ناشناس

من 5 ماهه نامزدم تو این دوران اختلاف وتفاوت خیلی بود...

من 5 ماهه نامزدم تو این دوران اختلاف وتفاوت خیلی بود تا بالاخره همه چی پیش رفت. مثلا من کارمندم ،منضبط همیشه با برنامه ریزی .او شغلش آزاده ریلکس و آرام بدون عجله و یکم زیادی آرام. حرفش اینه که خدا همه چی را درست می کنه اگه بخواد ما نباید خیلی تلاش زیادی کنیم و بایستی صبور باشیم.الان می خواهیم عقد کنیم انوادشون میگن بایستی خانواده دختر نیمی از هزینه عروسی را بدهند که اختلاف هست البته من به او گفتم خانواده ما قبول نمی کنند. و همین جور حرف و داستان های اینجوری. او اصلا عقیده داره عروسی نگیریم و من علاقه دارم که بگیرم.حس می کنم این کش مکش های بین دو خانواده انگار بی حرمتی به من است.البته مادرشون یا خواهرشون زنگ می زنند و میگن ما خوشبختی شما را می خواهیم و نمی خواهیم دخالت کنیم او هم مرتب به من گفته که من مستقلم ولی من همش حراس دارم دو دلم.خصوصا با اتفاقات اخیر خانوادم بکلی نگرانند و تاحدی راضی به این وصلت نیستنو چجوری بفهمم که مستقل است؟ احساس می کنم این وضعیت من را دچار افسردگی کرده .مدام گریه می کنم.او آرام است و هیچ نگران نیست. مثلا علاقه ای به گل دادن نداره .وقتی به مناسبتی هدیه میاره نه تزئئین نه شیرینی .و میگه اینا برا دیگران . نمیدونم چجور برخوردی مناسب؟
يکشنبه، 20 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

من 5 ماهه نامزدم تو این دوران اختلاف وتفاوت خیلی بود...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 34 ساله )

من 5 ماهه نامزدم تو این دوران اختلاف وتفاوت خیلی بود تا بالاخره همه چی پیش رفت. مثلا من کارمندم ،منضبط همیشه با برنامه ریزی .او شغلش آزاده ریلکس و آرام بدون عجله و یکم زیادی آرام. حرفش اینه که خدا همه چی را درست می کنه اگه بخواد ما نباید خیلی تلاش زیادی کنیم و بایستی صبور باشیم.الان می خواهیم عقد کنیم انوادشون میگن بایستی خانواده دختر نیمی از هزینه عروسی را بدهند که اختلاف هست البته من به او گفتم خانواده ما قبول نمی کنند. و همین جور حرف و داستان های اینجوری. او اصلا عقیده داره عروسی نگیریم و من علاقه دارم که بگیرم.حس می کنم این کش مکش های بین دو خانواده انگار بی حرمتی به من است.البته مادرشون یا خواهرشون زنگ می زنند و میگن ما خوشبختی شما را می خواهیم و نمی خواهیم دخالت کنیم او هم مرتب به من گفته که من مستقلم ولی من همش حراس دارم دو دلم.خصوصا با اتفاقات اخیر خانوادم بکلی نگرانند و تاحدی راضی به این وصلت نیستنو چجوری بفهمم که مستقل است؟ احساس می کنم این وضعیت من را دچار افسردگی کرده .مدام گریه می کنم.او آرام است و هیچ نگران نیست. مثلا علاقه ای به گل دادن نداره .وقتی به مناسبتی هدیه میاره نه تزئئین نه شیرینی .و میگه اینا برا دیگران . نمیدونم چجور برخوردی مناسب؟


مشاور: خانم سعیده صفری

باسلام خواهر عزیزم ابتدا به پاسخ سؤالتان در مورد استقلال همسرتان و راهکارهای تشخیص آن می پردازم. در مشاوره های حضوری همیشه سعی می کنم از هر دو طرف نظرشان را درمورد تعریف وابستگی و مصداق های آن بپرسم. زیرا گاهی برخی خانم ها یا آقایان، ارتباط های عاطفی همسر با خانواده اش و احترام و مشورت با آنان و نیز استفاده از تجربه هایشان را وابستگی می پندارند که صحیح نیست. یکی از عوامل مشکل آفرین در زندگی زناشویی، همین وابستگی های شدید مرد به پدر و مادر ویژه مادر است؛ چون زن نمی تواند شوهری را که به مادرش تکیه کرده باشد، در جایگاه تکیه گاه بپذیرد؛ از این رو فرانسوی ها می گویند: پسری که زیاد به حرف مادرش گوش می دهد، بهتر است زن نگیرد. وابستگی در صورتی زندگی زناشویی را با مشکلات فراوان مواجه می کند که استقلال فکری شخص را به خطر بیاندازد و باعث دخالت های بیجا و غیر عادی والدین زندگی تان شود. شریک آینده زندگی شما در صورتی به والدین خود به ویژه مادرشان وابستگی شدید دارد که رفتارهای زیر را علی رغم آنکه تاکید دارد مستقل است از خود بروز دهد. 1- در گفت و گوهای اولیه خواستگاری یا در حال حاضر ، هر وقت سؤالی از او می شد اول به مادر نگاه می کرد و در صورت تایید او پاسخ می داد. 2- در مواردی پدر یا مادرش اجازه پاسخگویی به او نمی دادند و به جای فرزندشان پاسخ می دادند. 3- در سخنان و گفت و گوهای خود، تکیه کلام هایی چون مامانم اینا نظر دیگه ای دارن، باید با مامانم اینا حرف بزنم و... زیاد دارد. با توجه به متن سؤالتان اینگونه استنباط می شود که نشانه های زیاد مبنی بر وابستگی همسرتان مشاهده کرده اید و به این نتیجه رسیده اید که دنیای شما و ایشان تا حدود زیادی متفاوت است. به همین دلیل توصیه میکنم به دلیل آنکه پاسخگویی تنها مبتنی بر صحبت های شما نباشد، ایشان را راضی کنید همراه با هم به یک روانشناس بالینی یا مشاور خانواده مراجعه کنید تا علاوه بر مصاحبه و اجرای تست های بالینی از هر دوی شما از خصوصیات شخصیتی و تفاوت هایتان آشکار شوند و امکان ادامه زندگیتان و راه کنار آمدن با تفاوت هایتان را با تکنیک های گفتگویی کارآمد به شما بیاموزند. به نظر می رسد به دلیل شرایط سنی تان (البته اگر درست وارد کرده باشید) نیاز باشد ظرفیت تحملتان را بالا برده و به جای اینکه به جدایی فکر کنید، ابتدا راه های مختلفی را بیازمایید و بعد تصمیم بگیرید. شاید برخی از رفتارهای همسرتان به خاطر عادت و ویژگی های شخصیتی شان نباشد بلکه به این دلیل باشد که به دلیل کدورت ها و باید و نباید های پیشین تنها می خواهند مخالف شما رفتار کنند که این موارد قابل اصلاح می باشد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما