ناشناس
سلام من تو یه سری مسائل دچار سردرگمی شدم. ممنون میشم...
سلام
من تو یه سری مسائل دچار سردرگمی شدم. ممنون میشم راهنمایی کنین .
می خواستم بدونم که اختلاف خانواده ها از نظر مالی و دینی چقدر تو رابطه دختر و پسر تاثیر داره؟
ایا فاصله سنی 6 سال بین دختر و پسر مشکلی داره؟
درک یه دختر 18 ساله چقدره از زندگی و چقدر میشه به اون و حرفاش امیدوار بود؟
چطور می تونم بفهمم که حرفهایی که یه دختره 18 ساله به من می زنه قابل اعتماده؟
ایا دختری که دوست داره بر خلاف میل من خارج از کشور زندگی کنه باید چیکار باهاش کرد.من هم اصلا دوست ندارم برای زندگی خارج از کشور زندگی کنم؟
با تشکر از شما
مشاور: سید حبیب الله احمدی
باسلام. سعی می کنم به همان ترتیبی که سوال ها را مطرح کردید روال پاسخدهی را دنبال کنم. اختلاف اقتصادی و فرهنگی، دو مورد از مهمترین اختلافات خانوادگی در هنگام ازدواج هستند که هریک از آن ها به تنهایی به طور باالقوه می تواند آینده ی یک زندگی مشترک را به خطر بیندازد. البته این به این معنی نیست که هر ازدواجی که در آن چنین اختلافاتی وجود داشته باشد، لزوماً با شکست مواجه خواهد شد ولی واقعیت این است که در اکثر قریب به اتفاق موارد، می توان انتظار بروز مشکلات عمیق و جدی را در آینده ی چنین ازدواج هایی پیش بینی کرد. بنابراین در این مورد، توصیه ی اکید دارم که تمام پیامدها و مشکلات احتمالی ناشی از این تضاد اقتصادی و فرهنگی را دقیقاً و موشکافانه بررسی کنید و راه حل های احتمالی پیشگیرانه برای هریک را مورد بررسی و دقت کامل قرار دهید. اصلاً بررسی کنید که آیا چنین راه حل هایی عملاً وجود خواهد داشت یا نه؟! هیجده سالگی، اواخر دوره ی نوجوانی است؛ دوره ای که پر از نوسانات هیجانی، فکری، عقیدتی و ... است زیرا هویت فرد، در حال شکل گیری است. خیلی ها هستند که حتی در همین سن هم ممکن است پختگی شخصیتی و هویتی خوبی از خود نشان دهند، ولی آنچه که به عنوان یک الگوی همگانی و عمومی، قابل ذکر است، این است که معمولاً در این سن، هویت هنوز شکل نهایی خود را پیدا نکرده است. پختگی و استحکام کامل هویتی و شخصیتی، معمولاً بین سنین بیست تا بیست و پنج سالگی بوجود می آید (مخصوصاً نزدیک به بیست و پنج سالگی). بنابراین قابل انتظار است که در این سنین، دنیای فرد یک چیزی باشد و چندسال بعد به طور کلی به چیز دیگری تبدیل شود. البته رگه های اصلی هویت و شخصیت، از همین سنین، تقریباً مشخص است ولی برای بعضی از افراد (نه اکثر افراد) تغییر و تحولات شخصیتی و هویتی عمده ای تا سنین بیست و پنج سالگی بوجود می آید و بسیاری از جهت گیری ها و ارزش ها تغییر خواهد کرد. به طور خلاصه آنچه که می خواهم بگویم این است که در سن هیجده سالگی، معمولاً حال و هوای دوران داغ و پرنوسان نوجوانی، همچنان بر فرد حاکم است و کمتر می توانیم انتظار داشته باشیم که دقیقاً پختگی یک شخصیت بزرگسال در فرد دیده شود. مسئله ی اختلاف سنی شش سال هم مخصوصاً اگر آقا بزرگتر از خانم باشد، به خودی خود مسئله ی مشکل سازی نیست، ولی آنچه که ممکن است بالقوه مشکل ساز باشد این است که یکی از طرفین در یک دوره ی تحولی از نظر روانشناختی قرار داشته باشد (جوانی) و طرف دیگر در دوره ی تحولی کاملاً متفاوت (یعنی نوجوانی). مسئله ی زندگی خارج از کشور هم که در مورد آن صحبت کردید، موضوع مهمی است. اگر بدون توافق بر سر این موضوع، دست به ازدواج بزنید می تواند چالش های مهمی در زندگی مشترکتان ایجاد نماید. بنابراین توصیه ی اکید دارم اگر تصمیمتان برای ازدواج، جدی است اول این اختلاف و سایر اختلافات را به یک تفاهم قطعی برسانید. این را بدانید که نمی توانید طرف مقابلتان را مجبور کنید که دیدگاه شما را بپذیرد. بنابراین تا وقتی که واقعاً از لحاظ قلبی و عقلی، موضع شما را نپذیرفته است، یعنی اختلاف، همچنان به حالت خود، باقی است.