پرسش :
ميگويند كه خداوند از روحش در انسان دميده پس چرا روح انسان را عذاب ميكنند؟
پاسخ :
جواب اين پرسش در چند محور رائه ميشود تا همه جنبهها و زواياي سؤال روشن شود.
1 . قبل از همه بايد گفت: اين كه خداوند از روحش در انسان دميده سخن خود خداوند است كه فرموده است (فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين)[1] يعني وقتي آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.
2 . نكته دوم اينكه: اگر در آية يادشده روح انسان به خداوند نسبت داده شده و فرمود: من از روح خودم در او دميدم. مراد اضافه و نسبت تشريفي است يعني خداوند براي تكريم روح انساني آن را به خود نسبت داد و فرمود: من از روح خود در او دميدم، پس نبايد تصور شود كه خداوند روحي داشته و آن را در انسان دميده است چون اين معنا موجب توهم حلول روح خدا در كالبد انسان ميشود كه باطل و غلط است. پس مراد اضافه و نسبت تشريفي است مثل آن كه كعبه به خدا نسبت داده شده و گفته ميشود: (بيت الله الحرام)[2] به طور يقين خداوند خانه ندارد و نيازمند مكان نيست تا كعبه خانه او باشد بلكه از جهت تكريم آن مكان مقدس به خدا نسبت داه شده و اضافه تشريفي است. مسئله روح انسان نيز از اين جهت يعني به دليل اضافه تشريفي نسبت به خدا داده شده است. (براي اطلاع بيشتر به منابع ذيل مراجعه شود)[3]
3 . روح از عالم امر الهي و موجودي اسرارآميز است لذا قران كريم خطاب به پيامبر فرمود: «يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربّي و ما اوتيتم من العلم الّا قليلاً»[4] يعني از تو درباره روح سؤال ميكنند بگو روح از امر پروردگار من است و در اين باره دانش شما اندك است، برابر اين آيه روح انسان يكي از مخلوقات خداوند است.[5] و نه روح خود خداوند لذا در آيه سير آفرينش انسان را چنين توضيح ميدهد:
ما انسان را از عصارهاي از گِل آفريديم، پس آن را نطفهاي در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار داديم، سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده شده) و مضغه را به صورت استخوانهايي درآورديم، از آن پس آن را آفرينش تازهاي ايجاد كرديم[6] اين آيه سير آفرينش انسان را كه منجر به خلقت روح او شد مطرح كرده[7] بنابراين روح انسان مخلوق خداست نه اين كه روح خدا باشد.
4 . با توجه به آنچه گفته شد معلوم گرديد كه روح انسان به چه معنا به خدا نسبت داده شده است پس درباره عذاب روح بايد گفت: اولاً: روح انسان گناهكار عذاب ميشود و نه روح خدا. ثانياً: انسان عذاب ميشود و انسان تنها روح او نيست بلكه مجموعة از روح و بدن انسان گفته ميشود كه اگر گناهكار و يا كافر باشد در قيامت عذاب ميشود.
ثالثاً: اگر انسان گناهكار عذاب ميشود در واقع نتيجه عملكرد خود را ميچشد نه اينكه خداوند او را عذاب كند بلكه عذاب نتيجه و عكسالعمل كارهاي اوست، مانند آن كه شاگرد كه در دوران سال به حرفهاي معلم خود گوش نداده و همواره درس و آموزش را به بازي بگيرد در پايان سال نتيجه كارش مردودي است نه اين كه معلم او را مردود كند لذا در اين باره گفتهاند: «كيفرها در حقيقت اثر طبيعي عمل است و خاصيت تكويني آن محسوب ميشود و يا نتيجه حضور خود عمل در برابر انسان است، چنان كه در قرآن كريم فرمود: «بدالهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤن»[8] اعمال بدشان در برابر آنان آشكار ميشود و آنچه را به باد مسخره ميگرفتند بر آنها وارد ميگردد. و در آيه ديگر فرمود: «و لاتجزون الّا ما كنتم تعملون»[9] جز اعمال خود شما، جزائي براي شما نيست.
(براي اطلاع بيشتر از اين بحث به منبع ذيل مراجعه شود:[10])
براي مطالعه بيشتر:
1 . امام خميني، معاد از ديدگاه امام خميني، (تبيان دفتر 30) نشر مؤسسه آثار امام خميني، چاپ اول، 1378 ش.
2 . سيد محمدحسين حسيني طهراني، معادشناسي، انتشارات حكمت، بي تا.
3 .علي اللهور ديخاني، مبدأ و معاد، نشر آستان قدس رضوي، مشهد، چاپ 2، سال 1376.
4 . سيد ابوالحسن قزويني، معاد، نشر طه، چاپ اول، 1380ش.
پس هر كه هموزن ذرهاي نيكي كند نتيجه آن را خواهيد ديد و هر كه هموزن ذرهاي بدي كند نتيجه آن را خواهد ديد.
سوره الزلزله: 7 ـ 8
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره حجر، آيه 29.
[2] . سوره بقره، آيه 125.
[3] . علامه طباطبائي، الميزان، ج 12، ص 155، نشر مؤسسه مطبوعاتي اسماعليان، قم، 1371 ش.
[4] . سوره اسراء، آيه 85.
[5] . مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 12، ص 12، نشر دارالكتب اسلاميه، تهران، 1379 ش.
[6] . سوره مومنون،آيه 12 تا 16.
[7] . مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 14، ص 208، نشر پيشين.
[8] . سوره جاثيه، آيه 33.
[9] . سوره يس، آيه 54.
[10] . مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 6، ص 500، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ص 1377 ش.
