چرایى قبله
پرسش :
اگر خدا جسم نیست، فلسفه ساخت کعبه چیست و با اینکه خدا جاى خاصى ندارد؛ بلکه در همه جا حضور دارد «فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»، پس چرا باید رو به قبله نماز بخوانیم؟
پاسخ :
یک. ساخت کعبه
اگر کعبه به منزله خانه جسمانى خداوند بود، یا بسان مکانى که حضرت حق در آن حلول مى کند؛ با جسم بودن خداوند سازگار مى نمود! حال آنکه براساس آیات قرآن و اسناد تاریخى در باب ساختن کعبه، مکه نمادى از برکات الهى، هدایت بشر1 و محل اجتماع2 براى عبودیت حضرت حق تلقى شده است. خداوند متعال با افاضه خیر فراوان بر این مکان، «رزّاقیت» خود را به نمایش درآورد3 و با ارائه این حقیقت که آنجا محلى براى وصول به مقام قرب الهى است، چگونگى سلوک بندگى را براى هدایت جهانیان به تصویر کشید.
چنان که با تعیین یک سلسله اعمال تشریعى در ایام خاص، کیفیت سیر عبودى را به انسان ها خاطرنشان ساخت و آموخت که آدمى باید از نفس خود، هجرت کرده، با پاک سازى درون از هرگونه آلودگى، تعلّق، رنگ و هیئت غیرخدایى و با اخلاص، اقبال و توبه خاص، به مقام قرب ربوبى باریابد.4 علاوه بر آن، خانه خود را نشانگر مقام ابراهیم، حرم امن و حج توانمندان تلقى فرمود که هر یک، نشان دهنده عظمت مقام حضرت حق است. در واقع چه نشانى گویاتر و رساتر از اینکه هر سال میلیون ها انسان در این مکان گرد آمده و با انجام دادن مناسک و اعمالى، عبودیت در پیشگاه خداوند را به نمایش گذارند. این خود براى دیگر مردمان نیز بیدارگر و تحوّل آفرین است.5
خداوند، دستور ساخت این خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز، در کشتن گوسفندان و در مواجهه اموات، یادآور خویش به مردم باشد. علاوه بر آنکه همه دل هاىِ به ظاهر متفرق را به یک سو جمع کرده است تا روح توحید و یکى بودن را در آنها بپروراند و به واسطه آن، دین خود را زنده و پایدار سازد.6
پس در تمام این تحلیل ها، هیچ غرض جسمانى و مادى نهفته نیست تا ساختن کعبه با جسم نبودن خدا ناسازگار باشد؛ بلکه هدف از برپایى چنین مکان شریفى، چیزى جز قرار دادن نماد و نشانى از حقایق معنوى و فرامادى نیست.
دو. چرایى استقبال
استقبال یا رو به قبله کردن در نماز، اسرار و حکمت هایى دارد. برخى از حکمت هاى عرفانى، سیاسى و اجتماعى آن عبارت است از:
2ـ1. کعبه زمینى و جسمانى، نمادى از توجّه به کعبه حقیقى است که مرتبه اى فراتر از عوالم جسمانى دارد. آیت اللّه حسن زاده آملى در این باره مى نویسد: «[ در نماز] توجه به کعبه حقیقى مى نمایى که عبارت از دل است که در عالم بدن انسان به منزله «کعبه» است، و به منزله «بیت المعمور» است در آسمان چهارم و به منزله عرش است».7
2ـ2. کعبه از آن جهت که به خداى متعال انتساب یافته و به «بیت الله» مشهور است؛ شرافت خاصى دارد و رعایت و احترام آن، لازم است. به همین جهت سفارش شده که در حالت هاى خوب معنوى، رو به قبله باشیم؛ لکن در حالت هاى نامناسب (مانند تخلى و ...) به جهتى باشیم که در راستاى قبله قرار نگیریم. در شرح حال امام خمینى قدس سره آمده است: ایشان هر وقت وضو مى گرفت، تمام جزئیات وضو را رو به قبله انجام مى داد. حتى اگر دستشویى رو به قبله نبود در هر مورد، پس از آنکه یک کف دست آب بر مى داشت، شیر آب را مى بست و رو به قبله آب را روى صورت یا دست مى ریخت.8
در واقع رو به قبله کردن ـ به دلیل انتساب کعبه به خدا ـ موجب توجه دل به او است. امام باقر علیه السلام فرمود: «هر گاه نماز گزار رو به قبله مى ایستد، به جانب خداى مهربان رو کرده است».9 این نه بدان دلیل است که خداوند در جهت خاصى مى باشد؛ بلکه به سبب محدودیت توجّه و اقبال دل است. به عبارت دیگر چون اشتغالات و خواطر نفسانى، توجه دل به خدا را کم مى کند؛ قرار دادن یک پایگاه خاص عبادى و رو کردن به آن، زمینه توجه بیشتر دل به سوى صاحب خانه را فراهم مى آورد.
