جمعه، 8 آبان 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آینده موعود منتظران حسینی، چگونه با امید گره خورده است؟


پاسخ :
پاسخ از حجت‌الاسلام والمسلمین رحیم کارگر:
عاشورا هیچ وقت در کربلا نماند و محصور در گذشته نشد. عاشورا، تمامیت آینده شد و هر ساعت و روز و ماه و سال و قرن، پرتوی از انوار کربلا گردید و زمان هم در دهم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری متوقف نشد و آینده‌ها را با خود همراز و هم نوا کرد؛ هر چند آن سال و آن ماه و روز، سیاه‌ترین سال و ماه و روز بشریت بود!! آری عاشورا، مصیبت نامه بود؛ مصیبت ابدان پر از زخم و اجساد گران‌مایه پخش شده در زمین. کربلا قتلگاه بود؛ قتلگاه وجودهای نورانی و پاک و الهی.
نینوا، محنت‌گاه بود؛ سرزمین اندوه و بلا و درد و سختی ... اما بازهم پیروز و سرافراز و ماندگار بود. آری هر روزی عاشورا شد و هر زمینی کربلا، یعنی: دشمن نتوانست اراده‌های پولادین و عزم‌های استوار و قلب‌های مقاوم بزرگ مردن را در هم شکند و امید به آینده روشن را از دل‌های حسینیان بزداید. حسینیان همیشه زنده‌اند و زنده خواهند بود و جهان را زنده خواهند کرد و احیاگر جهان کسی نیست جز وارث عاشورا، وارث حسین مظلوم و رهبر حسینیان زمان مهدی موعود(عج).
آینده از آن وارث فرهنگ کربلاست: فرهنگ پایمردی، شهامت، حق‌گرایی و ظلم‌ستیزی و فرهنگ آرامش و صلح و امنیت برای بشریت. ظهور ثمره و نتیجه عینی عاشوراست و این یعنی امید واقعی به پیروزی حق بر باطل و عدالت بر ستمگری و ولایت رحمانی بر ولایت شیطانی.
امام حسین(ع) در نامه‌ای به بزرگان بصره از آنها می‌خواهد که به کتاب الهی و سنت نبوی بیندیشند و از واقعیت‌های جامعه غافل نباشند زیرا سنت‌ها و روش‌های پسندیده مرده و از میان رفته و بدعت‌ها و ارزش‌های جاهلی زنده و جای آنها را گرفته است. «من شما را به پیروی از کتاب خدا و راه و روش پیامبر فرا می‌خوانم؛ زیرا هم اکنون سنت پیامبر از میان رفته و بدعت‌ها و احکام ناروا زنده شده است، پس اگر گوش به این پیام فرا دهید و آن را بپذیرید، شما را به راه سعادت رهبری خواهم کرد.»(1)
همچنین آن حضرت پذیرش دعوت کوفیان را، به جهت هویت احیاگرانه آن می داند و می فرماید: «ان اهل الکوفة کتبوا الی یسالوننی ان اقدم علیهم لما رجوا من احیاء معالم الحق و اماتة البدع.»(2)
این هدف بزرگ و خواسته شکوهمند امام حسین(ع)، چون فریادی در دل تاریخ می‌پیچد و انعکاس آن، دل‌های حق طلبان و حسینیان را به تپش درمی‌آورد و عزم‌ها را به حرکت درمی‌آورد و امیدها را زنده می‌کند. در قرآن «یرجوا الله و الیوم الاخر» آمده است، همچنین آمده است: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملًا صالحاً» و نیز آمده است: «یرجون رحمته و یخافون عذابه» و ... که می‌توان فهمید که امید و آرزو مساوی با زندگی و آینده سازی است.
آينده‌ پژوهی نیز يک ظرفيت عام بشري است كه فرد را قادر می‌سازد تا در باب آينده بينديشد، آينده را مدیریت و خلق كند و در مقابل آن واكنش نشان دهد. آينده را می‌‎توان كاويد، به تصرف درآورد، تصوير، ترسيم و حتی خلق كرد و اینها در پرتو امید آفرینی‌‎هایی است که از عاشورا تا ظهور امتداد می‎یابد. انسان با امید و آرزوی واقعی زنده است و فرهنگ عاشورا، این امید واقعی را به کالبد جامعه منتظر و آینده ساز تزریق می‌کند و راه را نشان می‌دهد. بر این اساس آینده موعود منتظران حسینی، با امید گره خورده است:
۱- امید به بار نشستن خون‌های مظلومان کربلا و همه مظلومان عالم؛
۲- امید به پیروزی قطعی خون بر شمشیر و حق بر باطل؛
۳- امید به حفظ اسلام ناب محمدی و حاکمیت مطلق آن بر جهان؛
۴- امید به قرار گرفتن و هدایت آینده در مسیر اراده و خواست الهی؛
۵- امید به شکل‌گیری نسل‌های عاشورایی که سازندگان جامعه صالح و منتظر هستند؛
