پرسش :
آینده موعود منتظران حسینی، چگونه با امید گره خورده است؟
پاسخ :
پاسخ از حجتالاسلام والمسلمین رحیم کارگر:
عاشورا هیچ وقت در کربلا نماند و محصور در گذشته نشد. عاشورا، تمامیت آینده شد و هر ساعت و روز و ماه و سال و قرن، پرتوی از انوار کربلا گردید و زمان هم در دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری متوقف نشد و آیندهها را با خود همراز و هم نوا کرد؛ هر چند آن سال و آن ماه و روز، سیاهترین سال و ماه و روز بشریت بود!! آری عاشورا، مصیبت نامه بود؛ مصیبت ابدان پر از زخم و اجساد گرانمایه پخش شده در زمین. کربلا قتلگاه بود؛ قتلگاه وجودهای نورانی و پاک و الهی.
نینوا، محنتگاه بود؛ سرزمین اندوه و بلا و درد و سختی ... اما بازهم پیروز و سرافراز و ماندگار بود. آری هر روزی عاشورا شد و هر زمینی کربلا، یعنی: دشمن نتوانست ارادههای پولادین و عزمهای استوار و قلبهای مقاوم بزرگ مردن را در هم شکند و امید به آینده روشن را از دلهای حسینیان بزداید. حسینیان همیشه زندهاند و زنده خواهند بود و جهان را زنده خواهند کرد و احیاگر جهان کسی نیست جز وارث عاشورا، وارث حسین مظلوم و رهبر حسینیان زمان مهدی موعود(عج).
آینده از آن وارث فرهنگ کربلاست: فرهنگ پایمردی، شهامت، حقگرایی و ظلمستیزی و فرهنگ آرامش و صلح و امنیت برای بشریت. ظهور ثمره و نتیجه عینی عاشوراست و این یعنی امید واقعی به پیروزی حق بر باطل و عدالت بر ستمگری و ولایت رحمانی بر ولایت شیطانی.
امام حسین(ع) در نامهای به بزرگان بصره از آنها میخواهد که به کتاب الهی و سنت نبوی بیندیشند و از واقعیتهای جامعه غافل نباشند زیرا سنتها و روشهای پسندیده مرده و از میان رفته و بدعتها و ارزشهای جاهلی زنده و جای آنها را گرفته است. «من شما را به پیروی از کتاب خدا و راه و روش پیامبر فرا میخوانم؛ زیرا هم اکنون سنت پیامبر از میان رفته و بدعتها و احکام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبری خواهم کرد.»(1)
همچنین آن حضرت پذیرش دعوت کوفیان را، به جهت هویت احیاگرانه آن می داند و می فرماید: «ان اهل الکوفة کتبوا الی یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق و اماتة البدع.»(2)
این هدف بزرگ و خواسته شکوهمند امام حسین(ع)، چون فریادی در دل تاریخ میپیچد و انعکاس آن، دلهای حق طلبان و حسینیان را به تپش درمیآورد و عزمها را به حرکت درمیآورد و امیدها را زنده میکند. در قرآن «یرجوا الله و الیوم الاخر» آمده است، همچنین آمده است: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملًا صالحاً» و نیز آمده است: «یرجون رحمته و یخافون عذابه» و ... که میتوان فهمید که امید و آرزو مساوی با زندگی و آینده سازی است.
آينده پژوهی نیز يک ظرفيت عام بشري است كه فرد را قادر میسازد تا در باب آينده بينديشد، آينده را مدیریت و خلق كند و در مقابل آن واكنش نشان دهد. آينده را میتوان كاويد، به تصرف درآورد، تصوير، ترسيم و حتی خلق كرد و اینها در پرتو امید آفرینیهایی است که از عاشورا تا ظهور امتداد مییابد. انسان با امید و آرزوی واقعی زنده است و فرهنگ عاشورا، این امید واقعی را به کالبد جامعه منتظر و آینده ساز تزریق میکند و راه را نشان میدهد. بر این اساس آینده موعود منتظران حسینی، با امید گره خورده است:
۱- امید به بار نشستن خونهای مظلومان کربلا و همه مظلومان عالم؛
۲- امید به پیروزی قطعی خون بر شمشیر و حق بر باطل؛
۳- امید به حفظ اسلام ناب محمدی و حاکمیت مطلق آن بر جهان؛
۴- امید به قرار گرفتن و هدایت آینده در مسیر اراده و خواست الهی؛
۵- امید به شکلگیری نسلهای عاشورایی که سازندگان جامعه صالح و منتظر هستند؛
۶- امید به محوریت فرهنگ عاشورا برای مبارزه با تمامی اشقیا و اشرار عالم و ایجاد صلح و معنویت جهانی؛
۷- امید به حرکت مداوم و توفنده جبهه ضد یزیدی تا جبهه ضد سفیانی؛
۸- امید به بالندگی نهال انقلاب حسینی به دست منتظران با رهبری موعود آخرالزمان؛
۹- و امید به انتقام از همه ظالمان و مفسدان و باطلگرایان که گام در مسیر یزید و معاویه گذاشتهاند و میگذارند.
