پرسش :
مراحل توكّل را بيان فرماييد، و چگونه ميتوان اين مراحل را كسب نمود؟
پاسخ :
توكّل در لغت به معني آن است كه به ديگري تكيه كني و او را نايب خويش قرار دهي.[1] و منظور از توكّل بر خداوند سپردن كارها به خدا، و اعتماد بر لطف او است. اين بدين معنا است كه بشر براي موفقيت در زندگي مادي احتياج به دو اسباب دارد يك اسباب طبيعي و ديگر اسباب روحي، انسان براي رسيدن به هدف و مقصود خويش هم بايد اسباب علل طبيعي را با سعي و تلاش آماده كند و هم قلب خود را با سيمهاي نامرئي اتكا و توكل به درياي قدرت و عظمت الهي متصل كند، و براي رسيدن به مقصود به لطف و قدرت بيپايان خداوند را عامل اصلي بداند، و پيروزي را از او بداند و نه غير او. بعد از ذكر اين مقدمه به بيان مراحل توكّل ميپردازيم.
در توكل اولين مرحله آن است كه براي انسان به سبب نور حق و علم اليقين منكشف شود كه جز خداوند متعال فاعل و موثري ديگر در عالم هستي وجود ندارد. و اين به آن معني است كه انسان روح و جان و دل خويش را در گرو مؤثر واقعي يعني خداوند متعال بداند، و جهان را صحنه الطاف بيكران الهي ببيند، و به يقين بر او اعتماد كند، خويش را به او بسپارد، در كاستيها و مشكلات به دامان لطف او چنگ زند، پيروزي نهايي را پس از به كارگيري تلاشهاي خود از خداوند بخواهد.
در آيات قرآن و احاديث اسلامي نيز مكرر به اين امر اشاره شده از جمله: در هفت آيه از قرآن مجيد، «و علي الله فليتوكل المؤمنون»[2] آمده است يعني افراد با ايمان تنها بر خدا بايد تكيه كنند اين امر تعبير مكرر به خوبي رابطه ميان ايمان و توكّل را آشكار ميسازد.
دومين مرحله: آن است كه به غير خداوند هيچ توجه و نظري نداشته باشد، بلكه بيم و اميدش يكسره به او وثوق و اعتمادش تنها به او باشد براي تكميل بحث به ثامن الائمه علي بن موسي الرضا (ع) توجه كنيد، كسي را امام هشتم علي بن موسي الرضا (ع) پرسيد آيه « و من يتوكل علي الله فهو حسبه»[3] مفهومش چيست؟ آن حضرت فرمودند: توكل داراي درجاتي است.
1 - در تمام امور، آنچه را خداوند در مورد تو انجام ميدهد به او اعتماد كني و راضي باشي.
2 - بداني خداوند درباره تو از هيچ خير و نظارتي فروگذار نميكند، و جز خير و صلاح بندهاش را نميخواهد.
3 - بداني حاكميت در همه امور از آن خداوند است.
4 - كار خود را فقط به او واگذار كني و اعتماد به او داشته باشي.[4]
و به گفته بزرگان علم اخلاق اين همان ميوه شجره توحيد افعالي است. همان[5] شجره مباركهأي كه ريشه آن ثابت و شاخههايش بر فراز آسمانهاست و هر زمان ميوههاي تازهأي بر شاخسار آن ظاهر ميشود كه از مهمترين آنها ميوه توكّل است.
مرحله سوم: اقدام و عمل: اين مرحله را با يك سؤال مورد بررسي و كنكاش قرار ميدهيم. س: آيا توسل به علل و اسباب ظاهري با حقيقت توكّل منافات ندارد؟
مسلماً نه، زيرا همانطور كه قبلاً اشاره كرديم توكّل به معناي اين نيست كه انسان از وسايل و اسباب رسيدن به هدف، كه خداوند جهان طبيعت و ماده در اختيار او گذاشته است، صرفنظر كند بلكه منظور اين است كه انسان خود را در چهار ديواري عالم ماده و محدوده قدرت و توانايي خود منحصر نكند، بلكه خود را پس از اقدام به عوامل و اسباب پيروزي به لطف و عنايات خداوند بدوزد و از او كمك بخواهد. چنان كه در حديثي از رسول اكرم (ص) نقل شده است. «هنگامي كه يك مرد عرب پاي شتر خود را نبسته بود و آن را بدون محافظ رها ساخته بود و گفت: «توكلت علي الله» بر خدا توكّل كردم و اين كار را نشانة توكّل بر خدا ميدانست فرمودند: «اعقلها و توكّل» شتر را پايبند بزن و توكّل بر خدا كن و با توكّل زانوي اشتر را ببند».[6] اين حديث شريف بيانگر آن است كه انسان بعد از اعتماد و توكّل بر خداوند بايد دنبال كار و تلاش باشد تا به مقصود خود نايل آيد.
