پرسش :
حق الناس را تعريف كنبد و با توجه به محدوديتهاي امروزي، موارد و حدود آن را شرح دهيد؟
پاسخ :
درپاسخ پرسش شما به نكاتي چند ميپردازيم.
حق الناس در منابع و متون اسلامي، چه در قرآن و چه در روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ و كتب فقهي جايگاه خاصي دارد. اقامه قسط و عدل و برقراري عدالت اجتماعي و اداي حقوق الناس يكي از عمدهترين اهداف بعثت پيامبران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[1]؛ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب آسماني و ميزان شناسايي حق از باطل نازل كردم تا مردم قيام به عدالت كنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشري آشكار شود).
اين نشان كه احترام به حقوق ديگران و اداي آن يكي از اساسيترين اهداف اديان آسماني است. قرآن كريم در آيات بسياري مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادي و چه در باب حقوق اجتماعي و... دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اينجا تنها به دو نمونه از اين آيات اشاره مينماييم.
«يا أيّها الّذين آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ»؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد اموال يكديگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخوريد»؛[2] يعني، هرگونه تصرف در مال ديگري كه بدون حق و بدون مجوز منطقي و عقلاني بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن كريم، به هنگام نكوهش از قوم يهود و ذكر اعمال زشت آنان ميفرمايد: «...وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...»؛[3] آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف ميكردند. (ناگفته پيداست كه مراد از اكل و خوردن، در اين آيه كنايه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولي باشد يا پوشيدن و يا سكونت و يا غير آن و چنين تعبيري در زبان فارسي نيز رايج است).
بنابراين، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوي، رشوه، خريد و فروش اجناسي كه فايده منطقي و عقلاني در آنها نباشد، خريد و فروش وسايل فساد و گناه، در تحت اين قانون كلي قرار دارند.
در كتب روايي نيز توجه فراواني به حق الناس شده است. به طوري كه اگر تمام روايات مربوطه جمع بندي شود، چندين جلد كتاب خواهد شد. امّا در اينجا به چند نمونه از روايات اشاره ميشود.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «اَمّا الظّلم الّذي لا يُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمي كه بخشوده نميشود ظلمي است كه بعضي از بندگان خدا بر بعض ديگر ميكنند.»[4]
و در روايت ديگري آن حضرت حتي اداي حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و ميفرمايد: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَي حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مؤدّياً الي القيامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسي كه حقوق بندگانش را رعايت كند حقوق الهي را نيز رعايت خواهد كرد».[5]
حدود و موارد حق الناس
بايد گفت بر اساس آيات و روايات اسلامي، مردم ومؤمنان داراي سه نوع حق و احترام ميباشند.
1. احترام به مال مردم
در ديدگاه اسلامي، مال و دارايي مؤمن و گاهي اموال ديگران محترم است ومصونيت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نيست. بنابراين، اگر كسي از راه ربا، رشوه، فريبكاري، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالي را از كسي خورده باشد، بايد به تحصيل رضايت صاحب مال و يا باز پس دادن آن مال اقدام نمايد.
2. احترام جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصي دارد بنابراين هيچ كس نميتواند به جان مسلمان، لطمهاي از قبيل ضرب و جرح وارد آورد يا با دادن غذاي فاسد و مسموم و يا اعتياد به مواد مخدر و يا هر چيز ديگري، سلامتي كسي را به خطر اندازد. بنابراين احترام به جان و بدن و سلامتي افراد، تا آن حدّ مورد اهميت و مؤاخذه است كه حتي خداوند هم از آن صرف نظر نميكند! امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: خداوند ميفرمايد: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هيچ ظالمي نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدني باشد، يا با فشار دادن دستي از روي ستم، محقق شده باشد».[6]
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن ديگران، انسان نميتواند با ترساندن و اندوهگين ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان ديگران موجبات ناراحتي آنان را فراهم نمايد،درغير اين صورت بايد همه ضربهها و خسارتهاي وارده را جبران نمايد. و اگر چنين نكند، در دنيا و آخرت كيفر كردار نارواي خويش را خواهد ديد.