«سیسلاس» ـ مورخ مشهور رومانى به نقل از «کارلایل» انگلیسى در وصف کعبه ـ مى نویسد: «این کعبه مقارن میلاد مسیح، اشرف معبدها بوده است. این معبد امروز مانند آهن ربا از اقصاى شرق تا انتهاى غرب و یا از دهلى تا مراکش، از چهار سمت، روزى چند بار (براى اقامه نماز)، دل هاى مسلمانان را به طرف خود جذب کرده و هر یک از آنان را به ساحت قدس صاحب خانه، متوجه مى سازد».10
کعبه رمز حضور قلب است. امام خمینى قدس سره در این زمینه مى نویسد: «نکته باریکى در واژه قبله هست که باید از آن غافل نبود. «قبله» در اصل لغت، اسم عمل ما است، نه اسم خانه (کعبه)؛ ولى چون این عمل رو به روى با آن خانه انجام مى گیرد، کم کم اسم خود خانه شده است. قبله بر وزن «جِلسه» و «وِجهه» طرز ایستادن و رو به رو شدن با چیزى است که با حضور ذهن انجام گیرد. مواجهه اى است که انسان به حال خبردار مى ایستد که گویى رژه مى رود و سان مى دهد. نهایت باید این رژه و سان در مورد خانه خدا با همه اعضا و تمام اندام بدن باشد؛ آن هم به حال خبردار و با نظم و احترام و با حضور ذهن کلى.
پس قبله به معناى اقبال کردن، به چیزى است؛ اما طورى که اقبال و روى آوردن به آن، همراه با گسستن از غیر باشد که رنگ پیوستن به آن و گسستن از غیر آن، در عمل آشکار باشد11»!12
2ـ3. دیگر از اسرار توجه به کعبه بعد سیاسى ـ اجتماعى آن است. جابر بن حیان از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا مرکز بودن کعبه براى نماز اهمیتش بیشتر است، یا براى حج؟ آن حضرت فرمود: مرکزیت آن براى نماز؛ زیرا بسیارى از مسلمانان نمى توانند در تمام عمر حتى یک بار به مکه بروند؛ ولى هر مسلمان در هر نقطه از جهان، روزى پنج بار به سوى کعبه نماز مى خواند.
مى توان گفت در هر شبانه روز پنج بار، نگاه تمام مسلمین جهان در کعبه به هم مى رسد و گویا تمام مسلمانان جهان، شبانه روزى پنج مرتبه در چشمان یکدیگر مى نگرند و سخن آنان در آنجا به هم مى رسد و تکبیر مسلمان در شرق و غرب دنیا، در کعبه شنیده مى شود. این مرکزیت در هیچ یک از ادیان گذشته وجود نداشته و در آینده هم به وجود نخواهد آمد.13
به عبارت دیگر کعبه، مغناطیس دل هاى اهل ایمان و رمز وحدت و استقلال مسلمانان است و ارتباط نماز و کعبه، ارتباطى دائمى است. «اگر کسى از فراز آسمان ها به صفوف نماز گزاران کره زمین بنگرد، دایره هاى متعددى را مى بیند که مرکزیت همه آنها کعبه است و توحید، نقطه تمرکز فکر و دل و جان و صفوف مسلمین است».14
«گلادستون» (نخست وزیر اسبق انگلستان) در پارلمان این کشور گفت: تا هنگامى که نام «محمد» صلى الله علیه و آله در مأذنه ها بلند است و «کعبه» پابرجا و «قرآن» راهنما و پیشواى مسلمانان است؛ امکان ندارد پایه هاى سیاسى ما، در سرزمین هاى اسلامى استوار و برقرار گردد.15
پروفسور «روژه گارودى» (دانشمند مسلمان و فیلسوف مشهور فرانسوى) مى نویسد: «در نماز، انسان به خود باز مى گردد و همه هستى را در وجود خویش احساس مى کند و چنین است که انسان با ایمان، به ستایش وادار مى شود. در نماز، همه مسلمانان جهان در برابر محراب هاى تمام مساجد ـ که زاویه آنها به سوى کعبه ساخته شده است ـ در صف هاى فشرده، با همدلى و حضور خود به طور گسترده و عمیق، مجذوب مرکز خویش و بنیاد خود مى شوند».16
