پرسش :
آيا تروريسم مورد تأييد اسلام است؟
پاسخ :
ترور و تروريزم از اصطلاحات قرن اخير است كه عدهاي براي رسيدن به مقاصد شوم خود آن را انتخاب ميكنند، و عدهاي نيز از روي ناچاري و در مقابله با ستمگران و اشغالگران ناگزير از آن هستند. مسأله تروريسم بيشتر از آن جهت براي ما اهميت پيدا كرده كه واقعة 11 سپتامبر در آمريكا اتفاق افتاد و انگشت اتهام به سوي مسلمانان نشانه گرفته و دين اسلام دين خشونت و ترور نام گرفت. بگذريم از اين كه حادثه يازده سپتامبر آمريكا به نظر خيلي از صاحبنظران يك حادثه خود ساخته و يك خودزني از طرف سياستمداران و حاكمان صهيونيستي و افراطي آمريكا ميباشد كه درصدد عملي كردن ايدة جنگ تمدنهاي هانتينگتون ميباشند و اين حادثه يك نقطه عطف و مستمسك خوب و يك موقعيت بسيار باارزش براي طرفداران اين نظريه فراهم كرد تا به بهانه مبارزه با تروريسم كشورهاي اسلامي را اشغال كرده و منابع آنها را به غارت ببرند.
در فرهنگ فارسي در لغت نامه دهخدا در معني ترور آمده است: «ترور مأخوذ از فرانسه و به معناي قتل سياسي با اسلحه و تروريست طرفدار خشونت عمل و ايجاد رعب و ترس است».[1]
امّا از لحاظ اصطلاحي اختلافات زيادي در تعريف واژة تروريست هست كه ما فقط به چندتاي آنها از نظر انديشمندان اسلامي اشاره ميكنيم:
استاد عميدزنجاني ميگويند: هر نوع عملي كه به منظور اهداف غيرانساني و در جهت افساد و متضمن به خطر افكندن امنيت و ايجاد زمينة تعرض و محدوديت در مورد حقوق مشروع بشري و موجب سلب آرامش شود... مهمترين عنصر در تعريف تهديد و ارعاب (تروريسم) همانا سلب امنيّت است كه آن را تا حد بزرگترين جنايات براي بشر خطرناك ميسازد.[2]
فهوي هويدي از روزنامه نگاران عرب معتقد است: اصولا واژه ارهاب در فرهنگ اسلامي ما جايي ندارد و اخيرا راه يافته است و به تروريسم ترجمه شده است. آنچه در قرآن و احاديث نبوي است واژه ترهيب است كه از آيه 60 سوره انفال گرفته شده است: « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ» و منظور از ترهيب داشتن قدرت لازم براي ترساندن دشمنان خدا و دشمنان مسلمانان است و به معناي بازداشتن ديگران از تجاوز است و ارهاب در اين صورت بار ارزشي و مثبت دارد ولي اخيراً كه به ترور ترجمه شده است يك معناي منفي گرفته است و به چيزي در رديف تعصب و تندروي و دگماتيسم مبدل گرديده است. بنابراين شايد بهترين ترجمه براي تروريسم «اعمال خشونت سياسي» باشد.[3]
به نظر ميرسد اگر تروريسم را به صورت زير تعريف كنيم تا حدودي به واقعيت نزديكتر خواهيم شد:
تروريسم عبارت است از توسل به زور و اقدامات خشونت آميز با انگيزه و اهداف سياسي يا غيرسياسي كه به طور پراكنده و مخفيانه انجام ميپذيرد، به گونهاي كه عنوان دفاع مشروع بر آن قابل صدق نباشد. چون دو اصل مشترك مورد قبول وجدان بشري و حقوق بين الملل و حقوق داخلي و فقه وجود دارد:
1. دفاع مشروع مجاز و از حقوق طبيعي انسان است.
2. ترور اقدامي غيرانساني و از نگاه وجدان بشري و منابع حقوقي محكوم است.
آنچه كه تروريسم را با مشكل مواجه ساخته تمايز بين دفاع مشروع و مبارزات نهضتهاي آزاديبخش و مبارزات تعيين و تشخيص مصاديق آنها و فرق گذاشتن بين تروريسم و اين مبارزه است.
البته بحث اين مقال اين مسائل نيست و استطراداً اشاره شد.
