سلام آیا این درست است که اگر پیامبر اسلام در مکانی خارج از شبه جزیره ی عربستان و در زمانی به جز 1400...

سلام آیا این درست است که اگر پیامبر اسلام در مکانی خارج از شبه جزیره ی عربستان و در زمانی به جز 1400 سال پیش به تبلیغ دین خود می پرداخت ؛ به طور قطع احکامی متفاوت با آنچه در عربستان 1400 سال قبل ابلاغ کرده است ، وضع می کرده است؟ این نظر را چگونه تحلیل میکنید؟
سه‌شنبه، 15 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

سلام آیا این درست است که اگر پیامبر اسلام در مکانی خارج از شبه جزیره ی عربستان و در زمانی به جز 1400...

( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

سلام
آیا این درست است که اگر پیامبر اسلام در مکانی خارج از شبه جزیره ی عربستان و در زمانی به جز 1400 سال پیش به تبلیغ دین خود می پرداخت ؛ به طور قطع احکامی متفاوت با آنچه در عربستان 1400 سال قبل ابلاغ کرده است ، وضع می کرده است؟
این نظر را چگونه تحلیل میکنید؟


مشاور: sayed mojtaba navab

سلام آیا این درست است که اگر پیامبر اسلام در مکانی خارج از شبه جزیره ی عربستان و در زمانی به جز 1400 سال پیش به تبلیغ دین خود می پرداخت ؛ به طور قطع احکامی متفاوت با آنچه در عربستان 1400 سال قبل ابلاغ کرده است ، وضع می کرده است؟ این نظر را چگونه تحلیل میکنید؟. پپپپپپپ با عرض سلام و آرزوی احساس سبک بالی پس از ماه نور وقرآن و شهرالله خدمت کاربر گرامی! برادر گرامي! با سپاس از اين كه پرسش هاي خود را با ما در ميان گذاشته ايد. چند نكته را متذكر مي شويم: 1ـ خداوند از تمام حوادث آينده آگاهي دارد؛ از تمام حوادثي كه پس از اسلام تا كنون واقع شده و از حوادثي كه در آينده واقع خواهد شد، اما در موضوع بعثت پيامبر و هجرت او و فلسفه آن، بيش از آن كه مربوط به آينده باشد، مربوط به آن زمان و شرايط آن روزگار و مردم همان ايام است. 2ـ اگر چه انقلاب پيامبر و بعثت او در شبه جزيره عربستان واقع شد، اما پس از مدت كوتاهي پيام الهي پيامبر به دورترين نقاط و سرزمين هاي آن روزگار، گسترش يافت. بيش از بيست سال از رحلت پيامبر نگذشته بود كه پيامبر اسلام به وسيله مسلمانان به سرزمين ايران رسيد و پس از مدتي به تدريج عده بسياري به آن گرايش يافتند و كم كم ت[ا چند قرن از ايران فراتر رفته و به كشورهاي شرق آسيا راه يافت؛ بنابراين اگر چه اسلام در شبه جزيره عربستان ريشه دوانيد، ام]ا ايرانيان پس از مدتي آن را پذيرفتند و از آثار و فوايد و بركات و احكام ارزشمند آن بهره مند شدند. از اين جهت بعد از 1400 سال هيچ فرقي نمي كرد، چون در هر صورت پيام پيامبر را شنيده و به او ايمان آورده بودند. 3ـ يكي از سنت هاي الهي در فرستادن پيامبران آن است كه خداوند هر پيامبري را كه براي يك ملت و سرزمين انتخاب مي كند، از ميان آنان و به زبان خود آن ها انتخاب مي كند و هر پيامبري را از ميان آن قوم بر مي گزيند. بنابراين اگر پيامبري را براي ايرانيان انتخاب كند، از ميان ايرانيان بر مي گزيند، همان گونه كه در مورد زرتشت گفته اند. اگر پيامبري را براي بني اسرائيل برگزيند، از ميان خود بني اسرائيل خواهد بود، مانند حضرت موسي و عيسي(ع)، بنابراين اگر پيامبر عربي را انتخاب كرد، براي قوم عرب انتخاب كرد: "و ما ارسلنا من رسول إلاّ لبسان قومه؛ هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر به زمان قوم و ملت او". 4ـ دين اسلام براي 1400 سال در ايران پيام داشت و تأثير در انقلاب اسلامي، بلكه براي همه دوران هايي كه گذشته است و در آينده خواهد آمد، پيام دارد. براي اين كه اين پيام جاودان، هميشه باقي ماند: بايد اوّل اسلام در جايي ثابت شود و باقي بماند تا در آينده ثمر داشته باشد، امّا اگر اصل آن باقي نماند، ديگر چيزي نمي ماند تا در آينده ثمر داشته باشد. وقتي نگاه به گذشته و زمان بعثت مي كنيم، متوجه مي شويم كه شرايط ظهور اسلام و بقاي آن در شبه جزيره عربستان از بسياري جهات بهتر از شرايط سرزمين هاي [ديگر بوده ا]ست. آن ويژگي و شرايط به قرار ذيل است: 1ـ در شبه جزيرة عربي به خصوص سرزمين حجاز حكومت مقتدر مركزي وجود نداشت. اين امر اگر چه باعث يك سري نابساماني هاي اجتماعي مي شد، ليكن در مسير موفقيت انقلابي كه پيامبر(ص) به راه انداخت؛ مؤثر بود، خلاء حكومتي يكي از زمينه هاي موفّقيّت در نهضت ها و قيام ها است. اگر حكومت مقتدري همانند حكومت هاي ايران و روم وجود داشت، صداهاي مخالفان توسط حكومت خاموش مي شد و مجالسي براي پيامبر(ص) باقي نمي ماند تا مردم را به راه راست، ارشاد نمايد. 