پرسش :
حجاب یک امر فردی است یا اجتماعی؟ بی حجابی سلب حق الله است یا حق الناس؟ پس از نزول آیه حجاب آیا رعایت حجاب در عصر پیامبر اجباری شد؟
پاسخ :
ماهیت حجاب
از دیدگاه اسلامی، حجاب اصولاً امری الهی است بدین معنا که حجاب زن نه مربوط به خودش است تا بتواند از حق خود بگذرد و نه حتی مربوط به خانواده و یا اجتماع است بلکه مربوط به خداوند بوده و حقی الهی به شمار می رود و ریشه آن به حرمت و کرامت زن بر می گردد که حق الله است و زن در حقیقت امانت دار حق خداوند در حفظ این کرامت و حرمت است. بنابراین بی حجابی نیز خیانت در امانت الهی بوده و سلب حق الله است البته از آن جایی که حجاب دارای بُعد اجتماعی است طبیعتاً احکام و لوازم اجتماعی و موازین آن را خواهد داشت.
پس از نزول آیه حجاب آیا رعایت حجاب در عصر پیامبر اجباری شد؟
در این که حجاب بر زن واجب است، از لحاظ فقه اسلام هیچ گونه تردیدى وجود ندارد. این قسمت جزء ضروریات و مسلّمات است. نه از نظر قرآن و حدیث و نه از نظر فتاوى دراین باره اختلاف و تشکیکى وجود ندارد.[1] پس از نزول آیه حجاب،[2] خمار،[3] و جلباب،[4] شواهد تاریخی و روایی بسیاری وجود دارد که نشان می دهد، زنان، خصوصاً زنان انصار در کمال اشتیاق و رغبت بدان عمل می کردند.
از جمله این شواهد تاریخی در ذیل آورده می شود:
1. عایشه همواره زنان انصار را این چنین ستایش مى کرد: «مرحبا به زنان انصار. همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری هاى مشکى مى پوشیدند».[5]
2. در سنن ابوداود جلد 2 صفحه 382 همین مطلب را از امّ سلمه نقل مى کند با این تفاوت که امّ سلمه مى گوید: «پس از آن که آیه سوره احزاب یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ نازل شد زنان انصار چنین کردند».[6]
این رعایت حجاب به گونه ای رایج بوده است که به اعتقاد شهید مطهری اساساً دوره اى را نمى توان نشان داد که به طور عمومى شدت حجاب بیش از زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله بوده است. شاید این شدت حجاب بیانگر اهتمام حکومت نبوی در اجرای این دستور الهی باشد.
امر حجاب همانند دیگر احکام اسلام از همان اول به وسیله اولیاى دین بیان شده بود و همان موجب شده بودکه کسانى که با دقت بیشترى به دستورهاى اسلام عمل مى کرده اند در امر حجاب بیشتر شدت عمل به خرج بدهند چنانکه امروز هم همین طور است.[7]
در این میان یک نکته ظریف نهفته است و آن این است که حکومت اسلامی برای جلوگیری از مفسده های اجتماعی نهفته در عدم رعایت حجاب، می تواند رعایت آن را به صورت قانونی درآورده و برای عموم مردم جامعه اسلامی اعم از مسلمان و غیر مسلمان واجب گرداند. در واقع می توان گفت، جایی که رعایت امور مباح و اعتباری صرف را برای جلوگیری از مفاسد و رعایت مصالح می توان اجبار کرد،[8] امری الهی و متعالی مانند حجاب را که به یقین دارای مصالح عظیمی است قطعاً می توان اجبار کرد.
اما این نکته مهم باید مورد توجه قرار گیرد که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به دلایل زیر می توانست این امر الهی را اجبار کند:
1. آیات قرآنی که امر به رعایت حجاب کرده اند.[9]
2. اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله برای صدور حکم حکومتی: در اصل، اختیار صدور حکم حکومتی موضوعات مباح و مستحب و مکروه را نیز در بر می گیرد، حال امر واجب و ارزش الهی ـ اجتماعی مثل حجاب یقیناً جزو اختیارات حکومت اسلامی قرار دارد.