راههاي رسيدن به توكل علماي علم اخلاق براي رسيدن به توكل راههايي را ارائه كردهاند كه هر كدام عامل مؤثري براي كسب اين فضيلت بزرگ اخلاقي است 1 ـ تقويت توحيد افعالي و اين بدين معنا است كه در برابر خداوند هيچ گونه ارادهاي از خود نداشته باشد هر چه او بخواهد همان مطلوب او است، هر چه او نخواهد مورد بياعتنايي او است، و اعتقاد داشته باشد كه مسبب الاسباب او است، همه موجودات عالم ريزه خوار نعمت او هستند و از فضل وكرم او بهره ميگيرند، و بايد از راه مطالعه عالم آفرينش به اين مرحله از اعتقاد رسيد.
2 - پس از تأمل در اين امور، به حالات گذشته خود بنگرد و ببيند كه چگونه خداوند عالم او را به وسيله نور هستي از ظلمت نيستي خارج ساخته و لباس زيباي وجود كه ريشه همه موهبتها است به او پوشانده است و هرگاه تمام مراحل زندگي خويش و عنايات خداوند را مورد كنكاش قرار ميداد، درمييابد كه همه چيز از ناحيه خداوند است و تنها بايد بر او توكّل و اعتماد نمود.[7]
و همه اين گفتهها در مضمون اين آيه شريفه نهفته است. آنجا كه خداوند ميفرمايد: «هرگاه خداوند براي آزمايش يا كيفر گناه، زياني به تو رساند، هيچ كس جز او، آن را برطرف نميسازد و اگر اراده خيري براي تو كند، هيچ كس نميتواند مانع فضل او شود، به هر كس از بندگانش بخواهد و شايسته بداند هر خيري را ميرساند و او آمرزنده و مهربان است».
و واقعاً ايمان به اين واقعيتها، انسان را به حقيقت توكّل نزديك ميسازد و او را در زمره متوكلان حقيقي قرار ميدهد، چنانچه گروهي از انسانهاي نمونه تاريخ به آن رسيدهاند، انبياء الهي هميشه در برابر مشكلات طاقتفرسا خود را زير سپر توكل قرار ميدادند و ضمن انجام وظيفه پيروزي خويش را در سايه توكّل به خدا و عنايات او ميديدند. خداوند همه ما را جزء متوكلان حقيقي خويش قرار دهد
.منابع براي مطالعه بيشتر
1 - توكل و اثر آن در اجتماع، نوشته عبد الحسين دستغيب.
2 - تكامل در پرتو اخلاق، غلامرضا سلطاني.
3 - معراج السعاده، ملا احمد نراقي.
4 - شرح چهل حديث، امام خميني (ره).
5 - بررسي قرآني و روايي توكّل، تأليف علي منذر.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -دستغيب، عبد الحسين، توكل و اثر آن در اجتماع، يزد، انتشارات جواديه، ص 4.
[2] - سورة آل عمران، آيات 122 - 126، سورة توبه، آية 51، سورة يوسف، آية 67، سورة مجادله، آيه 10، سورة التغابن، آية 13.
[3] - سورة الطلاق، آية 3.
[4] - مجلسي، محمد تقي، بحار الانوار، تهران، كتابفروشي اسلاميه، ج 75، ص 336.
[5] - مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، اخلاق در قرآن، قم: مدرسه امير المؤمنين (ع) ، ج 2، ص 272.
[6] - فيض كاشاني، ملا حسن، محجه البيضاء، قم، جامعه مدرسين حوزة علمية قم، ج 70، ص 426.
[7] - اقتباس از كتاب اخلاق در قرآن نوشته ناصر مكارم و ديگران، ج 2، ص 274.