2ـ برقراري نظام قبيلگي و پايبندي افراد به حمايت هاي گسترده از افراد قبيله؛ اين امر سبب مي شد كه اگر فردي همانند پيامبر اسلام(ص) بر خلاف نظام حاكم آن ديار كه نظام حكومتي اشرافي يا آريستوكراسي بود، بخواهد اقدامي صورت دهد، افراد قبيله در مجموع از او حمايت مي كردند. اين حمايت چشمگير سبب مي شد كه چندان گزندي به وي نرسد، همان گونه كه در دورة مكه به رغم آن همه مبارزه هاي رسول گرامي اسلام بر ضد شرك و بت پرستي، نتوانستند پيامبر را بكشند، يا آسيبي بدو برسانند و او را شكنجه دهند. حال اگر پيامبر(ص) در بين مردم ايران مبعوث مي شد، به جهت اين كه ايراني ها همانند عرب ها تعصبات قومي و قبيلگي نداشتند، در برابر فشار ها و هجوم حكومت استكباري، سپر دفاعي قوي نمي داشت و زود شكست مي خورد. 3ـ وجود قانون ماه هاي حرام؛ در محيط عربستان و سرزمين حجاز در چهار ماه از سال، يعني ماه هاي حرام (ذي القعده، ذي الحجه، محرم و رجب) جنگ و خون ريزي ممنوع بود. جنگ در ماه هاي حرام را گناهي بزرگ و نابخشودني (فجار) مي دانستند. چنين قانوني آن هم با آن گسترة حمايتي و پشتوانة فرهنگي، فرصت خوبي براي رساندن پيام پيامبر(ص) به گوش ديگران پديد آورد كه اين زمينه و بستر در ايران نبود. 4_ وجود كعبه و سنت حج و زيارت خانة خدا كه از زمان حضرت ابراهيم خليل به يادگار مانده بود. اين امر موجب شد كه مكه مركز رفت و آمدها و تبادلات امور تجارتي و فرهنگي گردد و پيامبر از اين فرصت استفاده كند تا پيامش را به گوش اقوام و ملل جهان برساند. ]5_ مكه و حرم؛ در ميان اعراب از قديم قانون حرم و حرمت كعبه و اطراف آن وجود داشت. اين امر موجب شد تا پيامبر(ص) تا حدودي از شر دشمنانش آسوده باشد. 6_ قانون امان؛ عرب هاي جاهلي به رغم آن همه ضعف هاي اخلاقي، برخي از خصلت هاي پسنديده و مترقي ميان آنان رواج داشت كه از آن جمله قانون امان و پناهندگي بود.{1} طبق اين قانون اگر كسي حتي دشمن در پناه فرد يا قبيله اي قرار مي گرفت، در امان مي بود و با تمامي وجود از او دفاع مي كردند. در تاريخ آمده است كه پيامبر اسلام(ص) در شرايط سخت و بحراني از اين قانون استفاده نمود و از كشته شدن رهايي يافت. همچنين مي توان گفت كه سرزمين حجاز يك موقعيت تمدني منحصر به فرد داشت، چون كه در مركز دايره اي قرار داشت كه از هر سو تمدن هاي گذشتة بشري آن را احاطه كرده بودند. در جنوب آن تمدن يمن، در شمال تمدن روم و فينقيه، در شرق و شمال شرقي تمدن ايران، كلده و آشور و در غرب تمدن مصر باستان وجود داشتند. طبيعي است كه چنين موقعيتي بستر خوبي براي رشد و گسترش اسلام گردد و خداوند حكيم و عليم پيامبر اسلام را در مركز اين دايره مبعوث كند، تا راه هدايت بشري سهل گردد. اين نكته را نيز اضافه مي كنيم كه با توجه به شرايط سرزمين عربستان و مردمي كه در جاهليت زندگي مي كردند، از نظر روابط اجتماعي، از نظر رعايت حقوق انسان ها، از نظر نوع دين و آييني كه داشتند(بت پرستي)، از نظر بعضي سنت ها و آداب زشت مانند زنده به گور كردن دختران و ... از ساير ملت هاي همجوار، پست تر و پايين تر بودند. طبعاً چنين به نظر مي رسد كه چنين انسان هايي به هدايت و پيام الهي نياز بيشتري نسبت به ملت هاي ديگر در آن زمان مانند ايران و روم داشتند. البته اگر چه از تمدن و ارزش هاي انساني دورتر بودند، اما درون خود نياز به هدايت را بيشتر احساس مي كردند. آيه مباركه "الله اعلم حيث يجعل رسالته؛ خداوند آگاه تر است كه كجا رسالت (پيامبري) را قرار دهد" به ما مي فهماند كه اسرار بسياري در موضوع رسالت و پيامبري وجود دارد كه خداوند از آن آگاهي دارد و ما تنها به بخشي از آن مي توانيم دست يابيم. [1] ابراهيم ([14) آية 4.] امیدوارم پاسخ برای شما کافی بوده باشد. ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند شوید. از کمک به همنوعان خود مخصوصا مردم مظلوم سومالی و دعا برای حق خواهان عالم مخصوصا مردم بحرین غفلت نورزید. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.