پرسش :
گفته مي شود كه امام علي ـ عليه السلام ـ در شب ضربت خوردن در خانه امّ كلثوم بودند. از طرفي عده اي ديگر مي گويند ام كلثوم قبل از شهادت اميرالمؤمنين از دنيا رفته است كدام مطلب صحيح است؟
پاسخ :
در مورد ام كلثوم اختلاف روايات زيادي وجود دارد، تنها چيزي كه در مورد مسلم است اين است كه ايشان دومين دختر، حضرت اميرالمؤمنين از فاطمه زهراء ـ سلام الله عليها ـ بوده است كه در سال ششم هجري چشم به دنيا گشود.[1] در اين مورد، تقريباً تمامي مورخين اتفاق نظر دارند و همگي آورده اند كه نام او زينب صغري، و كنيه اش ام كلثوم بوده است.[2] بعضي نيز ام كلثوم را نام آن بانوي معظم دانسته اند.
گفتني است صاحب اعيان الشيعه، چهار دختر را با اين كنيه به حضرت امير منسوب دانسته است كه به قول مرحوم مدرسي، صاحب اعيان الشيعه در اين سخن متفرّد و تنهاست.[3]
اما در زندگي آن بانو، سه جهت بايد مورد بررسي قرار گيرد زنده بودن ايشان در زمان شهادت اميرالمؤمنين، اثبات شود.
الف) بيتوته كردن اميرالمؤمنين در شب نوزدهم رمضان در خانه ام كلثوم:
«شيخ مفيد از حسن بصري چنين روايت كرده است كه اميرالمؤمنين، علي ـ عليه السلام ـ شبي را كه در صبح آن به شهادت رسيد، بيدار ماند و طبق عادتش براي نماز شب به مسجد نرفت. پس دخترش ام كلثوم ـ سلام الله عليها ـ پرسيد: پدر جان چه چيزي خواب را از چشمان شما ربوده است؟ و آن حضرت فرمود: من فردا صبح كشته خواهم شد. چون صداي ابن نباح به اذان بلند شد پس حضرت رفت و اما به زودي برگشت، پس ام كلثوم عرض كرد: پدر جان بفرما تا جعده برود و با مردم نماز بگذارد ...»[4]
روايت فوق را شيخ طبرسي در اعلام الوري، و قاضي نعمان مغربي در شرح الاخبار، آورده اند و نيز در كتاب خصائص الائمه و مناقب آل ابيطالب ذكر شده است.
نيز مرحوم مجلسي روايتي را آورده است كه به نقل از خود ام كلثوم مي باشد و قضيه افطار آن حضرت در خانة او و بيتوته كردن و سپس به مسجد رفتن و ضربت خوردن حضرت را آورده است. سپس بعد از ذكر گزارش فوق، علامه چنين مي گويد كه اين روايت را در كتاب هاي قديمي ديده ام و چون الفاظ آنها بيشتر و مفصل بود، من آن را خلاصه كردم.[5]
ب) درباره آن بانو در كربلا موارد اختلافي ميان مورخين بيشتر به چشم مي خورد. قاضي نعمان مي گويد: اسم او زينب صغري است و همراه برادرش امام حسين ـ عليه السلام ـ در كربلا بوده است و سپس همراه امام سجاد ـ عليه السلام ـ بود در شام تا مدينه، همچنين او در كوفه خطبه اي ايراد فرمود كه با شنيدن آن مردم صدايشان را به گريه و ضجه بلند كردند، شوهرش عون بن جعفر بود كه در كربلا شهيد شد.[6] نيز سيد بن طاوس آورده است كه چون امام حسين به اين شعر زمزمه كرد:
يا دهر اف لك من خليل
كم لك بالاشراق و الاصيل
زنان خيمه به گريه افتادند و نداي وا حسيناه وا محمداه سر دادند، حضرت فرمود: اي خواهران من، اي ام كلثوم، و تو اي زينب و اي رقيه و اي فاطمه (دخترم) و اي رباب، مواظب باشيد كه چون من كشته شدم. گريبان ندريد و... چون اُسراء به كوفه رسيدند، ام كلثوم خطبه اي ايراد كرد و فرمود: اي اهل كوفه، واي بر شما. چرا حسين را واگذاشتيد و كشتيد و...[7]
نيز آمده است كه ام كلثوم به عنوان اسير ابن زياد كه نه حمايت گري داشت و نه سرپرستي با او بود وارد كوفه مي شد در حالي كه سرهاي برادران و عموزادگان و ياران برادرش، همراه او بودند.[8] امثال اين گونه روايت ها را شيخ جعفر شوشتري در الخصائص الحسنيه و خوارزمي در مقتل خويش آورده اند.