۶- امید به محوریت فرهنگ عاشورا برای مبارزه با تمامی اشقیا و اشرار عالم و ایجاد صلح و معنویت جهانی؛
۷- امید به حرکت مداوم و توفنده جبهه ضد یزیدی تا جبهه ضد سفیانی؛
۸- امید به بالندگی نهال انقلاب حسینی به دست منتظران با رهبری موعود آخرالزمان؛
۹- و امید به انتقام از همه ظالمان و مفسدان و باطل‌گرایان که گام در مسیر یزید و معاویه گذاشته‌اند و می‌گذارند.
این بارقه‌های امید، میراثی است که از کربلا به عصر ظهور منتقل می‌شود و بارور می‌گردد: «يُطهّر اللَّه به الأرض...؛ خداوند به وسيله (حضرت مهدى)، زمين را طاهر و پاک مى‌کند.»(3) و «إذا قام أشرقت الارض بنور ربّها واستغنى العباد من ضوء الشمس؛ وقتى که قائم قيام کند، زمين به نور پروردگار روشن مى‌شود وبندگان به نور خورشيد نيازى نخواهند داشت.»(4) و «يملأ الارض عدلاً وقسطاً ونوراً وبرهاناً؛ زمين را از عدل، قسط، نور و برهان آکنده مى‌سازد.»(5).
یکی از آرزوهای انسان در طول تاریخ، رسیدن به جامعه‌ای آرمانی بوده است، تا در آن جامعه همه مردم با همدلی و محبت در کنار یکدیگر زندگي كنند و در نهایت آسایش، به آرامشی بی دغدغه دست یابند و این خواسته و آرزو فقط در جامعه موعود مهدوی امکان‌پذیر خواهد بود.
بر این اساس انتظار عاشورایی نیز سه رکن اصلی دارد که از سرمایه معنوی عاشورا سیراب شده و چشم به افق‌های روشن تحول و دگرگونی در جامعه بشری را دارد:
1. ناخشنودى از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛
2. امید و باور به آینده مطلوب؛
3. تلاش در جهت تحقق آینده مطلوب.
بر این اساس انتظار واقعی و پویا زمانى فعلیت مى‏‌یابد كه این سه بعد محقق شود. كسى كه هیچ احساس ناخوشایندى نسبت‏ به وضع موجود خود و شرایطى كه در آن به‏ سر مى‌‏برد ندارد، یا آینده روشنى پیش روى خود نمى‌‏بیند و از باور درستى نسبت‏ به امكان تغییر شرایط موجود برخوردار نیست، یا هیچ تلاشى در راه تحقق آینده‌‏اى كه آن را مطلوب مى‏‌داند و رسیدن به هدفى كه چشم‏ انتظار رسیدن آن است، نمى‌‏كند، هرگز نمى‌‏تواند در زمره منتظران باشد.
باید دانست که خود به خود امید به وجود نمی‌آید، بلکه به وسیله تجربه‌های مختلف تقویت می‌شود و قابل یادگیری است. امید نیروبخش است و سرمایه بیکران معنوی برای یک ملت است و چه امیدی بالاتر از این که انسان هم چشم انتظار آینده روشن باشد و هم خودش در فرآیند شکل‌گیری آن قرار گیرد. این امید آفرینی نباید در سطح محدودی باقی بماند و همان طور که پیام عاشورایی امام حسین جهانی شده است، امید آفرینی و آینده سازی آن نیز باید جهانی شود. يكي از شرايط ظهور حضرت مهدی(عج) آن است که افکار عمومی مردم جهان برای ايجاد حکومت توحید و عدل و صلح عمومی و به کار بستن برنامه‌های الهی کاملا مهیا باشد. لذا منتظران وظيفه دارند، محاسن و زیبایی‌های آرمان شهر زمان ظهور آن حضرت را به گوش جهانیان برسانند و با ترسیم زیبایی‌ها و خوبی‌‎های این شهر آرمانی مردم را امیدوار کنند و محیط را برای ظهور آن حضرت آماده سازند.
عاشورا و محرم‎های ما، باید محرم‌های ظهور ساز باشد؛ باید عاشوراهای آگاهی بخشی به جهان باشد؛ باید از دایره تنگ خرافات و انحرافات و سلیقه‌‎های شخصی خارج گردد و امید آفرینی مثبت در دل‎های جهانیان ایجاد کند. بخش مهمی از جهان آماده یاری‌گری منجی موعود و مصلح کل است؛ به شرطی که اینان نیز حسینی گردند و راه عاشوراییان را ادامه دهند. ما نیز که مدعی حسینی بودن و منتظر بودن هستیم، باید کار حسینی انجام دهیم تا جامعه مهدوی را درک کنیم.

پی‌نوشت‌ها:
1. تاریخ طبری، ج 5، ص 357
2. اخبار الطوال، ج 5
3. الغيبة، ص 237، ح 260
4. الارشاد، ج 2، ص 48
5. الغيبة، ص 237، ح 260


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما