چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

توجيه روانشناختي گريه در عزاي شيعه چيست؟ چرا مثل مسيحي‌ها در روز شهادت مسيح (طبق عقيده آنها) جشن نمي‌گيريم؟ مگر شهادت بالاترين توفيق و آرزوي خواص از اولياي الهي نيست. پس گريه چرا؟ آيا اين باعث افسردگي نيست؟


پاسخ :
مقدمه: راستي چرا انسان گريه مي‌كند؟ و خصوصاً چرا در شهادت ائمه معصومين ـ عليهم السّلام ـ گريه مي‌كند؟ و منشأ اين اثر، كه عموماً به صورت قطره‌هاي اشك بر گونه‌ها فرو مي‌غلتد كجاست؟ روان‌شناسان، هنوز نتوانسته‌اند در اين باره، نظر دقيقي ابراز دارند، فقط گفته‌اند اشك ريختن سبب آرامش انسان و پاكسازي روحي مي‌شود.
قطرات سرشك، زيباتر از درّ، كه بر گونه‌هاي شيعيان و محبين ائمه ـ عليهم السّلام ـ جاري مي‌گردد، آثار دلبستگي و محبت به آن بزرگواران، شوق در فراق، سوز در مصائب آنان و همدردي با اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است. اين حقيقت، قابل انكار نيست كه اشك در مصائب اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ بالأخص حضرت سيد الشهداء، ارواح المؤمنين له الفداء، اساس بقاء تشيع است. و اشك و ندبه بر آن حضرات، مخصوصاً سيد الشهداء، به هيچ وجه قابل قياس با ديگر اشكها نيست. گريه بر آن حضرت فوايد و آثاري در دنيا و آخرت، در جسم و روح و زندگي دلباختگان آن حضرت دارد، كه كمتر به آن توجه مي‌شود.
معناي اشك و گريه: آب زلالي كه در وقت ترحم، سوزش دل، و يا شوق، از چشم فرو مي‌ريزد، اشك، سرشك، عبرة و دمع گفته مي‌شود. و اين عمل را گريه و يا «بُكاء» مي‌نامند.
گريستن و تندرستي با تحقيقاتي كه در بيوشيمي، عصب شناسي، چشم پزشكي و علوم اجتماعي، صورت گرفته مدارك مستدلي به دست آمده كه نشان مي‌دهد، گريستن در هر ميزان، يكي از كاركردهاي مهم بشر است. گريه علاوه بر اين كه از لحاظ فيزيولوژيكي باعث نرم شدن چشم و خروج مواد سمّي از چشم مي‌شود، روابط ميان انسانها را محكمتر مي‌كند. همان گونه كه سركوبِ ميل به گريستن باعث اخلال در آرامش ذهن و روابط دوستانه ميان افراد مي‌شود، گريستن زياد هم براي تندرستي زيان‌آور است.
يكي از مهم‌ترين شاخص‌هايي كه حالات دروني انسانها را به نمايش مي‌گذارد، اشك ديدگان است. مگر اين كه فرد به طور غيرمتعارفي براي فريب ديگران به گريستن متوسل شود. انسان عاقل، به جا و در حد اعتدال گريه مي‌كند.
گريه كردن ذاتاً در اثر حزن و اندوه و سوزش دل روي مي‌دهد. و ذاتاً از امور اختياري نيست و سوزش دل از اختيار شخص خارج است، بلكه از امور اضطراريه است. و ليكن مقدمات و اسباب آن اختياري است كه در اثر ديدن و يا تفكر در واقعه‌اي كه روي مي‌دهد حاصل مي‌شود. پس مي‌گوئيم هر امري كه مقدمه و اسباب آن اختياري باشد، در اغلب و اكثر اوقات اختياري است. و چون گريه كردن مقدمات و اسباب آن اختياري است، خود آن را نيز اختياري مي‌گويند هر چند از امور اضطراريه شمرده شود.
گريستن براي انساني كه پاك سرشت است و در راه احياي حقايق كوشيده و با هدفي خالص و انگيزه الهي قيام كرده و مرگ با عزت را بر حيات توأم با ذلت برتري داده است، ‌از بهترين و شايسته‌ترين سنتهاي دين به شمار مي‌رود. كسي كه كمالات معنوي را دوست دارد به امامي كه آراسته به اين حالات است، مهر مي‌ورزد. و اين ارتباط عاطفي خود مي‌‌تواند وسيله جذب معنويات باشد. گريه خود تجلي اين وابستگي عاطفي است. و در حالت گريه انسان خود را با آن كسي كه برايش سوگوار است، متحد مي‌بيند و خود را فراموش مي‌كند و در واقع چون جويباري به درياي پرخروش حماسه مي‌پيوندد.
امّا موضوع ديگري كه در اين جا مطرح مي‌شود اين است كه يگانه راه ابراز احساسات و عواطف، عزاداري و گريه نيست. عواطف انسان ممكن است با مراسم جشن و سرور هم تحريك شود. مي‌دانيم كه در ولادت‌هاي مبارك ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ وقتي مراسم جشن برگزار مي‌شود، مدح‌ها خوانده مي‌شود و مردم از طريق آنها شور و نشاطي مي‌يابند. سؤال اين است كه چرا براي تحريك احساسات از مراسم شاد استفاده نمي‌شود؟ چرا بايد گريه كرد؟ بياييم به جاي اين كارها جشن بگيريم، نُقل و نبات پخش كنيم، شيريني بدهيم، مدح و سرور بخوانيم، تا احساسات مردم تحريك شود.
