پرسش :
الف) آیا مذهب شیعه فقط چادر مشکی را به عنوان حجاب مشخص ساخته است یا این که خانم ها می توانند با رعایت احکام مربوط، انواع دیگر پوشش کامل اسلامی را با رنگ های شادتر انتخاب کنند؟ ب) آیا در جامعة زمان رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ زنان مجبور بودند که یک نوع حجاب خاص و با رنگ خاص بر سر کنند؟
پاسخ :
در قرآن مجید آیهای هست که چادر را مطرح میکند و آن آیة شریفه جلباب است: یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماً[1] «ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که خویش را به جلبات (چادر) فروپوشند؛ که این کار برای این که آن ها به عفت شناخته شوند، تا از تعرض و جسارت هوس رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است». در زمینة اندازة جلباب سه دیدگاه مطرح شده است بعضی مثل راغب گفتهاند که جلباب همان خماره یعنی مقنعه است.[2] بعضی گفتهاند که جلباب پوششی است که تا سر زانو میآید.[3] برخی دیگر گفتهاند جلباب یک پوشش سرتاسری بوده است که بانوان از بالای سر میانداختند و این پوشش تا پایین پا را فرا میگرفته است.[4] ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن و شاگرد امیر المومنین ـ علیه السلام ـ ، در تأیید دیدگاه سوم میگوید: جلباب ردایی است که از بالای سر پوشیده میشود و تا پایین پا میآید.[5]
شواهد لغوی و تاریخی متعددی وجود دارد که دیدگاه سوم درست است.[6]
شاهد دیگر: این که فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ وقتی خواستند برای دفاع از امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ به مسجد تشریف ببرند «لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها».[7]
هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بسته و جلبات و چادر را، به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید، به تن کردند»
در این نقل تاریخی تغایر این دو یعنی خمار و جلباب خیلی روشن است. مقنعه یک پوشش است که مخصوص سر است و واژة «لاثت» به معنای محکم کردن است. یعنی حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ مقنعه خود را محکم بر سر میبستند و «اشتملت بجلبابها» پس اولاً جلباب چیزی غیر از مقنعه است. ثانیاً: با توجه به قرینة «اشتملت» جلباب پوشش سرتاسری بوده است که تمام وجود مقدس حضرت زهرا را فرا میگرفته است.
امّا به لحاظ رنگ: یکی از ریشههای لغوی جلباب، جُلب است و جُلب به معنای سیاهی آمده است. لسان العرب ذیل این جمله «و جُلب اللیل یطرده النهار»[8] میگوید «جلب اللیل ای سواده» یعنی روز که میآید باعث میشود که سیاهیهای شب از بین برود. با توجّه به همین نکته لغوی، برخی کتابهایی که دربارة معرّفی لباس نوشته شده است، گفتهاند: الجلباب کساء اسود تلبسه المرأة فوق ثیابها؛[9] یعنی جلباب پوشش مشکی گستردهای است که زن روی لباسهایش میپوشد و این همان چادر مشکی است.
علاوه بر دلیل لغوی، شاهد تاریخی نیز بر مشکی بودن جلباب دلالت دارد. از امّ سلمه همسر گرامی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده است که وقتی آیة جلباب نازل شد زنهای انصار از خانههایشان خارج شدند، در حالی که پوششهای مشکی داشتند، گویی کلاغ بالای سر آنها نشسته است.[10] این شاهد تاریخی نشان میدهد که زنان عرب هنگام نزول آیه همین معنا به ذهنشان تبادر کرد و این مؤید همان نکته لغوی است که اساساً مشکی بودن در جلباب اخذ شده است.[11]
در روایت آمده است که پیامبر اکرم زنان را از پوشیدن لباسهای نازک باز میداشت. عایشه میگوید: روزی خواهرم اسماء در حالی که لباس نازک و بدننما پوشیده بود به خانة پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمد، چون رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ خواهرم را دید، صورتش را برگرداند و فرمود: ای اسماء چون دختر به حدّ بلوغ رسید نباید چیزی از بدنش دیده شود؛ مگر این و آن (اشاره کرد به چهره و دستها ازمچ به پایین)
همچنین امیرمؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ از پوشیدن لباس نازک نهی فرمودند:«علیکم بالصفیق من الثیاب فان من رق ثوبه رق دینه» بر شما لازم است لباس ضخیم که بدننما نباشد بپوشید، زیرا هر کس که لباسش نازک است دینش نازک و ضعیف است.[12]
از مجموع مطالب مطرح شده و بر اساس فتاوای مراجع عظام تقلید چادر مشکی نوع برتر حجاب میباشد چون در صورت رنگی بودن پوشش زن، جلب توجّه به آنها بیشتر میشود و فلسفة حجاب هم همین است که جذابیتها و برجستگیهای بدن زن کاملاً پوشیده شود و توجه نامحرمان را جلب ننماید تا اینکه مورد سوء استفاده و چشم چرانی مردان بیبند و بار قرار نگیرد.
