پرسش :
به پسر عمّه ام علاقه مند بودم تا اینکه او ازدواج کرد، لذا خیلی ناراحت شدم. حالا هم احساس می کنم به او علاقه دارم، ولی سعی می کنم او را فراموش کنم، شما به من بگویید چگونه او را فراموش کنم؟
پاسخ :
علاقة انسان به جنس مخالف امری است طبیعی، که برای هر انسانی پیش می آید. این علاقه ها ممکن است منجر به علاقة شدید و نیز ازدواج بشود و یا با مانعی روبرو شود و به تدریج سرد شود. به نظر می رسد علاقة شما از قِسم دوم باشد. برای اینکه بتوانید این علاقه که احتمالاً شدید نیز هست را از وجودتان ریشه کن نمائید؛ نکاتی را خدمتتان عرض می نمائیم. باشد که مثمرثمر باشد و شما را در این راه یاری رساند:
1.علاقه ای که به پسر عمّة تان دارید، مسأله ای است که اگر آنرا به دیگران اظهار کنید و یا دربارة آن گفتگو و فکر کنید، باعث بیشتر شدن علاقه و رسمیت بخشیدن به آن می شود. و در چنین صورتی فراموشی علاقة تان سخت تر
می گردد. پس بهتر است آن را به کسی نگویید. از طرفی این مسأله سرّی است که در آینده ممکن است برایتان دردسر آفرین باشد و در زندگی مشترکی که تشکیل می دهید مشکلاتی ایجاد کند. و اگر طرف مقابل (همسر
آینده تان) بفهمد باعث کاهش محبّت او نسبت به شما می گردد. پس آنرا کتمان کنید و به هیچ کس نگویید.[1]
2. علاقة شما نسبت به پسر عمّة تان، باعث می شود در آینده هنگام ازدواج با مشکلاتی روبرو شوید. از جمله اینکه نمی توانید همسرتان را آن طور که شایسته است دوست بدارید. علت این امر هم در این است که به شخص دیگری غیر از همسرتان نیز علاقه مند بوده اید و محبّت به همسرتان شکننده می باشد. و همیشه با خودتان خواهید گفت اگر با او ازدواج می کردم این مشکلات پیش نمی آمد. پس بهتر است دلتان را از محبّت پسر عمّة تان خالی کنید تا اگر ازدواج کردید زندگی خوبی داشته باشید.[2]
3. اگر پسر عمّة تان به شما علاقه داشت آنطور که شما به او علاقه داشتید، پس نباید با شخص دیگری ازدواج می کرد. معلوم است که چنین علاقه ای از طرف او نسبت به شما در میان نبوده است، پس عقل حکم می کند که چنین علاقه ای که یک طرفی است فایده ای ندارد و به سر منزل نمی رسد و درست نیست به کسی که بر شما علاقه ندارد، علاقه مند باشید. معلوم است معیارهای همسر مطلوبش را در شما ندیده است و به سراغ کسی رفته که مورد پسندش بوده است.[3] شما با مطالعه کتابهایی که معرفی خواهد شد نیز در پی بدست آوردن ملاک های همسری مطلوب و هم سنخ خود باشید.
4. در نظر داشته باشید که گاهی جوانان بر اساس غلبه احساس بدون در نظر گرفتن همة ابعاد زندگی مشترک احساس علاقه می کنند، طبق نظر علما و روان شناسان این علاقه ها در تنش و سختیهای زندگی رنگ می بازد و به سردی گرایش پیدا می کند.
5. معلوم نیست بر فرض اینکه او شما را دوست هم داشت، این دوست داشتن به نفع شما و مصلحت شما بود یا نه؟ چه بسا مصلحت شما در این بوده که با او ازدواج ننمایید. و در موقع مقررّ، با شخص دیگری که برای شما خیلی بهتر و با ویژگیهای مناسب تر ازدواج کنید. پس به مصلحت الهی راضی باشید و در این کارها امر را به دست خداوند بسپارید و از او بخواهید که خیر و صلاح شما هر چه باشد آن را انجام دهد.
6. برای اینکه این علاقه را فراموش کنید، از ائمه معصومین ـ علیه السّلام ـ و همچنین از حضرت معصومه (س) کمک بخواهید. با ارتباط بیشتر شما با معصومین ـ علیه السّلام ـ محبّت دیگران از دل انسان از بین می رود.
7. محبّت و علاقه نسبت به جنس مخالف حتّی برای قبل از ازدواج مایة دردسر می باشد؛ چون ممکن است محبّت انسان نتیجه بخش نباشد و با موانعی روبرو شود. چه بسیار افرادی که به یک فردی محبّت داشته اند و قصد ازدواج هم داشتند، ولی با فرد دیگری ازدواج کرده اند و طرف مقابل هم با مشکلات روحی شدید روبرو شده است. پس محبّت قبل از ازدواج به هیچ عنوان صحیح و نتیجه بخش نخواهد بود. محبّت بعد از ازدواج است که نتیجه بخش و درست می باشد و تبعات منفی به دنبال خود نخواهد داشت.[4]
8. به آینده امیدوار باشید و بدانید با سنّی که شما دارید برای ازدواج مشکلی نخواهید داشت و سعی کنید معیارهای درست و اساسی برای طرف مقابل بدست بیاورید و هر کسی که برای خواستگاری آمد با آن ملاک ها تطبیق دهید، اگر تطبیق یافت قبول کنید و گرنه ردّ کنید. برای این منظور کتاب جوانان و انتخاب همسر نوشتة علی اکبر مظاهری که توسط انتشارات پارسیان چاپ شد، مناسب می باشد.
