شنبه، 15 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا در آثار و منابع دینی به عنصر جمهوریت در نظام سیاسی اسلام کمتر اشاره شده است؟


پاسخ :
پاسخ از حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد ارسطا:
ما مباحث فراوانی را در منابع دینی می‌یابیم که متأسفانه متخصصان و عالمان، بسیاری از آن‌ها را برای مردم امروز و دانشگاه‌ها در عصر ما، قابل فهم و استخراج نکرده‌اند. نمی‌گویم فقهای ما متوجه این مطالب نشده‌اند. در واقع مطالبی که در حوزه‌ی مباحث حقوقی و علوم سیاسی قرار می‌گیرند و سؤال حضرت‌عالی هم به همین حوزه مربوط می‌شود، مباحثی هستند که برای طرح، نیازمند ریختن در قالب جدیدی‌اند که امروزه در دنیا قالب فهم باشد. چون آن قالب مورد استفاده‌ی فقهای ما نبوده است و با آن آشنایی نداشته‌اند، طبعاً نتوانسته‌اند آن مباحث را در این قالب‌ها بریزند. لذا امروزه وقتی یک محقق و پژوهشگر دینی وارد حوزه‌ی مباحث حقوق و علوم سیاسی می‌شود، از اصطلاحاتی استفاده می‌کند که در تعابیر فقهای گذشته دیده نمی‌شود. ممکن است برخی تصور کنند این هم جزء مطالبی است که به‌زحمت می‌خواهند آن را به‌نحوی به اسلام بچسبانند و ادعا کنند که در اسلام هم این مباحث مورد قبول است، ولی در واقع این‌طور نیست. این تصور، تصور ناصوابی است.
فقها و بزرگانی که در حوزه‌ی منابع دینی تلاش‌های فراوانی کرده‌اند و ان‌شاءالله همه‌ی آن‌ها مأجور خواهند بود، زبانی را برای استخراج و بیان مفاهیم از کتاب و سنت به کار برده‌اند که متناسب با آنچه امروزه در دنیا استخدام می‌شود نیست. البته فقهای ما در این زمینه مقصر نیستند. این زبانی است که طی چند دهه‌ی اخیر در دنیا رواج پیدا کرده است.
بر این اساس، اگر کسی هم با منابع دینی و هم با مباحث حقوقی و علوم سیاسی آشنایی داشته باشد و در قالب همین زبان این مطالب را ارائه دهد، خیلی‌ها ممکن است تصور کنند حرف جدیدی می‌زند که در کتاب‌های فقهی نیامده است، درحالی‌که اگر با تأمل و دقت، معادل‌سازی شود و مفاهیم فقهی در قالب زبان روز قرار گیرد، همان چیزی به دست می‌آید که مثلاً در حوزه‌ی مباحث حکومت اسلامی، از آن به «مردم‌سالاری دینی» تعبیر می‌کنیم. بنابراین من معتقدم مردم‌سالاری دینی اصطلاح جدیدی است برای یک مفهوم بسیار قدیمی که از صدر اسلام مطرح بوده است.
این‌گونه نیست که مردم‌سالاری، صرف‌نظر از دین، ابتدا در غرب شکل گرفته باشد و سپس ما آن را با اسلام جمع کرده باشیم. من چنین تحلیلی ندارم. معتقدم مردم‌سالاری پیش از آن که در دنیای غرب مطرح شود، در دین مطرح بوده است. حکومت مردم‌سالار به معنای دقیق کلمه با عناصری که حتی امروزه به‌صورت کامل در حکومت‌های دموکرات غربی دیده نمی‌شود، برای اولین‌بار در دین اسلام وجود داشته و سپس در کشورهای دیگر مطرح شده است. من ادعا نمی‌کنم آن‌ها حتماً این مفاهیم را از اسلام گرفته‌اند، ولی این تصور هم غلط است که ما مردم‌سالاری را از غرب گرفته‌ایم و بعد آن را با اسلام تلفیق کرده‌ایم و چون بین آن‌ها ناسازگاری وجود داشته است، مردم‌سالاری دینی را ابداع کرده‌ایم.
منبع: khamenei.ir


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.