پرسش :
موفقيت چيست وراز موفقيتها كدام است ؟چرا همواره از انسانهاى خوشبخت مىپرسند: راز موفقيت شما چيست؟
پاسخ :
بعضى از صاحب نظران معتقدند موفقيت مثلثى طلايى دارد مثلثى كه سه ضلع آن عبارتند از:
1. نظم و آرامش
2. برنامه ريزى و دقت
3. سرعت عمل و زمانشناسى
پرموديترا مىنويسد: 1 «حتى يك سازمان موفق امتداد سايه يك مدير موفق است.» در حقيقت هر انسانى ناخداى كشتى زندگى خويش است و زمانى موفق خواهد بود كه خوب بينديشد، خوب حركت كند، خوب با تغييرات سازگار شود، خوب برنامهريزى و خوب عمل كند.
ويلمام جيمز مىنويسد: «بزرگترين كشف نسل ما اين است كه انسان مىتواند با تغيير دادن نگرش خود زندگىاش را تغيير دهد.»
ما امروزه اغلب در شرايط شتاب هستيم و سعى داريم مسائل را حل كنيم اما در واقع بر شدت آنها مىافزاييم. از آن جا كه همه چيز را مسأله مهم مىدانيم، از يك درام به سراغ درام ديگر مىرويم و بعد از مدتى به تدريج باور مىكنيم كه همه چيز مسأله بزرگى است. به اين مهم توجه نمىكنيم كه طرز برخورد ما با مسائل روى چگونگى حل آنها تأثير مىگذارد. ما بايد بياموزيم كه با مسائل راحتتر برخورد كنيم. اگر اين نكته را بياموزيم، مسائلى كه حل ناشدنى به نظر مىرسند راحتتر و بىاهميتتر به نظر خواهند رسيد و حتى مسائل بزرگتر و به راستى استرسآميز به قدر سابق انسان را ناراحت نمىكنند.
خوشبختانه به گونهاى ديگر نيز مىتوان با زندگى روبه رو گشت روشى ملايمتر كه زندگى را سادهتر و اشخاص را سازگارتر مىسازد. لازمه اين زندگى راحتتر و ملايمتر اين است كه عادتهاى كهنه را با واكنشهاى جديد عوض كنيم. عادات جديدتر سبب مىشوند زندگى رضايت بخشتر و سرشارترى داشته باشيم.
سه ركن ضرورى:
برخى از صاحب نظران، مانند «گواين»، معتقدند سه عنصر يا ركن ضرورى در درون ما وجود دارد كه در هر وضعيتى، تجسم خلاقيت و موفقيت را رقم مىزنند. اين عناصر عبارتند از:
1. آرزوها
آرزوها و خواستن مقدمه باور است و بايد از دل و جان باشد. انسانى كه آرزوهاى معقول دارد، به مرحله آفرينش دست خواهد يافت. منظور از آرزو احساس روشن و نيرومند است نه خواستن از سر اعتياد و حرص و تملك. گاه، در خصوص بعضى مسائل، از خود بپرسيد: «آيا حقيقتاً از صميم قلب مىخواهم اين هدف محقق شود؟» آرزوها موتور حركتند. اين موتور، موتورهاى ذهنى را به تكاپو و توقفها را به تلاطم در مىآورد. هر چه آرزوها معقولتر باشند، درجه تحققشان بالاتر مىرود.
2. باور
ايمان انتظارى مطمئن است هر چه بيشتر به هدف برگزيده خود و امكان حصول آن اعتقاد داشته باشيد يقين بيشترى احساس خواهيد كرد. همواره از خود بپرسيد: آيا باور قلبى دارم كه اين هدف مىتواند وجود داشته باشد؟
آيا باورم اين است كه حصول و تحقق آن براى من ممكن است؟
وقتى باورمندى به موفقيت بالا باشد، انسان از مواهب زير برخوردار مىگردد:
الف) نوع نگاهش به زندگى مثبت مىشود.
ب) حركت، فعاليت و تلاش خود را با برنامه ريزى توأم مىكند.
ج) در تكرار شكستهاى جزئى حل نمىشود.
د) همواره براى توفيقات بيشتر فعاليت مىكند.
چنانچه آدمى اميال و آرزوهاى خود را مرده تلقى كند و خود را در كل عالم بىستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمىرسد و همواره در باور منفى غوطهور خواهد شد. برخى از اشخاص فرياد مىزنند «من در انتظار بدترين حوادث هستم» يا فرياد مىزنند و باور دارند كه: «باز هم بدترينها در راه است.»