9. هر گاه افکار علاقه مندی به او به ذهنتان آمد، مشغول ذکر لا اله الاالله شوید.
10. سعی کنید فعالیت های بدنی خود را افزایش دهید، مثلاً کار زیاد انجام دهید؛ چه در خانه چه در محیط تحصیل ویا به صورت روزانه ورزش داشته باشید.[5]
11. هر چقدر بتوانید خلوت خود را کمتر کنید؛ رفتن به مراکز تفریحی، نشست و برخاست با دوستان خوب و رفت و آمد در مراکز مذهبی مثل مسجد، نماز جمعه و .... و حضور بین افراد خانواده می تواند افکار شما را کنترل نماید.
12. در آخر باید بگوئیم که خیلی از افراد توانسته اند به راحتی این گونه احساسات خود را کنترل نمایند. پس شما نیز می توانید. پس با خود پیوسته بگوئید آنچه خداوند مهربان برایم در نظر گرفته به خیر و صلاحم است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.منطقی، مرتضی، بهداشت روانی در عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.
2.اسماعیلی، علی، عشق و روابط پسر و دختر: نکاتی آموزنده و خواندنی برای جوانان، تهران: لاهوتیان، 1384.
3.محمدی نیا، اسدالله، روابط دختران و پسران: آیا داشتن دوست برای دختران و پسران به سبک غربی معقول است، قم: سبط اکبر، 1391.
4.احمدی، علی اصغر، تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1387.
پی نوشت ها:
[1]. احمدی، علی اصغر، تحلیل تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، انجمن اولیاء و مربیان.
[2]. همان، ص 333.
[3]. همان، ص 330.
[4]. مقیمی حاجی، ابوالقاسم، جوانان و روابط، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزة علمیه، چاپ اول، 1380، ص 217.
[5]. شرفی، محمدرضا، دنیای نوجوانان، مؤسسة فرهنگی منادی تربیت، چاپ ششم، 1383، ص 137.
منبع: اندیشه قم
علاقة انسان به جنس مخالف امری است طبیعی، که برای هر انسانی پیش می آید. این علاقه ها ممکن است منجر به علاقة شدید و نیز ازدواج بشود و یا با مانعی روبرو شود و به تدریج سرد شود. به نظر می رسد علاقة شما از قِسم دوم باشد. برای اینکه بتوانید این علاقه که احتمالاً شدید نیز هست را از وجودتان ریشه کن نمائید؛ نکاتی را خدمتتان عرض می نمائیم. باشد که مثمرثمر باشد و شما را در این راه یاری رساند:
1.علاقه ای که به پسر عمّة تان دارید، مسأله ای است که اگر آنرا به دیگران اظهار کنید و یا دربارة آن گفتگو و فکر کنید، باعث بیشتر شدن علاقه و رسمیت بخشیدن به آن می شود. و در چنین صورتی فراموشی علاقة تان سخت تر
می گردد. پس بهتر است آن را به کسی نگویید. از طرفی این مسأله سرّی است که در آینده ممکن است برایتان دردسر آفرین باشد و در زندگی مشترکی که تشکیل می دهید مشکلاتی ایجاد کند. و اگر طرف مقابل (همسر
آینده تان) بفهمد باعث کاهش محبّت او نسبت به شما می گردد. پس آنرا کتمان کنید و به هیچ کس نگویید.[1]
2. علاقة شما نسبت به پسر عمّة تان، باعث می شود در آینده هنگام ازدواج با مشکلاتی روبرو شوید. از جمله اینکه نمی توانید همسرتان را آن طور که شایسته است دوست بدارید. علت این امر هم در این است که به شخص دیگری غیر از همسرتان نیز علاقه مند بوده اید و محبّت به همسرتان شکننده می باشد. و همیشه با خودتان خواهید گفت اگر با او ازدواج می کردم این مشکلات پیش نمی آمد. پس بهتر است دلتان را از محبّت پسر عمّة تان خالی کنید تا اگر ازدواج کردید زندگی خوبی داشته باشید.[2]
3. اگر پسر عمّة تان به شما علاقه داشت آنطور که شما به او علاقه داشتید، پس نباید با شخص دیگری ازدواج می کرد. معلوم است که چنین علاقه ای از طرف او نسبت به شما در میان نبوده است، پس عقل حکم می کند که چنین علاقه ای که یک طرفی است فایده ای ندارد و به سر منزل نمی رسد و درست نیست به کسی که بر شما علاقه ندارد، علاقه مند باشید. معلوم است معیارهای همسر مطلوبش را در شما ندیده است و به سراغ کسی رفته که مورد پسندش بوده است.[3] شما با مطالعه کتابهایی که معرفی خواهد شد نیز در پی بدست آوردن ملاک های همسری مطلوب و هم سنخ خود باشید.