2ـ4. ایستادن رو به قبله، یادآور خاطره ها و ارزش هاى بسیارى است: مکه، شکنجه گاه بلال، قربانگاه اسماعیل، زادگاه على بن ابى طالب علیه السلام، پایگاه قیام حضرت مهدى(عج)، محل آزمایش ابراهیم علیه السلام و عبادت گاه تمامى پیامبران و اولیا است و چه زیبا است که نماز گزار آن گاه که رو به قبله مى ایستد، پیش از شروع نماز، مرورى بر این ارزش ها داشته باشد.17
2ـ5. یکى از برکات دستور قرآن به استقبال قبله، این است که موجب رشد علمى مسلمین گردید. قرآن کریم مى فرماید: «فَوَلِّ وَجْهَک شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیثُ ما کنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکمْ شَطْرَهُ ...»18؛ «پس روى کن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمین نیز هر کجا باشید در نماز روى بدان جانب کنید» و نیز: «وَ مِنْ حَیثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَک شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیثُ ما کنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکمْ شَطْرَهُ ...»19؛ «اى رسول! از هر جا و به هر دیار بیرون شدى، روى به جانب کعبه کن و شما مسلمین هم به هر کجا بودید، روى بدان جانب کنید».
«شطر» در آیه شریفه، به معناى سمت و جانب است. ایستادن دقیق در محاذات خانه کعبه و حتى مسجدالحرام، براى کسانى که از دور نماز مى خوانند، بسیار مشکل است؛ اما ایستادن به سمت آن براى همه آسان است. همین دستور قرآنى به نوبه خود، موجب پیشرفت علوم جغرافیا، هیئت، هندسه و ریاضى و اختراع قبله نما در بین مسلمین گردید؛ زیرا براى قبله یابى و تشخیص جهت آن، نیازمند این علوم بودند.
2ـ6. همان طور که در امور دنیایى و مادى، انسان نیاز به نظم و برنامه خاص دارد، عبادات نیز از این مسئله مستثنا نیست. نماز و احکام آن ـ از جمله استقبال قبله ـ نمونه اى عالى از نظم و انضباط در امور عبادى و معنوى است.
پی نوشتها:
1. آل عمران 3، آیه 96.
2. بقره 2، آیه 125.
3. ابراهیم 14، آیه 37.
4. سیدمحمد حسین، طباطبایى، المیزان، ج 1، ص 298.
5. همان، ج 3، ص 354.
6. همان، ج 6، ص 142.
7. هزار و یک نکته، ص 100، نکته 103؛ حسین، دیلمى، هزار و یک نکته درباره نماز، قم: پارسایان، چاپ پنجم، 1378، ص 62.
8. سرگذشت هاى ویژه از زندگى حضرت امام خمینى، ج 3، ص 31.
9. محمد فرید، نهاوندى، رموز نماز یا اسرار الصلاة، ص 65.
10. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از نظر دانشمندان شرق و غرب، ص 212.
11. حسین، انصاریان، عرفان اسلامى؛ ج 5 ص 172 و 173، به نقل از: آداب الصلاة.
12. براى مطالعه بیشتر نگا: روح اللّه، خمینى، آداب الصلاة، مشهد: آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1366، ص 128 و 129.
13. محمد، رى شهرى، مناظره در رابطه با مسائل ایدئولوژیک، ص 84 و 85.
14. محسن، قرائتى، پرتوى از اسرار نماز، ص 109، تهران: ستاد اقامه نماز، چاپ هفدهم 1378.
15. ناصر، مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 4، ص 438.
16. به نقل از محسن کازرونى، خلوتگه راز، ص 198.
17. محسن، قرائتى، تفسیر نماز، ص 50.