بديهى است انسان همان گونه مىزيد كه باور دارد. قبول شكست پياپى و ايمان به اضمحلال وجود و عدم انديشه در مراحل موفقيت آدمى را بىخاصيت مىكند و انسان در تخريب خود تسليم مىشود. اين افراد عملًا بدترين و غير منتظرهترين حوادث را به خود مىخوانند. بنابراين، بايد در آغاز انديشه خود را دگرگون كنند. وقتى فرد عادت كند پيوسته باختها، شكستها، فقدانها، كينهها، دشمنىها و اتفاقات ناگوار را پيشاپيش خود فراخواند ديگر به سمت موفقيتها و كاميابىها و خوشبختىها و بركات جهت نمىيابد. پس كارى كنيد تا موفقيت را به مرحله باور برسانيد و چيزى بپنداريد كه شما منتظرش هستيد زيرا ايمان فعال، شعور نيمه هوشيار را تخريب مىكند.
باورهاى مثبت عامل هدايتگر انسان به سمت موفقيت است و انسان موفقيت جو موفقيت ساز مىشود. گويا دستانى نامرئى به سمت او دراز مىشوند تا وى را يارى دهند. چنين انسانى، داراى نظم، برنامه ريزى و فرصتشناسى مىشود.
باورهاى منفى نيز به اندازه باورهاى مثبت قدرت دارند اما
تأثير منفى مىگذارند. گاه يك باور منفى يقينى تركشهاى خود را در سرتاسر زندگى يك فرد رها مىسازد. نبايد فراموش كرد كه باور داشتن به چيزى سبب مىشود آن چيز تجلى كند.
قانون تداركات
قانون تداركات مىگويد:
اولًا، انسان نياز دارد برنامههاى كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت داشته باشد.
ثانياً، انسان بايد و حتماًبراى روز مبادا تداركات منطقى و معقول داشته باشد اما اگر شما خود را براى چيزى كه از آن مىترسيد يا به آن احتياج نداريد، آماده كنيد، همان را به سوى خود جذب خواهيد كرد. حضرت داوود مىفرمايد: «معمولًا آن چه مىترسيم بر سرمان خواهد آمد.»
ما عموماً در اطرافمان مىشنويم: «من بايد پولى براى هنگام بيمارى كنار گذارم.» بدين ترتيب، به طور مصمم فرد، بيمارى خود را تدارك مىبيند. گروهى مىگويند: «من براى روزهاى سخت پولى كنار مىگذارم.» اين افراد درباره روزهاى سخت و بىچيزى به مرحله باور و شايد يقين رسيدهاند و به طور حتم روزهاى سخت خواهند داشت چون منتظر لحظه بسيار ناگوارند. البته انبارهاى غله هر فرد بايد پر باشد و از حساب مالى مطمئن و ارزشمند بهره برد ولى بايد آگاه بود و درست پيش رفت. موفقيتهايى كه به خاطر ترس آرزو شود، نوعى شكست پنهان يا ترس وحشتناك از شكست بزرگ است. موفقيت را به خاطر توفيق و براى اعتماد به نفس و به خاطر باورمندى خويش آرزو كنيد. نيچه مىگويد: انسان چگونهاى است كه مىتواند با هر چرايى بسازد. به شرطى كه باور داشته باشد.
3. پذيرش
آدمى بايد مشتاق پذيرفتن و داشتن چيزى باشد كه جوياى آن است. گاه بىآن كه هدفى را بخواهيم، دنبال مىكنيم تنها به اين دليل كه از فرايند دنبال كردن يك امر يا رويداد لذت مىبريم. همواره بايد از خود پرسيد: «آيا به راستى مىخواهم اين را به طور كامل داشته باشم؟»
مجموع سه ركن آرزو، باور و پذيرش را نيت مىناميم. بايد به خاطر سپرد:
الف) هر گاه نيت فرد براى آفريدن چيزى كامل شود، مرزهاى موجود را در هم مىشكند.
ب) هر گاه فرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد كامل داشته باشد، براى انجام هر كارى توانايى دارد به قول دكتر شريعتى وقتى عشق فرمان مىدهد، محال سر تسليم فرود مىآورد.
ج) هر گاه كاملًا مشتاق و باورمند به سمت كارى حركت كرديد، آن را انجام شده تلقى كنيد. در روايات داريم: «الاعمال بالنيات كارها با نيتها تحقق مىيابند.»
د) هر گاه نيت شما روشنتر و نيرومندتر باشد، تجسّم خلّاق شما سريعتر و آسانتر به ثمر خواهد رسيد.
تمرين پالايشگرى
يكى از تمرينات معروفى كه روان شناسان بر آن تأكيد مىورزند، پالايش افكار است كه آغاز راه برنامه ريزى موفقيت به شمار مىآيد زيرا: قدرتمندترين كارى كه براى عوض كردن دنيا مىتوانيد انجام دهيد، عوض كردن اعتقاداتتان درباره ماهيت زندگى و مردم و واقعيات، تبديل اين باور به اعتقادات مثبتتر و عمل طبق آن است.