این بارقههای امید، میراثی است که از کربلا به عصر ظهور منتقل میشود و بارور میگردد: «يُطهّر اللَّه به الأرض...؛ خداوند به وسيله (حضرت مهدى)، زمين را طاهر و پاک مىکند.»(3) و «إذا قام أشرقت الارض بنور ربّها واستغنى العباد من ضوء الشمس؛ وقتى که قائم قيام کند، زمين به نور پروردگار روشن مىشود وبندگان به نور خورشيد نيازى نخواهند داشت.»(4) و «يملأ الارض عدلاً وقسطاً ونوراً وبرهاناً؛ زمين را از عدل، قسط، نور و برهان آکنده مىسازد.»(5).
یکی از آرزوهای انسان در طول تاریخ، رسیدن به جامعهای آرمانی بوده است، تا در آن جامعه همه مردم با همدلی و محبت در کنار یکدیگر زندگي كنند و در نهایت آسایش، به آرامشی بی دغدغه دست یابند و این خواسته و آرزو فقط در جامعه موعود مهدوی امکانپذیر خواهد بود.
بر این اساس انتظار عاشورایی نیز سه رکن اصلی دارد که از سرمایه معنوی عاشورا سیراب شده و چشم به افقهای روشن تحول و دگرگونی در جامعه بشری را دارد:
1. ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
2. امید و باور به آینده مطلوب؛
3. تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب.
بر این اساس انتظار واقعی و پویا زمانى فعلیت مىیابد كه این سه بعد محقق شود. كسى كه هیچ احساس ناخوشایندى نسبت به وضع موجود خود و شرایطى كه در آن به سر مىبرد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمىبیند و از باور درستى نسبت به امكان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آیندهاى كه آن را مطلوب مىداند و رسیدن به هدفى كه چشم انتظار رسیدن آن است، نمىكند، هرگز نمىتواند در زمره منتظران باشد.
باید دانست که خود به خود امید به وجود نمیآید، بلکه به وسیله تجربههای مختلف تقویت میشود و قابل یادگیری است. امید نیروبخش است و سرمایه بیکران معنوی برای یک ملت است و چه امیدی بالاتر از این که انسان هم چشم انتظار آینده روشن باشد و هم خودش در فرآیند شکلگیری آن قرار گیرد. این امید آفرینی نباید در سطح محدودی باقی بماند و همان طور که پیام عاشورایی امام حسین جهانی شده است، امید آفرینی و آینده سازی آن نیز باید جهانی شود. يكي از شرايط ظهور حضرت مهدی(عج) آن است که افکار عمومی مردم جهان برای ايجاد حکومت توحید و عدل و صلح عمومی و به کار بستن برنامههای الهی کاملا مهیا باشد. لذا منتظران وظيفه دارند، محاسن و زیباییهای آرمان شهر زمان ظهور آن حضرت را به گوش جهانیان برسانند و با ترسیم زیباییها و خوبیهای این شهر آرمانی مردم را امیدوار کنند و محیط را برای ظهور آن حضرت آماده سازند.
عاشورا و محرمهای ما، باید محرمهای ظهور ساز باشد؛ باید عاشوراهای آگاهی بخشی به جهان باشد؛ باید از دایره تنگ خرافات و انحرافات و سلیقههای شخصی خارج گردد و امید آفرینی مثبت در دلهای جهانیان ایجاد کند. بخش مهمی از جهان آماده یاریگری منجی موعود و مصلح کل است؛ به شرطی که اینان نیز حسینی گردند و راه عاشوراییان را ادامه دهند. ما نیز که مدعی حسینی بودن و منتظر بودن هستیم، باید کار حسینی انجام دهیم تا جامعه مهدوی را درک کنیم.
