پرسش :
به نوعی دچار وسواس دینی شده و می خواهم تمام اعمالم را با اسلام منطبق کنم که این موضوع، باعث اختلال در زندگی عادی من شده است لطفاً راهنمایی فرمایید.
پاسخ :
شرح پرسش:
من جوانی 22 ساله دانشجوی رشته مهندسی برق هستم و این را پذیرفته ام که اسلام راهی درست و مستقیم برای رسیدن به کمال و سعادت جاودانی است و اگر کسی به دستورات اسلام عمل نکند در راه مستقیم نیست و اگر روشش را تغییر ندهد به گمراهی و بدبختی می رسد. من جوانی با استعداد و توانمند هستم اما اعتقاد من به عقیده ای که ذکر شد باعث شده است که من بخواهم تک تک اعمالم را با اسلام منطبق کنم و این باعث اختلال و توقف بزرگی در زندگی عادی من شده است. من می خواهم حرف زدن، معاشرت کردن، غذا خوردن، خوابیدن و تمام امور زندگی ام را با اسلام تطبیق دهم اما در بعضی موارد چون معیار دقیق و درست اسلام و سنت پیامبر و امامان را در باره اعمالم نمی دانم دچار شک، وسواس و انزوا می گردم و باعث شده است که نتوانم زندگی درستی داشته باشم و نتوانم زندگی عادی خود را ادامه دهم. گاهی با خود می اندیشم که شاید بعضی از انسان ها که اصلا اعتقادی به اسلام ندارند از من راحتتر زندگی می کنند و پیشرفتشان در زندگی دنیوی و علم از من بهتر و بیشتر است. حال چند سؤال از جناب عالی دارم که خواهشمندم به طور کامل و دقیق به پرسش هایم پاسخ دهید.
سؤال اول: من در زندگی روزمره ام به دنبال انسانی می گردم که بدانم اعمال او کاملا صحیح و بدون خطاست و با پیروی کردن از او اعمال من نیز درست می شود و راه سعادت و درست را می پیمایم. آیا چنین کسی در زمان ما و پیرامون ما وجود دارد و اگر وجود دارد آیا من می توانم به او دسترسی پیدا کنم و اعمال او را ببینم؟
دوم: آیا اسلام دین آسانی است یا سختی؟ و اگر آسان است به چه معنی است؟ یعنی آیا اسلام با زندگانی عادی و روزمره و طبیعی ما هیچ مشکلی ندارد؟ و اگر چنین است پس فرق بین مردم عادی چه مسلمان باشند و چه نباشند چیست؟ و چگونه می توان یک مسلمان واقعی را از غیر مسلمان تشخیص داد و مسلمان واقعی شد؟
سوم: با مطالعه چه کتب معتبر و موثقی می توانم به رفتار فردی و اجتماعی پیامبر و اهل بیت پی ببرم؟
چهارم: ملاک و معیار اسلام برای درستی و یا نادرستی یک عمل چیست؟
پنجم: نداشتن یک الگوی واقعی و موثق باعث وسواس در من گردیده است. چگونه می توانم به این حالت خویش پایان دهم؟
پاسخ اجمالی:
خداوند، تصمیم گیری در ارتباط با بخش وسیعی از زندگی انسان ها را به خودشان واگذار نموده است و بر این اساس، دلیلی ندارد که شما با وسواس در این زمینه عمل نمایید و عمل به واجبات و محرمات نیز، هر چند ممکن است در مواردی با دشواریهایی روبرو شود، اما آن گونه نیست که غیر قابل تحمل بوده و موجب اختلال جدی در زندگی آنان شود. معیار دقیق اسلام در قرآن و سنت پیامبر(ص) که توسط عترت ایشان تبیین شده، قابل دسترسی است که میتوانید با مراجعه به دانشمندانی که علم و تقوی را با هم دارند و نیز کتاب های معتبری که در این زمینه نگاشته شده، آشنایی بیشتری نسبت به آن پیدا نمایید و با شناخت معیارها، تلاش نمایید معیار و میزان را الگوی خود ساخته و نه اشخاص را، چون همواره، احتمال انحراف اشخاص غیر معصوم وجود داشته و اگر شما خود را صد در صد وابسته به یک شخص؛ هرچند دیندار؛ نمایید، با انحراف او، شما هم منحرف خواهید شد! و این نکته را هم بدانید که انسان دیندار از آرامشی روحی برخوردار خواهد بود که با هیچ ثروت و پیشرفت مادی قابل قیاس نیست و انسانی که در راه رسیدن به حقیقت گام برمی دارد، نباید دچار وسوسه های شیطانی شود، بلکه باید بداند که خداوند مهربان او، به دلیل صداقت این بنده باایمان، اشتباهاتی که ناشی از کوتاهی او نبوده را خواهد بخشید و هیچ نباید از این جهت نگران بود.
پاسخ تفصیلی:
مجموعه ابهامات مطرح شده در پرسشتان، در هفت محور، تفکیک میشود که بخش هایی از آن را در این گفتار پاسخ داده و در مواردی، شما را به پرسش های مرتبط ارجاع میدهیم:
1 – آیا باید تمام رفتار و کردار انسان، مطابق با اسلام باشد و چگونه این موضوع، امکانپذیر است؟
2 – آیا عمل به دستورات اسلام، موجب اختلال در رفتار انسان ها شده و با زندگی روزمره آنان ناسازگار بوده و آیا برای مسلمان ماندن، باید به گوشه گیری و انزوا پناه آورد؟
3 – معیار دقیق اسلام را چگونه میتوان به دست آورد و چگونه میتوان مسلمان واقعی بود؟ ملاک و معیار اسلام برای درستی و نادرستی اعمال چیست؟
4 – آیا میتوان انسانی که تمام اعمال او منطبق با اسلام باشد را یافته و او را به عنوان الگو قرار داد؟
5 – آیا افرادی که معتقد به دین و اسلام نیستند، زندگی راحتتری داشته و به پیشرفت های بیشتری نسبت به افراد معتقد، دست می یابند؟
6 – شناخت رفتار فردی و اجتماعی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) با مطالعه چه کتاب هایی امکانپذیر است؟
7 – چگونه میتوان به وسواس پایان داد؟
ابتدا باید بدانیم انسانی که در ارتباط با خدا، جدی بوده و در قلب خود اسلام را پذیرفته باشد، اگر تردیدهایی نیز در ارتباط با موضوعات دینی برای او به وجود آید؛ هرچند که تردیدی بسیار جدی هم باشد؛ ضرری به حال او نخواهد داشت، بلکه به فرموده پیامبر(ص)، بروز چنین حالاتی، نشانه خلوص فرد در دینداری او خواهد بود [1] ! چون تنها فرد با ایمان است که نگران وضعیت معنوی خود میباشد. بر همین اساس، شما را انسانی معتقد میدانیم و تلاش می نماییم؛ با کمک خداوند؛ پاسخ گوی ابهام هایتان باشیم. اکنون به همان ترتیبی که پرسشتان را تفکیک نمودیم به بررسی آنها می پردازیم:
1 – اسلام، انجام اعمالی را همانند نماز و روزه و ...لازم و تخلفناپذیر دانسته و از آنها با عنوان "واجب" یاد نموده است. رفتارهای دیگری؛ همانند دروغ، غیبت، ظلم و ...را نیز ممنوع نموده و عنوان "حرام" را برای این گونه اعمال برگزیده است.
