چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

سعادت حقيقي چيست و نظر اسلام در اين زمينه چيست؟ آيا با توجه به «السعيد سعيدٌ في بطن امه و الشقي شقيٌ في بطن امّه»[1] بايد قايل به جبر اخلاقي شد؟


پاسخ :
سعادت يا نيك بختي از واژه‎هايي است كه هم در عرف عمومي مردم و هم در ميان فلاسفه و متفكران از دير زمان تاكنون كاربرد بسياري داشته است و همچنين اين مفهوم در لسان اديان نيز به كار رفته و مورد توجه بوده است و از آنجا كه سعادت‎طلبي امري فطري است، هر كسي در صدد به دست آوردن سعادت بوده و مصداق خاصي از آن را در نظر داشته است بنابراين عموم انسان‎ها و تمام نظام‎هاي مختلف فكري، فلسفي و حتي ديني نيز رسيدن به سعادت را به عنوان هدف نهايي خود مورد توجه قرار داده‎اند و معمولاً سعادت را مطلوب نهايي خود معرّفي مي‎نمايند و در اين باره از توافقي عام برخوردار مي‎باشند امّا علي رغم توافقي كه در ناميدن مطلوب نهايي به سعادت وجود دارد بر سر تعريف آن آراء مختلفي وجود دارد و در حقيقت اختلاف اساسي در اين باره در تعريف و تعيين مصداق حقيقي سعادت و چگونگي دست يابي به آن مي‎باشد و ديدگاههاي مختلفي نيز در اين باره مطرح شده است؛ و در اين ميان برخي بدست آوردن بيشترين لذات دنيوي، يا سود و يا سود و يا دست يافتن به معرفت عقلاني را بعنوان سعادت حقيقي معرفي نموده‎اند؛ از جمله آنها مكتب لذت گرايي است كه بر مبناي سعادت طرح ريزي گرديده و براساس مفهوم لذت سعادت را تعريف مي‎نمايد؛ اپيكور در اين باره مي‎گويد: «ما لذّت را منشأ سعادت و هدف آن مي‎دانيم»[2]؛ همچنين سودگراها نيز سعادت را با توجه به مفهوم سود تعريف مي‎نمايند و لذا جان استوارت ميل نيز در تعريف از سعادت مدعي است كه سعادت همان سود نهايي است[3]؛ و البته مي‎توان از نامدارترين متفكران يونان يعني سقراط، افلاطون و ارسطو نام برد كه هر يك با ديدگاهي خاص درصدد تعريف سعادت بر آمده‎اند[4] و حتي شارحان مختلف آنها نيز برداشتهاي متفاوتي از ديدگاههاي آنان در اين باره ارائه نموده‎اند.[5]
يكي از اموري كه موجب پديد آمدن اين همه اختلاف آراء گرديده است، تفاوت در جهان بيني‎هايي است كه زير بنا و اساس نظام‎هاي اعتقادي و اخلاقي است، از اين رو دست يافتن به جهان بيني‎اي صحيح، در ارائه تعريف درستي از سعادت و چگونگي وصول به آن نقش بسزايي خواهد داشت، كه از جملة‌آنها اختلافي است كه يك ديدگاه مادي با ديدگاهي الهي بر سر تعريف و تعيين مصداق حقيقي سعادت دارد.
سعادت حقيقي از ديدگاه اسلام
مكتب اسلام نيز كه از يك جهان بيني توحيدي برخوردار است تعريف خاصي از سعادت داشته و مصداق خاصي از آن را به عنوان سعادت حقيقي عنوان نموده است و براي رسيدن به آن توصيه‎ها و دستوراتي را نيز ارائه نموده است؛ از ديدگاه اسلامي سعادت حقيقي و مطلوب نهايي انسان رسيدن به قرب الهي است[6] و تنها در اين صورت است كه انسان نيك بخت و سعادتمند مي‎گردد و از بالاترين لذت‎ها هم از نظر كمّي و هم از نظر كيفي نيز برخوردار مي‎گردد بنابراين از ديدگاه اسلامي انسان از يك طرف با خداوند در ارتباط است و از اين رو در رسيدن به سعادت بايد رضايت خداوند ودر نتيجه قرب الهي را مورد توجه خود قرار دهد و از طرف ديگر نيز بايد رابطة او با معاد مورد توجه قرار گيرد، تا مصداق حقيقي سعادت وي تأمين گردد و لذا آيات قرآن كريم در اكثر موارد مصداق فلاح و رستگاري را سعادت اخروي معرّفي مي‎كنند[7] و هر چند كه اسلام ترك كلّي دنيا را توصيه نمي‎كند امّا با توجه به اهميت غيرقابل قياس آخرت نسبت به دنيا سعادت حقيقي را همان سعادت اخروي مي‎داند كه در نتيجه قرب الهي پديد مي‎آيد و البته در متون اسلامي براي رسيدن به اين سعادت اخروي و قرب الهي شرايط و ويژگيهايي نيز مورد توجه قرار گرفته‎اند كه از جملة آنها داشتن ايمان الهي است بنابراين از نظر اسلام برخورداري از معرفت عقلاني محض براي وصول به سعادت واقعي كفايت نمي‎كند و علاوه بر آن بايد از فضايل الهي از جمله ايمان به خداوند، معاد و نبوت نيز برخوردار گردند؛ همچنين بايد از يكسري فضايل اخلاقي شايسته‎اي نيز بهره‎مند شد و لذا در قرآن كريم توصيه‎هايي نسبت به تفكر و تعقل ورزيدن، ايمان آوردن و بهره‎مند شدن از فضايل اخلاقي نيز به عمل آمده است كه مي‎توان به عنوان نمونه برخورداري از تقواي الهي و همچنين ياد و ذكرالهي را مثال زد كه در جهت فلاح و رستگاري و سعادت انساني مورد توصيه قرار گرفته‎اند.[8]
حال كه سعادت حقيقي انسان كه رسيدن به قرب الهي و همان سعادت اخروي است تنها از طريق يك سري فعاليت‌هاي عقلي، اخلاقي، و ديني شايسته است كه به دست مي‌آيد و از نظر اسلام انسان موجودي است مختار و اختيار انسان از محكمات معارف اسلام است و در سراسر متون ديني اسلام بر اختيار انساني تأكيد شده است، دست يافتن به اين سعادت نيز امري كاملاً اختياري است؛ و لذا از ديدگاه اسلامي كوشش و تلاش هر شخص در دست يابي او به سعادت حقيقي‌اش تأثير گذار است، و نتيجة كارهاي انسان به خود او برمي‌گردد و هرگونه جبر انسان مردود مي‌باشد.[9] از اين رو بايد رواياتي از قبيل روايت مذكور در سؤال به گونه‌اي فهم شوند كه آسيبي به اين اصول اساسي كه از محكمات معارف اسلامي است وارد نياورند، از جمله اين كه ممكن است روايت مذكور در صدد بيان علم الهي باشد به اين معنا كه خداوند از سعادت و شقاوت همة انسان‌ها اطلاع دارد هر چند كه آنها هنوز به دنيا نيامده باشند و او در ابتدا با علم غيب خود مي‌داند كه هر فردي در رفتارها و اعمال خود دست به چه نوع انتخاب و گزينشي مي‌زند كه اين اعمال‌ اختياري وي نيز منجر به چه نوع سرنوشتي خواهد شد، چنانچه اين مطلب را مي‌توان از كلام حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نيز كه مي‌فرمايند: «خداوند سبحان از آنچه در رحم مادران است، از پسر يا دختر، زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقي آگاه است... و اين علم غيبي است كه غير از خدا كسي نمي‌داند»[10] استظهار نمود.
منابع براي مطالعه بيشتر:
1. فلسفه اخلاق، سيد محمدرضا مدرسي، انتشارات سروش تهران، 1371.
2. فلسفه اخلاق، مجتبي مصباح، طرح ولايت، انتشارات مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني، 1380.
3. اخلاق در قرآن، محمد تقي مصباح، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1376، ج 1.
4. اخلاق اسلامي و مباني نظري آن، دكتر علي شيرواني، انتشارات دار الفكر، 1379.