3. ضرورت دفع مفسده در جامعه اسلامی: از وظایف حکومت اسلامی، ایجاد فضای مناسب برای ارتقاء معنویات افراد جامعه است. بی حجابی به خاطر مفاسد بسیار در سطح فرد و جامعه، امری نامطلوب برای اجتماع دینی به شمار می رود. حاکم جامعه دینی به خاطر دفع مفاسد پدیده بی حجابی می تواند رعایت حجاب را اجبار کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بیرقی اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، اصفهان: شهید فهمیده، چاپ اول، 1376.
2. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم: اسراء، 1391.
3. حسینی، فاطمهالسادات، چرا حجاب، قم: مهر امیرالمومنین، 1387.
4. شفیعی سروستانی، ابراهیم، حجاب: مسئولیتها و اختیارات دولت اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387.
5. علیپور، یوسف و اصغر رضایی، حجاب، آزادی یا اسارت، تبریز: احرار، 1384.
6. فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، قم: بوستان کتاب قم، 1392.
7. محمدی آشنایی، علی، حجاب در ادیان الهی، قم: یاقوت، 1378.
8. مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
9. مقدسی، محمد، در حریم حجاب، قم: نصایح، 1374.
10.مهدیزاده، حسین، حجاب شناسی، قم: مرکز مدیریت حوزة علمیه قم، 1381.
پی نوشت ها:
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج19، ص507.
[2]. احزاب / 53.
[3]. نور / 31.
[4]. احزاب / 59.
[5]. مجموعه آثار، همان، ج19، ص389.
[6]. همان.
[7]. مجموعه آثار، همان، ج19، ص573.
[8]. مانند بسیاری از قونین موجود در کشور اعم از رانندگی، خرید و فروش و... .
[9]. احزاب / 53 و 59؛ نور / 31.
منبع: اندیشه قم
ماهیت حجاب
از دیدگاه اسلامی، حجاب اصولاً امری الهی است بدین معنا که حجاب زن نه مربوط به خودش است تا بتواند از حق خود بگذرد و نه حتی مربوط به خانواده و یا اجتماع است بلکه مربوط به خداوند بوده و حقی الهی به شمار می رود و ریشه آن به حرمت و کرامت زن بر می گردد که حق الله است و زن در حقیقت امانت دار حق خداوند در حفظ این کرامت و حرمت است. بنابراین بی حجابی نیز خیانت در امانت الهی بوده و سلب حق الله است البته از آن جایی که حجاب دارای بُعد اجتماعی است طبیعتاً احکام و لوازم اجتماعی و موازین آن را خواهد داشت.
پس از نزول آیه حجاب آیا رعایت حجاب در عصر پیامبر اجباری شد؟
در این که حجاب بر زن واجب است، از لحاظ فقه اسلام هیچ گونه تردیدى وجود ندارد. این قسمت جزء ضروریات و مسلّمات است. نه از نظر قرآن و حدیث و نه از نظر فتاوى دراین باره اختلاف و تشکیکى وجود ندارد.[1] پس از نزول آیه حجاب،[2] خمار،[3] و جلباب،[4] شواهد تاریخی و روایی بسیاری وجود دارد که نشان می دهد، زنان، خصوصاً زنان انصار در کمال اشتیاق و رغبت بدان عمل می کردند.
