پرسش :
چرا در نماز باید پوشش و حجاب داشته باشیم؟ مگر خداوند نامحرم است؟
پاسخ :
پرسشهایی از این قبیل، پرسشهایی است که از برخی دختران و شاید هر شخص دیگری بشنویم. ذکر پارهای از حکمتهای حجاب میتواند در این باره راهگشای بوده و پرسشهایی از این دست را پاسخگو باشد.
حکمت اول:
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید: «من قام بشرائط العبودیة أهل للعتق؛[1] کسی که شرایط بندگی خدا را بجا بیاورد اهلیت آزادی می یابد».
اگر قبول داشته باشیم که خدایی هست که مالک ماست و از رگ گردن به ما نزدیک تر و از مادر به ما مهربانتر است. اگر بپذیریم که خدای عالم و حکیمی وجود دارد که همه سازوکارهای دنیوی و اخروی کمال و سعادت ما را به خوبی میداند و مصلحت دنیا و آخرت ما را از ما بهتر میشناسد. اگر قبول داشته باشیم که او مالک است و ما مملوک، او معبود است ما عبد او دوست داشتنی است و ما دوستدار. اگر بپذیریم که نماز یعنی عبودیت و بندگی خدا، نماز یعنی عشقبازی با محبوب؛ خدای مالک عالم حکیم معشوق و معبود میگوید دوست دارم با چنین لباس و پوششی به ضیافتم بیایی. پس اگر عشق و محبت و بندگی او برای ما مهم باشد باید بگوییم چشم. این یعنی رسم عبودیت و راه عاشقی و بندگی. یعنی رمز کمال و سعادت. بی شک امر و نهی او نیز بی ضابطه و بیهوده و برای نیازهای خودش نیست. چون او بی نیاز مطلق است و حاکم و عالمی که هیچ دستوری از دستوراتش بدون حکمت نیست. این مهمترین حکمت همه عبادات و دستورات الهی است. در این دستورات حکیمانه الهی ، اسراری است که مهمترین آن عبودیت خداست. عبودیت و بندگی خدا به معنای اسارت نیست بلکه «الْعُبُودِیةُ جَوْهَرٌ کنْهُهَا الرُّبُوبِیة»[2] بندگی خدا در ذات خود چیزی جز سروری و بزرگی نیست.
کسی که شرایط بندگی خدا را به درستی اقامه کند به معنای دقیق کلمه از اسارت نجات یافته و طعم سروری و آزادی و آزادگی از پایبندهای عالم پست را درک می کند. همان گونه که در روایت علوی اشاره شد؛ کسی که شرایط بندگی خدا را بجا آورد تازه آن موقع اهلیت آزادی از اسارت را در می یابد.
حکمت دوم:
اگر حجاب زن شرط عبادت زن شد، یعنی بخش از عبادت است و برای آن در دنیا و آخرت مزد و پاداش در نظر گرفته میشود، غیر از اجر مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، این پیام مهم را به همراه دارد که خواهرم حجاب یعنی عبادت، یعنی لباس بندگی ، یعنی لباس دین، یعنی تک تک لحظاتی که در این لباس هستی در حال بندگی خدایی و در مسیر رشد و کمال. پس حجاب در نماز و غیر نماز بیش و پیش از آنکه تکلیفی طاقت فرسا باشد ، حق و حکمی الهی در مسیر رشد و کمال و توجه خداوند به دختران است.
حکمت سوم:
جای تردید نیست که پوشش در حال نماز در واقع حضور پیدا کردن با بهترین صورت در محضر خداوند است. امام علی علیه السلام می فرماید:« اجعل لنفسک فیما بینک و بین الله سبحانه أفضل المواقیت و الأقسام ؛[3] خود را در بهترین زمان و بهترین شکل ممکن در محضر خداوند پاک و پاکیزه قرار ده». نماز یعنی حضور در محضر خداوند سبحان. پوشش کامل در محضر هرکس به خصوص خالق متعال در حقیقت رعایت ادب و احترام در مقابل فرد حاضر است، پس اینکه در شریعت اسلامی پوشش کامل برای زن در نماز سفارش شده در واقع یکی از بهترین امتیازاتی است که به زنها داده شده زیرا با حجاب در محضر خدا ایستادن یعنی ادب حضور حق را کاملاً نگاه داشتند و این امتیاز به زن داده شده است.