ج) درباره وفات آن بانوي بزرگوار نيز اختلاف هست، اما در هر صورت همه مورخين و سب شناسان به اين نكته معتقدند كه وفات ايشان سالها پس از شهادت اميرالمؤمنين بوده است. قاضي نعمان گويد: ام كلثوم در مدينه وفات يافت، او بعد از آن كه با كاروان اسرا از شام بازگشت، مدت چهار ماه و ده روز در مدينه بود.[9]
فقط ابن سعد روايتي مي آورد كه مي گويد: چون ام كلثوم وفات يافت. عبدالله بن عمر بر او نماز خواند و حسن و حسين و محمد حنفيه پشت سر او بودند... كه اين روايت به دليل امامت عبدالله بن عمر ابز حيث محتوا مخدوش است.[10]
رواياتي هم در الخلاف، استعياب، اسدالغابه و الاصابه آمده است كه حكايت دارند كه امام حسن و امام حسين، آن بانو را تشييع كرده اند بر اين اساس بايد گفت وفات ايشان قبل از سال 50 هجري كه سال شهادت امام حسن است مي باشد.[11]
محمدعلي مدرسي روايتي آورده كه ام كلثوم در سال 54 هجري و موقعي كه همسر عبدالله بوده وفات يافته است.[12] اما اين سخن نادرست است چرا كه طبق نقل هاي موثق در اين زمان حضرت زينب در نكاح عبدالله بوده است. از اينرو بايد گفت يا در اسم عبدالله تصرف صورت گرفته يا در سال وفات.
علي محمد علي دخيل هم مي گويد: كتب سِيَر اتفاق دارند كه ام كلثوم در كربلا حضور داشته است در اين صورت وفات او در زمان امام حسن صحيح نخواهد بود.[13] در هر صورت با توجه به تمامي مطالب گذشته دو نكته قابل اثبات است اول بيتوته حضرت اميرالمؤمنين در شب نوزدهم رمضان در منزل ام كلثوم و نيز وفات آن بانوي مكرمه سالها پس از شهادت آن حضرت. اما در پايان به ابياتي كه منسوب به آن بانوي محترمه است نظر مي افكنيم:
ژنحن بناتُ يا سين وطه
و نحن الباكيات علي ابينا
و نحن الطاهرات بلا خفاء
و نحن المخلصون المصطفونا
و نحن الصابرات علي البلايا
و نحن الصادقون الناصحونا[14]
ما (زنان كاروان اسراي عاشورا) دختران ياسين و طه هستيم و بر پدرمان مي گرييم.
ما دختران پاكيزه اي هستيم كه حجابمان را برگرفتند، ما دختران خالص و برگزيده ايم.
ما صابران بر بلا و آزمايشها هستيم. ماييم راستگويان و ناصحان.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. موسوعه امام علي بن ابي طالب، ج 6، تاليف محمد ري شهري.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ذهبي، شمس الدين محمد، سير اعلام النبلاء، بيروت، مؤسسه الرساله، چاپ دوم، 1402، ج3، ص500.
[2] . مفيد، الارشاد، قم، موسسه آل البيت، چاپ اول. 1413، ج 2، ص 356.
[3] . مدرسي تبريزي، محمدعلي، ريحانه الادب، تهران، خيام، 1369، ج 8-7، ص 369.
[4] . مفيد، همان، ج1، ص16.
[5] . مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403، ق 42، ص 276.
[6] . قاضي نعمان مغربي، شرح الاخبار، قم، مؤسسه نشر اسلامي، چاپ اول، 1412، ج3، ص198.
[7] . سيد بن طاووس، الملهوف، تحقيق شيخ فارس تبريزيان. قم، اسوه، چاپ دوم، 1375، صص 141-198.
[8] . علي محمد علي دخيل، ام كلثوم (اعلام النساء)، ترجمه صادق آئينه وند، تهران، اميركبير، چاپ دوم، 1362، ص24.
[9] . قاضي نعمان مغربي، همان.
[10] . ابن سعد، الطبقات الكبري، بيروت، دار صادر، بيتا، ج 8، ص 663.
[11] . رسولي محلاتي، زندگاني حضرت فاطمه و دخترانش، تهران، علميه اسلاميه، بيتا، چاپ اول، ص372.
