پرسش :
من گفتگويي با برخي از برادران سني داشتهام، آنان ميگويند: كه فقه آنان به امام جعفر صادق (ع) باز ميگردد. آنان ميگويند: امام جعفر صادق (ع) كتابي در فقه ننوشتهاند. و ابوحنيفه كار اصليش جمعآوري آنچيزهايي بوده است كه از آن حضرت شنيده يا فراگرفته، من ميخواهم بدانم آيا اين صحت دارد كه امام جعفر صادق (ع) كتابي در فقه ننوشتهاند و اگر اين صحت دارد پس چه كسي اولين كتاب فقهي شيعه را نگاشته است؟
پاسخ :
ابوحنيفه نعمان ثابت بن زوطي بن ماه يا نعمان بن ثابت بن مرزبان (يا طاووس) در سال 80 هجري در كوفه متولد شد و در سال 150 هجري در زندان بغداد درگذشت. ايراني الأصل و از اطراف كابل بوده است. نسبت به اهل البيت و شخص اميرالمؤمنين (ع) ارادت و دلدادگي خاصي داشت و به همين جهت مورد بغض و كينه محدثان اهل سنت قرار گرفت.
شاگرد امام محمد باقر (ع) بود اگر چه ابوعبدالله محدث او را شاگرد امام جعفر صادق (ع) هم دانسته است و جمله معروف ايشان كه"لولا سنتان لهلك نعمان"يعني اگر دو سال شاگردي امام صادق (ع) نبود، ابوحنيفه تباه ميشد، بر اين دلالت دارد.
ابوحنيفه سخت در دام قياس (تمثيل منطقي) و استحسان بود و امام صادق (ع) با او مناظراتي داشت و سخت او را از اين عمل بر حذر ميداشت.
ابوحنيفه را به لحاظ افراط در عمل به قياس و ظنيات، رأس القياسين ناميدهاند.
فقه او مبتني بر قياس و استحسان و متأثر از آندو بود ولي فقه صادق آل محمد (ص) مبتني بر قرآن كريم و سنت پيامبر (ص) بود.
اصلاً تاريخ فقه و فقها بسيار واضحتر از آن است كه اينگونه نسبت ها قابل ارائه باشند.
تاريخ و خط فقه اهل البيت كاملاً روشن است و لطفاً از آن برادران اهل سنت بخواهيد كه مدارك و منابع اين نسبت را در اختيار شما بگذارند .
ـ امام صادق (ع) رئيس مذهب و فقه شيعه مي باشد و همين دلالت بر عظمت و سيطره و بلندي جايگاه ايشان در اين مكتب دارد.
رسائلي فراواني به امام صادق (ع) نسبت دادهاند، در طول حيات مباركش بيش از 4000 شاگرد داشته و بيانات ايشان را مكتوب مينمودند كه آن بيانات به نام اصول اربعه ماده (اصول چهار صدگانه) بعدها جزء مدارك اصلي و منابع مهم فقه شيعه قرار گرفت و جوامع حديثي شيعه پر از آثار ايشان است.[1]
ـ تاريخ شيعه پر از درد و آلام و مظلوميتهاي شيعه وستمگريهاي حاكمان است كشتارهاي دسته جمعي و غارتها و حبسهاي طويل المده عباسيان كه تا قرن هفتم در قلب جهان اسلام حكومت ميكردند، مجالي براي حيات آنان نگذاشته بود، ائمه شيعه يا در زندانها و يا تحت نظارت حاكمان بودند و بالأخره مسموم ميگشتند، اين در حالي بود كه مذاهب اهل سنت با پشتيباني حاكمان وقت گسترش مييافت و تبليغ ميشد، مناصب قضا و كرسيهاي تدريس در دست آنان بود و بلاد فتح شده در اختيار آنان، و اسم شيعه قدغن و جرم بزرگي محسوب ميشد.
وقتي كه حسنك وزير را خواستند بكشند براي او جرم تراشي كردند ولي چه جرمي مناسب حالش باشد، يكي از نديمان خليفه گفت: بهترين اتهام و جرم رافضي بودن است!! و به اين طريق براحتي او را به كام مرگ فرستادند، آري رجوع به تاريخ است كه اين وقايع دردناك و كشتار علويان و شيعيان را براي ما روشن ميكند.