پس اگر در رسيدن به هدفى دچار مشكل هستيد و خود را ناموفق مىپنداريد يا احساس مىكنيد در درونتان مقاومتى وجود دارد كه نمىگذارد به هدف برسيد، تمرين پالايشگرى زير را انجام دهيد:
يك صفحه كاغذ برداريد و بالاى آن بنويسيد: افكار زير علت ناتوانى من در رسيدن به هدف است. آن گاه آن چه به ذهنتان مىآيد فهرست كنيد. مدت زمان طولانى به هر جمله فكر نكنيد و زيادى آن را جدى نگيريد. فوراً حدود 20 يا 30 مورد را- حتى اگر احمقانه و بچگانه مىنمايد- بنويسيد براى مثال مىتوانيد موارد زير را يادداشت كنيد:
1. خيلى تنبل هستم.
2. خودم را كوچكتر از تصور ديگران مىبينم.
3. پول كافى ندارم.
4. قبلًا امتحان كردهام و اثر نكرده است.
5. مادرم گفته نمىتوانم.
6. نمىخواهم.
7. خيلى سخت است.
8. مىترسم.
9. شاد نيستم.
10. در دنيا و اين آسمان يك ستاره ندارم.
11. بدبختترين آدمم.
اكنون چند دقيقه آرام بنشينيد و ببينيد كدام يك از مواردى كه نوشتهايد به راستى حقيقت دارند و تا چه اندازه به آنها اعتقاد داريد. بدين ترتيب، در مىيابيد چه نوع محدوديتهايى را بر خود و جهانتان تحميل كردهايد. هر گاه احساس كرديد بسيارى از اين موارد وهمىاند، فهرست را پاره كنيد و دور بيندازيد. اين نشان مىدهد:
الف) مواردى كه نوشتيد نبايد در زندگيتان اقتدار داشته باشند.
ب) ايمان به هدف فراسوى باورهاى غلط است.
ج) حقيقت وجود خود و توان شما بسيار فراتر از وضع موجود است.
باورهاى موفقيت
اگر بعد از تمرين پالايشگرى آرام بنشينيد و بياساييد و چند عبارت تأكيدى مثبت و باز و سازنده را
جانشين باورهاى بسته و منقبض و محدود كننده خود سازيد، گامى بلند به سمت موفقيت برخواهيد داشت و در حقيقت به سمت برنامه ريزى موفقيت پنجرهاى خواهيد گشود. عبارات تأكيدى زير در اين زمينه سودمند است:
اكنون همه گذشته را به طور كامل رها مىكنم. من آزادم
اكنون هر گونه اعتقاد منفى و محدود كننده را نابود مىكنم. اين گونه باورها بر من اقتدارى ندارند.
اكنون همه را مىبخشم و رها مىكنم.
من مىتوانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
اكنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور مىريزم. من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژىام.
من از موفقيت لبريزم.
من همنام بعضى پيامبرانم. نام ديگر من مانند نام دانيال پيامبر است زيرا دانيال يعنى «خدا نگهدار من است.»
من خود را موفق مىدانم.
همه موانعى كه بر سر راه بيان كامل و كامروايى زندگى من وجود دارند، بر خواهم داشت.
دنيا بسيار زيبا و دوست داشتنى است.
كائنات از وفور نعمت لبريز است و همواره خدا روزى رسان است.
همه را عفو مىكنم و مىبخشم.
من از خوبى و نيكى و خدمت و توفيق آكندهام.
من خدا را به روشنى ستارگان در دل زيباى شبانه آسمان احساس مىكنم.
من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماماً موفقيت هستم.
تجسم موفقيت
تجسم موفقيت تنها يك فن يا تلقين نيست مقامى از دل آگاهى است كه از خزانه غيب صادر مىشود اما شرايطى دارد. نخستين شرط آن نيّت است كه با سه عنصر «آرزو، باور و پذيرش» تعريف شد. در پرتو تجسم موفقيت، انسان به جايگاهى رفيع نائل مىشود و در مىيابد كه خود آفريدگار بىوقفه عالم خويش است. تجسم موفقيت و ايمان به آن سبب مىشود ميان ما و خدا جدايى يا فاصلهاى احساس نكنيم. ما تجلى خدا هستيم و همه هستى در وجود ما است، ما در باطن خود صاحب همه چيز هستيم. تجلى از طريق تجسم موفقيت يعنى فرايند دريافت و ادراك اين حقيقت و مرئى ساختن قدرت الاهى وجودمان در عرصههاى زندگى.