پینوشتها:
1. تاریخ طبری، ج 5، ص 357
2. اخبار الطوال، ج 5
3. الغيبة، ص 237، ح 260
4. الارشاد، ج 2، ص 48
5. الغيبة، ص 237، ح 260
پاسخ از حجتالاسلام والمسلمین رحیم کارگر:
عاشورا هیچ وقت در کربلا نماند و محصور در گذشته نشد. عاشورا، تمامیت آینده شد و هر ساعت و روز و ماه و سال و قرن، پرتوی از انوار کربلا گردید و زمان هم در دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری متوقف نشد و آیندهها را با خود همراز و هم نوا کرد؛ هر چند آن سال و آن ماه و روز، سیاهترین سال و ماه و روز بشریت بود!! آری عاشورا، مصیبت نامه بود؛ مصیبت ابدان پر از زخم و اجساد گرانمایه پخش شده در زمین. کربلا قتلگاه بود؛ قتلگاه وجودهای نورانی و پاک و الهی.
نینوا، محنتگاه بود؛ سرزمین اندوه و بلا و درد و سختی ... اما بازهم پیروز و سرافراز و ماندگار بود. آری هر روزی عاشورا شد و هر زمینی کربلا، یعنی: دشمن نتوانست ارادههای پولادین و عزمهای استوار و قلبهای مقاوم بزرگ مردن را در هم شکند و امید به آینده روشن را از دلهای حسینیان بزداید. حسینیان همیشه زندهاند و زنده خواهند بود و جهان را زنده خواهند کرد و احیاگر جهان کسی نیست جز وارث عاشورا، وارث حسین مظلوم و رهبر حسینیان زمان مهدی موعود(عج).
آینده از آن وارث فرهنگ کربلاست: فرهنگ پایمردی، شهامت، حقگرایی و ظلمستیزی و فرهنگ آرامش و صلح و امنیت برای بشریت. ظهور ثمره و نتیجه عینی عاشوراست و این یعنی امید واقعی به پیروزی حق بر باطل و عدالت بر ستمگری و ولایت رحمانی بر ولایت شیطانی.
امام حسین(ع) در نامهای به بزرگان بصره از آنها میخواهد که به کتاب الهی و سنت نبوی بیندیشند و از واقعیتهای جامعه غافل نباشند زیرا سنتها و روشهای پسندیده مرده و از میان رفته و بدعتها و ارزشهای جاهلی زنده و جای آنها را گرفته است. «من شما را به پیروی از کتاب خدا و راه و روش پیامبر فرا میخوانم؛ زیرا هم اکنون سنت پیامبر از میان رفته و بدعتها و احکام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبری خواهم کرد.»(1)
همچنین آن حضرت پذیرش دعوت کوفیان را، به جهت هویت احیاگرانه آن می داند و می فرماید: «ان اهل الکوفة کتبوا الی یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق و اماتة البدع.»(2)
این هدف بزرگ و خواسته شکوهمند امام حسین(ع)، چون فریادی در دل تاریخ میپیچد و انعکاس آن، دلهای حق طلبان و حسینیان را به تپش درمیآورد و عزمها را به حرکت درمیآورد و امیدها را زنده میکند. در قرآن «یرجوا الله و الیوم الاخر» آمده است، همچنین آمده است: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملًا صالحاً» و نیز آمده است: «یرجون رحمته و یخافون عذابه» و ... که میتوان فهمید که امید و آرزو مساوی با زندگی و آینده سازی است.
آينده پژوهی نیز يک ظرفيت عام بشري است كه فرد را قادر میسازد تا در باب آينده بينديشد، آينده را مدیریت و خلق كند و در مقابل آن واكنش نشان دهد. آينده را میتوان كاويد، به تصرف درآورد، تصوير، ترسيم و حتی خلق كرد و اینها در پرتو امید آفرینیهایی است که از عاشورا تا ظهور امتداد مییابد. انسان با امید و آرزوی واقعی زنده است و فرهنگ عاشورا، این امید واقعی را به کالبد جامعه منتظر و آینده ساز تزریق میکند و راه را نشان میدهد. بر این اساس آینده موعود منتظران حسینی، با امید گره خورده است:
۱- امید به بار نشستن خونهای مظلومان کربلا و همه مظلومان عالم؛
۲- امید به پیروزی قطعی خون بر شمشیر و حق بر باطل؛
۳- امید به حفظ اسلام ناب محمدی و حاکمیت مطلق آن بر جهان؛
۴- امید به قرار گرفتن و هدایت آینده در مسیر اراده و خواست الهی؛
۵- امید به شکلگیری نسلهای عاشورایی که سازندگان جامعه صالح و منتظر هستند؛
۶- امید به محوریت فرهنگ عاشورا برای مبارزه با تمامی اشقیا و اشرار عالم و ایجاد صلح و معنویت جهانی؛
۷- امید به حرکت مداوم و توفنده جبهه ضد یزیدی تا جبهه ضد سفیانی؛
۸- امید به بالندگی نهال انقلاب حسینی به دست منتظران با رهبری موعود آخرالزمان؛
۹- و امید به انتقام از همه ظالمان و مفسدان و باطلگرایان که گام در مسیر یزید و معاویه گذاشتهاند و میگذارند.