بله همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، در جامعه زمان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و صدر اسلام، چادر مشکی به عنوان حجاب بکار می رفته است. سیره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ و اهل بیت ـ علیه السلام ـ نیز موید این مطلب است.
نکته: درمورد حجاب، آن چه که واجب است، پوشاندن کل بدن غیر از چهره و دست ها تا مچ می باشد.
اما بهترین نوع حجاب، چادر مشکی می باشد زیرا تمام بدن را می پوشاند و برجستگی ها و تمام حرکات جذاب زنانه را زیر خود پنهان دارد و در نتیجه از هر گونه جلب توجه نامحرمان جلوگیری می کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
2.مهدیزاده، حسین، حجاب شناسی، قم: مرکز مدیریت حوزة علمیه قم، 1381.
پی نوشت ها:
[1]. احزاب/ 59.
[2]. مفردات الفاظ القرآن، ریشة جلب.
[3]. قیومی، المصباح المنیر، ریشة جلب.
[4]. طوسی، تفسیر تبیان.
[5]. زمخشری، تفسیر کشاف و آلوسی تفسیر روح المعانی، ذیل آیه شریفه.
[6]. مهدیزاده، حسین، حجاب شناسی، چالشها و کاوشهای جدید، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
[7]. طبرسی، الاحتجاج، جلد1، ص 98.
[8]. ابن منظور، لسان العرب، ریشة جلب.
[9]. الخطیب العدنافی، الملابس، ص 190.
[10]. سنن ابی داوود. ج2، ص 182.
[11]. جزوة بررسی شبهات حجاب، 1، مؤسسة آموزشی پژوهشی امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ ، مدیریت تربیتی.
[12]. صدوق، خصال، قم، جامعة مدرسین، 1404 هـ ق، ج2، ص 622، جزوة روشهای پیشگیری و درمان بدحجابی، در منابع اسلامی، طیبیه سادات نکویی، واحد تربیت مربی اخلاق.
منبع: اندیشه قم
در قرآن مجید آیهای هست که چادر را مطرح میکند و آن آیة شریفه جلباب است: یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماً[1] «ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومنان بگو که خویش را به جلبات (چادر) فروپوشند؛ که این کار برای این که آن ها به عفت شناخته شوند، تا از تعرض و جسارت هوس رانان آزار نکشند، بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است». در زمینة اندازة جلباب سه دیدگاه مطرح شده است بعضی مثل راغب گفتهاند که جلباب همان خماره یعنی مقنعه است.[2] بعضی گفتهاند که جلباب پوششی است که تا سر زانو میآید.[3] برخی دیگر گفتهاند جلباب یک پوشش سرتاسری بوده است که بانوان از بالای سر میانداختند و این پوشش تا پایین پا را فرا میگرفته است.[4] ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن و شاگرد امیر المومنین ـ علیه السلام ـ ، در تأیید دیدگاه سوم میگوید: جلباب ردایی است که از بالای سر پوشیده میشود و تا پایین پا میآید.[5]
شواهد لغوی و تاریخی متعددی وجود دارد که دیدگاه سوم درست است.[6]
شاهد دیگر: این که فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ وقتی خواستند برای دفاع از امیرمؤمنان ـ علیه السّلام ـ به مسجد تشریف ببرند «لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها».[7]
هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بسته و جلبات و چادر را، به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید، به تن کردند»
در این نقل تاریخی تغایر این دو یعنی خمار و جلباب خیلی روشن است. مقنعه یک پوشش است که مخصوص سر است و واژة «لاثت» به معنای محکم کردن است. یعنی حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ مقنعه خود را محکم بر سر میبستند و «اشتملت بجلبابها» پس اولاً جلباب چیزی غیر از مقنعه است. ثانیاً: با توجه به قرینة «اشتملت» جلباب پوشش سرتاسری بوده است که تمام وجود مقدس حضرت زهرا را فرا میگرفته است.