جواب اين پرسش در چند محور رائه ميشود تا همه جنبهها و زواياي سؤال روشن شود.
1 . قبل از همه بايد گفت: اين كه خداوند از روحش در انسان دميده سخن خود خداوند است كه فرموده است (فاذا سويته و نفخت فيه من روحي فقعوا له ساجدين)[1] يعني وقتي آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.
2 . نكته دوم اينكه: اگر در آية يادشده روح انسان به خداوند نسبت داده شده و فرمود: من از روح خودم در او دميدم. مراد اضافه و نسبت تشريفي است يعني خداوند براي تكريم روح انساني آن را به خود نسبت داد و فرمود: من از روح خود در او دميدم، پس نبايد تصور شود كه خداوند روحي داشته و آن را در انسان دميده است چون اين معنا موجب توهم حلول روح خدا در كالبد انسان ميشود كه باطل و غلط است. پس مراد اضافه و نسبت تشريفي است مثل آن كه كعبه به خدا نسبت داده شده و گفته ميشود: (بيت الله الحرام)[2] به طور يقين خداوند خانه ندارد و نيازمند مكان نيست تا كعبه خانه او باشد بلكه از جهت تكريم آن مكان مقدس به خدا نسبت داه شده و اضافه تشريفي است. مسئله روح انسان نيز از اين جهت يعني به دليل اضافه تشريفي نسبت به خدا داده شده است. (براي اطلاع بيشتر به منابع ذيل مراجعه شود)[3]
3 . روح از عالم امر الهي و موجودي اسرارآميز است لذا قران كريم خطاب به پيامبر فرمود: «يسئلونك عن الروح قل الروح من امر ربّي و ما اوتيتم من العلم الّا قليلاً»[4] يعني از تو درباره روح سؤال ميكنند بگو روح از امر پروردگار من است و در اين باره دانش شما اندك است، برابر اين آيه روح انسان يكي از مخلوقات خداوند است.[5] و نه روح خود خداوند لذا در آيه سير آفرينش انسان را چنين توضيح ميدهد:
ما انسان را از عصارهاي از گِل آفريديم، پس آن را نطفهاي در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار داديم، سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده شده) و مضغه را به صورت استخوانهايي درآورديم، از آن پس آن را آفرينش تازهاي ايجاد كرديم[6] اين آيه سير آفرينش انسان را كه منجر به خلقت روح او شد مطرح كرده[7] بنابراين روح انسان مخلوق خداست نه اين كه روح خدا باشد.
4 . با توجه به آنچه گفته شد معلوم گرديد كه روح انسان به چه معنا به خدا نسبت داده شده است پس درباره عذاب روح بايد گفت: اولاً: روح انسان گناهكار عذاب ميشود و نه روح خدا. ثانياً: انسان عذاب ميشود و انسان تنها روح او نيست بلكه مجموعة از روح و بدن انسان گفته ميشود كه اگر گناهكار و يا كافر باشد در قيامت عذاب ميشود.
ثالثاً: اگر انسان گناهكار عذاب ميشود در واقع نتيجه عملكرد خود را ميچشد نه اينكه خداوند او را عذاب كند بلكه عذاب نتيجه و عكسالعمل كارهاي اوست، مانند آن كه شاگرد كه در دوران سال به حرفهاي معلم خود گوش نداده و همواره درس و آموزش را به بازي بگيرد در پايان سال نتيجه كارش مردودي است نه اين كه معلم او را مردود كند لذا در اين باره گفتهاند: «كيفرها در حقيقت اثر طبيعي عمل است و خاصيت تكويني آن محسوب ميشود و يا نتيجه حضور خود عمل در برابر انسان است، چنان كه در قرآن كريم فرمود: «بدالهم سيئات ما عملوا و حاق بهم ما كانوا به يستهزؤن»[8] اعمال بدشان در برابر آنان آشكار ميشود و آنچه را به باد مسخره ميگرفتند بر آنها وارد ميگردد. و در آيه ديگر فرمود: «و لاتجزون الّا ما كنتم تعملون»[9] جز اعمال خود شما، جزائي براي شما نيست.
(براي اطلاع بيشتر از اين بحث به منبع ذيل مراجعه شود:[10])
براي مطالعه بيشتر:
1 . امام خميني، معاد از ديدگاه امام خميني، (تبيان دفتر 30) نشر مؤسسه آثار امام خميني، چاپ اول، 1378 ش.
2 . سيد محمدحسين حسيني طهراني، معادشناسي، انتشارات حكمت، بي تا.
3 .علي اللهور ديخاني، مبدأ و معاد، نشر آستان قدس رضوي، مشهد، چاپ 2، سال 1376.
4 . سيد ابوالحسن قزويني، معاد، نشر طه، چاپ اول، 1380ش.
پس هر كه هموزن ذرهاي نيكي كند نتيجه آن را خواهيد ديد و هر كه هموزن ذرهاي بدي كند نتيجه آن را خواهد ديد.
سوره الزلزله: 7 ـ 8
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره حجر، آيه 29.
[2] . سوره بقره، آيه 125.
[3] . علامه طباطبائي، الميزان، ج 12، ص 155، نشر مؤسسه مطبوعاتي اسماعليان، قم، 1371 ش.
[4] . سوره اسراء، آيه 85.
[5] . مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 12، ص 12، نشر دارالكتب اسلاميه، تهران، 1379 ش.
[6] . سوره مومنون،آيه 12 تا 16.
[7] . مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 14، ص 208، نشر پيشين.
[8] . سوره جاثيه، آيه 33.
[9] . سوره يس، آيه 54.
[10] . مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج 6، ص 500، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، ص 1377 ش.