هر موضوعی که از دو گروه یاد شده نباشد، مباح؛ به معنای عام آن؛ در نظر گرفته میشوند [2] . بیشتر امور روزمره ما نیز در دایره مباحات قرار دارند که انسان، به راحتی میتواند در آن، حق انتخاب داشته باشد و در نتیجه، هر انتخابی که نموده، با اسلام مخالفت نداشته باشد! انتخاب نوع گوشی تلفن و پودر لباسشویی، سفر با اتوبوس یا قطار و هزاران موارد از این نوع را میتوان از مسائلی دانست که نیازی به تطبیق آن با موازین دینی نیست و این که شما فرمودید: من تلاش دارم که تکتک اعمالم را با دین منطبق نمایم، موضوعی است که خود دین نیز چنین چیزی را از ما نخواسته است. به این فرموده امام علی(ع) توجه فرمایید! ایشان می فرمایند:
خداوند واجباتی را برای شما در نظر گرفته که مراقبت نمایید تا آن را ضایع ننمایید و حد و مرزهایی را برایتان مشخص نموده که تلاش نمایید از آن تجاوز نشود و از چیزهایی نیز منعتان نموده که این نهی خدا را محترم بشمارید، اما در مواردی سکوت نموده و چیزی بیان ننموده و این سکوت، نه به آن دلیل بوده که چنین موضوعات را فراموش نموده بود(بلکه انتخاب را بر عهده خودتان گذاشته)! شما نیز سعی کنید که در این امور، خود را دچار تکلف و دشواری ننمایید [3] .
جالب است بدانید که قوانین کشور ما باید با موازین اسلامی مخالف نباشند، نه اینکه لزوماً در آیه و یا حدیثی مشابه آن وجود داشته باشد و فقهای شورای نگهبان، تنها مغایرت و عدم مغایرت مصوبات با احکام اسلامی را مورد بررسی قرار می دهند و نه موافقت آنها با اسلام را [4] !
بنابراین لزومی ندارد که شما وسواس به خرج داده و در ارتباط با تمام رفتار و کردارتان به دنبال یک منبع دینی و یا الگوی مناسب باشید.
2 – در مورد بخش دوم نیز باید گفت که به تصریح قرآن کریم، خداوند تصمیم بر آسان گرفتن بر مردم داشته و قصد ندارد آنان را به دشواری بیندازد [5] ، و یا این که در اسلام، حکم دشوار و تحمل ناپذیر وجود ندارد [6] . البته این بدان معنا نیست که برای عمل به احکام اسلامی، نباید متحمل هیچ دشواری شد، چون به یقین میدانیم که عباداتی هم چون روزه و جهاد، همراه با برخی سختیها است، اما این نیز مسلم است که زندگی در دنیا؛ چه با اعتقاد به دین و چه بی اعتقاد به آن؛ برای هیچ شخصی بدون دشواری نخواهد بود، اما طبق قرآن و روایات، عمل به دین، به آن اندازه دشوار نیست که قابل تحمل نبوده و انسان ها را در دیندار بودن دچار تردید نماید و بر همین اساس است که با وجود تأکید اسلام بر مستحبات، باید انجام آنها در حدی باشد که با سایر وظایف انسان ایجاد مشکل ننماید. به این حدیث توجه فرمایید:
همسر عثمان بن مظعون، به پیامبر(ص) عرض نمود که شوهرم روزها روزه گرفته و شب ها به نماز برمیخیزد(و کاری به جز این انجام نمیدهد)! پیامبر(ص) با عصبانیت و پابرهنه به سمت خانه عثمان رفته و او را در حال نماز مشاهده نمود! بعد از اتمام نماز، پیامبر(ص) ایشان را توبیخ نموده و فرمود: خداوند مرا به گوشه گیری و جدا شدن از اجتماع دستور نداده، بلکه با دین آسانی مرا مبعوث نموده است. من هم نماز میخوانم و هم روزه میگیرم و هم با خانواده خود معاشرت می نمایم. هر که میخواهد بر فطرت اسلام باشد، به شیوه من عمل نماید [7] ! این گونه است که قرآن، گوشه گیری و رهبانیت که از سوی پیشوایان مسیحی تبلیغ میشده را دستور خداوند ندانسته، بلکه بدعتی از جانب خودشان تلقی نموده است و بیان داشته که میتوان بدون آن و با حضور در اجتماع نیز رضایت خداوند را جلب نمود [8] .
3 – معیار اصلی در مسلمان بودن، تسلیم در برابر دستورات خدا و پیامبر(ص) و نیز مقدرات الاهی است، هر چند با برخی خواسته های درونی ما نیز مخالف باشد. ابراهیم(ع)؛ طبق دستور خداوند؛ اسماعیل(ع) را به قربانگاه برده و پدر و فرزند هردو راضی به رضای خدا بودند. خداوند در قرآن از این رفتارشان با عنوان "اسلام" یاد نموده است [9] . دقت بفرمایید، اگرچه در نهایت، این قربانی انجام نشد، ولی چون خداوند از نیت آنان آگاه بود، آنان را مسلمان نامید. در جای دیگری از قرآن، ساحرانی که بین ایمان و شهادتشان، چند ساعتی بیش نبود، مسلمان شمرده شدهاند [10] . بنابر این میتوان به راحتی نتیجه گرفت که ملاک واقعی مسلمان بودن، نه دانش زیاد است و نه عبادت و تلاش فراوان، بلکه این نیت افراد و تسلیمبودن آنان است که نشانگر مسلمانی آنها است که صدالبته باید با تلاش در راه آموختن بهتر نیز همراه باشد. شاید مجاهدانی که در جنگ بدر حضور داشتند؛ به دلیل نوظهور بودن اسلام؛ اطلاعات علمی و عبادت کمتری نسبت به مسلمانان بعدی داشتند، اما به دلیل خلوص نیتشان از پاداش بیشتری بهرهمند شدند. روایاتی وجود دارند که بیان می نمایند، اگر شخصی، به دلیل آنکه برای او ثواب عمل نیکی را نقل نمودند، آن را انجام داده ولی بعد مشخص شده که نقل آنان صحیح نبوده است، باز هم از پاداش آن بهرهمند خواهد شد [11] ! آیا چنین موضوعی را به جز این میتوان تفسیر نمود که نیت، نقش اساسی را در واقعی بودن اسلام اشخاص دارد؟! بیان این نکته نیز لازم است که اگر فرد باایمانی در درجات بالاتری از ایمان باشد، نباید مؤمنان دیگر را نامسلمان و یا مسلمان غیر واقعی بخواند [12] .