18. بقره 2، آیه 144.
19. همان، آیه 150.
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.
یک. ساخت کعبه
اگر کعبه به منزله خانه جسمانى خداوند بود، یا بسان مکانى که حضرت حق در آن حلول مى کند؛ با جسم بودن خداوند سازگار مى نمود! حال آنکه براساس آیات قرآن و اسناد تاریخى در باب ساختن کعبه، مکه نمادى از برکات الهى، هدایت بشر1 و محل اجتماع2 براى عبودیت حضرت حق تلقى شده است. خداوند متعال با افاضه خیر فراوان بر این مکان، «رزّاقیت» خود را به نمایش درآورد3 و با ارائه این حقیقت که آنجا محلى براى وصول به مقام قرب الهى است، چگونگى سلوک بندگى را براى هدایت جهانیان به تصویر کشید.
چنان که با تعیین یک سلسله اعمال تشریعى در ایام خاص، کیفیت سیر عبودى را به انسان ها خاطرنشان ساخت و آموخت که آدمى باید از نفس خود، هجرت کرده، با پاک سازى درون از هرگونه آلودگى، تعلّق، رنگ و هیئت غیرخدایى و با اخلاص، اقبال و توبه خاص، به مقام قرب ربوبى باریابد.4 علاوه بر آن، خانه خود را نشانگر مقام ابراهیم، حرم امن و حج توانمندان تلقى فرمود که هر یک، نشان دهنده عظمت مقام حضرت حق است. در واقع چه نشانى گویاتر و رساتر از اینکه هر سال میلیون ها انسان در این مکان گرد آمده و با انجام دادن مناسک و اعمالى، عبودیت در پیشگاه خداوند را به نمایش گذارند. این خود براى دیگر مردمان نیز بیدارگر و تحوّل آفرین است.5
خداوند، دستور ساخت این خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز، در کشتن گوسفندان و در مواجهه اموات، یادآور خویش به مردم باشد. علاوه بر آنکه همه دل هاىِ به ظاهر متفرق را به یک سو جمع کرده است تا روح توحید و یکى بودن را در آنها بپروراند و به واسطه آن، دین خود را زنده و پایدار سازد.6
پس در تمام این تحلیل ها، هیچ غرض جسمانى و مادى نهفته نیست تا ساختن کعبه با جسم نبودن خدا ناسازگار باشد؛ بلکه هدف از برپایى چنین مکان شریفى، چیزى جز قرار دادن نماد و نشانى از حقایق معنوى و فرامادى نیست.
دو. چرایى استقبال
استقبال یا رو به قبله کردن در نماز، اسرار و حکمت هایى دارد. برخى از حکمت هاى عرفانى، سیاسى و اجتماعى آن عبارت است از:
2ـ1. کعبه زمینى و جسمانى، نمادى از توجّه به کعبه حقیقى است که مرتبه اى فراتر از عوالم جسمانى دارد. آیت اللّه حسن زاده آملى در این باره مى نویسد: «[ در نماز] توجه به کعبه حقیقى مى نمایى که عبارت از دل است که در عالم بدن انسان به منزله «کعبه» است، و به منزله «بیت المعمور» است در آسمان چهارم و به منزله عرش است».7
2ـ2. کعبه از آن جهت که به خداى متعال انتساب یافته و به «بیت الله» مشهور است؛ شرافت خاصى دارد و رعایت و احترام آن، لازم است. به همین جهت سفارش شده که در حالت هاى خوب معنوى، رو به قبله باشیم؛ لکن در حالت هاى نامناسب (مانند تخلى و ...) به جهتى باشیم که در راستاى قبله قرار نگیریم. در شرح حال امام خمینى قدس سره آمده است: ایشان هر وقت وضو مى گرفت، تمام جزئیات وضو را رو به قبله انجام مى داد. حتى اگر دستشویى رو به قبله نبود در هر مورد، پس از آنکه یک کف دست آب بر مى داشت، شیر آب را مى بست و رو به قبله آب را روى صورت یا دست مى ریخت.8
در واقع رو به قبله کردن ـ به دلیل انتساب کعبه به خدا ـ موجب توجه دل به او است. امام باقر علیه السلام فرمود: «هر گاه نماز گزار رو به قبله مى ایستد، به جانب خداى مهربان رو کرده است».9 این نه بدان دلیل است که خداوند در جهت خاصى مى باشد؛ بلکه به سبب محدودیت توجّه و اقبال دل است. به عبارت دیگر چون اشتغالات و خواطر نفسانى، توجه دل به خدا را کم مى کند؛ قرار دادن یک پایگاه خاص عبادى و رو کردن به آن، زمینه توجه بیشتر دل به سوى صاحب خانه را فراهم مى آورد.