3. حفظ آبروي ديگران و احترام به آن
عرض و آبروي افراد هم، داراي حرمت و مصونيت فوق العادهاي است و از موارد حق الناس به شمار ميآيد. بنابراين انسان نميتواند به وسيله غيبت، تهمت، افشاگري و هرگونه رفتار ديگري، به آبرو و حيثيت ديگري ضربه و آسيبي وارد نمايد، زيرا در غير اين صورت مرتكب ظلم بزرگي در حق او شده كه بايد به جبران آن بپردازد. چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «مَن كسَرَ مؤمِناً فَعلَيْه جَبْرُهُ؛ هر كس حيثيت مؤمني را بشكند، بر او واجب است كه آن را جبران نمايد».[7]
نتيجه گيري:
حاصل آن كه حق الناس از نظر اسلام داراي گسترة وسيعي ميباشد. به عبارتي حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و ميتوان گفت كه بابي از ابواب فقه اسلامي نيست، مگر اينكه مسايل فراواني در زمينه حق الناس وجود دارد. پس بايد دانست كه جامعه بر عهدة هر يك از اعضاي خود حقوقي دارد كه همگي به احترام و اداي آن موظفند وعمل به آنچه آدمي، خود انتظار انجام آن را از ديگران دارد، پايينترين درجه آن است. چنان كه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره حق مؤمن بر مؤمن سؤال شد، آن حضرت فرمود: «... اَيْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِكَ و تَكْرهُ لهُ ما تَكرَهُ لِنَفْسِكَ...؛ كمترين ميزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براي خودت دوست ميداري براي او نيز دوست بداري و آنچه را براي خودت نميپسندي، براي او نپسندي.[8]»
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اكبري، محمود، نگاهي به حق الناس، چاپ اول، قم، كتاب آشنا، 1368.
2. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 3، چاپ بيستم، (بيجا)، دار الكتب الاسلاميه، 1371.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره حديد، آيه 25.
[2] . نساء، 29.
[3] . همان، 161.
[4] . نهج البلاغه، خطبه 175.
[5] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج 2، ص 480.
[6] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 29.
[7] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 22، ص 351.
[8] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 74، ص 224.
درپاسخ پرسش شما به نكاتي چند ميپردازيم.
حق الناس در منابع و متون اسلامي، چه در قرآن و چه در روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ و كتب فقهي جايگاه خاصي دارد. اقامه قسط و عدل و برقراري عدالت اجتماعي و اداي حقوق الناس يكي از عمدهترين اهداف بعثت پيامبران است.
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[1]؛ ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب آسماني و ميزان شناسايي حق از باطل نازل كردم تا مردم قيام به عدالت كنند (و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشري آشكار شود).
اين نشان كه احترام به حقوق ديگران و اداي آن يكي از اساسيترين اهداف اديان آسماني است. قرآن كريم در آيات بسياري مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادي و چه در باب حقوق اجتماعي و... دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اينجا تنها به دو نمونه از اين آيات اشاره مينماييم.
«يا أيّها الّذين آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ»؛ اي كساني كه ايمان آوردهايد اموال يكديگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخوريد»؛[2] يعني، هرگونه تصرف در مال ديگري كه بدون حق و بدون مجوز منطقي و عقلاني بوده باشد ممنوع شناخته شده است.
قرآن كريم، به هنگام نكوهش از قوم يهود و ذكر اعمال زشت آنان ميفرمايد: «...وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ...»؛[3] آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف ميكردند. (ناگفته پيداست كه مراد از اكل و خوردن، در اين آيه كنايه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولي باشد يا پوشيدن و يا سكونت و يا غير آن و چنين تعبيري در زبان فارسي نيز رايج است).
بنابراين، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوي، رشوه، خريد و فروش اجناسي كه فايده منطقي و عقلاني در آنها نباشد، خريد و فروش وسايل فساد و گناه، در تحت اين قانون كلي قرار دارند.
در كتب روايي نيز توجه فراواني به حق الناس شده است. به طوري كه اگر تمام روايات مربوطه جمع بندي شود، چندين جلد كتاب خواهد شد. امّا در اينجا به چند نمونه از روايات اشاره ميشود.
حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «اَمّا الظّلم الّذي لا يُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمي كه بخشوده نميشود ظلمي است كه بعضي از بندگان خدا بر بعض ديگر ميكنند.»[4]
و در روايت ديگري آن حضرت حتي اداي حق الناس را از حق الله مهمتر دانسته و ميفرمايد: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَي حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مؤدّياً الي القيامِ بِحقوقِ الله؛ خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسي كه حقوق بندگانش را رعايت كند حقوق الهي را نيز رعايت خواهد كرد».[5]
حدود و موارد حق الناس
بايد گفت بر اساس آيات و روايات اسلامي، مردم ومؤمنان داراي سه نوع حق و احترام ميباشند.