توكّل در لغت به معني آن است كه به ديگري تكيه كني و او را نايب خويش قرار دهي.[1] و منظور از توكّل بر خداوند سپردن كارها به خدا، و اعتماد بر لطف او است. اين بدين معنا است كه بشر براي موفقيت در زندگي مادي احتياج به دو اسباب دارد يك اسباب طبيعي و ديگر اسباب روحي، انسان براي رسيدن به هدف و مقصود خويش هم بايد اسباب علل طبيعي را با سعي و تلاش آماده كند و هم قلب خود را با سيمهاي نامرئي اتكا و توكل به درياي قدرت و عظمت الهي متصل كند، و براي رسيدن به مقصود به لطف و قدرت بيپايان خداوند را عامل اصلي بداند، و پيروزي را از او بداند و نه غير او. بعد از ذكر اين مقدمه به بيان مراحل توكّل ميپردازيم.
در توكل اولين مرحله آن است كه براي انسان به سبب نور حق و علم اليقين منكشف شود كه جز خداوند متعال فاعل و موثري ديگر در عالم هستي وجود ندارد. و اين به آن معني است كه انسان روح و جان و دل خويش را در گرو مؤثر واقعي يعني خداوند متعال بداند، و جهان را صحنه الطاف بيكران الهي ببيند، و به يقين بر او اعتماد كند، خويش را به او بسپارد، در كاستيها و مشكلات به دامان لطف او چنگ زند، پيروزي نهايي را پس از به كارگيري تلاشهاي خود از خداوند بخواهد.
در آيات قرآن و احاديث اسلامي نيز مكرر به اين امر اشاره شده از جمله: در هفت آيه از قرآن مجيد، «و علي الله فليتوكل المؤمنون»[2] آمده است يعني افراد با ايمان تنها بر خدا بايد تكيه كنند اين امر تعبير مكرر به خوبي رابطه ميان ايمان و توكّل را آشكار ميسازد.
دومين مرحله: آن است كه به غير خداوند هيچ توجه و نظري نداشته باشد، بلكه بيم و اميدش يكسره به او وثوق و اعتمادش تنها به او باشد براي تكميل بحث به ثامن الائمه علي بن موسي الرضا (ع) توجه كنيد، كسي را امام هشتم علي بن موسي الرضا (ع) پرسيد آيه « و من يتوكل علي الله فهو حسبه»[3] مفهومش چيست؟ آن حضرت فرمودند: توكل داراي درجاتي است.
1 - در تمام امور، آنچه را خداوند در مورد تو انجام ميدهد به او اعتماد كني و راضي باشي.
2 - بداني خداوند درباره تو از هيچ خير و نظارتي فروگذار نميكند، و جز خير و صلاح بندهاش را نميخواهد.
3 - بداني حاكميت در همه امور از آن خداوند است.
4 - كار خود را فقط به او واگذار كني و اعتماد به او داشته باشي.[4]
و به گفته بزرگان علم اخلاق اين همان ميوه شجره توحيد افعالي است. همان[5] شجره مباركهأي كه ريشه آن ثابت و شاخههايش بر فراز آسمانهاست و هر زمان ميوههاي تازهأي بر شاخسار آن ظاهر ميشود كه از مهمترين آنها ميوه توكّل است.
مرحله سوم: اقدام و عمل: اين مرحله را با يك سؤال مورد بررسي و كنكاش قرار ميدهيم. س: آيا توسل به علل و اسباب ظاهري با حقيقت توكّل منافات ندارد؟
مسلماً نه، زيرا همانطور كه قبلاً اشاره كرديم توكّل به معناي اين نيست كه انسان از وسايل و اسباب رسيدن به هدف، كه خداوند جهان طبيعت و ماده در اختيار او گذاشته است، صرفنظر كند بلكه منظور اين است كه انسان خود را در چهار ديواري عالم ماده و محدوده قدرت و توانايي خود منحصر نكند، بلكه خود را پس از اقدام به عوامل و اسباب پيروزي به لطف و عنايات خداوند بدوزد و از او كمك بخواهد. چنان كه در حديثي از رسول اكرم (ص) نقل شده است. «هنگامي كه يك مرد عرب پاي شتر خود را نبسته بود و آن را بدون محافظ رها ساخته بود و گفت: «توكلت علي الله» بر خدا توكّل كردم و اين كار را نشانة توكّل بر خدا ميدانست فرمودند: «اعقلها و توكّل» شتر را پايبند بزن و توكّل بر خدا كن و با توكّل زانوي اشتر را ببند».[6] اين حديث شريف بيانگر آن است كه انسان بعد از اعتماد و توكّل بر خداوند بايد دنبال كار و تلاش باشد تا به مقصود خود نايل آيد.