--------------------------------------------------------------------------------
[1] . محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج 5، ص 157.
[2] . فردريك كاپستون، تاريخ فلسفه، ترجمه سيد جلال الدين مجتبوي، انتشارات علمي و فرهنگي و سروش، تهران، 1368، ج 1، ص 467.
[3] . لارنس سي بكر، مجموعه مقالات برگرفته از دائرة المعارف فلسفه اخلاق، ترجمه گروهي از مترجمان، انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1380، ص 32.
[4] . براي مطالعه بيشتر ر.ك به مجتبي مصباح، فلسفه اخلاق، انتشارت مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1380، ص 121 ـ 109.
[5] . مثلاً برخي معتقدند نظريه سعادت ارسطويي بايد به صورت يك نظريه غايت جامع (inclusive End) تفسير گردد به اين معنا كه سعادت مفهومي است كه بيش از يك مؤلفه دارد كه هر كدام به طور مستقل سازندة آن مي‎باشند و برخي نيز نظريه سعادت ارسطويي را براساس غايت غالب (dominont End) تفسير مي‎نمايند كه در اين صورت تنها يك چيز است كه سعادت را مي‎آفريند و بقيه مقدمه يا وسيله‎اي هستند كه ما را به آن مؤلفه بسيط مي‎رسانند؛ ر.ك به محسن جوادي مجلّة قبسات، سال ششم، شماره 1، بهار 80، ص 91.
[6] . ر.ك به محمود رجبي، انسان شناسي، انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1380، صص 209 ـ 201.
[7] . سوره هود/ آيه 105 و 108.
[8] . سوره آل عمران/ 130، و سوره انفال/45.
[9] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: محمود رجبي، همان، ص 149 ـ 177.
[10] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، مؤسسه انتشارات مشهور، 1380، ص 245.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.