چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

در آيين بودا خداوند چه مفهومي دارد؟


پاسخ :
در متون بودايي تا جائيكه بررسي شده، هيچ‌گونه اشاره‌اي به شناسايي خالق جهان و يا پرستش آن مطلبي ذكر نشده، و بودا نيز ادعاي رسالت و پيامبري نكرده است. لذا از نگاه پيروان آيين بودا، او فقط راهبري است كه راه معرفت و سعادت را نشان مي‌دهد. و از وجود مافوق طبيعت كه ازلي و ابدي است و خالق و صانع آسمان‌ها و زمين مي‌باشد و سرنوشت افراد انساني را در قبضه داشته و قاضي حاجات و مجيب دعوات باشد، بحثي به ميان نياورده است.[1] خداياني كه در هند مورد پرستش بوده‌اند، از ديدگاه بودا فناپذير و موجودات ناپايداري هستند و كم‌ترين اثري در حال آدميان ندارند، فلذا پرستش و عبادتي هم براي آن‌ها منظور نمي‌شود.[2]
دانشمندان بودايي خداي برهمايي را كه مي‌گويد: «من برهما هستم من خداي عظيم و والامقام هستم، پادشاه خدايانم، من خود زاده نشده‌ام و مخلوق نيستم، من جهان را خلق كرده‌ام، من حكمران و خداوندگار جهان هستم» خداي مغرور و خود بين مي شناسد.[3] و بودائيان به‌طور صريح مي‌گويند: كه جهان قديم است و كسي آن را خلق نكرده است. و همچنين اعتقاد به بهشت و جهنم و حساب و جزا در آيين بودا وجود ندارد.[4]
در تعاليم بودا آنچه اهميت دارد، ‌راه و روش عملي است و آنچه غير از آن باشد از ديدگاه او مخالف عقل سليم است. تمام افكار بودا در عبادت ذيل كه منسوب به او است تجلّي مي‌كند: «من از چه چيز سخن گفته‌ام، من دربارة بدبختي و نياز سخن گفته‌ام، ‌درباره فرجام نكبت گفتگو كرده‌ام و نيز در باره ايماني‌ كه به فقر و نكبت و بدبختي بشر پايان خواهد داد توضيح داده‌ام،‌ اما چرا اين مباحث را پيش كشيده‌ام؟ زيرا فقط از اين سودي حاصل مي‌شود كه به مباني و اساس ديانت مربوط است، و آدمي را به رهايي از آلام و رنج‌ها و به معرفت عقل كل و نيروانه هدايت مي‌كند»[5] بودا مي‌گويد راه وصول به مقصد و طريقه نجات هر سالك همانا تكيه بر نفس و اعتماد به نيروي ذاتي خود او است كه بايد به واسطه تهذيب و تزكيه باطن خلاصي حاصل كند، در حقيقت، در مذهب او انسان مورد توجه قرار گرفته است، ‌از اين‌روي مي توان گفت كه اساس مذهب بودا انسان محوري است نه خدا محوري.
در عين حال بايد توجه داشت كه در آيين بودا و سنت‌هاي وابسته به آن، وجود يك خالق، ‌يعني خدا به هيچ وجه صراحتاً انكار نشده است. برخي معتقدند اينكه بودا از ناحيه خدا حرف نمي‌زند بدان معنا نيست كه او مبدأ هستي را قبول ندارد و يا از آن روي گردان است، بلكه از اين جهت بوده كه همة ‌تلاش خود را صرف مجهز كردن مردم به زهد و ترك زندگي دنيوي و نفرت دادن از اين خانه غرور و نيرنگ مي‌كرده است.[6]
نكته قابل توجه در آيين بودا مسأله «نيروانا» است كه هدف مهم و اصلي در اين آيين رسيدن به آن حالت مي‌باشد. برخي آن حالت را آزادي مطلق معرفي نموده و گفته است كه انسان پس از مهار كردن فعاليت غرايز حيواني و چشم‌پوشي از لذايذ، به آن مي‌رسد كه در اصطلاح صوفيه به آن فنا گفته مي‌شود. البته از ديدگاه آيين بودايي اين حالت بدان معنا نيست كه سالك به اين مرحله به شعاع الهي برسد.[7]