این بارقههای امید، میراثی است که از کربلا به عصر ظهور منتقل میشود و بارور میگردد: «يُطهّر اللَّه به الأرض...؛ خداوند به وسيله (حضرت مهدى)، زمين را طاهر و پاک مىکند.»(3) و «إذا قام أشرقت الارض بنور ربّها واستغنى العباد من ضوء الشمس؛ وقتى که قائم قيام کند، زمين به نور پروردگار روشن مىشود وبندگان به نور خورشيد نيازى نخواهند داشت.»(4) و «يملأ الارض عدلاً وقسطاً ونوراً وبرهاناً؛ زمين را از عدل، قسط، نور و برهان آکنده مىسازد.»(5).
یکی از آرزوهای انسان در طول تاریخ، رسیدن به جامعهای آرمانی بوده است، تا در آن جامعه همه مردم با همدلی و محبت در کنار یکدیگر زندگي كنند و در نهایت آسایش، به آرامشی بی دغدغه دست یابند و این خواسته و آرزو فقط در جامعه موعود مهدوی امکانپذیر خواهد بود.
بر این اساس انتظار عاشورایی نیز سه رکن اصلی دارد که از سرمایه معنوی عاشورا سیراب شده و چشم به افقهای روشن تحول و دگرگونی در جامعه بشری را دارد:
1. ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
2. امید و باور به آینده مطلوب؛
3. تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب.
بر این اساس انتظار واقعی و پویا زمانى فعلیت مىیابد كه این سه بعد محقق شود. كسى كه هیچ احساس ناخوشایندى نسبت به وضع موجود خود و شرایطى كه در آن به سر مىبرد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمىبیند و از باور درستى نسبت به امكان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آیندهاى كه آن را مطلوب مىداند و رسیدن به هدفى كه چشم انتظار رسیدن آن است، نمىكند، هرگز نمىتواند در زمره منتظران باشد.
باید دانست که خود به خود امید به وجود نمیآید، بلکه به وسیله تجربههای مختلف تقویت میشود و قابل یادگیری است. امید نیروبخش است و سرمایه بیکران معنوی برای یک ملت است و چه امیدی بالاتر از این که انسان هم چشم انتظار آینده روشن باشد و هم خودش در فرآیند شکلگیری آن قرار گیرد. این امید آفرینی نباید در سطح محدودی باقی بماند و همان طور که پیام عاشورایی امام حسین جهانی شده است، امید آفرینی و آینده سازی آن نیز باید جهانی شود. يكي از شرايط ظهور حضرت مهدی(عج) آن است که افکار عمومی مردم جهان برای ايجاد حکومت توحید و عدل و صلح عمومی و به کار بستن برنامههای الهی کاملا مهیا باشد. لذا منتظران وظيفه دارند، محاسن و زیباییهای آرمان شهر زمان ظهور آن حضرت را به گوش جهانیان برسانند و با ترسیم زیباییها و خوبیهای این شهر آرمانی مردم را امیدوار کنند و محیط را برای ظهور آن حضرت آماده سازند.
عاشورا و محرمهای ما، باید محرمهای ظهور ساز باشد؛ باید عاشوراهای آگاهی بخشی به جهان باشد؛ باید از دایره تنگ خرافات و انحرافات و سلیقههای شخصی خارج گردد و امید آفرینی مثبت در دلهای جهانیان ایجاد کند. بخش مهمی از جهان آماده یاریگری منجی موعود و مصلح کل است؛ به شرطی که اینان نیز حسینی گردند و راه عاشوراییان را ادامه دهند. ما نیز که مدعی حسینی بودن و منتظر بودن هستیم، باید کار حسینی انجام دهیم تا جامعه مهدوی را درک کنیم.
پینوشتها:
1. تاریخ طبری، ج 5، ص 357
2. اخبار الطوال، ج 5
3. الغيبة، ص 237، ح 260
4. الارشاد، ج 2، ص 48
5. الغيبة، ص 237، ح 260