جالب اين كه همه ما در ژرفاى دل خود از غايت برتر خويش باخبريم. همه ما مىدانيم در وجود ما قدرتهايى نهفته است كه اگر به كار افتد، جهان ما دگرگون مىشود. بسيارى از ما سالها است با موتورهاى خاموش و بدون برنامه و خطى زندگى كردهايم، در حالى كه 90 درصد ما مىدانيم قدرتهاى زيادى در درون ما به وديعه گذاشته شده است. اين داستان شايد براى بسيارى از ما به شيوههاى گوناگون روى داده است. يكى از دوستان تعريف مىكرد:
روزى يك كش محكم پول را به دست گرفته بودم تا با انگشتان دو نيم كنم. ابتدا آن را دور دو انگشت سبابه پيچاندم و با دو دست كشيدم اما پاره نشد. سپس با چهار انگشت هر دو دست آن را كشيدم ولى پاره نشد. سپس محكم با تمام انگشتان و كف دست آن را از دو طرف كشيدم اما پاره نشد. چون احساس مىكردم كسى مرا نمىبيند، پاهاى خود را دراز كردم، يك طرف كش را به انگشت پا قلاب كردم و با دو دست آن را كشيدم ولى پاره نشد. متحير، مأيوس و ورشكسته حلقه كش را بيرون آوردم. برادرم كه مرا زير نظر داشت، فاتحانه به ميدان آمد و گفت: فلانى تو هميشه ناتوانى، اصلًا بىعرضهاى، اين كش را به يك كودك 6 ساله بده تا با دو انگشت قطع كند و. در يك لحظه غيرتى شدم، نيرويى عجيب در درونم فوران كرد و حلقه كش را با دو انگشت سبابه و با كمترين فشار پاره كردم.
راز اين موفقيت آشكار است. انسان براى موفقيت در هر كارى به مثلث باور، ايمان و تلاش نياز دارد. اين جمله معروف ارشميدس، رياضى دان بزرگ يونان، را هرگز نبايد فراموش كنيم:
«اهرمى از ايمان و باور به من دهيد، تا من بدون محاسبات رياضى زمين را جابه جا كنم.»
ترديدهاى گذشته، ترسهاى قديمى، تلقينهاى اطرافيان، ترمزهاى فكرى، توقفها و سكونهاى كهنه كه اطراف ما را احاطه كردهاند، درهاى موفقيت را به روى ما بستهاند. قفلهاى مذكور را نمىتوان شكست. اين قفلها بايد گشوده شوند چون گاه شكستن قفل به ساختمان زيباى موفقيت آسيب مىرساند. پس بايد كليدها را يافت و قفلها را گشود.
كليدهاى موفقيت
1. برنامه ريزى: برنامهريزى براى موفقيت برج مراقبت پيشروى به سمت اهداف است.
2. خودباورى: اساس ايمان خودباورى است. انسان خودباور به توان خويش ايمان دارد و
ايمان انتظارى مطمئن است.
3. حركت: خروج از سكون و عدم توقف ضامن موفقيت است اما حركتى كه حساب شده و طبق برنامه باشد.
4. جرأت: عدم هراس و اين پا و آن پا كردن و حتى پذيرش شكستها اساس موفقيت است.
5. خودتشويقى: خود تشويقى به معناى خود شيفتگى نيست. انسان گاه نياز دارد فهرست موفقيتهاى خود را تنظيم كند و حتى به بعضى تقدير نامهها و سپاسنامهها چشم بيندازد تا باور كند دوباره مىتواند موفقيتى جديد به وجود آورد.
انسان براى موفقيت بايد بلند نظر باشد و از بلند پروازى معقول نهراسد. بايد به جاى غرق شدن در نهرهاى كوچك به سمت درياهاى موفقيت حركت كرد از جويبار حقيرى كه به چالهاى مىريزد، هيچ كس مرواريد صيد نخواهد كرد. شاهين موفقيت در افقها و بلندىها است و مرواريد توفيق در اقيانوسها. بايد بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهاى بىكران بود و باور داشت كه دستان خداوند همواره به سمت انسانهاى جوياى موفقيت گشوده است به قول شاعر: ما از خدا گم شدهايم او به جست و جو است.
منابع
1. جامع الاحاديث شيعه.
2. درى مخفى به روى موفقيت، فلورانس اسكاول شاين، ترجمه شهلا المعى.
3. جادوى مديريت، پرموديترا و ديپاك ماهندرو، ترجمه مهدى قراچه داغى.
4. تجسم خلاق، شاگتى گواين، ترجمه گيتى خوشدل.