[12] . مدرسي، محمدعلي، همان، ص325.
[13] . علي محمد علي دخيل، همان، ص18.
[14] . همان، ص32.
در مورد ام كلثوم اختلاف روايات زيادي وجود دارد، تنها چيزي كه در مورد مسلم است اين است كه ايشان دومين دختر، حضرت اميرالمؤمنين از فاطمه زهراء ـ سلام الله عليها ـ بوده است كه در سال ششم هجري چشم به دنيا گشود.[1] در اين مورد، تقريباً تمامي مورخين اتفاق نظر دارند و همگي آورده اند كه نام او زينب صغري، و كنيه اش ام كلثوم بوده است.[2] بعضي نيز ام كلثوم را نام آن بانوي معظم دانسته اند.
گفتني است صاحب اعيان الشيعه، چهار دختر را با اين كنيه به حضرت امير منسوب دانسته است كه به قول مرحوم مدرسي، صاحب اعيان الشيعه در اين سخن متفرّد و تنهاست.[3]
اما در زندگي آن بانو، سه جهت بايد مورد بررسي قرار گيرد زنده بودن ايشان در زمان شهادت اميرالمؤمنين، اثبات شود.
الف) بيتوته كردن اميرالمؤمنين در شب نوزدهم رمضان در خانه ام كلثوم:
«شيخ مفيد از حسن بصري چنين روايت كرده است كه اميرالمؤمنين، علي ـ عليه السلام ـ شبي را كه در صبح آن به شهادت رسيد، بيدار ماند و طبق عادتش براي نماز شب به مسجد نرفت. پس دخترش ام كلثوم ـ سلام الله عليها ـ پرسيد: پدر جان چه چيزي خواب را از چشمان شما ربوده است؟ و آن حضرت فرمود: من فردا صبح كشته خواهم شد. چون صداي ابن نباح به اذان بلند شد پس حضرت رفت و اما به زودي برگشت، پس ام كلثوم عرض كرد: پدر جان بفرما تا جعده برود و با مردم نماز بگذارد ...»[4]
روايت فوق را شيخ طبرسي در اعلام الوري، و قاضي نعمان مغربي در شرح الاخبار، آورده اند و نيز در كتاب خصائص الائمه و مناقب آل ابيطالب ذكر شده است.
نيز مرحوم مجلسي روايتي را آورده است كه به نقل از خود ام كلثوم مي باشد و قضيه افطار آن حضرت در خانة او و بيتوته كردن و سپس به مسجد رفتن و ضربت خوردن حضرت را آورده است. سپس بعد از ذكر گزارش فوق، علامه چنين مي گويد كه اين روايت را در كتاب هاي قديمي ديده ام و چون الفاظ آنها بيشتر و مفصل بود، من آن را خلاصه كردم.[5]
ب) درباره آن بانو در كربلا موارد اختلافي ميان مورخين بيشتر به چشم مي خورد. قاضي نعمان مي گويد: اسم او زينب صغري است و همراه برادرش امام حسين ـ عليه السلام ـ در كربلا بوده است و سپس همراه امام سجاد ـ عليه السلام ـ بود در شام تا مدينه، همچنين او در كوفه خطبه اي ايراد فرمود كه با شنيدن آن مردم صدايشان را به گريه و ضجه بلند كردند، شوهرش عون بن جعفر بود كه در كربلا شهيد شد.[6] نيز سيد بن طاوس آورده است كه چون امام حسين به اين شعر زمزمه كرد:
يا دهر اف لك من خليل
كم لك بالاشراق و الاصيل
زنان خيمه به گريه افتادند و نداي وا حسيناه وا محمداه سر دادند، حضرت فرمود: اي خواهران من، اي ام كلثوم، و تو اي زينب و اي رقيه و اي فاطمه (دخترم) و اي رباب، مواظب باشيد كه چون من كشته شدم. گريبان ندريد و... چون اُسراء به كوفه رسيدند، ام كلثوم خطبه اي ايراد كرد و فرمود: اي اهل كوفه، واي بر شما. چرا حسين را واگذاشتيد و كشتيد و...[7]
نيز آمده است كه ام كلثوم به عنوان اسير ابن زياد كه نه حمايت گري داشت و نه سرپرستي با او بود وارد كوفه مي شد در حالي كه سرهاي برادران و عموزادگان و ياران برادرش، همراه او بودند.[8] امثال اين گونه روايت ها را شيخ جعفر شوشتري در الخصائص الحسنيه و خوارزمي در مقتل خويش آورده اند.
