نشر انديشههاي اسلامي. 2- بهائيت چگونه پديد آمد، نورالدين چهاردهي، انتشارات فتحي. 3- ارمغان استعمار، محمد محمدي اشتهاردي، انتشارات نسل جوان. ------------ مركز: نهاد نمايندگي ولي فقيه در دانشگاهها پرسش: چرا پيروان بابيت ،وهابيت و بهائيت را جزء مسلمين به حساب نمي آوريم با اينكه تا آخرين امام را مشتركا قبول و باور داريم چرا راجع به اعتقادات آنها اين قدر كتاب ،ناياب است. چند كتاب نسبتا ساده و قابل فهم را معرفي كنيد. پاسخ: وهابي ها جزء مسلمان هاي اهل تسنن به حساب مي آيند و قائل به امامت اهل بيت نيستند و بابيت و بهائيت ابتدا جزء مسلمانان بودند ولي بعدا ادعا كردند كه با آمدن دين بهائيت و بابيت دوران دين اسلام پايان يافته است. توضيح اين كه: بهائيت انشعابي از بابيگري است و بابيت انشعابي از شيخيگري است. در اوائل قرن نوزدهم شيخ احمد احسائي و سيد كاظم رشتي، مدعي رابطه مستقيم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه ميان مردم مسلمان و آن حضرت معرفي كردند» از همينجا راه و رسم شيخي پديد آمد و جمعي از افراد سادهلوح و گروهي از فرصتطلبها به آن گرايش پيدا كردند. شيخ ملاحسين بشرويه، پس از سيد كاظم رشتي، رهبري فرقه را به عهده ميگيرد و در سفري به شيراز با سيد علي محمد شيرازي (محمد باب) ملاقات نموده و مريد و سرسپرده او ميشود. محمد باب بعد از ادعاي بابيت امام زمان(عج)، ادعا ميكند كه خود امام زمان است و كار را تا ادعاي نبوت پيش ميبرد و بعد از محاكمه و زندان در تبريز اعدام ميشود. بعد از اعدام سيد باب عدهاي از فريبخوردگان و به تشويق و تحريك فرصتطلبان و توطئه استعمار، عدهاي به ميرزا يحيي نوري (صبح ازل) و عدهاي ديگر به ميرزا حسينعلي نوري (بهاءالله) گرويدند، بهاء خود را پيامبر ناميد و از همينجا فرقه بهايي پديد آمد. ميرزا حسينعلي نوري و ميرزا يحيي نوري دو فرزند ميرزا عباس بودند كه در شهر نور مازندران زندگي ميكرد. «بهاء» همراه با برادرش در تهران پرورش يافت و مقدمات علوم را آموخت. بهاء و برادرش در ابتدا متمايل به تصوف شدند و به مسلك درويشها درآمدند. سپس به باب گراييدند. اين دو برادر ضمن ملاقات با علي محمد باب، تصميم گرفتند كه از طريق تلاش در راه بابيت به آب و نان و مقامي برسند، لذا بهاء و صبح ازل در تهران كار تبليغات بابيت را آغاز ميكنند آنگاه به مازندران و جاهاي ديگر رفتند و همه جا گرد و غبار و فتنه را برميانگيختند و باب هم به هنگام مرگ وصيتنامهاي نوشت و صبح ازل را جانشين خود كرد و بهاء را به محافظت او گماشت. عقايد بهاييت: به چند مورد از عقايد آنها اشاره ميشود. 1- اين فرقه ميگويد، سيد علي محمد باب امام زمان است كه ظهور كرده و با ظهور او اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگي بهايي شوند، (شخصيت و انديشههاي كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) به كوشش دكتر احمد بهشتي، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامي) 2- پنهان كردن دينشان را ضروري ميدانند به اصطلاح قائل به تقيه هستند. 3- روزه نوزده روز است قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم ميشود. 4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت. 5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عكا. 6- حج براي مردان واجب است و بر زنان واجب نيست، آن هم (حج) در خانهاي است كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در خانهاي كه سيد علي محمد باب در شيراز در آن سكني داشته است به جا آورده ميشود. 7- چند تا اعياد دارند: - عيد ولادت باب، اول محرم. - عيد ولايت بهاء، دوم محرم. - عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادي. - عيد نوروز، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 - 308، انتشارات الدار العربية للموسوعات). 