بعضى از صاحب نظران معتقدند موفقيت مثلثى طلايى دارد مثلثى كه سه ضلع آن عبارتند از:
1. نظم و آرامش
2. برنامه ريزى و دقت
3. سرعت عمل و زمانشناسى
پرموديترا مىنويسد: 1 «حتى يك سازمان موفق امتداد سايه يك مدير موفق است.» در حقيقت هر انسانى ناخداى كشتى زندگى خويش است و زمانى موفق خواهد بود كه خوب بينديشد، خوب حركت كند، خوب با تغييرات سازگار شود، خوب برنامهريزى و خوب عمل كند.
ويلمام جيمز مىنويسد: «بزرگترين كشف نسل ما اين است كه انسان مىتواند با تغيير دادن نگرش خود زندگىاش را تغيير دهد.»
ما امروزه اغلب در شرايط شتاب هستيم و سعى داريم مسائل را حل كنيم اما در واقع بر شدت آنها مىافزاييم. از آن جا كه همه چيز را مسأله مهم مىدانيم، از يك درام به سراغ درام ديگر مىرويم و بعد از مدتى به تدريج باور مىكنيم كه همه چيز مسأله بزرگى است. به اين مهم توجه نمىكنيم كه طرز برخورد ما با مسائل روى چگونگى حل آنها تأثير مىگذارد. ما بايد بياموزيم كه با مسائل راحتتر برخورد كنيم. اگر اين نكته را بياموزيم، مسائلى كه حل ناشدنى به نظر مىرسند راحتتر و بىاهميتتر به نظر خواهند رسيد و حتى مسائل بزرگتر و به راستى استرسآميز به قدر سابق انسان را ناراحت نمىكنند.
خوشبختانه به گونهاى ديگر نيز مىتوان با زندگى روبه رو گشت روشى ملايمتر كه زندگى را سادهتر و اشخاص را سازگارتر مىسازد. لازمه اين زندگى راحتتر و ملايمتر اين است كه عادتهاى كهنه را با واكنشهاى جديد عوض كنيم. عادات جديدتر سبب مىشوند زندگى رضايت بخشتر و سرشارترى داشته باشيم.
سه ركن ضرورى:
برخى از صاحب نظران، مانند «گواين»، معتقدند سه عنصر يا ركن ضرورى در درون ما وجود دارد كه در هر وضعيتى، تجسم خلاقيت و موفقيت را رقم مىزنند. اين عناصر عبارتند از:
1. آرزوها
آرزوها و خواستن مقدمه باور است و بايد از دل و جان باشد. انسانى كه آرزوهاى معقول دارد، به مرحله آفرينش دست خواهد يافت. منظور از آرزو احساس روشن و نيرومند است نه خواستن از سر اعتياد و حرص و تملك. گاه، در خصوص بعضى مسائل، از خود بپرسيد: «آيا حقيقتاً از صميم قلب مىخواهم اين هدف محقق شود؟» آرزوها موتور حركتند. اين موتور، موتورهاى ذهنى را به تكاپو و توقفها را به تلاطم در مىآورد. هر چه آرزوها معقولتر باشند، درجه تحققشان بالاتر مىرود.
2. باور
ايمان انتظارى مطمئن است هر چه بيشتر به هدف برگزيده خود و امكان حصول آن اعتقاد داشته باشيد يقين بيشترى احساس خواهيد كرد. همواره از خود بپرسيد: آيا باور قلبى دارم كه اين هدف مىتواند وجود داشته باشد؟
آيا باورم اين است كه حصول و تحقق آن براى من ممكن است؟
وقتى باورمندى به موفقيت بالا باشد، انسان از مواهب زير برخوردار مىگردد:
الف) نوع نگاهش به زندگى مثبت مىشود.
ب) حركت، فعاليت و تلاش خود را با برنامه ريزى توأم مىكند.
ج) در تكرار شكستهاى جزئى حل نمىشود.
د) همواره براى توفيقات بيشتر فعاليت مىكند.
چنانچه آدمى اميال و آرزوهاى خود را مرده تلقى كند و خود را در كل عالم بىستاره به شمار آورد، به مرحله باور مثبت نمىرسد و همواره در باور منفى غوطهور خواهد شد. برخى از اشخاص فرياد مىزنند «من در انتظار بدترين حوادث هستم» يا فرياد مىزنند و باور دارند كه: «باز هم بدترينها در راه است.»