4 – قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان بهترین الگو برای افراد باایمان در نظرگرفته است [13] و آنان را به اطاعت از ایشان و نیز پیشوایان معصومی که جانشین پیامبر(ص) هستند، فراخوانده است [14] ، اما در زمان حاضر که به این بزرگواران دسترسی نداریم، اشخاص معینی معرفی نشدهاند تا به عنوان الگوی کامل قرار گیرند، بلکه معیارهای مختلفی اعلام شده تا با استفاده از آنها، الگوهایی برای خود برگزینیم و طبیعتاً، هر شخصی که به چنین معیارهایی نزدیکتر باشد، الگوپذیری ما از او باید بیشتر باشد و برای زمانی که ما در آن زندگی می نماییم، نه لزومی دارد و نه توصیه ای شده که تمام عقاید و تفکرات خود را تنها به یک فرد خاص مستند سازیم و حتی موضوع تقلید نیز تنها در فروع فقهی بوده و در اصول دین نباید تقلید نمود [15] !مهمترین معیارهایی که میتوان برای افراد الگو در نظر داشت، علم و عمل و تقوی است. در این روایات دقت فرمایید:
الف: حواریون به عیسی(ع)، عرضه داشتند که ما با چه افرادی همنشینی نماییم؟ ایشان فرمودند: افرادی که دیدنشان، شما را به یاد خدا انداخته، سخنشان به دانشتان افزوده و رفتارشان شما را به آخرت ترغیب نماید [16] .
ب: امام زمان(ع) می فرمایند: مردم وظیفه دارند از آن گروه از دانشمندانی پیروی نمایند که مراقب خود بوده و دین را پاس داشته و با هوی و هوس خود مبارزه نموده و تنها از خدا اطاعت نمایند و آگاه باشید که تمام دانشمندان، این خصوصیات را ندارند [17] .
ج: امام صادق(ع) به ابو حمزه ثمالی توصیه میفرمایند که مبادا شخص غیر معصومی را الگوی خود قرار داده و تمام سخنان او را بپذیری [18] !
با توجه به این روایات؛ که دهها برابر آن را نیز میتوان یافت؛ باید در الگوپذیری، از دو جنبه افراط و تفریط خودداری نمود؛ یعنی نه همانند اشخاصی بود که استفاده از اولیای الاهی و دانشمندان دینی را نمی پسندند و نه مانند گروهی دیگر بود که عقل و تفکر خود را تعطیل نموده و با ادعای پیروی از مرشد و مراد؛ بدون بررسی دقیق عملکرد آنان؛ کورکورانه هرچه آنان بگویند را مورد عمل قرار میدهند، حتی اگر گاهی توصیه نمایند که با رسیدن به مقامی، میتوانند نماز و عبادات ظاهری دیگر را ترک نمایند!! بلکه انسان با ایمان، باید همواره در پی افزایش دانش دینی خود بوده و با استفاده از قدرت خدادادی عقل، نادانسته های خود را از اشخاصی بجوید که علم و عمل را با هم داشته و به دام کسانی نیفتند که دین را وسیله دنیای خود نمودهاند و به فرموده امیر المؤمنین(ع) اگر انسان خود را به قرآن و سنت متصل نماید، اگر کوه ها هم بلرزند، او نخواهد لرزید، اما اگر بخواهد در دینداری خود، به افراد تکیه نموده و سخن آنان را صد در صد بپذیرد، همان افراد، ممکن است موجب انحراف او از دین شوند [19] .
خلاصه این قسمت را چنین میتوان بیان نمود که در زمان حاضر، افراد با ایمان، باید معیارها را دریافته و با توجه به آن؛ و با دقت در گفتار و رفتار دانشمندانی که دارای این معیارها می باشند؛ به جمعبندی مشخصی از الگوی زندگی دستیابند، بدون اینکه خود را ملزم به آن بدانند که در تمام رفتار فردی و اجتماعی، متعبد به الگوپذیری از شخص خاصی باشند. مراجعه به پرسش های 4302 نیز اطلاعات دیگری در این مورد در اختیارتان قرار خواهد داد.
5 – ما اگر راحتی را تنها در برخورداری بیشتر از مزایای مادی بدانیم و اگر به دست آوردن ثروت و حتی دانش ظاهری را نهایت آرزوی خود بدانیم، بله!، ممکن است افراد بی اعتقادی را مشاهده نماییم که در این زمینه ها به پیشرفت بیشتری دست یافته اند، اما انسان متدین و معتقد، هیچ گاه خوشبختی خود را تنها در این امور جستجو نمی نماید و آیات قرآن را مد نظر خود دارد که دنیا را با تمام ظواهر فریبنده آن کالایی اندک و گذرا توصیف می نماید! در این دو آیه دقت فرمایید:
الف: مبادا قدرت و ثروت ظاهری کافران در شهرهای مختلف تو را فریفته خود سازد! تمام آنها، اندوخته اندکی بوده و آتش جهنم در انتظارشان است و چه بد جایگاهی است! [20]
ب: آیا افراد بیایمان چنین می پندارند که ثروت و فرزندانی که در اختیارشان قرار دادیم، نشانگر آن است که به تمام خوبی ها دست یافته اند!؟ آنان نادانند، اگر این گونه فکر می کنند! [21]
البته تحمل برخی از مسائلی که در طول زندگی برای افراد با ایمان به وجود میآید، دشوار بوده و بر همین اساس است که خداوند، آنها را به عنوان آزمایش درنظر گرفته و پاداش بزرگی را برای قبولی در آن اعلام نموده است [22] . بیان این نکته نیز لازم است که تمام آن چه گفته شد، دلیل آن نیست که ما از پیشرفتهای دنیوی و کسب دانش و ثروت دوری جسته و در گوشهای منزوی شده و تنها به عبادت بپردازیم، بلکه باید با در نظر داشتن موازین دینی؛ آن هم نه در حد وسواس؛ به این امور نیز بپردازیم و آن را هم نوعی عبادت تلقی نماییم [23] و مطمئن باشیم که بسیاری از افراد بیاعتقادی که به ظاهر، خوشبخت به نظر میآیند، با بحرانهای درونی متعددی دست به گریبان هستند. از شما میپرسیم: شخصی که به آخرت اعتقاد نداشته و کار خود را با مردن تمام میداند، آیا احساس پوچی ننموده و آیا می تواند لحظه ای احساس خوشبختی واقعی نماید؟!