8- نماز پنج تكبير دارد ودر دو وقت خوانده ميشود يكي هنگام تولد و يكي هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا، آتش، خاك، بيان. همه چيز نجس است مگر آنچه آيه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاهها طبق وصيت بهاء بايد از نه كناره و يك گنبد تشكيل بشود و اين عبادتگاهها در فرانكفورت در آلمان و سيدني در استراليا و كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو و پاناما سيتي در پاناما و دهلي نو در هندوستان است، (شخصيت و انديشههاي كاشفالغطاء، ص 111 و 139، دكتر احمد بهشتي). فرقههاي بابيه و بهائيه: بعد از اعدام سيد علي محمد باب بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعي كه بين دو برادر عباس افندي و محمد علي به وجود آمد دو فرقه ديگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند. 1- ازليه (به رهبري ميرزا يحيي نوري، صبح ازل) 2- بهائيه (به رهبري ميرزا حسين علي، بهاءالله) 3- بابيه خالص (فقط رهبري سيد علي محمد را قبول دارند) 4- بابيه بهائيه عباسيه (رهبري عبدالبهاء عباس افندي) 5- ناقضون (اتباع ميرزا محمد علي برادر عبدالبهاء)، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود). كتابهاي بهائيها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مباركه، كه وصايايي بهاء به پسران خود ميباشد ؛ 4- كتاب شيخ ؛ 5- الدرر البهية ؛ 6- الحج البهية ؛ 7- الفرائد ؛ 8- فصل الخطاب. اين كتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولي در حقيقت او ننوشته است بلكه پيروان بهاء اينها را نوشته و به او نسبت دادهاند، (المدخل الي دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312). در كتاب شخصيت و انديشههاي كاشفالغطاء نيز از سه كتاب ديگر اسم آورده است. 1- هفت وادي، 2- هيكل، 3- اقدس. براي آگاهي بيشتر ر.ك: 1- شخصيت و انديشههاي كاشف الغطاء (الايات البينات) آيت الله العظمي جعفر كاشف الغطاء، دكتر احمد بهشتي، نشر انديشههاي اسلامي. 2- بهائيت چگونه پديد آمد، نورالدين چهاردهي، انتشارات فتحي. 3- ارمغان استعمار، محمد محمدي اشتهاردي، انتشارات نسل جوان. اما وهابيت: براي شناخت وهابيت و آگاهي از خطرات آنها نسبت به دين اسلام، بايد اين مسلك انحرافي را از زواياي مختلف مورد مطالعه قرار دارد، از جمله: نحوه پيدايش و بوجود آمدن آن، و طرز تفكر آنان نسبت به دين و اولياي الهي و شعائر اسلامي، عملكرد آنها در حوزه اجتماع وسياست و... الف) مسلك وهابيت، منسوب به محمد عبدالوهاب نجدي است و علّت اين كه آن را به خود شيخ محمد نسبت ندادهاند و نگفتهاند «محمديه» به جهت اين بوده است كه مبادا پيروان اين مذهب، نوعي شركت در نام پيامبر را پيدا كنند. محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ه.ق در شهر «عيينه» چشم به جهان گشود. از كودكي به كتابهاي تفسير، حديث و عقايد، علاقه داشت و از همان دوران جواني، اعمال مذهبي مردم «به خدا» را زشت ميشمرد، وي به مدينه رفت و در آن جا توسل مردم به پيامبر(ص) راناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افكار و عقايد خود را ـ كه قبلاً از سوي ابن تيميه و شاگردش ابن قيم پيريزي شده بود ـ اظهار نمود به تبليغ و ترويج و رسميت دادن همّت گماشت. ب) وهابيان معتقدند: هيچ انساني، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر اين كه اموري را ترك كند. اين امور عبارت است از: 1. به وسيله هيچ يك از رسولان و اوليا، به خداوند توسل نجويد. و در صورت توسل در راه شرك گام نهاده و مشرك ميباشد؛ 2. زائران به قصد زيارت به آرامگاه رسول خدا نزديك نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روي قبر نسازند؛ 3. از پيامبر(ص) طلب شفاعت نكنند؛ 4. زيارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه براي آنان، شرك است؛ 5. وهابيان بر اين باورند كه مسلمانان، در طي روزگار از آيين اسلام منحرف شدهاند؛ 6. هر گونه مراسم تشييع جنازه و سوگواري حرام است. و امثال اين موارد كه در اين مجال نميگنجد. براي آگاهي بيشتر در اين زمينه بايد كتابهاي مربوطه را مطالعه كرده اين منطق خشك و بيپايه، در تقابل با منطق وحي قرار دارد، چرا كه قرآن در موارد ياد شده نظرات صريحي و مخالف وهابيان دارد: 1. قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة في القُربي ، (شوري، آيه 23). يكي از مصاديق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بيت و ذي القري، قبرهاي آنان و تعمير آنها است. اين راه و رسم در ميان ملتهاي جهان وجود دارد و يك نوع سنّت عرفي به حساب ميآيد. 