ج) درباره وفات آن بانوي بزرگوار نيز اختلاف هست، اما در هر صورت همه مورخين و سب شناسان به اين نكته معتقدند كه وفات ايشان سالها پس از شهادت اميرالمؤمنين بوده است. قاضي نعمان گويد: ام كلثوم در مدينه وفات يافت، او بعد از آن كه با كاروان اسرا از شام بازگشت، مدت چهار ماه و ده روز در مدينه بود.[9]
فقط ابن سعد روايتي مي آورد كه مي گويد: چون ام كلثوم وفات يافت. عبدالله بن عمر بر او نماز خواند و حسن و حسين و محمد حنفيه پشت سر او بودند... كه اين روايت به دليل امامت عبدالله بن عمر ابز حيث محتوا مخدوش است.[10]
رواياتي هم در الخلاف، استعياب، اسدالغابه و الاصابه آمده است كه حكايت دارند كه امام حسن و امام حسين، آن بانو را تشييع كرده اند بر اين اساس بايد گفت وفات ايشان قبل از سال 50 هجري كه سال شهادت امام حسن است مي باشد.[11]
محمدعلي مدرسي روايتي آورده كه ام كلثوم در سال 54 هجري و موقعي كه همسر عبدالله بوده وفات يافته است.[12] اما اين سخن نادرست است چرا كه طبق نقل هاي موثق در اين زمان حضرت زينب در نكاح عبدالله بوده است. از اينرو بايد گفت يا در اسم عبدالله تصرف صورت گرفته يا در سال وفات.
علي محمد علي دخيل هم مي گويد: كتب سِيَر اتفاق دارند كه ام كلثوم در كربلا حضور داشته است در اين صورت وفات او در زمان امام حسن صحيح نخواهد بود.[13] در هر صورت با توجه به تمامي مطالب گذشته دو نكته قابل اثبات است اول بيتوته حضرت اميرالمؤمنين در شب نوزدهم رمضان در منزل ام كلثوم و نيز وفات آن بانوي مكرمه سالها پس از شهادت آن حضرت. اما در پايان به ابياتي كه منسوب به آن بانوي محترمه است نظر مي افكنيم:
ژنحن بناتُ يا سين وطه
و نحن الباكيات علي ابينا
و نحن الطاهرات بلا خفاء
و نحن المخلصون المصطفونا
و نحن الصابرات علي البلايا
و نحن الصادقون الناصحونا[14]
ما (زنان كاروان اسراي عاشورا) دختران ياسين و طه هستيم و بر پدرمان مي گرييم.
ما دختران پاكيزه اي هستيم كه حجابمان را برگرفتند، ما دختران خالص و برگزيده ايم.
ما صابران بر بلا و آزمايشها هستيم. ماييم راستگويان و ناصحان.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. موسوعه امام علي بن ابي طالب، ج 6، تاليف محمد ري شهري.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ذهبي، شمس الدين محمد، سير اعلام النبلاء، بيروت، مؤسسه الرساله، چاپ دوم، 1402، ج3، ص500.
[2] . مفيد، الارشاد، قم، موسسه آل البيت، چاپ اول. 1413، ج 2، ص 356.
[3] . مدرسي تبريزي، محمدعلي، ريحانه الادب، تهران، خيام، 1369، ج 8-7، ص 369.
[4] . مفيد، همان، ج1، ص16.
[5] . مجلسي، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403، ق 42، ص 276.
[6] . قاضي نعمان مغربي، شرح الاخبار، قم، مؤسسه نشر اسلامي، چاپ اول، 1412، ج3، ص198.
[7] . سيد بن طاووس، الملهوف، تحقيق شيخ فارس تبريزيان. قم، اسوه، چاپ دوم، 1375، صص 141-198.
[8] . علي محمد علي دخيل، ام كلثوم (اعلام النساء)، ترجمه صادق آئينه وند، تهران، اميركبير، چاپ دوم، 1362، ص24.
[9] . قاضي نعمان مغربي، همان.
[10] . ابن سعد، الطبقات الكبري، بيروت، دار صادر، بيتا، ج 8، ص 663.
[11] . رسولي محلاتي، زندگاني حضرت فاطمه و دخترانش، تهران، علميه اسلاميه، بيتا، چاپ اول، ص372.
[12] . مدرسي، محمدعلي، همان، ص325.
[13] . علي محمد علي دخيل، همان، ص18.
[14] . همان، ص32.