چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا در دانشگاههاي ما در زمينه هاي علوم انساني مانند اقتصاد، روان شناسي كتاب ها و انديشه ها غربي تدريس مي شود، مگر اسلام در اين زمينه ها نظر خاصي ندارد؟


پاسخ :
براي پاسخ به اين سؤال، توجه به نكات ذيل ضروري است:
1. در اسلام مسئله علم آموزي و تحصيل دانش، از مسائل مهم و حياتي است به طوري كه مي توان گفت در اين دين تأكيدات زيادي بر آموختن علوم شده است كه به چند حديث نبوي در اين باره اشاره مي نماييم: 1. طلب العلم فريضة علي كل مسلم و مسلمة[1] تحصيل دانش بر هر مسلماني (چه مرد و چه زن) واجب است.
2. اطلبوا العلم و لو بالصّين[2] علم را بياموزيد اگر چه در چين باشد.
3. من خرج من بيته يطلب علماً شيعه سبعن الف ملك يستغفرون له[3] كسي كه براي تحصيل دانش از خانه اش خارج مي شود هفتاد هزار فرشته او را همراهي و مشايعت كرده و براي وي استغفار مي كنند.
آنچه كه از اين روايات فهميده مي شود اين است كه تحصيل علم دانش لازم و واجب است اگر چه مستلزم سفرهاي طولاني و تحمل رنجهاي طاقت فرسا باشد. از اين رو در بحث تبادل فرهنگي، يكي از اموري كه به طور قطع، مورد تبادل جوامع قرار مي گيرد، بحث تبادل علوم و دانش است. جوامع بشري در ساية اين تبادل به رشد و شكوفايي چشم گيري دست يافتند. همانگونه كه مي دانيد كشورهاي اروپايي و غربي، قرنهاي متمادي از علوم اسلامي و دستاوردهاي دانشمندان اسلامي بهره گرفتند و در پرتو آن تعليمات بود كه به پيشرفتهاي قابل ملاحظه اي دست يافتند.
جوامع اسلامي كه روزگاري طولاني، صادر كنندة علم و دانش بودند، اما پس از مدتي به دلايل گوناگون از كاروان دانش و پيشرفت، بازماندند و نتوانستند از دستاوردها و انديشه هاي دانشمندان اسلامي استفاده نمايند و متأسفانه امروز بعنوان بزرگترين وارد كنندة علم و صنعت و تكنولوژي به حساب مي آيند. اگر چه اين عقب ماندگي مذموم مي باشد، اما از آنجا كه اسلام اين واماندگي را بر نمي تابد. از اين رو تلاش براي رسيدن به قلة علوم و پيشرفت را امري لازم دانسته و مسلمانان را در فتح آن قله (اگر چه به قيمت وارد كردن علم و فكر باشد) ترغيب مي نمايد. پس آنچه كه مذموم است، عقب ماندگي از كاروان رو به پيش علم و دانش است و نه استفاده از علم و انديشة ديگران.
2. اگر چه رسيدن به قلة علم و دانش ممدوح است، اما وارد كنندة صرف بودن نيز بسي مذموم مي باشد، زيرا انديشمندان جامعه اسلامي ايران كه همواره بر تارك جهان علم و دانش مي درخشيدند، اكنون بخواهند وارد كنندة صرف باشند و از خود نوآوري و ابداعي نداشته باشند، اين امر بسيار مذموم و ناپسند خواهد بود. بنابراين كاري كه امروزه بايد انجام بگيرد، اين است كه انديشمندان و محققان حوزه و دانشگاه، به توليد علم پرداخته و با استفاده از متون ديني، بهترين الگوها را كه همان الگوي اسلامي است به جوامع بشري عرضه نمايند.
اگر قرن ها، علوم انساني و تجربي از اين سرزمين به همة دنيا صادر مي شدند و قرنها كرسيهاي دانشگاهها و مجامع علمي را بدون رقيب در اختيار داشتند، امروزه نيز در پرتو تلاش دانشمندان اسلامي، روند سابق (كه در ساليان اخير دچار وقفه شده است) ادامه يابد و در توليد علم و دانش حرف اول را مطرح نمايد. بر اين اساس طرح اسلامي كردن دانشگاهها از سوي حضرت امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري، با توجه و عنايت به همين نكته بوده است. البته روشن است كه اسلامي كردن دانشگاهها، تنها، توجه به ظواهر نيست بلكه توجه وافر به متون دانشگاهي است. زيرا آنچه كه يك دانشگاه را اسلامي مي كند اين است كه دانشگاه بتواند انسانهايي متخصص، متعهد و متقي تحويل جامعه بدهد.
اما همانطور كه مقام معظم رهبري فرمودند متأسفانه «هنوز توان عظيم فقه در گره گشايي معضلات زندگي و حل نقاط كور در مناسبات فرد و جامعه به كار گرفته نشده و بعضاً شناخته نشده است و پديده هاي روز به روز زندگي در مقام استفهام و استفتاء از فقه اسلامي، طبعاً بايد به پاسخي قانع كننده و حكمي قابل قبول برسد.[4]بنابراين تدوين متون درسي و كتاب دانشگاهي با صبغة اسلامي و حاكي از آراء اسلام و انديشمندان اسلامي، يك ضرورت غير قابل انكار است. اگر چه در ساليان اخير، تلاشهاي خوبي از سوي «دفتر همكاري حوزه و دانشگاه» و نيز «سازمان مطالعات و تدوين كتاب هاي درسي» انجام گرفته است، اما به دليل دامنه دار و فراگير نبودن اين تلاشها، متأسفانه شاهد رشد و توسعة همه جانبة اين كارها نيستيم.