حکمت چهارم:
زن بدون حجاب ، زمینه مشغول شدن به جلوههای مادی و زیبایی ظاهری خویش را خواهد داشت ، در حالی که در نماز باید از خود رها شد و در زیباییهای کمال مطلق فانی شد. اشتغال به خویشتن در نماز نوعی بی حرمتی به خداوند متعال است . نماز که بهترین زمان عمر یک انسان است، خداوند خواسته که زن با حجاب و به دور از هر گونه نشانههای بیحرمتی و حالت ابتذال در پیشگاه او عبادت نماید.[4]
حکمت پنجم:
وجوب پوشش کامل در حالت نماز برای زن در واقع یک روش تربیتی است و از این رهگذر زن داشتن حجاب و تقید به مراعات حجاب را به خوبی تمرین می کند[5]. با این تمرین به مصلحت های پرشمار فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دنیوی و اخروی حجاب رهنمون می شود.
درونی شدن عفاف، دین داری، و ملکات فاضله، هویت بخشی اجتماعی از جمله حکمت های روانشناختی و جامعهشناختی این حکم الهی است، که چیستی و چرایی و مکانیسم آن از مباحث دقیق روانشناختی و جامعه شناختی است. علاقه مندان می توانند سرنخ حکمت های جامعه شناختی این مقوله را تحت موضوع نظریه کنش متقابل نمادین(interaction social) و مباحث مربوط به نمادها (symbol) و حکمت های روانشناختی را در مباحث مربوط به طرح های ذهنی (shema)، منش (Character) یا شخصیت(Personality) و تاثیر گذاری ظاهر بر شخصیت پیگیری کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم: اسراء، 1391.
2.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
3.اکبری، محمد رضا، حجاب زن مسلمان، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1390.
4.بیرقی اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، اصفهان: شهید فهمیده، چاپ اول، 1376.
5.پورسیدآقایی، مسعود، حجاب میوۀ شناخت، قم: حضور، 1376.
پی نوشت ها:
[1]. غررالحکم،ص 199 حکمت 3940
[2]. منسوب به امام جعفربن محمد الصادق علیه السلام، علیه السلام، مصباح الشریعة، 1جلد، اعلمى - بیروت، چاپ: اول، 1400ق.؛ ص 8
[3]. غررالحکم، 199 ،حکمت 3933
[4]. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 14، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1379 ش.
[5]. همان، ص 448.
منبع: اندیشه قم
پرسشهایی از این قبیل، پرسشهایی است که از برخی دختران و شاید هر شخص دیگری بشنویم. ذکر پارهای از حکمتهای حجاب میتواند در این باره راهگشای بوده و پرسشهایی از این دست را پاسخگو باشد.
حکمت اول:
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرماید: «من قام بشرائط العبودیة أهل للعتق؛[1] کسی که شرایط بندگی خدا را بجا بیاورد اهلیت آزادی می یابد».
اگر قبول داشته باشیم که خدایی هست که مالک ماست و از رگ گردن به ما نزدیک تر و از مادر به ما مهربانتر است. اگر بپذیریم که خدای عالم و حکیمی وجود دارد که همه سازوکارهای دنیوی و اخروی کمال و سعادت ما را به خوبی میداند و مصلحت دنیا و آخرت ما را از ما بهتر میشناسد. اگر قبول داشته باشیم که او مالک است و ما مملوک، او معبود است ما عبد او دوست داشتنی است و ما دوستدار. اگر بپذیریم که نماز یعنی عبودیت و بندگی خدا، نماز یعنی عشقبازی با محبوب؛ خدای مالک عالم حکیم معشوق و معبود میگوید دوست دارم با چنین لباس و پوششی به ضیافتم بیایی. پس اگر عشق و محبت و بندگی او برای ما مهم باشد باید بگوییم چشم. این یعنی رسم عبودیت و راه عاشقی و بندگی. یعنی رمز کمال و سعادت. بی شک امر و نهی او نیز بی ضابطه و بیهوده و برای نیازهای خودش نیست. چون او بی نیاز مطلق است و حاکم و عالمی که هیچ دستوری از دستوراتش بدون حکمت نیست. این مهمترین حکمت همه عبادات و دستورات الهی است. در این دستورات حکیمانه الهی ، اسراری است که مهمترین آن عبودیت خداست. عبودیت و بندگی خدا به معنای اسارت نیست بلکه «الْعُبُودِیةُ جَوْهَرٌ کنْهُهَا الرُّبُوبِیة»[2] بندگی خدا در ذات خود چیزی جز سروری و بزرگی نیست.