در فقه اسلامي دفاع مشروع به رسميت شناخته شده است: محقق حلّي ميگويد: انسان حق دارد از جان، حريم و مالش تا آن جا كه توان دارد دفاع كند و در اين راه به آسانترين روشها تكيه كند.[4]
گرچه فقهايي نظير شهيد ثاني ترتيب را جهت دفع تجاوز لازم دانستهاند.[5]
در فقه اسلامي بين انواع تروريسم، تفكيك ميتوان قائل شد و ترورهاي سياسي، غيرسياسي و فردي و جمعي فرق گذاشت و هركدام را تحت يك عنوان خاص در آورد و حكم شرعي هر كدام را معلوم و معين كرد:
1. اقدامات تروريستي با اهداف غيرسياسي: اينها مصداق محارب و مفسد فيالارضند و حكم اينها در فقه معلوم است. اين عناوين در باب حدود بحث ميشود و مأخوذ از آيات 33 و 34 مائده است و امام خميني در تحرير الوسيله چنين تعريف ميكنند: محارب هر آن كسي است كه شمشيرش را برهنه كند يا آن را تجهيز نمايد تا مردم را بترساند و ميخواهد در زمين افساد نمايد، در خشكي باشد يا در دريا، شهر باشد يا غير آن، شب باشد يا روز.[6]
امّا در حقوق ايران هيچ اشارهاي به تروريسم نشده است، فقط در قانون مجازات اسلامي از موارد 183 ـ 188 مصوب 1370 به محاربه و افساد في الارض پرداخته شده است.
2. اقدامات تروريستي با اهداف سياسي عليه مردم: از طرف هر فرد يا گروه يا سازمان كه با اهداف سياسي به طور مستقيم، جان، مال و آبروي مردم و افراد بيگناه را مورد حمله قرار دهند، از نظر اسلام محكوم است، حتي در دفاع مشروع كشتن افراد بيگناه، تعقيب فراريان، كشتن اسيران، زنان و كودكان، تخريب جنگلها، درختان، تعرض به ناموس مردم و پردهدري وغيره، ممنوع و محكوم است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: پيامبر اسلام هر گاه ميخواست سپاهياني را به جنگ اعزام كند، به آنها ميفرمود: نيرنگ نكنيد، حقه نكنيد، مثله نكنيد، سالخوردگان و كودكان و زنان را نكشيد، درختي را نبريد مگر مجبور شويد، و نيز استفاده از سمّ (سلاح شيميايي) در سرزمين مشركان را نهي ميكرد.[7]
كنوانسيون سازمان كنفرانس اسلامي در مقابله با تروريسم بين المللي اعلام داشته است: تروريسم هر گونه عمل خشونتآميز يا تهديد كنندهاي است كه صرفنظر از مقاصد يا انگيزه مرتكبين آن به منظور اجراي يك طرح جنايتكارانه فردي يا گروهي و با هدف ايجاد رعب بين مردم يا تهديد آنان به وارد آمدن صدمه به آنان و به خطر زندگي، حيثيت، آزادي، امنيت يا حقوق آنان يا تهديد به صدمه زدن به محيط زيست يا هرگونه تهديدات به اموال عمومي و خصوصي به منظور به مخاطره انداختن يا اشغال يا تصرف آنها و به خطر انداختن يكي از منابع ملّي يا تأسيسات بين المللي يا تهديد كردن ثبات تماميّت ارضي وحدت سياسي يا حاكميّت كشورهاي مستقل انجام گيرد.[8]
مقصود از تروريسم بين المللي وجود عنصر بين الملل و يك عنصر قضايي بينالمللي در آن است كه محدود به سرزمين يك دولت نميشود كه عناصر مشترك در تروريسم بينالمللي عبارتند از:
1. رفتار خشونت بار توأم با ارعاب؛ 2. دارا بودن اهداف و انگيزه سياسي؛ 3. دارا بودن يك عنصر بينالمللي؛[9] بنابراين اگر هدف شخصي باشد يك جرم عادي و عمومي تلقي ميشود.
از تعريف تروريسم در كنوانسيون كشورهاي اسلامي به دست ميآيد كه مصاديق تروريسم عبارتند از: سوء قصد، تهديد جان افراد بيگناه و تهديدهاي ديگر، ايجاد رعب و ترس، آدمربائي، گروگان گيري، رفتار خشونتبار توأم با ارعاب و ايجاد ترس، اقدام مسلحانهاي كه امكان آسيب رساندن به غيرنظاميان يا افراد بيگناه داشته باشد، تعدي به جان و مال و حيثيت مأموريت ديپلماتيكي، ايجاد ناامني و اخلال در نظم و امنيت و آسايش عمومي، و مساعدت مالي و ساير امكانات به تروريستها، تخريب يا تهديد به تخريب اموال شخصي و عمومي و محيط زيست.[10]
دين مقدس اسلام اجازه نميدهد يك فرد مسلمان يا يك تبعة كشورهاي اسلامي گرچه مسلمان نباشد، دست به اين اقدامات تروريستي بزند، چه بر ضد يك فرد يا يك جامعة غيرمسلمان در داخل قلمرو حاكميّت اسلامي يا خارج از آن و با اهداف سياسي، نظامي و غيره باشد.
