چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا پلوراليسم دينى با خاتميّت سازگارى دارد؟


پاسخ :
پاسخ مناسب به اين پرسش را با بررسى دو مفهوم خاتميّت و پلوراليسم دينى آغاز مى‏كنيم.
الف - خاتميّت:
تاريخ بشرى شاهد ظهور پيامبران آسمانى و اديان فراوانى بوده است. از يك نظر، اين تكثّر را بايد به دليل تفاوت داشتن استعداد انسان‏ها و شرايط محيطى و اجتماعى دانست. سيرحكمت و تحوّل انسان در پذيرفتن بار سنگين امانت الهى، وضع شريعت و فرو فرستادن كتاب‏هاى آسمانى، سير صعودى و تكاملى داشته است. به ديگر سخن، گذشت زمان، آمدن پيامبران و به بار نشستن استعدادهاى آدمى، براى تكامل اديان در دو بعد كمّى و كيفى، بستر مناسبى فراهم آورده است. انسان‏ها در مدرسه‏ى اديان همانند دانش‏آموزان دوره‏ى ابتدايى هستند كه براى رسيدن به دوره‏هاى بالاتر بايد گام به گام، پيش روند.
همان گونه كه مواد درسى دوره‏هاى گوناگون مدارس، پايه و مكمّل يكديگرند، آيين‏هاى آسمانى نيز مؤيّد و كامل كننده‏ى يكديگر هستند.( اسلام و نسخ اديان، محمّد حسن قدردان قراملكى، كيهان انديشه، ش 38. ) هر چند با ظهور اديان الهى، بر اساس شرايط زمانى و مكانى، تفاوت‏هايى در شريعت يعنى احكام فرعى، رخ داده، ولى روح دين در همه‏ى زمان‏ها تسليم بودن محض در برابر خداوند، دورى جستن از خود محورى و مبارزه با طاغوت در دو بُعد فردى و اجتماعى، بوده است.
با پذيرش اين تكثّر در زندگى بشر و ايمان به پيامبران و اديانى كه آورده‏اند و با توجه به آيات و روايات، درمى‏يابيم كه پيامبر گرامى اسلام، حضرت محمّدصلَّى الله عليه وآله وسلَّم خاتم پيامبران است. خاتم به عنوان يكى از ويژگى‏هاى پيامبر اسلام‏صلَّى الله عليه وآله وسلَّم در قرآن و روايت‏ها مطرح شده است.
خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد:
ما كان محمدٌ ابا اُحد من رجالكم ولكن رسول اللَّه و خاتم النّبيين. ( احزاب، 04. )
حضرت محمّدصلَّى الله عليه وآله پدر هيچ يك از مردان شما نيست. او دو ويژگى مهمّ دارد؛ رسول اللَّه و خاتم پيامبران است.
روايت بسيار مشهورى از سنى و شيعه روايت شده است كه بر اساس آن، پيامبرصلَّى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين على‏عليه السَّلام فرمود:
انت منى بمنزلة هارون من موسى إلاّ انّه لانبىّ بعدى.
نسبت تو با من، نسبت هارون است به موسى با اين تفاوت كه پس از من، پيامبرى نخواهد بود.
با توجه به آيات و روايات فراوانى كه در اين زمينه، وارد شده، مسلّم است كه پيامبر اسلام‏صلَّى الله عليه وآله آخرين پيامبر و شريعت وى، آخرين شريعت و ختم كننده‏ى نبوت است.
ب - پلوراليسم دينى
هوداران پلوراليسم مى‏گويند كه همه‏ى اديان، چهره‏هاى يك حقيقت واحد و برداشت‏هاى ويژه‏ى انسانى از آن امر مطلق‏اند. به تعبير جان هيك، آدميان به روش‏هاى گوناگون به اين حقيقت، واكنش نشان داده‏اند. پس اديان، تفسير رويارويى با آن حقيقت است. اين تفسيرهاى گوناگون كه سبب گونه‏گونى اديان گشته است، در عوامل انسانى و تاريخى ريشه دارد.( ر.ك به: دين‏شناسى، محمد حسين زاده، قم، مؤسسه‏ى آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمت الله علیه ) انسان‏ها، انديشه‏ها و سليقه‏هاى گوناگونى دارند كه هر انديشه و سليقه براى صاحب آن، محترم است. به همين ترتيب، هيچ كس حق ندارد به پيروان ديگر به چشم حقارت بنگرد.