2. ... فقالوا ابنوا عليهم بنيانا... قال الذين غلبوا علي امرهم لنتخذّن عليهم مسجدا ، (كهف، آيه 21). هنگامي كه وضع اصحاب كهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان دو نظر ابراز داشتند. آيه شريفه متذكر آن ميشود انتقاد يا لحن اعتراضي نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به آيه شريفه، هرگز نميتوان تعمير قبور اولياي الهي و صالحان راعملي حرام و يا حتي مكروه قلمداد كرد، بلكه آيه شريفه، به نوعي تشويق ميكند كه براي بزرگداشت اوليا و صالحان و حفظ قبرهاي آنان، بايد كوشا بود. 3. و استغفر لذنبك و للمؤمنين ، (محمد، آيه 19). 4. وصلّ عليهم ان صلاتك سكن لهم ، (توبه، آيه 103). 5. و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ، (نساء، آيه64). اين آيات بيانگر اين است كه طلب آمرزش پيامبر در حق افراد، كاملاً مؤثر و مفيد ميباشد. و موضوع شفاعت پيامبر(ص) و دعاي آن حضرت، نه تنها در آيات صريح؛ بلكه در احاديث عامه و خاصه و سيره صحابه نيز مشهود است. براي آگاهي بيشتر در اين مورد ر.ك: 1. صحيح مسلم، ج 1، ص 54 2. صحيح بخاري، ج 1 3. سنن ترمذي، ج 4، ص 42 (باب ما جاء في شأن الصراط) 4. مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 12 5. شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حديث، استاد جعفر سبحاني ج. وهابيان قائل به جنگ با ديگر فرقهها و مذاهب اسلامي هستند و مدعياند كه يا بايد به آيين وهابيت در آيند و يا جزيه دهند. آنان مخالف خود را متهم به كفر و شرك ميكنند و اموال، نفوس و ناموس و ديگران را حلال ميدانند. خلاصه اين كه آيات قرآني وارده درباره شرك و كفر را، بر مسلمانان مخالف خود منطبق ميكنند. و اين بزرگترين ضربه به پيكر جامعه اسلامي و مسلمانان است، (تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلغي آباداني، ج 3، ص 1432). با اين تفكر بسته و خشك وهابيت بود كه وقتي كه سعوديها (در سال 1344 هجري قمري) بر مكه و مدينه و اطراف آن تسلّط يافتند، مشاهده متبرك بقيع و آثار خاندان رسالت و صحابه پيامبر را شكستند و از بين بردند، (الذريعه، ج 8، ص 261؛كشف الارتباب، ص 60 ـ 56). براي عملكرد و كارهايي كه وهابيت در حوزه اجتماع و سياست انجام دادهاند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعي، بايد به كتابهاي تاريخي مراجعه كرد. چهره خشن و متعصب وهابيت، در عرصه سياست، حكومت و مردمداري، همان بود كه طالبان در عمر موقت سياسيخود در كشور افغانستان به منصه ظهور رساندند. خون مردم مسلمان را بي محابا به زمين ريختند. عرض و ناموس مسلمانان را هتك كردند. و از اسلام يك چهره زشت، خشن و عقب مانده براي جهانيان ترسيم نمودند. بنابراين وهابيت، هم در نحوه پيدايش و انعقاد تفكّر، مبغوض علماي فرقههاي مختلف مسلمين بوده است و هم در نگرش نسبت به مسائل ديني مورد رد عالمان قرار گرفته است. حتي اولين كتابي كه در رد وهابيت نگاشته شده الصواعق الالهيه فيالرد علي الوهابيه » به وسيله برادر محمد بن الوهاب (سليمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است. در عرصه سياست نيز جاده صاف كن دشمنان دين و اسلام بودهاند؛ اين آيين و مسلك، ساخته و پرداخته خود انگليسيها ميباشد و چه ضربه و ضرري محكمتر و بيش از اين بر اسلام و مسلمانان ميتوان تصور نمود. براي آگاهي بيشتر ر.ك: 1. آيين وهابيت، جعفر سبحاني. 2. وهابيت، مباني فكري و كارنامه عملي، جعفر سبحاني. 3. تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1430 4. وهابيان، علي اصغر فقيهي 5. خاطرات مسترهمفر (جاسوس انگليسي در كشورهاي اسلامي، ترجمه استاد علي كاظمي) 6. وهابيت از ديدگاه مذاهب اهل سنّت، استاد خالصي خراساني 7. تاريخ عقايد وهابي، قزويني. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!