از مجموع اين مطالب به دست ميآيد: كه تروريسم با دفاع مشروع فرق دارد كه دفاع مشروع مجاز، و تروريست چه فردي، چه جمعي، چه داخل قلمرو اسلامي، چه در صحنة بين المللي محكوم است. امّا بايد بين تروريسم و مبارزات آزاديبخش و نهضتهاي آزاديبخش فرق گذاشت.
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ :
انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهي چشمها دروغ مينماياند، اما آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نميكند.
(نهجالبلاغه ـ حكمت 281)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . علي اكبر دهخدا، لغت نامه، تهران، چاپخانه ارشاد، 1361.
[2] . عباسعلي عميد زنجاني، فقه سياسي، ج 3، تهران، اميركبير، 1377، ص 426.
[3] . فهوي هويدي، تروريزم و انواع آن و تلاش جهت گسترش معني و مفهوم اصطلاح تروريسم، نشرية فرهنگ المجله شمارههاي 798 و 841، فروردين 1365، به نقل از مجله راهبرد، شماره 21، ص 137.
[4] . شرايع الاسلام. محقق حلي، دار الهدي، ج 1 ـ 4، ص 966.
[5] . شرح لمعه، شهيد ثاني، بيروت، دار العالم الاسلامي، ج 9، ص 348.
[6] . ترجمه تحرير الوسيله، ج 4، قم، دفتر تبليغات اسلامي، ص 239.
[7] . ثقة الاسلام كليني، فروع كافي، بيروت،دار صعب، ج 5، ص 27.
[8] . هاشمي، كامران، حقوق اسلامي در تقابل تروريسم بينالمللي، راهبرد شماره 21، مركز تحقيقات استراتژيك، ص 138.
[9] . همان، ص 139.
[10] . همان، ص 140.
ترور و تروريزم از اصطلاحات قرن اخير است كه عدهاي براي رسيدن به مقاصد شوم خود آن را انتخاب ميكنند، و عدهاي نيز از روي ناچاري و در مقابله با ستمگران و اشغالگران ناگزير از آن هستند. مسأله تروريسم بيشتر از آن جهت براي ما اهميت پيدا كرده كه واقعة 11 سپتامبر در آمريكا اتفاق افتاد و انگشت اتهام به سوي مسلمانان نشانه گرفته و دين اسلام دين خشونت و ترور نام گرفت. بگذريم از اين كه حادثه يازده سپتامبر آمريكا به نظر خيلي از صاحبنظران يك حادثه خود ساخته و يك خودزني از طرف سياستمداران و حاكمان صهيونيستي و افراطي آمريكا ميباشد كه درصدد عملي كردن ايدة جنگ تمدنهاي هانتينگتون ميباشند و اين حادثه يك نقطه عطف و مستمسك خوب و يك موقعيت بسيار باارزش براي طرفداران اين نظريه فراهم كرد تا به بهانه مبارزه با تروريسم كشورهاي اسلامي را اشغال كرده و منابع آنها را به غارت ببرند.