«سیسلاس» ـ مورخ مشهور رومانى به نقل از «کارلایل» انگلیسى در وصف کعبه ـ مى نویسد: «این کعبه مقارن میلاد مسیح، اشرف معبدها بوده است. این معبد امروز مانند آهن ربا از اقصاى شرق تا انتهاى غرب و یا از دهلى تا مراکش، از چهار سمت، روزى چند بار (براى اقامه نماز)، دل هاى مسلمانان را به طرف خود جذب کرده و هر یک از آنان را به ساحت قدس صاحب خانه، متوجه مى سازد».10
کعبه رمز حضور قلب است. امام خمینى قدس سره در این زمینه مى نویسد: «نکته باریکى در واژه قبله هست که باید از آن غافل نبود. «قبله» در اصل لغت، اسم عمل ما است، نه اسم خانه (کعبه)؛ ولى چون این عمل رو به روى با آن خانه انجام مى گیرد، کم کم اسم خود خانه شده است. قبله بر وزن «جِلسه» و «وِجهه» طرز ایستادن و رو به رو شدن با چیزى است که با حضور ذهن انجام گیرد. مواجهه اى است که انسان به حال خبردار مى ایستد که گویى رژه مى رود و سان مى دهد. نهایت باید این رژه و سان در مورد خانه خدا با همه اعضا و تمام اندام بدن باشد؛ آن هم به حال خبردار و با نظم و احترام و با حضور ذهن کلى.
پس قبله به معناى اقبال کردن، به چیزى است؛ اما طورى که اقبال و روى آوردن به آن، همراه با گسستن از غیر باشد که رنگ پیوستن به آن و گسستن از غیر آن، در عمل آشکار باشد11»!12
2ـ3. دیگر از اسرار توجه به کعبه بعد سیاسى ـ اجتماعى آن است. جابر بن حیان از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا مرکز بودن کعبه براى نماز اهمیتش بیشتر است، یا براى حج؟ آن حضرت فرمود: مرکزیت آن براى نماز؛ زیرا بسیارى از مسلمانان نمى توانند در تمام عمر حتى یک بار به مکه بروند؛ ولى هر مسلمان در هر نقطه از جهان، روزى پنج بار به سوى کعبه نماز مى خواند.
مى توان گفت در هر شبانه روز پنج بار، نگاه تمام مسلمین جهان در کعبه به هم مى رسد و گویا تمام مسلمانان جهان، شبانه روزى پنج مرتبه در چشمان یکدیگر مى نگرند و سخن آنان در آنجا به هم مى رسد و تکبیر مسلمان در شرق و غرب دنیا، در کعبه شنیده مى شود. این مرکزیت در هیچ یک از ادیان گذشته وجود نداشته و در آینده هم به وجود نخواهد آمد.13
به عبارت دیگر کعبه، مغناطیس دل هاى اهل ایمان و رمز وحدت و استقلال مسلمانان است و ارتباط نماز و کعبه، ارتباطى دائمى است. «اگر کسى از فراز آسمان ها به صفوف نماز گزاران کره زمین بنگرد، دایره هاى متعددى را مى بیند که مرکزیت همه آنها کعبه است و توحید، نقطه تمرکز فکر و دل و جان و صفوف مسلمین است».14
«گلادستون» (نخست وزیر اسبق انگلستان) در پارلمان این کشور گفت: تا هنگامى که نام «محمد» صلى الله علیه و آله در مأذنه ها بلند است و «کعبه» پابرجا و «قرآن» راهنما و پیشواى مسلمانان است؛ امکان ندارد پایه هاى سیاسى ما، در سرزمین هاى اسلامى استوار و برقرار گردد.15
پروفسور «روژه گارودى» (دانشمند مسلمان و فیلسوف مشهور فرانسوى) مى نویسد: «در نماز، انسان به خود باز مى گردد و همه هستى را در وجود خویش احساس مى کند و چنین است که انسان با ایمان، به ستایش وادار مى شود. در نماز، همه مسلمانان جهان در برابر محراب هاى تمام مساجد ـ که زاویه آنها به سوى کعبه ساخته شده است ـ در صف هاى فشرده، با همدلى و حضور خود به طور گسترده و عمیق، مجذوب مرکز خویش و بنیاد خود مى شوند».16
2ـ4. ایستادن رو به قبله، یادآور خاطره ها و ارزش هاى بسیارى است: مکه، شکنجه گاه بلال، قربانگاه اسماعیل، زادگاه على بن ابى طالب علیه السلام، پایگاه قیام حضرت مهدى(عج)، محل آزمایش ابراهیم علیه السلام و عبادت گاه تمامى پیامبران و اولیا است و چه زیبا است که نماز گزار آن گاه که رو به قبله مى ایستد، پیش از شروع نماز، مرورى بر این ارزش ها داشته باشد.17
2ـ5. یکى از برکات دستور قرآن به استقبال قبله، این است که موجب رشد علمى مسلمین گردید. قرآن کریم مى فرماید: «فَوَلِّ وَجْهَک شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیثُ ما کنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکمْ شَطْرَهُ ...»18؛ «پس روى کن به طرف مسجدالحرام و شما مسلمین نیز هر کجا باشید در نماز روى بدان جانب کنید» و نیز: «وَ مِنْ حَیثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَک شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیثُ ما کنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکمْ شَطْرَهُ ...»19؛ «اى رسول! از هر جا و به هر دیار بیرون شدى، روى به جانب کعبه کن و شما مسلمین هم به هر کجا بودید، روى بدان جانب کنید».
«شطر» در آیه شریفه، به معناى سمت و جانب است. ایستادن دقیق در محاذات خانه کعبه و حتى مسجدالحرام، براى کسانى که از دور نماز مى خوانند، بسیار مشکل است؛ اما ایستادن به سمت آن براى همه آسان است. همین دستور قرآنى به نوبه خود، موجب پیشرفت علوم جغرافیا، هیئت، هندسه و ریاضى و اختراع قبله نما در بین مسلمین گردید؛ زیرا براى قبله یابى و تشخیص جهت آن، نیازمند این علوم بودند.
2ـ6. همان طور که در امور دنیایى و مادى، انسان نیاز به نظم و برنامه خاص دارد، عبادات نیز از این مسئله مستثنا نیست. نماز و احکام آن ـ از جمله استقبال قبله ـ نمونه اى عالى از نظم و انضباط در امور عبادى و معنوى است.
پی نوشتها:
1. آل عمران 3، آیه 96.
2. بقره 2، آیه 125.
3. ابراهیم 14، آیه 37.
4. سیدمحمد حسین، طباطبایى، المیزان، ج 1، ص 298.
5. همان، ج 3، ص 354.
6. همان، ج 6، ص 142.
7. هزار و یک نکته، ص 100، نکته 103؛ حسین، دیلمى، هزار و یک نکته درباره نماز، قم: پارسایان، چاپ پنجم، 1378، ص 62.
8. سرگذشت هاى ویژه از زندگى حضرت امام خمینى، ج 3، ص 31.
9. محمد فرید، نهاوندى، رموز نماز یا اسرار الصلاة، ص 65.
10. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از نظر دانشمندان شرق و غرب، ص 212.
11. حسین، انصاریان، عرفان اسلامى؛ ج 5 ص 172 و 173، به نقل از: آداب الصلاة.
12. براى مطالعه بیشتر نگا: روح اللّه، خمینى، آداب الصلاة، مشهد: آستان قدس رضوى، چاپ دوم، 1366، ص 128 و 129.
13. محمد، رى شهرى، مناظره در رابطه با مسائل ایدئولوژیک، ص 84 و 85.
14. محسن، قرائتى، پرتوى از اسرار نماز، ص 109، تهران: ستاد اقامه نماز، چاپ هفدهم 1378.
15. ناصر، مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 4، ص 438.
16. به نقل از محسن کازرونى، خلوتگه راز، ص 198.
17. محسن، قرائتى، تفسیر نماز، ص 50.
18. بقره 2، آیه 144.
19. همان، آیه 150.
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.