بديهى است انسان همان گونه مىزيد كه باور دارد. قبول شكست پياپى و ايمان به اضمحلال وجود و عدم انديشه در مراحل موفقيت آدمى را بىخاصيت مىكند و انسان در تخريب خود تسليم مىشود. اين افراد عملًا بدترين و غير منتظرهترين حوادث را به خود مىخوانند. بنابراين، بايد در آغاز انديشه خود را دگرگون كنند. وقتى فرد عادت كند پيوسته باختها، شكستها، فقدانها، كينهها، دشمنىها و اتفاقات ناگوار را پيشاپيش خود فراخواند ديگر به سمت موفقيتها و كاميابىها و خوشبختىها و بركات جهت نمىيابد. پس كارى كنيد تا موفقيت را به مرحله باور برسانيد و چيزى بپنداريد كه شما منتظرش هستيد زيرا ايمان فعال، شعور نيمه هوشيار را تخريب مىكند.
باورهاى مثبت عامل هدايتگر انسان به سمت موفقيت است و انسان موفقيت جو موفقيت ساز مىشود. گويا دستانى نامرئى به سمت او دراز مىشوند تا وى را يارى دهند. چنين انسانى، داراى نظم، برنامه ريزى و فرصتشناسى مىشود.
باورهاى منفى نيز به اندازه باورهاى مثبت قدرت دارند اما
تأثير منفى مىگذارند. گاه يك باور منفى يقينى تركشهاى خود را در سرتاسر زندگى يك فرد رها مىسازد. نبايد فراموش كرد كه باور داشتن به چيزى سبب مىشود آن چيز تجلى كند.
قانون تداركات
قانون تداركات مىگويد:
اولًا، انسان نياز دارد برنامههاى كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت داشته باشد.
ثانياً، انسان بايد و حتماًبراى روز مبادا تداركات منطقى و معقول داشته باشد اما اگر شما خود را براى چيزى كه از آن مىترسيد يا به آن احتياج نداريد، آماده كنيد، همان را به سوى خود جذب خواهيد كرد. حضرت داوود مىفرمايد: «معمولًا آن چه مىترسيم بر سرمان خواهد آمد.»
ما عموماً در اطرافمان مىشنويم: «من بايد پولى براى هنگام بيمارى كنار گذارم.» بدين ترتيب، به طور مصمم فرد، بيمارى خود را تدارك مىبيند. گروهى مىگويند: «من براى روزهاى سخت پولى كنار مىگذارم.» اين افراد درباره روزهاى سخت و بىچيزى به مرحله باور و شايد يقين رسيدهاند و به طور حتم روزهاى سخت خواهند داشت چون منتظر لحظه بسيار ناگوارند. البته انبارهاى غله هر فرد بايد پر باشد و از حساب مالى مطمئن و ارزشمند بهره برد ولى بايد آگاه بود و درست پيش رفت. موفقيتهايى كه به خاطر ترس آرزو شود، نوعى شكست پنهان يا ترس وحشتناك از شكست بزرگ است. موفقيت را به خاطر توفيق و براى اعتماد به نفس و به خاطر باورمندى خويش آرزو كنيد. نيچه مىگويد: انسان چگونهاى است كه مىتواند با هر چرايى بسازد. به شرطى كه باور داشته باشد.
3. پذيرش
آدمى بايد مشتاق پذيرفتن و داشتن چيزى باشد كه جوياى آن است. گاه بىآن كه هدفى را بخواهيم، دنبال مىكنيم تنها به اين دليل كه از فرايند دنبال كردن يك امر يا رويداد لذت مىبريم. همواره بايد از خود پرسيد: «آيا به راستى مىخواهم اين را به طور كامل داشته باشم؟»
مجموع سه ركن آرزو، باور و پذيرش را نيت مىناميم. بايد به خاطر سپرد:
الف) هر گاه نيت فرد براى آفريدن چيزى كامل شود، مرزهاى موجود را در هم مىشكند.
ب) هر گاه فرد سراپا طلب و آرزو باشد و اعتقاد كامل داشته باشد، براى انجام هر كارى توانايى دارد به قول دكتر شريعتى وقتى عشق فرمان مىدهد، محال سر تسليم فرود مىآورد.
ج) هر گاه كاملًا مشتاق و باورمند به سمت كارى حركت كرديد، آن را انجام شده تلقى كنيد. در روايات داريم: «الاعمال بالنيات كارها با نيتها تحقق مىيابند.»
د) هر گاه نيت شما روشنتر و نيرومندتر باشد، تجسّم خلّاق شما سريعتر و آسانتر به ثمر خواهد رسيد.
تمرين پالايشگرى
يكى از تمرينات معروفى كه روان شناسان بر آن تأكيد مىورزند، پالايش افكار است كه آغاز راه برنامه ريزى موفقيت به شمار مىآيد زيرا: قدرتمندترين كارى كه براى عوض كردن دنيا مىتوانيد انجام دهيد، عوض كردن اعتقاداتتان درباره ماهيت زندگى و مردم و واقعيات، تبديل اين باور به اعتقادات مثبتتر و عمل طبق آن است.