از جمله این شواهد تاریخی در ذیل آورده می شود:
1. عایشه همواره زنان انصار را این چنین ستایش مى کرد: «مرحبا به زنان انصار. همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری هاى مشکى مى پوشیدند».[5]
2. در سنن ابوداود جلد 2 صفحه 382 همین مطلب را از امّ سلمه نقل مى کند با این تفاوت که امّ سلمه مى گوید: «پس از آن که آیه سوره احزاب یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابیبِهِنَّ نازل شد زنان انصار چنین کردند».[6]
این رعایت حجاب به گونه ای رایج بوده است که به اعتقاد شهید مطهری اساساً دوره اى را نمى توان نشان داد که به طور عمومى شدت حجاب بیش از زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله بوده است. شاید این شدت حجاب بیانگر اهتمام حکومت نبوی در اجرای این دستور الهی باشد.
امر حجاب همانند دیگر احکام اسلام از همان اول به وسیله اولیاى دین بیان شده بود و همان موجب شده بودکه کسانى که با دقت بیشترى به دستورهاى اسلام عمل مى کرده اند در امر حجاب بیشتر شدت عمل به خرج بدهند چنانکه امروز هم همین طور است.[7]
در این میان یک نکته ظریف نهفته است و آن این است که حکومت اسلامی برای جلوگیری از مفسده های اجتماعی نهفته در عدم رعایت حجاب، می تواند رعایت آن را به صورت قانونی درآورده و برای عموم مردم جامعه اسلامی اعم از مسلمان و غیر مسلمان واجب گرداند. در واقع می توان گفت، جایی که رعایت امور مباح و اعتباری صرف را برای جلوگیری از مفاسد و رعایت مصالح می توان اجبار کرد،[8] امری الهی و متعالی مانند حجاب را که به یقین دارای مصالح عظیمی است قطعاً می توان اجبار کرد.
اما این نکته مهم باید مورد توجه قرار گیرد که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به دلایل زیر می توانست این امر الهی را اجبار کند:
1. آیات قرآنی که امر به رعایت حجاب کرده اند.[9]
2. اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله برای صدور حکم حکومتی: در اصل، اختیار صدور حکم حکومتی موضوعات مباح و مستحب و مکروه را نیز در بر می گیرد، حال امر واجب و ارزش الهی ـ اجتماعی مثل حجاب یقیناً جزو اختیارات حکومت اسلامی قرار دارد.
3. ضرورت دفع مفسده در جامعه اسلامی: از وظایف حکومت اسلامی، ایجاد فضای مناسب برای ارتقاء معنویات افراد جامعه است. بی حجابی به خاطر مفاسد بسیار در سطح فرد و جامعه، امری نامطلوب برای اجتماع دینی به شمار می رود. حاکم جامعه دینی به خاطر دفع مفاسد پدیده بی حجابی می تواند رعایت حجاب را اجبار کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. بیرقی اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، اصفهان: شهید فهمیده، چاپ اول، 1376.
2. جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم: اسراء، 1391.
3. حسینی، فاطمهالسادات، چرا حجاب، قم: مهر امیرالمومنین، 1387.
4. شفیعی سروستانی، ابراهیم، حجاب: مسئولیتها و اختیارات دولت اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387.
5. علیپور، یوسف و اصغر رضایی، حجاب، آزادی یا اسارت، تبریز: احرار، 1384.
6. فتاحی زاده، فتحیه، حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، قم: بوستان کتاب قم، 1392.
7. محمدی آشنایی، علی، حجاب در ادیان الهی، قم: یاقوت، 1378.
8. مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
9. مقدسی، محمد، در حریم حجاب، قم: نصایح، 1374.
10.مهدیزاده، حسین، حجاب شناسی، قم: مرکز مدیریت حوزة علمیه قم، 1381.
پی نوشت ها:
[1]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج19، ص507.
[2]. احزاب / 53.
[3]. نور / 31.
[4]. احزاب / 59.
[5]. مجموعه آثار، همان، ج19، ص389.
[6]. همان.
[7]. مجموعه آثار، همان، ج19، ص573.
[8]. مانند بسیاری از قونین موجود در کشور اعم از رانندگی، خرید و فروش و... .
[9]. احزاب / 53 و 59؛ نور / 31.
منبع: اندیشه قم