1. احترام به مال مردم
در ديدگاه اسلامي، مال و دارايي مؤمن و گاهي اموال ديگران محترم است ومصونيت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نيست. بنابراين، اگر كسي از راه ربا، رشوه، فريبكاري، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالي را از كسي خورده باشد، بايد به تحصيل رضايت صاحب مال و يا باز پس دادن آن مال اقدام نمايد.
2. احترام جان مردم
جان مسلمان از نظر اسلام حرمت خاصي دارد بنابراين هيچ كس نميتواند به جان مسلمان، لطمهاي از قبيل ضرب و جرح وارد آورد يا با دادن غذاي فاسد و مسموم و يا اعتياد به مواد مخدر و يا هر چيز ديگري، سلامتي كسي را به خطر اندازد. بنابراين احترام به جان و بدن و سلامتي افراد، تا آن حدّ مورد اهميت و مؤاخذه است كه حتي خداوند هم از آن صرف نظر نميكند! امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: خداوند ميفرمايد: «به عزّت و جلال خودم سوگند، از ظلم هيچ ظالمي نخواهم گذشت، اگر چه به اندازه دست بر دست زدني باشد، يا با فشار دادن دستي از روي ستم، محقق شده باشد».[6]
علاوه بر احترام و حرمت جسم و بدن ديگران، انسان نميتواند با ترساندن و اندوهگين ساختن، آزردن و خلاصه هر گونه ضربه به اعصاب و روان ديگران موجبات ناراحتي آنان را فراهم نمايد،درغير اين صورت بايد همه ضربهها و خسارتهاي وارده را جبران نمايد. و اگر چنين نكند، در دنيا و آخرت كيفر كردار نارواي خويش را خواهد ديد.
3. حفظ آبروي ديگران و احترام به آن
عرض و آبروي افراد هم، داراي حرمت و مصونيت فوق العادهاي است و از موارد حق الناس به شمار ميآيد. بنابراين انسان نميتواند به وسيله غيبت، تهمت، افشاگري و هرگونه رفتار ديگري، به آبرو و حيثيت ديگري ضربه و آسيبي وارد نمايد، زيرا در غير اين صورت مرتكب ظلم بزرگي در حق او شده كه بايد به جبران آن بپردازد. چنان كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «مَن كسَرَ مؤمِناً فَعلَيْه جَبْرُهُ؛ هر كس حيثيت مؤمني را بشكند، بر او واجب است كه آن را جبران نمايد».[7]
نتيجه گيري:
حاصل آن كه حق الناس از نظر اسلام داراي گسترة وسيعي ميباشد. به عبارتي حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و ميتوان گفت كه بابي از ابواب فقه اسلامي نيست، مگر اينكه مسايل فراواني در زمينه حق الناس وجود دارد. پس بايد دانست كه جامعه بر عهدة هر يك از اعضاي خود حقوقي دارد كه همگي به احترام و اداي آن موظفند وعمل به آنچه آدمي، خود انتظار انجام آن را از ديگران دارد، پايينترين درجه آن است. چنان كه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ درباره حق مؤمن بر مؤمن سؤال شد، آن حضرت فرمود: «... اَيْسَرُ حَقٍّ مِنها اَنْ تُحبُّ لِنفْسِكَ و تَكْرهُ لهُ ما تَكرَهُ لِنَفْسِكَ...؛ كمترين ميزان حقوق برادرت بر تو آن است كه آنچه را براي خودت دوست ميداري براي او نيز دوست بداري و آنچه را براي خودت نميپسندي، براي او نپسندي.[8]»
منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. اكبري، محمود، نگاهي به حق الناس، چاپ اول، قم، كتاب آشنا، 1368.
2. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 3، چاپ بيستم، (بيجا)، دار الكتب الاسلاميه، 1371.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سوره حديد، آيه 25.
[2] . نساء، 29.
[3] . همان، 161.
[4] . نهج البلاغه، خطبه 175.
[5] . محمدي ري شهري، ميزان الحكمة، ج 2، ص 480.
[6] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 6، ص 29.
[7] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 22، ص 351.
[8] . علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 74، ص 224.