6 – پیامبر اسلام، امت خود را به پیروی از قرآن و عترت فراخواندند [24] . با توجه به اینکه؛ طبق این حدیث؛ رفتار معصومان(ع) با آموزههای قرآن در یک راستا میباشند، مطالعه دقیق قرآن کریم و روایات نقل شده از پیشوایان دینی، بهترین راه شناخت شیوه زندگی آنان میباشد. بر این اساس شما را به مطالعه دقیق قرآن و نهج البلاغه همراه با تفاسیرشان و کتب روایی معتبر شیعه فرا میخوانیم [25] ، با این توصیه که لزومی ندارد این کتاب ها را، به ترتیب مندرج در خود کتاب مطالعه نمایید، چون چه بسا ابتدای آنها در ارتباط با علوم نظری بوده و در مراحل اولیه برایتان دشوار باشد [26] و اگر تمایل به توصیههای رفتاری آن پیشوایان را دارید، مناسب است، ابتدا با مطالعه فهرستها، زمینههای مورد علاقه خود را شناسایی نموده و به بررسی آنها بپردازید. به عنوان نمونه، در کتاب شریف کافی، ابتدا میتوانید احادیث مندرج در کتاب العشرة(جزء دوم) و کتاب المعیشه(جزء پنجم) را مطالعه نموده و در نهج البلاغه، ابتدا به قسمت نهایی آن؛ یعنی کلمات قصار مولا علی(ع)؛ بپردازید. چنین روشی در مطالعه کتاب های حدیث، منجر به آن میشود که علاقمندی بیشتری برای ادامه راهتان پدید آید. برای مطالعه دیگر کتاب های موجود در این زمینه، ابتدا باید با مشاوره در هر مورد، از ارزش آنها آگاه شوید، تا استفاده بهینه از فرصتتان را به عمل آورید.
7 – هر شخصی، خود را بهتر از دیگران میشناسد [27] . اگر شما واقعا به دنبال یافتن آموزههای اسلامی و تطبیق رفتار و کردار خود با آن هستید، هیچ شکی نداشته باشید که خداوند به این تلاشتان احترام خواهد نهاد حتی اگر در برخی موارد، رفتارتان کاملاً منطبق با موازین اسلامی نباشد ولی این عدم انطباق، ناشی از کوتاهی شما نباشد. به همین دلیل، هیچ جای نگرانی و وسواس وجود نخواهد داشت و شما به تلاشتان ادامه دهید و خدا یاورتان خواهد بود [28] .
دقت در دو روایت ذیل نیز میتواند در از بین بردن وسواستان مؤثر باشد:
الف: شخصی نزد پیامبر(ص) آمده و با نگرانی اظهار داشت که یا رسول الله! گویا من منافق شده ام! پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند: نه قسم به خدا! تو منافق نشدی و اگر منافق بودی، نزد من نمیآمدی تا نفاق خود را رسما اعلام نمایی! چه چیزی باعث این حالت در تو شده؟! گمان میکنم که دشمن همهجا حاضر (شیطان) به دلت خطور نموده و از تو پرسیده که چه کسی تو را آفرید؟ تو هم در جواب گفتی: خدا! او دوباره پرسید که پس خدا چگونه آفریده شده؟! آن مرد با تعجب گفت: آری! قسم به خدایی که تو را به پیامبری برگزید، همین طور است که میفرمایید! پیامبر فرمودند: شیطان، زمانی که از گمراهی شما در کردار و رفتارتان ناامید میشود، از این راه وارد میگردد!، در این حالات فقط به یاد خدا باش(و به وسوسه های او اعتنایی نکن) [29] .
ب: جمیل بن دراج میگوید: به امام صادق(ع) عرض نمودم که گاهی در دلم احساس وسواس در امور دینی مینمایم. ایشان فرمودند: هر وقت که این حالت برای تو پدیدار شد، ذکر "لا اله الا الله" بگو. جمیل نقل مینماید که با عمل به توصیه امام، از حالت وسواس خارج میشده است [30] . محمد بن حمران نیز مشابه چنین حدیثی را روایت مینماید که ایشان فرمودند: وسوسههایی که به قلب انسان خطور مینماید؛ هر چه زیاد هم باشد؛ ضرری نداشته و درمان آن ذکر "لا اله الا الله" است.
شما به صورت عادی و بدون اینکه به زندگی روزمرهتان آسیبی وارد آید، همواره به یاد خدا بوده و علاوه بر آموختن علوم مرتبط با رشته دانشگاهیتان، در صدد یادگیری هرچه بیشتر معارف دینی و بکار بردن آن نیز باشید و اگر احیاناً مورد خاصی وجود داشت که گمان مینمایید با عمل به آن، زندگیتان دچار اختلال میشود، با ذکر جزئیات، آن مورد را برای ما یا نهادها و اشخاص مشابه ارسال نموده تا پاسخگویتان باشیم.
پی نوشتها:
[1] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 7، ص 168، روایت 9027، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.
[2] - مکروهات و مستحبات نیز از مباحات عام است، زیرا هرچند در نظرداشتن آنها برای ترقی عنوی انسان مفید است، اما الزامی در مورد آنها وجود ندارد؛ همانند نماز شب و شعرخواندن در روز جمعه که اولی مستحب و دومی مکروه است، اما هیچکدام الزامی نیست.
[3] - نهج البلاغة، ص 487، کلمات قصار، شماره 105، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.
[4] - ر.ک: اصل 91 قانون اساسی و نیز مشروح مذاکرات خبرگان قانون اساسی در این زمینه.
[5] - بقره، 185.
[6] - مائده 6، حج 78؛ توبه 91؛ نور 61؛ فتح 17و ...(از امور ذشوار و تحمل ناپذیر در قرآن با واژه"حرج"و "عسر" یاد شده است).
[7] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 20، ص 106، روایت 25157.
[8] - حدید، 27.
[9] - صافات، 103"فلما اسلما و تله للجبین".
[10] - اعراف 126– 120.
[11] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 1، ص 80، باب 18، حدیث 182.
[12] - در این زمینه، پرسشislamquest.net/fa/archive/question/863را نیز مطالعه فرمایید.
[13] - احزاب، 21.
[14] - نساء 59؛ حشر 7 و ....
[15] - این موضوع در اولین مسئله رسالههای توضیح المسائل درج شده است.
[16] - کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 39، روایت 3، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ه ش.
[17] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 27، ص 131، روایت 33401.
[18] - همان، ج 27، ص 126، روایت 33387.
[19] - همان، ج 27، ص 132، روایت 33403.
[20] - آل عمران، 197-196.
[21] - مؤمنون، 56- 55.
[22] - بقره 157- 155 و 177؛ محمد 31؛ نحل 96 و .... مراجعه به پاسخ islamquest.net/fa/archive/question/3040 نیز مطالبی را در این زمینه، در اختیارتان قرار خواهد داد.
[23] - در پرسش islamquest.net/fa/archive/question/4007 مطالبی در ارتباط با رزاقیت خداوند وجود دارد که در صورت تمایل میتوانید به آن مراجعه نمایید.
[24] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 27، ص 33، روایت 33144.
[25] - البته به دلایلی، بسیاری از روایات این پیشوایان به دست ما نرسیدهاند که در این ارتباط میتوانید به پرسش های islamquest.net/fa/archive/question/531 مراجعه نمایید.
[26] - همانند خطبه اول نهج البلاغه و یا باب اول اصول کافی.
[27] - قیامه، 14" بل الانسان علی نفسه بصیره".
[28] - عنکبوت، 69"و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا".
[29] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 7، ص 168- 167، روایت 9026.
