پرسش :

چگونه مشیّت خداوند به حکومت ستمگران تعلّق مى گیرد؟


پاسخ :
پاسخ اجمالی:
اینکه خداوند هر کسی را بخواهد بر تخت می نشاند و هر کس را اراده کند بر خاک مذلت قرار می دهد، یک مفهوم کلی دارد و بر اساس مشیت عام الهی یک سلسله اسباب برای پیشرفت در این جهان قرار داده شده که تمام حکومت های خوب و بد را شامل می شود. اگر افراد ستمگر از آن وسایل استفاده کردند و ملت هائى ضعیف و ترسو، به آن تن دادند نتیجه اعمال خود آنها است. و اگر ملت ها آگاه بودند و آن عوامل را از دست جباران گرفته و به دست صالحان دادند باز نتیجه اعمال آنها است.

پاسخ تفصیلی:
ممکن است کسانى از آیه 26 سوره آل عمران که مى فرماید: (هر کس را بخواهى بر تخت عزت مى نشانى، و هر کس را اراده کنى بر خاک مذلت قرار مى دهى)؛ «وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ».

چنین نتیجه بگیرند که: هر کس به حکومتى مى رسد و یا از حکومت، سقوط مى کند، خواست خدا بوده، و نتیجه این سخن، امضاى تمام حکومت هاى جباران و ستمگران تاریخ از قبیل حکومت چنگیز و هیتلر و... مى باشد، و اتفاقاً در تاریخ نیز مى خوانیم که «یزید بن معاویه» هم، براى توجیه حکومت ننگین و ظالمانه خود به این آیه استدلال کرد. (1)

به همین جهت، در کلمات مفسران، براى حل این اشکال توضیحاتى درباره آیه دیده مى شود از جمله این که:

آیه مخصوص به حکومت هاى الهى است و یا مخصوص به حکومت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و پایان دادن به حکومت جباران قریش است.

ولى حق این است که آیه یک مفهوم کلى و عمومى دارد که طبق آن، تمام حکومت هاى خوب و بد، بر طبق مشیت خداست، با این توضیح که:

خداوند یک سلسله عوامل و اسباب براى پیشرفت و پیروزى در این جهان آفریده است، و استفاده از آثار این اسباب، همان مشیت خدا است.

بنابراین، خواست خدا یعنى آثارى که در آن اسباب و عوامل آفریده شده است: حال اگر افراد ستمگر و ناصالحى (همچون چنگیز و یزید و فرعون و مانند اینها) از آن وسایل استفاده کردند و ملت هائى ضعیف و زبون و ترسو، به آن تن در دادند و حکومت ننگین آنها را تحمل کردند، این نتیجه اعمال خود آنها است، که گفته اند: «هر ملتى لایق همان حکومتى است که دارد»!

و اگر ملت ها آگاه بودند و آن عوامل و اسباب را از دست جباران گرفته و به دست صالحان دادند، و حکومت هاى عادلانه اى به وجود آوردند، باز نتیجه اعمال آنها است که بستگى به طرز استفاده از عوامل و اسباب الهى دارد.

در حقیقت آیه، بیدار باشى براى همه افراد و جوامع انسانى است که به هوش باشند، و از وسایل پیروزى بهره گیرند و پیش از آن که افراد ناصالح بر آنها چیره شوند و موفقیت و مقامات حساس اجتماع را از دست آنها بگیرند، آنها بکوشند و سنگرها را به تصرف آورند.

کوتاه سخن این که: خواست خداوند همان است که در عالَمِ اسباب آفریده، تا چگونه ما از عالم اسباب استفاده کنیم.

پی نوشت:
(1). «المیزان»، جلد 3، صفحه 143، انتشارات جامعه مدرسین، ذیل آیه مورد بحث؛ «بحار الانوار»، جلد 45، صفحه 131؛ «العوالم الامام الحسین علیه السلام»، شیخ عبداللَّه بحرانى، صفحه 432، مدرسه امام مهدى علیه السلام، طبع اول، 1407 ه ق.

منبع: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهل و هفتم، ج 2، ص 572.

پرسش های مرتبط:

به چه دلیل آزادى اراده و اختیار انسان فطرى است؟

آیا خالقیت خدا نسبت به همه چیز دلیل بر جبر مى شود؟

آیا سلب قدرت تشخیص، دلیل بر جبر نیست؟

آیا سرنوشت انسان به دست خودش است یا محکوم به جبر تاریخ می باشد؟

آیا تقدیر الهى، همان جبر است؟

آیا علم ازلی خداوند با اختیار انسان منافات ندارد؟

آیا لازمه پذیرش توحید افعالى قبول جبر است؟

چرا خداوند جواد و کریم از آغاز بندگان را کامل نیافرید؟

چگونه اشخاصى را که خدا آنها را سنگدل کرده در برابر اعمال خود مسئولند؟