کسی که شرایط بندگی خدا را به درستی اقامه کند به معنای دقیق کلمه از اسارت نجات یافته و طعم سروری و آزادی و آزادگی از پایبندهای عالم پست را درک می کند. همان گونه که در روایت علوی اشاره شد؛ کسی که شرایط بندگی خدا را بجا آورد تازه آن موقع اهلیت آزادی از اسارت را در می یابد.
حکمت دوم:
اگر حجاب زن شرط عبادت زن شد، یعنی بخش از عبادت است و برای آن در دنیا و آخرت مزد و پاداش در نظر گرفته میشود، غیر از اجر مادی و معنوی، دنیوی و اخروی، این پیام مهم را به همراه دارد که خواهرم حجاب یعنی عبادت، یعنی لباس بندگی ، یعنی لباس دین، یعنی تک تک لحظاتی که در این لباس هستی در حال بندگی خدایی و در مسیر رشد و کمال. پس حجاب در نماز و غیر نماز بیش و پیش از آنکه تکلیفی طاقت فرسا باشد ، حق و حکمی الهی در مسیر رشد و کمال و توجه خداوند به دختران است.
حکمت سوم:
جای تردید نیست که پوشش در حال نماز در واقع حضور پیدا کردن با بهترین صورت در محضر خداوند است. امام علی علیه السلام می فرماید:« اجعل لنفسک فیما بینک و بین الله سبحانه أفضل المواقیت و الأقسام ؛[3] خود را در بهترین زمان و بهترین شکل ممکن در محضر خداوند پاک و پاکیزه قرار ده». نماز یعنی حضور در محضر خداوند سبحان. پوشش کامل در محضر هرکس به خصوص خالق متعال در حقیقت رعایت ادب و احترام در مقابل فرد حاضر است، پس اینکه در شریعت اسلامی پوشش کامل برای زن در نماز سفارش شده در واقع یکی از بهترین امتیازاتی است که به زنها داده شده زیرا با حجاب در محضر خدا ایستادن یعنی ادب حضور حق را کاملاً نگاه داشتند و این امتیاز به زن داده شده است.
حکمت چهارم:
زن بدون حجاب ، زمینه مشغول شدن به جلوههای مادی و زیبایی ظاهری خویش را خواهد داشت ، در حالی که در نماز باید از خود رها شد و در زیباییهای کمال مطلق فانی شد. اشتغال به خویشتن در نماز نوعی بی حرمتی به خداوند متعال است . نماز که بهترین زمان عمر یک انسان است، خداوند خواسته که زن با حجاب و به دور از هر گونه نشانههای بیحرمتی و حالت ابتذال در پیشگاه او عبادت نماید.[4]
حکمت پنجم:
وجوب پوشش کامل در حالت نماز برای زن در واقع یک روش تربیتی است و از این رهگذر زن داشتن حجاب و تقید به مراعات حجاب را به خوبی تمرین می کند[5]. با این تمرین به مصلحت های پرشمار فردی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، دنیوی و اخروی حجاب رهنمون می شود.
درونی شدن عفاف، دین داری، و ملکات فاضله، هویت بخشی اجتماعی از جمله حکمت های روانشناختی و جامعهشناختی این حکم الهی است، که چیستی و چرایی و مکانیسم آن از مباحث دقیق روانشناختی و جامعه شناختی است. علاقه مندان می توانند سرنخ حکمت های جامعه شناختی این مقوله را تحت موضوع نظریه کنش متقابل نمادین(interaction social) و مباحث مربوط به نمادها (symbol) و حکمت های روانشناختی را در مباحث مربوط به طرح های ذهنی (shema)، منش (Character) یا شخصیت(Personality) و تاثیر گذاری ظاهر بر شخصیت پیگیری کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، قم: اسراء، 1391.
2.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
3.اکبری، محمد رضا، حجاب زن مسلمان، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1390.
4.بیرقی اکبری، محمد رضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، اصفهان: شهید فهمیده، چاپ اول، 1376.
5.پورسیدآقایی، مسعود، حجاب میوۀ شناخت، قم: حضور، 1376.
پی نوشت ها:
[1]. غررالحکم،ص 199 حکمت 3940
[2]. منسوب به امام جعفربن محمد الصادق علیه السلام، علیه السلام، مصباح الشریعة، 1جلد، اعلمى - بیروت، چاپ: اول، 1400ق.؛ ص 8
[3]. غررالحکم، 199 ،حکمت 3933
[4]. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 14، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1379 ش.
[5]. همان، ص 448.
منبع: اندیشه قم