[30] - همان، ج 7، ص 168، روایت 9025.
منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
من جوانی 22 ساله دانشجوی رشته مهندسی برق هستم و این را پذیرفته ام که اسلام راهی درست و مستقیم برای رسیدن به کمال و سعادت جاودانی است و اگر کسی به دستورات اسلام عمل نکند در راه مستقیم نیست و اگر روشش را تغییر ندهد به گمراهی و بدبختی می رسد. من جوانی با استعداد و توانمند هستم اما اعتقاد من به عقیده ای که ذکر شد باعث شده است که من بخواهم تک تک اعمالم را با اسلام منطبق کنم و این باعث اختلال و توقف بزرگی در زندگی عادی من شده است. من می خواهم حرف زدن، معاشرت کردن، غذا خوردن، خوابیدن و تمام امور زندگی ام را با اسلام تطبیق دهم اما در بعضی موارد چون معیار دقیق و درست اسلام و سنت پیامبر و امامان را در باره اعمالم نمی دانم دچار شک، وسواس و انزوا می گردم و باعث شده است که نتوانم زندگی درستی داشته باشم و نتوانم زندگی عادی خود را ادامه دهم. گاهی با خود می اندیشم که شاید بعضی از انسان ها که اصلا اعتقادی به اسلام ندارند از من راحتتر زندگی می کنند و پیشرفتشان در زندگی دنیوی و علم از من بهتر و بیشتر است. حال چند سؤال از جناب عالی دارم که خواهشمندم به طور کامل و دقیق به پرسش هایم پاسخ دهید.
سؤال اول: من در زندگی روزمره ام به دنبال انسانی می گردم که بدانم اعمال او کاملا صحیح و بدون خطاست و با پیروی کردن از او اعمال من نیز درست می شود و راه سعادت و درست را می پیمایم. آیا چنین کسی در زمان ما و پیرامون ما وجود دارد و اگر وجود دارد آیا من می توانم به او دسترسی پیدا کنم و اعمال او را ببینم؟
دوم: آیا اسلام دین آسانی است یا سختی؟ و اگر آسان است به چه معنی است؟ یعنی آیا اسلام با زندگانی عادی و روزمره و طبیعی ما هیچ مشکلی ندارد؟ و اگر چنین است پس فرق بین مردم عادی چه مسلمان باشند و چه نباشند چیست؟ و چگونه می توان یک مسلمان واقعی را از غیر مسلمان تشخیص داد و مسلمان واقعی شد؟
سوم: با مطالعه چه کتب معتبر و موثقی می توانم به رفتار فردی و اجتماعی پیامبر و اهل بیت پی ببرم؟
چهارم: ملاک و معیار اسلام برای درستی و یا نادرستی یک عمل چیست؟
پنجم: نداشتن یک الگوی واقعی و موثق باعث وسواس در من گردیده است. چگونه می توانم به این حالت خویش پایان دهم؟
پاسخ اجمالی:
خداوند، تصمیم گیری در ارتباط با بخش وسیعی از زندگی انسان ها را به خودشان واگذار نموده است و بر این اساس، دلیلی ندارد که شما با وسواس در این زمینه عمل نمایید و عمل به واجبات و محرمات نیز، هر چند ممکن است در مواردی با دشواریهایی روبرو شود، اما آن گونه نیست که غیر قابل تحمل بوده و موجب اختلال جدی در زندگی آنان شود. معیار دقیق اسلام در قرآن و سنت پیامبر(ص) که توسط عترت ایشان تبیین شده، قابل دسترسی است که میتوانید با مراجعه به دانشمندانی که علم و تقوی را با هم دارند و نیز کتاب های معتبری که در این زمینه نگاشته شده، آشنایی بیشتری نسبت به آن پیدا نمایید و با شناخت معیارها، تلاش نمایید معیار و میزان را الگوی خود ساخته و نه اشخاص را، چون همواره، احتمال انحراف اشخاص غیر معصوم وجود داشته و اگر شما خود را صد در صد وابسته به یک شخص؛ هرچند دیندار؛ نمایید، با انحراف او، شما هم منحرف خواهید شد! و این نکته را هم بدانید که انسان دیندار از آرامشی روحی برخوردار خواهد بود که با هیچ ثروت و پیشرفت مادی قابل قیاس نیست و انسانی که در راه رسیدن به حقیقت گام برمی دارد، نباید دچار وسوسه های شیطانی شود، بلکه باید بداند که خداوند مهربان او، به دلیل صداقت این بنده باایمان، اشتباهاتی که ناشی از کوتاهی او نبوده را خواهد بخشید و هیچ نباید از این جهت نگران بود.
پاسخ تفصیلی:
مجموعه ابهامات مطرح شده در پرسشتان، در هفت محور، تفکیک میشود که بخش هایی از آن را در این گفتار پاسخ داده و در مواردی، شما را به پرسش های مرتبط ارجاع میدهیم:
1 – آیا باید تمام رفتار و کردار انسان، مطابق با اسلام باشد و چگونه این موضوع، امکانپذیر است؟
2 – آیا عمل به دستورات اسلام، موجب اختلال در رفتار انسان ها شده و با زندگی روزمره آنان ناسازگار بوده و آیا برای مسلمان ماندن، باید به گوشه گیری و انزوا پناه آورد؟
3 – معیار دقیق اسلام را چگونه میتوان به دست آورد و چگونه میتوان مسلمان واقعی بود؟ ملاک و معیار اسلام برای درستی و نادرستی اعمال چیست؟
4 – آیا میتوان انسانی که تمام اعمال او منطبق با اسلام باشد را یافته و او را به عنوان الگو قرار داد؟
5 – آیا افرادی که معتقد به دین و اسلام نیستند، زندگی راحتتری داشته و به پیشرفت های بیشتری نسبت به افراد معتقد، دست می یابند؟
6 – شناخت رفتار فردی و اجتماعی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) با مطالعه چه کتاب هایی امکانپذیر است؟
7 – چگونه میتوان به وسواس پایان داد؟
ابتدا باید بدانیم انسانی که در ارتباط با خدا، جدی بوده و در قلب خود اسلام را پذیرفته باشد، اگر تردیدهایی نیز در ارتباط با موضوعات دینی برای او به وجود آید؛ هرچند که تردیدی بسیار جدی هم باشد؛ ضرری به حال او نخواهد داشت، بلکه به فرموده پیامبر(ص)، بروز چنین حالاتی، نشانه خلوص فرد در دینداری او خواهد بود [1] ! چون تنها فرد با ایمان است که نگران وضعیت معنوی خود میباشد. بر همین اساس، شما را انسانی معتقد میدانیم و تلاش می نماییم؛ با کمک خداوند؛ پاسخ گوی ابهام هایتان باشیم. اکنون به همان ترتیبی که پرسشتان را تفکیک نمودیم به بررسی آنها می پردازیم:
1 – اسلام، انجام اعمالی را همانند نماز و روزه و ...لازم و تخلفناپذیر دانسته و از آنها با عنوان "واجب" یاد نموده است. رفتارهای دیگری؛ همانند دروغ، غیبت، ظلم و ...را نیز ممنوع نموده و عنوان "حرام" را برای این گونه اعمال برگزیده است.