برخي مي‌گويد: كه «نيروانا» كه مقصود اصلي بودائيان مي‌باشد به معناي فعّال مايشأ به‌عنوان مرتبت سرمدي، ‌ثابت و لايتغير است، فاسد ناشدني و انحطاط ناپذير است، ‌ساكن و بدون جنبش است، ‌در محدوده زمان جاي نمي‌گيرد، ناميرا است، به دنيا نيامده و شدن در آن راهي ندارد، علاوه بر همه اين‌ها نيروانا ويژگي‌هاي ديگري نيز دارد. كه عبارتست از قدرت، ‌بركت، و شادماني، ‌امنيت، پناهگاه راستين و مكاني است امن، نيروانا حقيقت راستين و واقعيت اعلي است،‌ نيروانا عين خير است هدف متعالي است واحد است و تنها كمال ممكن و دست يافتني است، دين بودايي تجسم يافتة نيروانا است و اين همان جنبة از آيين بودا است كه شديداً رنگ مذهبي دارد.[8]
آنچه بودائيان راجع به «نيروانا» بيان داشته و از او توصيف كرده است تقريباً شبيه به اوصاف خداوندي است كه اديان توحيدي در مورد خالق و آفرينندة جهان بيان مي‌كنند. و اگر چنين باشد، مي‌توان گفت كه آيين بودا خداوند را قبول دارد ولكن نسبت به آن مانند اديان ديگر توجه نشده است. چون اين آيين و مسلك بيش از آنكه به يك دين شباهت داشته باشد به يك فلسفه شبيه است ولي پيروان او تديجاً آيين او را به صورت يك آيين مذهبي درآوردند و خود او را كه منكر عبادت و پرستش خدايان بود تا حد يك معبود بالا بردند و معابد ساختند و مجسمه بودا را در معابر برپا كردند و گفته‌هاي او را پس از خودش گرد آوردند»[9].
از مجموع آن‌چه گذشت به اين نتيجه مي‌رسيم كه خدا در آيين بودا جايگاه خاصي ندارد و انديشمندان بودايي در برابر خالق جهان موضع لاادري اختيار نموده‌اند، به قول خودشان، آن‌ها در فكر نجات بشر از بدبختي و نكبت مي‌باشند و مي‌خواهند با روش‌هايي كه بودا بر اثر رياضت به آ‌ن‌ها دست يافت، از آلام انسان بكاهد. به نظر مي‌رسد كه بهترين مطلب دربارة اين آيين كلام استاد شهيد مطهري باشد كه فرمود: آيين بودايي يك فلسفه است نه اينكه دين باشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اديان زنده جهان، رابرت هيوم.
2. تاريخ تمدن، ويل واريل دورانت.


[1] . جان بي‌ناس، تاريخ جامع اديان، تهران، انتشارات آموزش، 1382 ه‍ ، ص189.
[2] . آل اسحاق، بررسي مذاهب و اديان، بي‌جا، بي‌نا، ص113.
[3] . رنجبر، اميرحسين، در جستجوي ريشه‌هاي آسماني بودا، ‌تهران، فيروزه، چاپ اول، 1381ه‍.، ص155.
[4] . بررسي مذاهب و اديان، ص114.
[5] . جان بي‌ناس، تاريخ جامع اديان، تهران، ‌سازمان آموزش انقلاب اسلامي، 1382، ص188.
[6] . طباطبايي، محمد حسين، تفسير الميزان، قم، مؤسسه اسماعليان، چهارم، ج10، ص421.
[7] . جعفري،‌ محمدتقي، تفسير و نقد و تحليل مثنوي، انتشارات اسلامي، بي‌تا، ج5، ص23.
[8] . رنجبر، در جستجوي ريشه‌هاي آسماني بودا، ‌ص 156.
[9] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، صدرا، بي‌تا، ج14، ص178.
( اندیشه قم )


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.