پرسش :
دختر بالغه و رشیدهاى به عقد شخصى در آمده و بعد از اجراء عقد از پدرش طلب اذن مىنماید، لیکن پدر اذن نمىدهد، با این که دختر و پسر هر دو کفو شرعى و عرفى یکدیگر هستند و دختر میل تام به زندگى با این پسر دارد و مىگوید غیر از این پسر با شخص دیگرى ازدواج نمىکند و پدر هم مىگوید که در مورد این پسر اصلا اجازه نخواهد داد؛ آیا در این صورت اذن پدر لازم است یا نه؟ و در فرضى که اذن پدر لازم شد از پسر ابراء مدّت مىخواهد یا نه؟
پاسخ :
ازدواج دختر باکره منوط به اجازه پدر است مگر آن که با میل دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وى با کفو عرفى و شرعى او ممانعت کند و خوف آن باشد که کفو دیگرى براى خواستگارى دختر پیدا نشود که در این صورت ولایت پدر ساقط است، و در موردى که ولایت پدر ساقط نیست، صحّت عقد مشروط به اجازه پدر است و اگر پدر اجازه نکند، دختر نمىتواند آثار عقد صحیح را مترتّب نماید و احوط آن است که با طلاق در عقد دائم و با ابراء مدّت در عقد متعه از هم جدا شوند گرچه این احتیاط واجب نیست1.
پینوشت:
1. منظور اين است که عقد کلّا باطل است و مىتوانند بدون طلاق از هم جدا شوند ولى احتياط مستحبّ اين است که با طلاق جدا شوند.
منبع: استفتائات امام خمینی(ره)، ج3، ص163
ازدواج دختر باکره منوط به اجازه پدر است مگر آن که با میل دختر به ازدواج، پدر از ازدواج وى با کفو عرفى و شرعى او ممانعت کند و خوف آن باشد که کفو دیگرى براى خواستگارى دختر پیدا نشود که در این صورت ولایت پدر ساقط است، و در موردى که ولایت پدر ساقط نیست، صحّت عقد مشروط به اجازه پدر است و اگر پدر اجازه نکند، دختر نمىتواند آثار عقد صحیح را مترتّب نماید و احوط آن است که با طلاق در عقد دائم و با ابراء مدّت در عقد متعه از هم جدا شوند گرچه این احتیاط واجب نیست1.
پینوشت:
1. منظور اين است که عقد کلّا باطل است و مىتوانند بدون طلاق از هم جدا شوند ولى احتياط مستحبّ اين است که با طلاق جدا شوند.
منبع: استفتائات امام خمینی(ره)، ج3، ص163