راههاي رسيدن به توكل علماي علم اخلاق براي رسيدن به توكل راههايي را ارائه كردهاند كه هر كدام عامل مؤثري براي كسب اين فضيلت بزرگ اخلاقي است 1 ـ تقويت توحيد افعالي و اين بدين معنا است كه در برابر خداوند هيچ گونه ارادهاي از خود نداشته باشد هر چه او بخواهد همان مطلوب او است، هر چه او نخواهد مورد بياعتنايي او است، و اعتقاد داشته باشد كه مسبب الاسباب او است، همه موجودات عالم ريزه خوار نعمت او هستند و از فضل وكرم او بهره ميگيرند، و بايد از راه مطالعه عالم آفرينش به اين مرحله از اعتقاد رسيد.
2 - پس از تأمل در اين امور، به حالات گذشته خود بنگرد و ببيند كه چگونه خداوند عالم او را به وسيله نور هستي از ظلمت نيستي خارج ساخته و لباس زيباي وجود كه ريشه همه موهبتها است به او پوشانده است و هرگاه تمام مراحل زندگي خويش و عنايات خداوند را مورد كنكاش قرار ميداد، درمييابد كه همه چيز از ناحيه خداوند است و تنها بايد بر او توكّل و اعتماد نمود.[7]
و همه اين گفتهها در مضمون اين آيه شريفه نهفته است. آنجا كه خداوند ميفرمايد: «هرگاه خداوند براي آزمايش يا كيفر گناه، زياني به تو رساند، هيچ كس جز او، آن را برطرف نميسازد و اگر اراده خيري براي تو كند، هيچ كس نميتواند مانع فضل او شود، به هر كس از بندگانش بخواهد و شايسته بداند هر خيري را ميرساند و او آمرزنده و مهربان است».
و واقعاً ايمان به اين واقعيتها، انسان را به حقيقت توكّل نزديك ميسازد و او را در زمره متوكلان حقيقي قرار ميدهد، چنانچه گروهي از انسانهاي نمونه تاريخ به آن رسيدهاند، انبياء الهي هميشه در برابر مشكلات طاقتفرسا خود را زير سپر توكل قرار ميدادند و ضمن انجام وظيفه پيروزي خويش را در سايه توكّل به خدا و عنايات او ميديدند. خداوند همه ما را جزء متوكلان حقيقي خويش قرار دهد
.منابع براي مطالعه بيشتر
1 - توكل و اثر آن در اجتماع، نوشته عبد الحسين دستغيب.
2 - تكامل در پرتو اخلاق، غلامرضا سلطاني.
3 - معراج السعاده، ملا احمد نراقي.
4 - شرح چهل حديث، امام خميني (ره).
5 - بررسي قرآني و روايي توكّل، تأليف علي منذر.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] -دستغيب، عبد الحسين، توكل و اثر آن در اجتماع، يزد، انتشارات جواديه، ص 4.
[2] - سورة آل عمران، آيات 122 - 126، سورة توبه، آية 51، سورة يوسف، آية 67، سورة مجادله، آيه 10، سورة التغابن، آية 13.
[3] - سورة الطلاق، آية 3.
[4] - مجلسي، محمد تقي، بحار الانوار، تهران، كتابفروشي اسلاميه، ج 75، ص 336.
[5] - مكارم شيرازي، ناصر و ديگران، اخلاق در قرآن، قم: مدرسه امير المؤمنين (ع) ، ج 2، ص 272.
[6] - فيض كاشاني، ملا حسن، محجه البيضاء، قم، جامعه مدرسين حوزة علمية قم، ج 70، ص 426.
[7] - اقتباس از كتاب اخلاق در قرآن نوشته ناصر مكارم و ديگران، ج 2، ص 274.