4. در نظر داشته باشید که گاهی جوانان بر اساس غلبه احساس بدون در نظر گرفتن همة ابعاد زندگی مشترک احساس علاقه می کنند، طبق نظر علما و روان شناسان این علاقه ها در تنش و سختیهای زندگی رنگ می بازد و به سردی گرایش پیدا می کند.
5. معلوم نیست بر فرض اینکه او شما را دوست هم داشت، این دوست داشتن به نفع شما و مصلحت شما بود یا نه؟ چه بسا مصلحت شما در این بوده که با او ازدواج ننمایید. و در موقع مقررّ، با شخص دیگری که برای شما خیلی بهتر و با ویژگیهای مناسب تر ازدواج کنید. پس به مصلحت الهی راضی باشید و در این کارها امر را به دست خداوند بسپارید و از او بخواهید که خیر و صلاح شما هر چه باشد آن را انجام دهد.
6. برای اینکه این علاقه را فراموش کنید، از ائمه معصومین ـ علیه السّلام ـ و همچنین از حضرت معصومه (س) کمک بخواهید. با ارتباط بیشتر شما با معصومین ـ علیه السّلام ـ محبّت دیگران از دل انسان از بین می رود.
7. محبّت و علاقه نسبت به جنس مخالف حتّی برای قبل از ازدواج مایة دردسر می باشد؛ چون ممکن است محبّت انسان نتیجه بخش نباشد و با موانعی روبرو شود. چه بسیار افرادی که به یک فردی محبّت داشته اند و قصد ازدواج هم داشتند، ولی با فرد دیگری ازدواج کرده اند و طرف مقابل هم با مشکلات روحی شدید روبرو شده است. پس محبّت قبل از ازدواج به هیچ عنوان صحیح و نتیجه بخش نخواهد بود. محبّت بعد از ازدواج است که نتیجه بخش و درست می باشد و تبعات منفی به دنبال خود نخواهد داشت.[4]
8. به آینده امیدوار باشید و بدانید با سنّی که شما دارید برای ازدواج مشکلی نخواهید داشت و سعی کنید معیارهای درست و اساسی برای طرف مقابل بدست بیاورید و هر کسی که برای خواستگاری آمد با آن ملاک ها تطبیق دهید، اگر تطبیق یافت قبول کنید و گرنه ردّ کنید. برای این منظور کتاب جوانان و انتخاب همسر نوشتة علی اکبر مظاهری که توسط انتشارات پارسیان چاپ شد، مناسب می باشد.
9. هر گاه افکار علاقه مندی به او به ذهنتان آمد، مشغول ذکر لا اله الاالله شوید.
10. سعی کنید فعالیت های بدنی خود را افزایش دهید، مثلاً کار زیاد انجام دهید؛ چه در خانه چه در محیط تحصیل ویا به صورت روزانه ورزش داشته باشید.[5]
11. هر چقدر بتوانید خلوت خود را کمتر کنید؛ رفتن به مراکز تفریحی، نشست و برخاست با دوستان خوب و رفت و آمد در مراکز مذهبی مثل مسجد، نماز جمعه و .... و حضور بین افراد خانواده می تواند افکار شما را کنترل نماید.
12. در آخر باید بگوئیم که خیلی از افراد توانسته اند به راحتی این گونه احساسات خود را کنترل نمایند. پس شما نیز می توانید. پس با خود پیوسته بگوئید آنچه خداوند مهربان برایم در نظر گرفته به خیر و صلاحم است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.منطقی، مرتضی، بهداشت روانی در عشق شورانگیز، تهران: بعثت، 1390.
2.اسماعیلی، علی، عشق و روابط پسر و دختر: نکاتی آموزنده و خواندنی برای جوانان، تهران: لاهوتیان، 1384.
3.محمدی نیا، اسدالله، روابط دختران و پسران: آیا داشتن دوست برای دختران و پسران به سبک غربی معقول است، قم: سبط اکبر، 1391.
4.احمدی، علی اصغر، تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1387.
پی نوشت ها:
[1]. احمدی، علی اصغر، تحلیل تربیتی بر روابط دختر و پسر در ایران، انجمن اولیاء و مربیان.
[2]. همان، ص 333.
[3]. همان، ص 330.
[4]. مقیمی حاجی، ابوالقاسم، جوانان و روابط، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزة علمیه، چاپ اول، 1380، ص 217.
[5]. شرفی، محمدرضا، دنیای نوجوانان، مؤسسة فرهنگی منادی تربیت، چاپ ششم، 1383، ص 137.
منبع: اندیشه قم