هر موضوعی که از دو گروه یاد شده نباشد، مباح؛ به معنای عام آن؛ در نظر گرفته میشوند [2] . بیشتر امور روزمره ما نیز در دایره مباحات قرار دارند که انسان، به راحتی میتواند در آن، حق انتخاب داشته باشد و در نتیجه، هر انتخابی که نموده، با اسلام مخالفت نداشته باشد! انتخاب نوع گوشی تلفن و پودر لباسشویی، سفر با اتوبوس یا قطار و هزاران موارد از این نوع را میتوان از مسائلی دانست که نیازی به تطبیق آن با موازین دینی نیست و این که شما فرمودید: من تلاش دارم که تکتک اعمالم را با دین منطبق نمایم، موضوعی است که خود دین نیز چنین چیزی را از ما نخواسته است. به این فرموده امام علی(ع) توجه فرمایید! ایشان می فرمایند:
خداوند واجباتی را برای شما در نظر گرفته که مراقبت نمایید تا آن را ضایع ننمایید و حد و مرزهایی را برایتان مشخص نموده که تلاش نمایید از آن تجاوز نشود و از چیزهایی نیز منعتان نموده که این نهی خدا را محترم بشمارید، اما در مواردی سکوت نموده و چیزی بیان ننموده و این سکوت، نه به آن دلیل بوده که چنین موضوعات را فراموش نموده بود(بلکه انتخاب را بر عهده خودتان گذاشته)! شما نیز سعی کنید که در این امور، خود را دچار تکلف و دشواری ننمایید [3] .
جالب است بدانید که قوانین کشور ما باید با موازین اسلامی مخالف نباشند، نه اینکه لزوماً در آیه و یا حدیثی مشابه آن وجود داشته باشد و فقهای شورای نگهبان، تنها مغایرت و عدم مغایرت مصوبات با احکام اسلامی را مورد بررسی قرار می دهند و نه موافقت آنها با اسلام را [4] !
بنابراین لزومی ندارد که شما وسواس به خرج داده و در ارتباط با تمام رفتار و کردارتان به دنبال یک منبع دینی و یا الگوی مناسب باشید.
2 – در مورد بخش دوم نیز باید گفت که به تصریح قرآن کریم، خداوند تصمیم بر آسان گرفتن بر مردم داشته و قصد ندارد آنان را به دشواری بیندازد [5] ، و یا این که در اسلام، حکم دشوار و تحمل ناپذیر وجود ندارد [6] . البته این بدان معنا نیست که برای عمل به احکام اسلامی، نباید متحمل هیچ دشواری شد، چون به یقین میدانیم که عباداتی هم چون روزه و جهاد، همراه با برخی سختیها است، اما این نیز مسلم است که زندگی در دنیا؛ چه با اعتقاد به دین و چه بی اعتقاد به آن؛ برای هیچ شخصی بدون دشواری نخواهد بود، اما طبق قرآن و روایات، عمل به دین، به آن اندازه دشوار نیست که قابل تحمل نبوده و انسان ها را در دیندار بودن دچار تردید نماید و بر همین اساس است که با وجود تأکید اسلام بر مستحبات، باید انجام آنها در حدی باشد که با سایر وظایف انسان ایجاد مشکل ننماید. به این حدیث توجه فرمایید:
همسر عثمان بن مظعون، به پیامبر(ص) عرض نمود که شوهرم روزها روزه گرفته و شب ها به نماز برمیخیزد(و کاری به جز این انجام نمیدهد)! پیامبر(ص) با عصبانیت و پابرهنه به سمت خانه عثمان رفته و او را در حال نماز مشاهده نمود! بعد از اتمام نماز، پیامبر(ص) ایشان را توبیخ نموده و فرمود: خداوند مرا به گوشه گیری و جدا شدن از اجتماع دستور نداده، بلکه با دین آسانی مرا مبعوث نموده است. من هم نماز میخوانم و هم روزه میگیرم و هم با خانواده خود معاشرت می نمایم. هر که میخواهد بر فطرت اسلام باشد، به شیوه من عمل نماید [7] ! این گونه است که قرآن، گوشه گیری و رهبانیت که از سوی پیشوایان مسیحی تبلیغ میشده را دستور خداوند ندانسته، بلکه بدعتی از جانب خودشان تلقی نموده است و بیان داشته که میتوان بدون آن و با حضور در اجتماع نیز رضایت خداوند را جلب نمود [8] .
3 – معیار اصلی در مسلمان بودن، تسلیم در برابر دستورات خدا و پیامبر(ص) و نیز مقدرات الاهی است، هر چند با برخی خواسته های درونی ما نیز مخالف باشد. ابراهیم(ع)؛ طبق دستور خداوند؛ اسماعیل(ع) را به قربانگاه برده و پدر و فرزند هردو راضی به رضای خدا بودند. خداوند در قرآن از این رفتارشان با عنوان "اسلام" یاد نموده است [9] . دقت بفرمایید، اگرچه در نهایت، این قربانی انجام نشد، ولی چون خداوند از نیت آنان آگاه بود، آنان را مسلمان نامید. در جای دیگری از قرآن، ساحرانی که بین ایمان و شهادتشان، چند ساعتی بیش نبود، مسلمان شمرده شدهاند [10] . بنابر این میتوان به راحتی نتیجه گرفت که ملاک واقعی مسلمان بودن، نه دانش زیاد است و نه عبادت و تلاش فراوان، بلکه این نیت افراد و تسلیمبودن آنان است که نشانگر مسلمانی آنها است که صدالبته باید با تلاش در راه آموختن بهتر نیز همراه باشد. شاید مجاهدانی که در جنگ بدر حضور داشتند؛ به دلیل نوظهور بودن اسلام؛ اطلاعات علمی و عبادت کمتری نسبت به مسلمانان بعدی داشتند، اما به دلیل خلوص نیتشان از پاداش بیشتری بهرهمند شدند. روایاتی وجود دارند که بیان می نمایند، اگر شخصی، به دلیل آنکه برای او ثواب عمل نیکی را نقل نمودند، آن را انجام داده ولی بعد مشخص شده که نقل آنان صحیح نبوده است، باز هم از پاداش آن بهرهمند خواهد شد [11] ! آیا چنین موضوعی را به جز این میتوان تفسیر نمود که نیت، نقش اساسی را در واقعی بودن اسلام اشخاص دارد؟! بیان این نکته نیز لازم است که اگر فرد باایمانی در درجات بالاتری از ایمان باشد، نباید مؤمنان دیگر را نامسلمان و یا مسلمان غیر واقعی بخواند [12] .
4 – قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان بهترین الگو برای افراد باایمان در نظرگرفته است [13] و آنان را به اطاعت از ایشان و نیز پیشوایان معصومی که جانشین پیامبر(ص) هستند، فراخوانده است [14] ، اما در زمان حاضر که به این بزرگواران دسترسی نداریم، اشخاص معینی معرفی نشدهاند تا به عنوان الگوی کامل قرار گیرند، بلکه معیارهای مختلفی اعلام شده تا با استفاده از آنها، الگوهایی برای خود برگزینیم و طبیعتاً، هر شخصی که به چنین معیارهایی نزدیکتر باشد، الگوپذیری ما از او باید بیشتر باشد و برای زمانی که ما در آن زندگی می نماییم، نه لزومی دارد و نه توصیه ای شده که تمام عقاید و تفکرات خود را تنها به یک فرد خاص مستند سازیم و حتی موضوع تقلید نیز تنها در فروع فقهی بوده و در اصول دین نباید تقلید نمود [15] !مهمترین معیارهایی که میتوان برای افراد الگو در نظر داشت، علم و عمل و تقوی است. در این روایات دقت فرمایید:
الف: حواریون به عیسی(ع)، عرضه داشتند که ما با چه افرادی همنشینی نماییم؟ ایشان فرمودند: افرادی که دیدنشان، شما را به یاد خدا انداخته، سخنشان به دانشتان افزوده و رفتارشان شما را به آخرت ترغیب نماید [16] .
ب: امام زمان(ع) می فرمایند: مردم وظیفه دارند از آن گروه از دانشمندانی پیروی نمایند که مراقب خود بوده و دین را پاس داشته و با هوی و هوس خود مبارزه نموده و تنها از خدا اطاعت نمایند و آگاه باشید که تمام دانشمندان، این خصوصیات را ندارند [17] .
ج: امام صادق(ع) به ابو حمزه ثمالی توصیه میفرمایند که مبادا شخص غیر معصومی را الگوی خود قرار داده و تمام سخنان او را بپذیری [18] !
با توجه به این روایات؛ که دهها برابر آن را نیز میتوان یافت؛ باید در الگوپذیری، از دو جنبه افراط و تفریط خودداری نمود؛ یعنی نه همانند اشخاصی بود که استفاده از اولیای الاهی و دانشمندان دینی را نمی پسندند و نه مانند گروهی دیگر بود که عقل و تفکر خود را تعطیل نموده و با ادعای پیروی از مرشد و مراد؛ بدون بررسی دقیق عملکرد آنان؛ کورکورانه هرچه آنان بگویند را مورد عمل قرار میدهند، حتی اگر گاهی توصیه نمایند که با رسیدن به مقامی، میتوانند نماز و عبادات ظاهری دیگر را ترک نمایند!! بلکه انسان با ایمان، باید همواره در پی افزایش دانش دینی خود بوده و با استفاده از قدرت خدادادی عقل، نادانسته های خود را از اشخاصی بجوید که علم و عمل را با هم داشته و به دام کسانی نیفتند که دین را وسیله دنیای خود نمودهاند و به فرموده امیر المؤمنین(ع) اگر انسان خود را به قرآن و سنت متصل نماید، اگر کوه ها هم بلرزند، او نخواهد لرزید، اما اگر بخواهد در دینداری خود، به افراد تکیه نموده و سخن آنان را صد در صد بپذیرد، همان افراد، ممکن است موجب انحراف او از دین شوند [19] .
خلاصه این قسمت را چنین میتوان بیان نمود که در زمان حاضر، افراد با ایمان، باید معیارها را دریافته و با توجه به آن؛ و با دقت در گفتار و رفتار دانشمندانی که دارای این معیارها می باشند؛ به جمعبندی مشخصی از الگوی زندگی دستیابند، بدون اینکه خود را ملزم به آن بدانند که در تمام رفتار فردی و اجتماعی، متعبد به الگوپذیری از شخص خاصی باشند. مراجعه به پرسش های 4302 نیز اطلاعات دیگری در این مورد در اختیارتان قرار خواهد داد.
5 – ما اگر راحتی را تنها در برخورداری بیشتر از مزایای مادی بدانیم و اگر به دست آوردن ثروت و حتی دانش ظاهری را نهایت آرزوی خود بدانیم، بله!، ممکن است افراد بی اعتقادی را مشاهده نماییم که در این زمینه ها به پیشرفت بیشتری دست یافته اند، اما انسان متدین و معتقد، هیچ گاه خوشبختی خود را تنها در این امور جستجو نمی نماید و آیات قرآن را مد نظر خود دارد که دنیا را با تمام ظواهر فریبنده آن کالایی اندک و گذرا توصیف می نماید! در این دو آیه دقت فرمایید:
الف: مبادا قدرت و ثروت ظاهری کافران در شهرهای مختلف تو را فریفته خود سازد! تمام آنها، اندوخته اندکی بوده و آتش جهنم در انتظارشان است و چه بد جایگاهی است! [20]
ب: آیا افراد بیایمان چنین می پندارند که ثروت و فرزندانی که در اختیارشان قرار دادیم، نشانگر آن است که به تمام خوبی ها دست یافته اند!؟ آنان نادانند، اگر این گونه فکر می کنند! [21]
البته تحمل برخی از مسائلی که در طول زندگی برای افراد با ایمان به وجود میآید، دشوار بوده و بر همین اساس است که خداوند، آنها را به عنوان آزمایش درنظر گرفته و پاداش بزرگی را برای قبولی در آن اعلام نموده است [22] . بیان این نکته نیز لازم است که تمام آن چه گفته شد، دلیل آن نیست که ما از پیشرفتهای دنیوی و کسب دانش و ثروت دوری جسته و در گوشهای منزوی شده و تنها به عبادت بپردازیم، بلکه باید با در نظر داشتن موازین دینی؛ آن هم نه در حد وسواس؛ به این امور نیز بپردازیم و آن را هم نوعی عبادت تلقی نماییم [23] و مطمئن باشیم که بسیاری از افراد بیاعتقادی که به ظاهر، خوشبخت به نظر میآیند، با بحرانهای درونی متعددی دست به گریبان هستند. از شما میپرسیم: شخصی که به آخرت اعتقاد نداشته و کار خود را با مردن تمام میداند، آیا احساس پوچی ننموده و آیا می تواند لحظه ای احساس خوشبختی واقعی نماید؟!