اگر چه همين مقدار تلاش نيز از انتقادهاي زهرآگين مغرضان بي نصيب نبوده است. اما بايد توجه داشت كه شكستن سد سالها وابستگي علمي و طرح شعار خودكفايي علمي و نيز راه اندازي جنبش توليد نرم افزار علمي و ديني و نظريه پردازي در عرصة علوم و معارف دانشگاهي و عنايت به نهادينه نمودن خلاقيت علمي و تفكر بالندة ديني و مناظرات آزادانة علمي؛ نياز به تلاش و كوشش مضاعف و بي وقفه و حتي قرباني شدن در اين راه دارد. حضرت امام خميني (ره) مي فرمايد: ما بايد سعي كنيم تا حصارهاي جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمة زلال اسلام ناب محمدي ـ صلّي الله عليه و آله ـ برسيم و امروز غريب ترين چيزها در دنيا همين اسلام است و نجات آن قرباني مي خواهد و دعا كنيد من نيز يكي از قربانيها گردم».[5]
3. اكثر صاحب نظران و اساتيد برجستة دانشگاهي بر اين واقعيت اتفاق نظر دارند كه متون درسي موجود در دانشگاه هاي كشور با فاكتورهاي اساسي يك جامعه در حال رشد، با رويكرد ديني تناسب ندارند، فاكتورهايي، مانند اين كه: الف) متون درسي با توسعة همگون و متناسب با جامعة در حال گذار تناسب داشته باشند. ب) با رويكردها و هنجارهاي ديني و اسلامي مناسب باشد. ج) با مسئله نوسازي اجتماعي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... با منش ديني و متناسب با هنجارهاي ديني و الگوهاي ارزشي انقلاب اسلامي، ارتباط برقرار كرده باشند.
اين مسئله اي است كه اكثر انديشمندان و نظريه پردازان توسعه بدان پرداخته اند و متون موجود را متناسب با بايدهاي توسعه در ايران نمي بينند و از طرفي ديگر اين متون، در راستاي اهداف كلي نظام اسلامي تنظيم نشده اند لذا نمي توانند ايدة استقلال علمي، اقتصادي، صنعتي و... و نيز رويكرد اسلامي را به دانشجويان، به نحو بايسته اي منتقل بكنند.
4. غالب بودن روح ترجمه گرايي بر پژوهش و نيز رسوخ غرب باوري: در ساليان اخير مجامع دانشگاهي به جاي روي آوردن به پژوهش و تحقيقات، به ترجمة متون غربي همت گماشته و با بزرگ انگاشتن فكر و انديشة غربيان، رفته رفته روح غرب باوري در آنان رسوخ پيدا كرده است. باور غرب در فرهنگ هاي جهان، يكي از رويكردهايي است كه غربيان در پي نهادينه كردن آن هستند و متأسفانه توانسته اند آن را در ملل مغلوبة جهان ايجاد بكنند.اين شيوة اثرگذاري، ابتدا از مراكز فرهنگي عمده و بزرگي مانند دانشگاهها آغاز شده و همچون يك بيماري، به سراسر جامعه منتقل شده است.
غرب باوري در درون خود، ره آوردهايي منفي دارد، همچون: خودباختگي، راحت طلبي، خودمحوري افراطي، لذت گرايي، دوري از تكليف و تعبد، اعتقاد به آزادي مطلق و... البته شايان ذكر است كه ما با غرب به عنوان يك جريان مطرح، بطور صددرصد مخالفتي نداريم، بلكه نسبت به برخي از آموزه هاي منفي آن مخالفيم.
بنابراين از آنچه گفته شد مي توان نتيجه گرفت كه: 1. اسلام، مسلمانان را به كسب علم و دانش، به شدت ترغيب مي كند. اگر چه آن علم در دست بيگانگان باشد. بنابراين آموختن علم از ديگران و يا صرف تدريس كتابهاي بيگانگان در دانشگاهها، عيب نيست بلكه تحت تأثير افكار و عقايد انحرافي آنها قرار گرفتن خطرناك است. 2. بايد تلاش كرد تا جامعه دانشگاهي را از وابستگي علمي و وارد كنندة صرف بودن خارج ساخت و در مسير صدور علم گام برداشت. 3. برخي از كتابهاي درسي دانشگاهها با معيارها و اهداف نظام اسلامي همخواني ندارند. از اين رو بايد چاره اي انديشيد و چاره اي جز اين نيست كه به تدوين كتب با متد و معيارهاي ديني همت گماشت. 4. غلبة روح ترجمه گرايي و نقادي نكردن انديشة ديگران موجب رسوخ غرب باوري و غرب گرايي مي شود كه اساس و شالودة دانشگاه را مورد هدف قرار مي دهد. اميدواريم مسئولين ذيربط بيش از پيش به حساسيت امر دانشگاه واقف شوند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
فصلنامة دانشگاه اسلامي، شماره 4.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1403، ج1، ص177.
[2] . طبرسي، ابوعلي، مشكاة الانوار في غرر الاخبار، مكتبة الحيدرية، النجف، چاپ دوم، 1385ه‍ ، ص 236.
[3] . مجلسي، محمد باقر، پيشين، ج 66، ص 382.
[4] . فصلنامه دانشگاه اسلامي، سال هفتم، شمارة 19 و 18، تابستان و پاييز 82، ص 31، به نقل از: پيام رهبري به كنگرة دايرة المعارف اسلامي، كيهان، شماره 14983، 14/11/72.
[5] . موسوي خميني، سيد روح الله، صحيفة نور، ج 21، ص 41.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.