با سلام من در گذشته بسیار فرد موفقی دراجتماع وشغلم بودم.اما متاسفانه به دلایلی انرا از دست دادم.وشرایطی...

با سلام من در گذشته بسیار فرد موفقی دراجتماع وشغلم بودم.اما متاسفانه به دلایلی انرا از دست دادم.وشرایطی که بعدها بوجودآمد باعث شد دیگر تمایلی به برگشتن به کار نداشته باشم.چراکه کار مناسبی هم نیافته ام.لذا قید کاررازدم اما در این راستا دچار حس حسادت بسیار به یکی از نزدیکان موفقم شده ام.که مرا حتی به افسردگی کشانده.خواهش میکنم کمکم کنید که بتوانم با آرامش ادامه دهم.
جمعه، 12 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

با سلام من در گذشته بسیار فرد موفقی دراجتماع وشغلم بودم.اما متاسفانه به دلایلی انرا از دست دادم.وشرایطی...

( تحصیلات : لیسانس ، 30 ساله )

با سلام
من در گذشته بسیار فرد موفقی دراجتماع وشغلم بودم.اما متاسفانه به دلایلی انرا از دست دادم.وشرایطی که بعدها بوجودآمد باعث شد دیگر تمایلی به برگشتن به کار نداشته باشم.چراکه کار مناسبی هم نیافته ام.لذا قید کاررازدم اما در این راستا دچار حس حسادت بسیار به یکی از نزدیکان موفقم شده ام.که مرا حتی به افسردگی کشانده.خواهش میکنم کمکم کنید که بتوانم با آرامش ادامه دهم.


مشاور: سيد حبيب الله احمدي فروشانی

باسلام. نكته ي مثبتي كه در مورد شما وجود دارد اين است كه خودتان نسبت به جنبه هاي منفي احساس مخرب حسادت، بينش يافته ايد و درصدد رفع آن هستيد. اين خود، گام بزرگي در جهت رفع اين حالت ناكارآمد است زيرا بسياري از افرادي كه دچار حس ويران كننده ي حسادت مي شوند خودشان نسبت به منفي بودن اين حالات و آثار مخربي كه مي تواند براي خود و ديگران داشته باشد، وقوف ندارند. هم در مباحث اسلامي و هم در مباحث روانشناختي، در كنار مفهوم حسادت كه يك حالت ناپسند، محسوب مي شود، مفهومي به نام غبطه وجود دارد كه هم از نظر دين و هم از نظر علم روانشناسي حالتي سالم و مفيد به شمار مي آيد. تقويت حالت غبطه در خود، يكي از مهمترين عواملي است كه مي تواند منجر به كاهش احساس حسادت گردد. تفاوت عمده ي غبطه با حسادت در اين است كه در حالت غبطه شما هنگامي كه با موفقيت هاي ديگران، روبه رو مي شويد و آن را با نقاط ضعف خود مقايسه مي كنيد، به جاي اينكه آرزوي حذف موفقيت هاي ديگران را داشته باشيد آرزوي ايجاد آن موفقيت ها براي خود را داريد؛ هرچند كه اين آرزو دست نيافتني باشد. اما در حسادت، فرد به جاي آنكه آرزوي اين را داشته باشد كه موفقيت هاي ديگران هم براي او تكرار شود، آرزوي اين را دارد كه شكست هاي خودش براي ديگران تكرار شود؛ اين حالت، جز اضطراب و سرخوردگي و كينه و بغض دائمي براي انسان، چيز ديگري به همراه ندارد. در واقع حسد يك سيستم ناكارآمد از باورها و افكاري است كه تأثيرات بسيار مخربي بر خلق و هيجانات به جا مي گذارد. براي درمان حسد هم بايد اين باورها را به چالش كشيد. جنبه هاي ناكارآمد و غيرسودمند چنين باورهايي كاملاً واضح است؛ مثلاً اينكه ما آرزوي شكست و حذف موفقيت هاي ديگران را داشته باشيم مطمئناً هيچ سودي در جهان واقعي براي ما نخواهد داشت و هيچ كمكي به پيشرفت ما در زندگي، نخواهد كرد و حتي مي تواند با هيجانات منفي كه براي ما ايجاد مي كند و با ضربه اي كه به سلامت روان ما مي زند، جلوي پيشرفت هايي هم كه مي توانيم در زندگي داشته باشيم را بگيرد. بنابراين اولين گام در جهت درمان حسد اين است كه از لحاظ منطقي، خود را متقاعد كنيد كه اين نظام از باورها غلط و غيرسودمند است. گام دوم مربوط مي شود به نحوه ي مديريت ذهني اين افكار، بوسيله ي شما. هنگامي كه متقاعد شديد كه افكار حسدآلود، افكاري غيرمنطقي و غيرسودمند هستند بازهم شاهد خواهيد بود كه اين افكار، گاه و بي گاه به ذهن شما مي آيند. يعني ممكن است احساس كنيد كه هرچقدر هم كه تلاش مي كنيد جلوي ورود آن ها را بگيريد بازهم نمي توانيد مانعشان شويد. در اين مرحله ممكن است ورود اين افكار به ذهن شما احساس گناه شديدي را در شما ايجاد كند؛ چون حالا اين افكار براي شما افكاري ناپسند و نامقبول محسوب مي شوند. كاري كه در اين گام بايد انجام دهيد اين است اولاً بپذيريد كه افكار ناپسند و نامقبولي همچون افكار حسدآلود، به طور طبيعي به ذهن هر انساني وارد مي شوند و نمي توان جلوي ورود آن ها را گرفت. ثانياً توجه داشته باشيد كه ورود يك فكر نامقبول به ذهن شما به منزله ي اين نيست كه آن فكر، منعكس كننده ي شخصيت و منش شما است. به عبارت ساده تر، سعي كنيد بين افكارتان و شخصيتتان يك مرز، قائل شويد؛ يعني بپذيريد كه در ذهن هرانساني ممكن است افكاري جريان يابد كه با باورها و اعتقادات و شخصيت او ممكن است مغاير باشد ولي اين افكار، نشان دهنده ي پليد شدن و خراب شدن اعتقادات و ارزش ها و شخصيت فردي نيست. در اين صورت، خيلي راحت مي توانيد با اين افكار كنار بياييد. چون هربار كه اين افكار به سراغتان مي آيد مي توانيد به خودتان بگوييد كه : « اين افكار به ذهن هرانساني ممكن است وارد شود ولي به هيچ وجه نشان دهنده ي شخصيت و اعتقادات عميق من نيست و من مجبور نيستم آن ها را بپذيرم». به اين نوع از خودگويي ها باورهاي مقابله اي گفته مي شود و يكي از پركاربردترين تكنيك هاي شناختي در روانشناسي و مشاوره به شمار مي آيد. بنابراين با پيگيري مستمر اين دوگام انشاءالله تغيير قابل ملاحظه اي در خلقتان احساس خواهيد كرد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.