امّا به لحاظ رنگ: یکی از ریشههای لغوی جلباب، جُلب است و جُلب به معنای سیاهی آمده است. لسان العرب ذیل این جمله «و جُلب اللیل یطرده النهار»[8] میگوید «جلب اللیل ای سواده» یعنی روز که میآید باعث میشود که سیاهیهای شب از بین برود. با توجّه به همین نکته لغوی، برخی کتابهایی که دربارة معرّفی لباس نوشته شده است، گفتهاند: الجلباب کساء اسود تلبسه المرأة فوق ثیابها؛[9] یعنی جلباب پوشش مشکی گستردهای است که زن روی لباسهایش میپوشد و این همان چادر مشکی است.
علاوه بر دلیل لغوی، شاهد تاریخی نیز بر مشکی بودن جلباب دلالت دارد. از امّ سلمه همسر گرامی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده است که وقتی آیة جلباب نازل شد زنهای انصار از خانههایشان خارج شدند، در حالی که پوششهای مشکی داشتند، گویی کلاغ بالای سر آنها نشسته است.[10] این شاهد تاریخی نشان میدهد که زنان عرب هنگام نزول آیه همین معنا به ذهنشان تبادر کرد و این مؤید همان نکته لغوی است که اساساً مشکی بودن در جلباب اخذ شده است.[11]
در روایت آمده است که پیامبر اکرم زنان را از پوشیدن لباسهای نازک باز میداشت. عایشه میگوید: روزی خواهرم اسماء در حالی که لباس نازک و بدننما پوشیده بود به خانة پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمد، چون رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ خواهرم را دید، صورتش را برگرداند و فرمود: ای اسماء چون دختر به حدّ بلوغ رسید نباید چیزی از بدنش دیده شود؛ مگر این و آن (اشاره کرد به چهره و دستها ازمچ به پایین)
همچنین امیرمؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ از پوشیدن لباس نازک نهی فرمودند:«علیکم بالصفیق من الثیاب فان من رق ثوبه رق دینه» بر شما لازم است لباس ضخیم که بدننما نباشد بپوشید، زیرا هر کس که لباسش نازک است دینش نازک و ضعیف است.[12]
از مجموع مطالب مطرح شده و بر اساس فتاوای مراجع عظام تقلید چادر مشکی نوع برتر حجاب میباشد چون در صورت رنگی بودن پوشش زن، جلب توجّه به آنها بیشتر میشود و فلسفة حجاب هم همین است که جذابیتها و برجستگیهای بدن زن کاملاً پوشیده شود و توجه نامحرمان را جلب ننماید تا اینکه مورد سوء استفاده و چشم چرانی مردان بیبند و بار قرار نگیرد.
بله همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، در جامعه زمان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و صدر اسلام، چادر مشکی به عنوان حجاب بکار می رفته است. سیره فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ و اهل بیت ـ علیه السلام ـ نیز موید این مطلب است.
نکته: درمورد حجاب، آن چه که واجب است، پوشاندن کل بدن غیر از چهره و دست ها تا مچ می باشد.
اما بهترین نوع حجاب، چادر مشکی می باشد زیرا تمام بدن را می پوشاند و برجستگی ها و تمام حرکات جذاب زنانه را زیر خود پنهان دارد و در نتیجه از هر گونه جلب توجه نامحرمان جلوگیری می کند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
2.مهدیزاده، حسین، حجاب شناسی، قم: مرکز مدیریت حوزة علمیه قم، 1381.
پی نوشت ها:
[1]. احزاب/ 59.
[2]. مفردات الفاظ القرآن، ریشة جلب.
[3]. قیومی، المصباح المنیر، ریشة جلب.
[4]. طوسی، تفسیر تبیان.
[5]. زمخشری، تفسیر کشاف و آلوسی تفسیر روح المعانی، ذیل آیه شریفه.
[6]. مهدیزاده، حسین، حجاب شناسی، چالشها و کاوشهای جدید، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
[7]. طبرسی، الاحتجاج، جلد1، ص 98.
[8]. ابن منظور، لسان العرب، ریشة جلب.
[9]. الخطیب العدنافی، الملابس، ص 190.
[10]. سنن ابی داوود. ج2، ص 182.
[11]. جزوة بررسی شبهات حجاب، 1، مؤسسة آموزشی پژوهشی امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ ، مدیریت تربیتی.
[12]. صدوق، خصال، قم، جامعة مدرسین، 1404 هـ ق، ج2، ص 622، جزوة روشهای پیشگیری و درمان بدحجابی، در منابع اسلامی، طیبیه سادات نکویی، واحد تربیت مربی اخلاق.
منبع: اندیشه قم