در فرهنگ فارسي در لغت نامه دهخدا در معني ترور آمده است: «ترور مأخوذ از فرانسه و به معناي قتل سياسي با اسلحه و تروريست طرفدار خشونت عمل و ايجاد رعب و ترس است».[1]
امّا از لحاظ اصطلاحي اختلافات زيادي در تعريف واژة تروريست هست كه ما فقط به چندتاي آنها از نظر انديشمندان اسلامي اشاره ميكنيم:
استاد عميدزنجاني ميگويند: هر نوع عملي كه به منظور اهداف غيرانساني و در جهت افساد و متضمن به خطر افكندن امنيت و ايجاد زمينة تعرض و محدوديت در مورد حقوق مشروع بشري و موجب سلب آرامش شود... مهمترين عنصر در تعريف تهديد و ارعاب (تروريسم) همانا سلب امنيّت است كه آن را تا حد بزرگترين جنايات براي بشر خطرناك ميسازد.[2]
فهوي هويدي از روزنامه نگاران عرب معتقد است: اصولا واژه ارهاب در فرهنگ اسلامي ما جايي ندارد و اخيرا راه يافته است و به تروريسم ترجمه شده است. آنچه در قرآن و احاديث نبوي است واژه ترهيب است كه از آيه 60 سوره انفال گرفته شده است: « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ» و منظور از ترهيب داشتن قدرت لازم براي ترساندن دشمنان خدا و دشمنان مسلمانان است و به معناي بازداشتن ديگران از تجاوز است و ارهاب در اين صورت بار ارزشي و مثبت دارد ولي اخيراً كه به ترور ترجمه شده است يك معناي منفي گرفته است و به چيزي در رديف تعصب و تندروي و دگماتيسم مبدل گرديده است. بنابراين شايد بهترين ترجمه براي تروريسم «اعمال خشونت سياسي» باشد.[3]
به نظر ميرسد اگر تروريسم را به صورت زير تعريف كنيم تا حدودي به واقعيت نزديكتر خواهيم شد:
تروريسم عبارت است از توسل به زور و اقدامات خشونت آميز با انگيزه و اهداف سياسي يا غيرسياسي كه به طور پراكنده و مخفيانه انجام ميپذيرد، به گونهاي كه عنوان دفاع مشروع بر آن قابل صدق نباشد. چون دو اصل مشترك مورد قبول وجدان بشري و حقوق بين الملل و حقوق داخلي و فقه وجود دارد:
1. دفاع مشروع مجاز و از حقوق طبيعي انسان است.
2. ترور اقدامي غيرانساني و از نگاه وجدان بشري و منابع حقوقي محكوم است.
آنچه كه تروريسم را با مشكل مواجه ساخته تمايز بين دفاع مشروع و مبارزات نهضتهاي آزاديبخش و مبارزات تعيين و تشخيص مصاديق آنها و فرق گذاشتن بين تروريسم و اين مبارزه است.
البته بحث اين مقال اين مسائل نيست و استطراداً اشاره شد.
در فقه اسلامي دفاع مشروع به رسميت شناخته شده است: محقق حلّي ميگويد: انسان حق دارد از جان، حريم و مالش تا آن جا كه توان دارد دفاع كند و در اين راه به آسانترين روشها تكيه كند.[4]
گرچه فقهايي نظير شهيد ثاني ترتيب را جهت دفع تجاوز لازم دانستهاند.[5]
در فقه اسلامي بين انواع تروريسم، تفكيك ميتوان قائل شد و ترورهاي سياسي، غيرسياسي و فردي و جمعي فرق گذاشت و هركدام را تحت يك عنوان خاص در آورد و حكم شرعي هر كدام را معلوم و معين كرد:
1. اقدامات تروريستي با اهداف غيرسياسي: اينها مصداق محارب و مفسد فيالارضند و حكم اينها در فقه معلوم است. اين عناوين در باب حدود بحث ميشود و مأخوذ از آيات 33 و 34 مائده است و امام خميني در تحرير الوسيله چنين تعريف ميكنند: محارب هر آن كسي است كه شمشيرش را برهنه كند يا آن را تجهيز نمايد تا مردم را بترساند و ميخواهد در زمين افساد نمايد، در خشكي باشد يا در دريا، شهر باشد يا غير آن، شب باشد يا روز.[6]
امّا در حقوق ايران هيچ اشارهاي به تروريسم نشده است، فقط در قانون مجازات اسلامي از موارد 183 ـ 188 مصوب 1370 به محاربه و افساد في الارض پرداخته شده است.
