سلاممتاسفانه همون طوریکه شما فرمودین با تیرباران...
سلام
متاسفانه همون طوریکه شما فرمودین با تیرباران کردن ایشون با سوالاتی که پرسیدم متوجه شدم که ایشان احساس می کنند که بنده ایشان را محدودمی کنم واینکه میخواهم از تمام مسائل زندگیشان سر در بیاورم اخلاقشان تند شده وبه طور مکرر می گویند این اخلاق بدت رو کنار بگذار.در مواردی هم که از ایشان در مسائلی نظرشان را میخواهم همه اش می گویند واقعا اینقدر نظر من برات مهمه من هم می گویم"من نظر همه را می پرسم شما هم یکی از همون ها ولی تصمیم نهایی را خودم می گیرم"چند روز پیش هم از ایشان حلالیت طلبیدم و برای همیشه خداحافظی کردم ولی الان خیلی پشیمانم.ی بحث وجدلی در مورد عمل کردن به ظواهر دین باهم داشتیم که آخرش به همون خداحافظی بالا ختم شد.بنظرتون چکارکنم؟؟دلم براشون تنگ شده.بنظرتون صبر کنم تا خودشون برای آشتی پا پیش بذارن؟؟
با تشکر فراوان از توجهتون
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام. خواهر گرامی در آخرین مشاوره ای که از طریق سایت داشته اید، بیان مشکلات در ارتباط با همسرتان بود که با لفظ نامزد خطاب کرده اید، به همین خاطر مطمئن نیستم که عقد کرده باشید یا خیر. اما در کل اگر در دوران عقد به سر می برید نحوه رفتارتان و سؤال هایی که می پرسید ممکن است دلایل زیادی داشته باشد که فقط یکی از آنها ممکن است به استرس و ویژگی حساسیت شما برگردد ، اما از طرف دیگر هم ممکن است سؤالاتی می پرسید که حق طبیعی شماست که قبل از شروع زندگی مشترک لازم است بدانید ولی همسرتان توجه و زمان کافی برای این امر نمی گذارند و یا حتی ممکن است ایشان دوست دارند به سؤالات شما پاسخ دهند ولی چون در موقعیت مناسب و با لحن صحیح نمی پرسید بینتان بحث و مشاجره پیش می آید. به همین خاطر چون دلیل این موضوع شاید حتی برای خودتان هم روشن نباشد توصیه می کنم قهرتان را بیش از این طولانی نکنید و اگر برایتان امکان دارد خودتان پاپیش بگذارید ، بگویید که سهمتان را در به وجود آمدن این بحث می شناسید اما خواهش کنید برای بهبود روابطتتان همراه با ایشان به صورت حضوری از کمک تخصصی یک روانشناس بالینی بهره مند شوید.