با ذكر اين مقدمه ميگوئيم كه زمينه و بستر رشد علوم و تحقيقات براي شيعه جز در پرده تقيه امكان نداشت و حوصله و امكانات و امنيت و عامل تشويقي نمانده بود تا شيعيان به فكر تدوين و تأليف باشند، در عين حال علماي بزرگ و خدا مدار شيعه به استقبال خطر رفته و به تدوين فقه شيعي و فقه اهل البيت پرداختند.
سير نگارش فقه در شيعه به صورت ذيل بوده است:
الف: فقه منصوص: يعني متن اخبار و روايات اهل البيت را ذكر ميكردند كه اين خود دو حالت داشت 1. حالت ابتدايي و نقل متون 2. حالت پيشرفته و تنظيم و باببندي روايات در ابواب مختلف فقهي ـ بسياري از شاگردان اهل البيت در اين زمينه تأليفاتي داشتهاند كه تعيين اولين مكتوب و اولين نويسنده شايد ميسور نباشد.
ب: فقه غير منصوص: بدين گونه كه با استنباط از الفاظ روايت متن كتاب به قلم نويسنده باشد، همان چيزي كه حالت پيشرفتهاش الآن در بين فقهاي ما مرسوم است، اولين كسي كه چنين كتابي را با اين خصوصيت تأليف نمود، علي بن بابويه قمي (صدوق اول) (متوفاي 329) بوده است و نام كتاب خود را “الشرايع”گذاشت كه بعداً فرزند ايشان با همين نوع نگارش كتاب دوم فقهي يعني “المقنع” را نوشت[2].
پی نوشتها:
[1] براي آشنائي با مؤلفات امام صادق (ع) ميتوانيد به دائره المعارف الاسلاميه الشيعه، حسن الأمين، ج 1 ص 455 ـ 456 رجوع فرمائيد.
[2] دائره المعارف الاسلاميه الشيعه حسن الأمين ج 1 ص 455 ـ 456
موسوعه طبقات الفقها، ج 2، ص 585 (آيه الله سبحاني)
موسوعه طبقات الفقها، المقدمه القسم الثاني ص 192 و ص 234
منبع: پايگاه حوزه
ابوحنيفه نعمان ثابت بن زوطي بن ماه يا نعمان بن ثابت بن مرزبان (يا طاووس) در سال 80 هجري در كوفه متولد شد و در سال 150 هجري در زندان بغداد درگذشت. ايراني الأصل و از اطراف كابل بوده است. نسبت به اهل البيت و شخص اميرالمؤمنين (ع) ارادت و دلدادگي خاصي داشت و به همين جهت مورد بغض و كينه محدثان اهل سنت قرار گرفت.
شاگرد امام محمد باقر (ع) بود اگر چه ابوعبدالله محدث او را شاگرد امام جعفر صادق (ع) هم دانسته است و جمله معروف ايشان كه"لولا سنتان لهلك نعمان"يعني اگر دو سال شاگردي امام صادق (ع) نبود، ابوحنيفه تباه ميشد، بر اين دلالت دارد.
ابوحنيفه سخت در دام قياس (تمثيل منطقي) و استحسان بود و امام صادق (ع) با او مناظراتي داشت و سخت او را از اين عمل بر حذر ميداشت.
ابوحنيفه را به لحاظ افراط در عمل به قياس و ظنيات، رأس القياسين ناميدهاند.
فقه او مبتني بر قياس و استحسان و متأثر از آندو بود ولي فقه صادق آل محمد (ص) مبتني بر قرآن كريم و سنت پيامبر (ص) بود.
اصلاً تاريخ فقه و فقها بسيار واضحتر از آن است كه اينگونه نسبت ها قابل ارائه باشند.
تاريخ و خط فقه اهل البيت كاملاً روشن است و لطفاً از آن برادران اهل سنت بخواهيد كه مدارك و منابع اين نسبت را در اختيار شما بگذارند .