صاحبان اين انديشه در توجيه سخنان خود مى‏گويند: همان گونه كه پلوراليسم و تكثّرگرايى در عرصه‏هايى هم‏چون: سياست و اقتصاد، امرى مطلوب و مفيد است، در عرصه‏ى دين و فرهنگ نيز بايد وجود داشته باشد. بايد زمينه‏ى بروز و ظهور همه‏ى اديان را در جامعه كاملاً باز بگذاريم و بدانيم كه ميان اديان، هيچ گونه برترى وجود ندارد. پذيرش هر يك از اديان، كاركرد و ارزشى برابر با پذيرش ديگر اديان دارد و دسته‏بندى آن‏ها به حق و باطل، كامل و ناقص و خوب و بد و مانند آن، كاملاً بى‏اساس و بى‏معناست.
نتيجه‏گيرى:
خاتميّت مى‏گويد دين اسلام، آخرين دين و پيام الهى است كه از سوى حضرت محمّدصلَّى الله عليه وآله به مردم ابلاغ شده است و پس از آن، هيچ پيامبر و شريعتى، ظهور نخواهد كرد. اين سخن براى نفى تكثّر گرايى كافى نيست، بلكه ناسخ بودن دين اسلام نسبت به اديان گذشته نيز بايد اثبات شود؛ يعنى بايد اثبات شود كه با آمدن دين جديد، پاى بندى به اديان پيشين، روا نيست. اين سخن با مراجعه به آيات و روايات به دست مى‏آيد؛ زيرا بسيارى از آيات قرآن، اهل كتاب را براى ايمان آوردن به رسول خدا و قرآن فرامى‏خوانند، مانند: «و آمنوا بما انزلت مصدقالما معكم تكونوا اول كافر به».( بقره، 14: «ايمان بياوريد به آن چه نازل كردم، در حالى كه آن، كتاب‏هاى شما را تصديق مى‏كند و نخستين كافر به آن نباشيد». ) هم چنين روايات متعدّدى بر اين مطلب دلالت دارد. براى نمونه، پيامبر اكرم‏صلَّى الله عليه وآله فرموده است: «ان‏اللَّه عزوجل جعل كتابى المهيمن على كتبهم الناسخ لها.»( بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، ج9، ص 292. «همانا خداوند عزّوجل، كتاب مرا مسلّط و حاكم و ناسخ كتاب‏هاى اديان گذشته قرار داده است». ) افزون بر آن، با توجّه به تحريف‏هايى كه در كتاب‏هاى اديان پيشين رخ داده است، عقل نيز حكم مى‏كند كه بايد به دين جديد روى آورد؛ زيرا اديان گذشته نمى‏توانند بشريت را به سر منزل مقصود برسانند.
از سوى ديگر، خاتميّت و كمال دو امر متلازم‏اند؛ يعنى ممكن نيست دين و آيينى، خود را خاتم اديان بداند و داعيه‏ى كمال نداشته باشد يا اين كه داعيه‏ى كمال داشته باشد، ولى خود را دين خاتم معرفى نكند.
ادعاى نظريه‏ى تكثّر گرايى اين است كه همه‏ى اديان حق هستند و نبايد از برترى ميان اديان، سخن گفت. اين نظريه، دسته‏بندى اديان به حق و باطل يا كامل و ناقص را نمى‏پذيرد، در حالى كه قرآن كريم با بيانى صريح، نداى خاتميّت سر مى‏دهد و از كمال و برترى دين اسلام سخن مى‏گويد. پس چگونه پلوراليسم دينى مى‏تواند با خاتميّت سازگار باشد؟( براى مطالعه‏ى بيشتر ر.ك:
1- شريعت درآينه‏ى معرفت، عبداللَّه جوادى آملى، قم، نشر اسراء.
2- اسلام و نسخ اديان، محمّد حسن قدردان قراملكى، كيهان انديشه، ش 38.
3- كاوش‏ها و چالش‏ها، محمّد تقى مصباح يزدى، مؤسسه‏ى آموزشى و پژوهشى امام خمينى رحمت الله علیه.
4- خاتميّت، مرتضى مطهرى، تهران، انتشارات صدرا.
منبع: فصلنامه صباح ، مرکز مطالعات و پژوهشهای فرهنگی حوزه علمیه


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.