پس اگر در رسيدن به هدفى دچار مشكل هستيد و خود را ناموفق مىپنداريد يا احساس مىكنيد در درونتان مقاومتى وجود دارد كه نمىگذارد به هدف برسيد، تمرين پالايشگرى زير را انجام دهيد:
يك صفحه كاغذ برداريد و بالاى آن بنويسيد: افكار زير علت ناتوانى من در رسيدن به هدف است. آن گاه آن چه به ذهنتان مىآيد فهرست كنيد. مدت زمان طولانى به هر جمله فكر نكنيد و زيادى آن را جدى نگيريد. فوراً حدود 20 يا 30 مورد را- حتى اگر احمقانه و بچگانه مىنمايد- بنويسيد براى مثال مىتوانيد موارد زير را يادداشت كنيد:
1. خيلى تنبل هستم.
2. خودم را كوچكتر از تصور ديگران مىبينم.
3. پول كافى ندارم.
4. قبلًا امتحان كردهام و اثر نكرده است.
5. مادرم گفته نمىتوانم.
6. نمىخواهم.
7. خيلى سخت است.
8. مىترسم.
9. شاد نيستم.
10. در دنيا و اين آسمان يك ستاره ندارم.
11. بدبختترين آدمم.
اكنون چند دقيقه آرام بنشينيد و ببينيد كدام يك از مواردى كه نوشتهايد به راستى حقيقت دارند و تا چه اندازه به آنها اعتقاد داريد. بدين ترتيب، در مىيابيد چه نوع محدوديتهايى را بر خود و جهانتان تحميل كردهايد. هر گاه احساس كرديد بسيارى از اين موارد وهمىاند، فهرست را پاره كنيد و دور بيندازيد. اين نشان مىدهد:
الف) مواردى كه نوشتيد نبايد در زندگيتان اقتدار داشته باشند.
ب) ايمان به هدف فراسوى باورهاى غلط است.
ج) حقيقت وجود خود و توان شما بسيار فراتر از وضع موجود است.
باورهاى موفقيت
اگر بعد از تمرين پالايشگرى آرام بنشينيد و بياساييد و چند عبارت تأكيدى مثبت و باز و سازنده را
جانشين باورهاى بسته و منقبض و محدود كننده خود سازيد، گامى بلند به سمت موفقيت برخواهيد داشت و در حقيقت به سمت برنامه ريزى موفقيت پنجرهاى خواهيد گشود. عبارات تأكيدى زير در اين زمينه سودمند است:
اكنون همه گذشته را به طور كامل رها مىكنم. من آزادم
اكنون هر گونه اعتقاد منفى و محدود كننده را نابود مىكنم. اين گونه باورها بر من اقتدارى ندارند.
اكنون همه را مىبخشم و رها مىكنم.
من مىتوانم شاد و خوشبخت و سعادتمند باشم.
اكنون هر چه احساس گناه، ترس و خشم و غضب و نفرت و انزجار است، دور مىريزم. من آزاد، روشن و شفاف و پر از انرژىام.
من از موفقيت لبريزم.
من همنام بعضى پيامبرانم. نام ديگر من مانند نام دانيال پيامبر است زيرا دانيال يعنى «خدا نگهدار من است.»
من خود را موفق مىدانم.
همه موانعى كه بر سر راه بيان كامل و كامروايى زندگى من وجود دارند، بر خواهم داشت.
دنيا بسيار زيبا و دوست داشتنى است.
كائنات از وفور نعمت لبريز است و همواره خدا روزى رسان است.
همه را عفو مىكنم و مىبخشم.
من از خوبى و نيكى و خدمت و توفيق آكندهام.
من خدا را به روشنى ستارگان در دل زيباى شبانه آسمان احساس مىكنم.
من با خدا هستم و خدا با من است. پس من تماماً موفقيت هستم.
تجسم موفقيت
تجسم موفقيت تنها يك فن يا تلقين نيست مقامى از دل آگاهى است كه از خزانه غيب صادر مىشود اما شرايطى دارد. نخستين شرط آن نيّت است كه با سه عنصر «آرزو، باور و پذيرش» تعريف شد. در پرتو تجسم موفقيت، انسان به جايگاهى رفيع نائل مىشود و در مىيابد كه خود آفريدگار بىوقفه عالم خويش است. تجسم موفقيت و ايمان به آن سبب مىشود ميان ما و خدا جدايى يا فاصلهاى احساس نكنيم. ما تجلى خدا هستيم و همه هستى در وجود ما است، ما در باطن خود صاحب همه چيز هستيم. تجلى از طريق تجسم موفقيت يعنى فرايند دريافت و ادراك اين حقيقت و مرئى ساختن قدرت الاهى وجودمان در عرصههاى زندگى.