ـ امام صادق (ع) رئيس مذهب و فقه شيعه مي باشد و همين دلالت بر عظمت و سيطره و بلندي جايگاه ايشان در اين مكتب دارد.
رسائلي فراواني به امام صادق (ع) نسبت دادهاند، در طول حيات مباركش بيش از 4000 شاگرد داشته و بيانات ايشان را مكتوب مينمودند كه آن بيانات به نام اصول اربعه ماده (اصول چهار صدگانه) بعدها جزء مدارك اصلي و منابع مهم فقه شيعه قرار گرفت و جوامع حديثي شيعه پر از آثار ايشان است.[1]
ـ تاريخ شيعه پر از درد و آلام و مظلوميتهاي شيعه وستمگريهاي حاكمان است كشتارهاي دسته جمعي و غارتها و حبسهاي طويل المده عباسيان كه تا قرن هفتم در قلب جهان اسلام حكومت ميكردند، مجالي براي حيات آنان نگذاشته بود، ائمه شيعه يا در زندانها و يا تحت نظارت حاكمان بودند و بالأخره مسموم ميگشتند، اين در حالي بود كه مذاهب اهل سنت با پشتيباني حاكمان وقت گسترش مييافت و تبليغ ميشد، مناصب قضا و كرسيهاي تدريس در دست آنان بود و بلاد فتح شده در اختيار آنان، و اسم شيعه قدغن و جرم بزرگي محسوب ميشد.
وقتي كه حسنك وزير را خواستند بكشند براي او جرم تراشي كردند ولي چه جرمي مناسب حالش باشد، يكي از نديمان خليفه گفت: بهترين اتهام و جرم رافضي بودن است!! و به اين طريق براحتي او را به كام مرگ فرستادند، آري رجوع به تاريخ است كه اين وقايع دردناك و كشتار علويان و شيعيان را براي ما روشن ميكند.
با ذكر اين مقدمه ميگوئيم كه زمينه و بستر رشد علوم و تحقيقات براي شيعه جز در پرده تقيه امكان نداشت و حوصله و امكانات و امنيت و عامل تشويقي نمانده بود تا شيعيان به فكر تدوين و تأليف باشند، در عين حال علماي بزرگ و خدا مدار شيعه به استقبال خطر رفته و به تدوين فقه شيعي و فقه اهل البيت پرداختند.
سير نگارش فقه در شيعه به صورت ذيل بوده است:
الف: فقه منصوص: يعني متن اخبار و روايات اهل البيت را ذكر ميكردند كه اين خود دو حالت داشت 1. حالت ابتدايي و نقل متون 2. حالت پيشرفته و تنظيم و باببندي روايات در ابواب مختلف فقهي ـ بسياري از شاگردان اهل البيت در اين زمينه تأليفاتي داشتهاند كه تعيين اولين مكتوب و اولين نويسنده شايد ميسور نباشد.
ب: فقه غير منصوص: بدين گونه كه با استنباط از الفاظ روايت متن كتاب به قلم نويسنده باشد، همان چيزي كه حالت پيشرفتهاش الآن در بين فقهاي ما مرسوم است، اولين كسي كه چنين كتابي را با اين خصوصيت تأليف نمود، علي بن بابويه قمي (صدوق اول) (متوفاي 329) بوده است و نام كتاب خود را “الشرايع”گذاشت كه بعداً فرزند ايشان با همين نوع نگارش كتاب دوم فقهي يعني “المقنع” را نوشت[2].
پی نوشتها:
[1] براي آشنائي با مؤلفات امام صادق (ع) ميتوانيد به دائره المعارف الاسلاميه الشيعه، حسن الأمين، ج 1 ص 455 ـ 456 رجوع فرمائيد.
[2] دائره المعارف الاسلاميه الشيعه حسن الأمين ج 1 ص 455 ـ 456
موسوعه طبقات الفقها، ج 2، ص 585 (آيه الله سبحاني)
موسوعه طبقات الفقها، المقدمه القسم الثاني ص 192 و ص 234
منبع: پايگاه حوزه