جواب اين است كه احساسات و عواطف انواع مختلفي دارد، تحريك هر نوع احساسات و عواطف، بايد با حادثه مربوط متناسب باشد. حوادث شهادت ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ نقش بسيار بزرگي در تاريخ اسلام ايفا كرد. مخصوصاً حادثه شهادت ابي عبدالله ـ عليه السّلام ـ بود كه مسير تاريخ اسلام را عوض كرد. او بود كه درسي براي حركت، براي نهضت، براي مقاومت و براي استقامت تا روز قيامت به انسانها داد. براي آن كه آن خاطره تجديد شود، فقط مجلس جشن و شادي كافي نيست. بايد كاري متناسب با آن حادثه انجام داد. يعني بايد كاري كرد كه حزن مردم برانگيخته شود، اشك از ديده‌ها جاري شود، شور و شوق و عشق در دلها پديد آيد و در اين حوادث شهادت ائمه ـ عليهم السّلام ـ چيزي كه مي‌تواند چنين نقشي را بيافريند، همين مراسم عزاداري و گريستن و گرياندن ديگران است.
در حالي كه خنديدن و شادي كردن هيچ وقت نمي‌تواند اين نقش را ايفا كند. خنديدن هيچ وقت آدم را شهادت‌طلب نمي‌كند. هيچ وقت انسان را به شلمچه نمي‌كشاند. هيچ وقت نمي‌توانست سختي‌ها و مصيبت‌هاي هشت سال جنگ را بر اين مردم هموار كند. اين قبيل مسايل، عشق ديگري مي‌خواهد كه از سوز و اشك و شور پديد مي‌آيد. راه آن هم همين عزاداري‌ها است.
نكته پاياني اين كه، بُكاء و گريه ما در شهادت ائمه ـ عليهم السّلام ـ ، دو جنبه دارد:
يكي اين كه، ما از اين كه، ائمه ـ عليهم السّلام ـ را از دست داده‌ايم گريه مي‌كنيم، و اين كه دستمان از راهنمايان هدايت كوتاه شده گريه مي‌كنيم. يعني در واقع به خاطر خودمان گريه مي‌كنيم.
و جنبه ديگر اين كه، درست است كه شهادت يك درجه براي اولياي خاص الهي است، و ما گريه نمي‌كنيم بر اين كه چرا آنها به اين درجه عظيم رسيدند، گريه مي‌كنيم بر اين كه آنها مظلومانه شهيد شدند و به آرزوي خود رسيدند.
جواب اجمالي:
آب زلالي كه، در وقت ترحم، سوزش دل و يا شوق، از چشم فرو مي‌ريزد، اشك گفته مي‌شود و اين عمل را گريه مي‌گويند. گريه صرف نظر از جنبه اعتقادي (كه اثرات و ثمرات زيادي در دنيا و آخرت دارد)، از جنبه رواني هم اثرات زيادي دارد، از جمله تندرستي و آرامش روحي و رواني. قطرات اشكي كه از چشم خارج مي‌شود و يا زير پلك را لحظه‌اي پر مي‌كند، عوامل مختلفي دارد. از جمله گريه خوف، گريه شوق، گريه حسرت و غيره. و حتي بر اثر خنده زياد، عضلات ما، غده‌هاي اشكي را مي‌فشرد و از آنها اشك مي‌گيرند.
در ميان تمام حيوانات فقط انسان است كه احساسات خود را به وسيله ريختن اشك بيان مي‌كند. پس گريه نوعي عكس العمل است كه به رغم ميل خودمان تحقق مي‌پذيرد. براي حركت و رفتار آگاهانه انسان دو نوع عوامل لازم است. يكي عوامل شناختي، كه انسان مطلبي را بفهمد و ديگري عامل انگيزه‌ها، يا احساسات و عواطف. و براي تحريك عواطف و احساسات مردم، نمي‌توان از خنده و شادي استفاده كرد. چون عواطف و احساسات انواع مختلفي دارد. و تحريك هر نوع احساسات و عواطف، بايد با حادثه مربوط متناسب باشد. پس با اين بيانات روشن مي‌شود كه گريه كردن، نه تنها، ضرر ندارد، بلكه نشاط مي‌آورد و باعث افسردگي نمي‌شود.
منابع و مأخذ:
1. آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، استاد محمد تقي مصباح يزدي.
2. كتاب البكاء للحسين ـ عليه السّلام ـ ، علامه سيد حسن مير جهاني.
3. زبان اشكها، كاتلر جفري.
4. به من بگو چرا؟ ج سوم، آركدي لئو كرم.
5. ارزيابي سوگواري‌هاي نمايشي، غلامرضا گلي زواره.
منابع براي مطالعه بيشتر:
1. كتاب «سير تُناو سنتنا» (فارسي).
2. بخش هيجانها در روانشناسي عمومي.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.