6 – پیامبر اسلام، امت خود را به پیروی از قرآن و عترت فراخواندند [24] . با توجه به اینکه؛ طبق این حدیث؛ رفتار معصومان(ع) با آموزههای قرآن در یک راستا میباشند، مطالعه دقیق قرآن کریم و روایات نقل شده از پیشوایان دینی، بهترین راه شناخت شیوه زندگی آنان میباشد. بر این اساس شما را به مطالعه دقیق قرآن و نهج البلاغه همراه با تفاسیرشان و کتب روایی معتبر شیعه فرا میخوانیم [25] ، با این توصیه که لزومی ندارد این کتاب ها را، به ترتیب مندرج در خود کتاب مطالعه نمایید، چون چه بسا ابتدای آنها در ارتباط با علوم نظری بوده و در مراحل اولیه برایتان دشوار باشد [26] و اگر تمایل به توصیههای رفتاری آن پیشوایان را دارید، مناسب است، ابتدا با مطالعه فهرستها، زمینههای مورد علاقه خود را شناسایی نموده و به بررسی آنها بپردازید. به عنوان نمونه، در کتاب شریف کافی، ابتدا میتوانید احادیث مندرج در کتاب العشرة(جزء دوم) و کتاب المعیشه(جزء پنجم) را مطالعه نموده و در نهج البلاغه، ابتدا به قسمت نهایی آن؛ یعنی کلمات قصار مولا علی(ع)؛ بپردازید. چنین روشی در مطالعه کتاب های حدیث، منجر به آن میشود که علاقمندی بیشتری برای ادامه راهتان پدید آید. برای مطالعه دیگر کتاب های موجود در این زمینه، ابتدا باید با مشاوره در هر مورد، از ارزش آنها آگاه شوید، تا استفاده بهینه از فرصتتان را به عمل آورید.
7 – هر شخصی، خود را بهتر از دیگران میشناسد [27] . اگر شما واقعا به دنبال یافتن آموزههای اسلامی و تطبیق رفتار و کردار خود با آن هستید، هیچ شکی نداشته باشید که خداوند به این تلاشتان احترام خواهد نهاد حتی اگر در برخی موارد، رفتارتان کاملاً منطبق با موازین اسلامی نباشد ولی این عدم انطباق، ناشی از کوتاهی شما نباشد. به همین دلیل، هیچ جای نگرانی و وسواس وجود نخواهد داشت و شما به تلاشتان ادامه دهید و خدا یاورتان خواهد بود [28] .
دقت در دو روایت ذیل نیز میتواند در از بین بردن وسواستان مؤثر باشد:
الف: شخصی نزد پیامبر(ص) آمده و با نگرانی اظهار داشت که یا رسول الله! گویا من منافق شده ام! پیامبر(ص) در پاسخ فرمودند: نه قسم به خدا! تو منافق نشدی و اگر منافق بودی، نزد من نمیآمدی تا نفاق خود را رسما اعلام نمایی! چه چیزی باعث این حالت در تو شده؟! گمان میکنم که دشمن همهجا حاضر (شیطان) به دلت خطور نموده و از تو پرسیده که چه کسی تو را آفرید؟ تو هم در جواب گفتی: خدا! او دوباره پرسید که پس خدا چگونه آفریده شده؟! آن مرد با تعجب گفت: آری! قسم به خدایی که تو را به پیامبری برگزید، همین طور است که میفرمایید! پیامبر فرمودند: شیطان، زمانی که از گمراهی شما در کردار و رفتارتان ناامید میشود، از این راه وارد میگردد!، در این حالات فقط به یاد خدا باش(و به وسوسه های او اعتنایی نکن) [29] .
ب: جمیل بن دراج میگوید: به امام صادق(ع) عرض نمودم که گاهی در دلم احساس وسواس در امور دینی مینمایم. ایشان فرمودند: هر وقت که این حالت برای تو پدیدار شد، ذکر "لا اله الا الله" بگو. جمیل نقل مینماید که با عمل به توصیه امام، از حالت وسواس خارج میشده است [30] . محمد بن حمران نیز مشابه چنین حدیثی را روایت مینماید که ایشان فرمودند: وسوسههایی که به قلب انسان خطور مینماید؛ هر چه زیاد هم باشد؛ ضرری نداشته و درمان آن ذکر "لا اله الا الله" است.
شما به صورت عادی و بدون اینکه به زندگی روزمرهتان آسیبی وارد آید، همواره به یاد خدا بوده و علاوه بر آموختن علوم مرتبط با رشته دانشگاهیتان، در صدد یادگیری هرچه بیشتر معارف دینی و بکار بردن آن نیز باشید و اگر احیاناً مورد خاصی وجود داشت که گمان مینمایید با عمل به آن، زندگیتان دچار اختلال میشود، با ذکر جزئیات، آن مورد را برای ما یا نهادها و اشخاص مشابه ارسال نموده تا پاسخگویتان باشیم.
پی نوشتها:
[1] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 7، ص 168، روایت 9027، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 هـ ق.
[2] - مکروهات و مستحبات نیز از مباحات عام است، زیرا هرچند در نظرداشتن آنها برای ترقی عنوی انسان مفید است، اما الزامی در مورد آنها وجود ندارد؛ همانند نماز شب و شعرخواندن در روز جمعه که اولی مستحب و دومی مکروه است، اما هیچکدام الزامی نیست.
[3] - نهج البلاغة، ص 487، کلمات قصار، شماره 105، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.
[4] - ر.ک: اصل 91 قانون اساسی و نیز مشروح مذاکرات خبرگان قانون اساسی در این زمینه.
[5] - بقره، 185.
[6] - مائده 6، حج 78؛ توبه 91؛ نور 61؛ فتح 17و ...(از امور ذشوار و تحمل ناپذیر در قرآن با واژه"حرج"و "عسر" یاد شده است).
[7] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 20، ص 106، روایت 25157.
[8] - حدید، 27.
[9] - صافات، 103"فلما اسلما و تله للجبین".
[10] - اعراف 126– 120.
[11] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 1، ص 80، باب 18، حدیث 182.
[12] - در این زمینه، پرسشislamquest.net/fa/archive/question/863را نیز مطالعه فرمایید.
[13] - احزاب، 21.
[14] - نساء 59؛ حشر 7 و ....
[15] - این موضوع در اولین مسئله رسالههای توضیح المسائل درج شده است.
[16] - کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 39، روایت 3، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ه ش.
[17] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 27، ص 131، روایت 33401.
[18] - همان، ج 27، ص 126، روایت 33387.
[19] - همان، ج 27، ص 132، روایت 33403.
[20] - آل عمران، 197-196.
[21] - مؤمنون، 56- 55.
[22] - بقره 157- 155 و 177؛ محمد 31؛ نحل 96 و .... مراجعه به پاسخ islamquest.net/fa/archive/question/3040 نیز مطالبی را در این زمینه، در اختیارتان قرار خواهد داد.
[23] - در پرسش islamquest.net/fa/archive/question/4007 مطالبی در ارتباط با رزاقیت خداوند وجود دارد که در صورت تمایل میتوانید به آن مراجعه نمایید.
[24] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 27، ص 33، روایت 33144.
[25] - البته به دلایلی، بسیاری از روایات این پیشوایان به دست ما نرسیدهاند که در این ارتباط میتوانید به پرسش های islamquest.net/fa/archive/question/531 مراجعه نمایید.
[26] - همانند خطبه اول نهج البلاغه و یا باب اول اصول کافی.
[27] - قیامه، 14" بل الانسان علی نفسه بصیره".
[28] - عنکبوت، 69"و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا".
[29] - حرعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة ، ج 7، ص 168- 167، روایت 9026.
[30] - همان، ج 7، ص 168، روایت 9025.
منبع: www.islamquest.net