2. اقدامات تروريستي با اهداف سياسي عليه مردم: از طرف هر فرد يا گروه يا سازمان كه با اهداف سياسي به طور مستقيم، جان، مال و آبروي مردم و افراد بيگناه را مورد حمله قرار دهند، از نظر اسلام محكوم است، حتي در دفاع مشروع كشتن افراد بيگناه، تعقيب فراريان، كشتن اسيران، زنان و كودكان، تخريب جنگلها، درختان، تعرض به ناموس مردم و پردهدري وغيره، ممنوع و محكوم است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايند: پيامبر اسلام هر گاه ميخواست سپاهياني را به جنگ اعزام كند، به آنها ميفرمود: نيرنگ نكنيد، حقه نكنيد، مثله نكنيد، سالخوردگان و كودكان و زنان را نكشيد، درختي را نبريد مگر مجبور شويد، و نيز استفاده از سمّ (سلاح شيميايي) در سرزمين مشركان را نهي ميكرد.[7]
كنوانسيون سازمان كنفرانس اسلامي در مقابله با تروريسم بين المللي اعلام داشته است: تروريسم هر گونه عمل خشونتآميز يا تهديد كنندهاي است كه صرفنظر از مقاصد يا انگيزه مرتكبين آن به منظور اجراي يك طرح جنايتكارانه فردي يا گروهي و با هدف ايجاد رعب بين مردم يا تهديد آنان به وارد آمدن صدمه به آنان و به خطر زندگي، حيثيت، آزادي، امنيت يا حقوق آنان يا تهديد به صدمه زدن به محيط زيست يا هرگونه تهديدات به اموال عمومي و خصوصي به منظور به مخاطره انداختن يا اشغال يا تصرف آنها و به خطر انداختن يكي از منابع ملّي يا تأسيسات بين المللي يا تهديد كردن ثبات تماميّت ارضي وحدت سياسي يا حاكميّت كشورهاي مستقل انجام گيرد.[8]
مقصود از تروريسم بين المللي وجود عنصر بين الملل و يك عنصر قضايي بينالمللي در آن است كه محدود به سرزمين يك دولت نميشود كه عناصر مشترك در تروريسم بينالمللي عبارتند از:
1. رفتار خشونت بار توأم با ارعاب؛ 2. دارا بودن اهداف و انگيزه سياسي؛ 3. دارا بودن يك عنصر بينالمللي؛[9] بنابراين اگر هدف شخصي باشد يك جرم عادي و عمومي تلقي ميشود.
از تعريف تروريسم در كنوانسيون كشورهاي اسلامي به دست ميآيد كه مصاديق تروريسم عبارتند از: سوء قصد، تهديد جان افراد بيگناه و تهديدهاي ديگر، ايجاد رعب و ترس، آدمربائي، گروگان گيري، رفتار خشونتبار توأم با ارعاب و ايجاد ترس، اقدام مسلحانهاي كه امكان آسيب رساندن به غيرنظاميان يا افراد بيگناه داشته باشد، تعدي به جان و مال و حيثيت مأموريت ديپلماتيكي، ايجاد ناامني و اخلال در نظم و امنيت و آسايش عمومي، و مساعدت مالي و ساير امكانات به تروريستها، تخريب يا تهديد به تخريب اموال شخصي و عمومي و محيط زيست.[10]
دين مقدس اسلام اجازه نميدهد يك فرد مسلمان يا يك تبعة كشورهاي اسلامي گرچه مسلمان نباشد، دست به اين اقدامات تروريستي بزند، چه بر ضد يك فرد يا يك جامعة غيرمسلمان در داخل قلمرو حاكميّت اسلامي يا خارج از آن و با اهداف سياسي، نظامي و غيره باشد.
از مجموع اين مطالب به دست ميآيد: كه تروريسم با دفاع مشروع فرق دارد كه دفاع مشروع مجاز، و تروريست چه فردي، چه جمعي، چه داخل قلمرو اسلامي، چه در صحنة بين المللي محكوم است. امّا بايد بين تروريسم و مبارزات آزاديبخش و نهضتهاي آزاديبخش فرق گذاشت.
اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ :
انديشيدن همانند ديدن نيست، زيرا گاهي چشمها دروغ مينماياند، اما آن كس كه از عقل نصيحت خواهد به او خيانت نميكند.
(نهجالبلاغه ـ حكمت 281)
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . علي اكبر دهخدا، لغت نامه، تهران، چاپخانه ارشاد، 1361.
[2] . عباسعلي عميد زنجاني، فقه سياسي، ج 3، تهران، اميركبير، 1377، ص 426.
[3] . فهوي هويدي، تروريزم و انواع آن و تلاش جهت گسترش معني و مفهوم اصطلاح تروريسم، نشرية فرهنگ المجله شمارههاي 798 و 841، فروردين 1365، به نقل از مجله راهبرد، شماره 21، ص 137.
[4] . شرايع الاسلام. محقق حلي، دار الهدي، ج 1 ـ 4، ص 966.
[5] . شرح لمعه، شهيد ثاني، بيروت، دار العالم الاسلامي، ج 9، ص 348.
[6] . ترجمه تحرير الوسيله، ج 4، قم، دفتر تبليغات اسلامي، ص 239.
[7] . ثقة الاسلام كليني، فروع كافي، بيروت،دار صعب، ج 5، ص 27.
[8] . هاشمي، كامران، حقوق اسلامي در تقابل تروريسم بينالمللي، راهبرد شماره 21، مركز تحقيقات استراتژيك، ص 138.
[9] . همان، ص 139.
[10] . همان، ص 140.