جالب اين كه همه ما در ژرفاى دل خود از غايت برتر خويش باخبريم. همه ما مىدانيم در وجود ما قدرتهايى نهفته است كه اگر به كار افتد، جهان ما دگرگون مىشود. بسيارى از ما سالها است با موتورهاى خاموش و بدون برنامه و خطى زندگى كردهايم، در حالى كه 90 درصد ما مىدانيم قدرتهاى زيادى در درون ما به وديعه گذاشته شده است. اين داستان شايد براى بسيارى از ما به شيوههاى گوناگون روى داده است. يكى از دوستان تعريف مىكرد:
روزى يك كش محكم پول را به دست گرفته بودم تا با انگشتان دو نيم كنم. ابتدا آن را دور دو انگشت سبابه پيچاندم و با دو دست كشيدم اما پاره نشد. سپس با چهار انگشت هر دو دست آن را كشيدم ولى پاره نشد. سپس محكم با تمام انگشتان و كف دست آن را از دو طرف كشيدم اما پاره نشد. چون احساس مىكردم كسى مرا نمىبيند، پاهاى خود را دراز كردم، يك طرف كش را به انگشت پا قلاب كردم و با دو دست آن را كشيدم ولى پاره نشد. متحير، مأيوس و ورشكسته حلقه كش را بيرون آوردم. برادرم كه مرا زير نظر داشت، فاتحانه به ميدان آمد و گفت: فلانى تو هميشه ناتوانى، اصلًا بىعرضهاى، اين كش را به يك كودك 6 ساله بده تا با دو انگشت قطع كند و. در يك لحظه غيرتى شدم، نيرويى عجيب در درونم فوران كرد و حلقه كش را با دو انگشت سبابه و با كمترين فشار پاره كردم.
راز اين موفقيت آشكار است. انسان براى موفقيت در هر كارى به مثلث باور، ايمان و تلاش نياز دارد. اين جمله معروف ارشميدس، رياضى دان بزرگ يونان، را هرگز نبايد فراموش كنيم:
«اهرمى از ايمان و باور به من دهيد، تا من بدون محاسبات رياضى زمين را جابه جا كنم.»
ترديدهاى گذشته، ترسهاى قديمى، تلقينهاى اطرافيان، ترمزهاى فكرى، توقفها و سكونهاى كهنه كه اطراف ما را احاطه كردهاند، درهاى موفقيت را به روى ما بستهاند. قفلهاى مذكور را نمىتوان شكست. اين قفلها بايد گشوده شوند چون گاه شكستن قفل به ساختمان زيباى موفقيت آسيب مىرساند. پس بايد كليدها را يافت و قفلها را گشود.
كليدهاى موفقيت
1. برنامه ريزى: برنامهريزى براى موفقيت برج مراقبت پيشروى به سمت اهداف است.
2. خودباورى: اساس ايمان خودباورى است. انسان خودباور به توان خويش ايمان دارد و
ايمان انتظارى مطمئن است.
3. حركت: خروج از سكون و عدم توقف ضامن موفقيت است اما حركتى كه حساب شده و طبق برنامه باشد.
4. جرأت: عدم هراس و اين پا و آن پا كردن و حتى پذيرش شكستها اساس موفقيت است.
5. خودتشويقى: خود تشويقى به معناى خود شيفتگى نيست. انسان گاه نياز دارد فهرست موفقيتهاى خود را تنظيم كند و حتى به بعضى تقدير نامهها و سپاسنامهها چشم بيندازد تا باور كند دوباره مىتواند موفقيتى جديد به وجود آورد.
انسان براى موفقيت بايد بلند نظر باشد و از بلند پروازى معقول نهراسد. بايد به جاى غرق شدن در نهرهاى كوچك به سمت درياهاى موفقيت حركت كرد از جويبار حقيرى كه به چالهاى مىريزد، هيچ كس مرواريد صيد نخواهد كرد. شاهين موفقيت در افقها و بلندىها است و مرواريد توفيق در اقيانوسها. بايد بلند نظر و بلند پرواز و غواص بحرهاى بىكران بود و باور داشت كه دستان خداوند همواره به سمت انسانهاى جوياى موفقيت گشوده است به قول شاعر: ما از خدا گم شدهايم او به جست و جو است.
منابع
1. جامع الاحاديث شيعه.
2. درى مخفى به روى موفقيت، فلورانس اسكاول شاين، ترجمه شهلا المعى.
3. جادوى مديريت، پرموديترا و ديپاك ماهندرو، ترجمه مهدى قراچه داغى.
4. تجسم خلاق، شاگتى گواين، ترجمه گيتى خوشدل.