پرسش :
با پسری در محیط کار آشنا شده ام و ارتباط دارم . چهار سال است که منتظر ازدواج هستم . با اینکه خانواده اش مذهبی هستند بدون شناخت از من حتی حاضر نشدند مرا ببینند . هر دونفر ما افسرده شده ایم . چکار باید بکنیم ؟
پاسخ :
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوي:
اگر شما خانم محترم همان روزی که این آقا به شما پیشنهاد دادند ، می فرمودید : آقای محترم هر کاری آدابی دارد یعنی با خانواده تان تشریف بیاورید . قاعدتا دو تا اتفاق می افتاد . یا اینکه ایشان به خانواده شان می گفتند و شرایط شما را به خانواده شان می گفت و خانواده شان جواب منفی می داند و می گفتند ما همتای هم نیستیم . مخالفت خودشان را اعلام می کردند و این آقا با خانوداه شان نمی آمد و هیچ مشکلی برای شما پیش نمی آمد یا اینکه خانواده شان می آمدند و شما را می دیدند و می رسیدند به اینکه این وصلت به صلاح نیست و باز هم هیچ اتفاقی نمی افتاد . اشتباه شما این بوده که آن روزی که همکار شما در محیط کار به شما پیشنهاد ازدواج دادند ، نفرمودید هر کاری آدابی دارد و اجازه دادید زمان بگذرد و حتی صرف این پیشنهاد شما به ایشان فکر کرده اید و دلبستگی ایجاد میشود . دلبستگی بیشتر میشود ولی ایشان هنوز بعد از چهار سال هنوز خانواده شان جواب مثبت نداده اند . شما الان چهار سال فرصت ها را از دست داده اید و خواستگارانی را رد کرده اید و سن تان بالاتر رفته است . گاهی رابطه را بر اساس شرع رعایت کرده اند ولی فرصت ها را از دست داده اند ولی گناهی نکرده اند . حالا ضوابط شرع را ه رعایت نکرده اند . در اینجا دو تا مشکل پیش می آید . هم فرصت ها از بین رفته است و وقتی از ایشان جدا میشود و می خواهد با فرد دیگری ازدواج کند عذاب وجدان دارد . چون چهار سال با ایشان رابطه داشته است . اگر کسی هم از این رابطه خبر نداشته ، بالاخره خودش نسبت به همسر آینده اش احساس گناه می کند . بعضی مواقع تا آقا پیشنهاد ازدواج میدهد ، خانم این پیشنهاد را مسلم می داند و جلوی دیگران با هم رفت و آمد می کنند و در محیط کار بگو و بخند می کنند ، با هم به خانه نزدیکان می روند حتی اعلام می کنند که طرف نامزد من است در حالیکه خانواده هنوز خبر ندارد و یا راضی نیستند . شما اشتباه کردید . ما تجربیات شما را به بینند گان منتقل می کنیم . حالا توصیه من این است که این رابطه را الان قطع کنید . این خانواده اجازه نمی دهند . اگر می خواستند چهار سال پیش رضایت می دادند . جلوی ضرر را هر کجا بگیرید منفعت است . بقیه عمرتان را از بین نبرید . آنها خانواده ی مذهبی هستند و تصویر خوبی از شما ندارند . شما را ندیده اند و شما انسان خوبی هستید . متدین و محجبه و مومن هستید . از دید آنها شما یک نقطه ضعف بزرگی دارید . شما با جوان نامحرم این ها رابطه برقرار کرده اید . این یک نقطه ضعف است . آنها شما را پرهیزگار نمی دانند و نمی توانند بپذیرند که شما عروس خانواده ی آنها باشید . بعضی مواقع آقا پسر می گوید : من خانواده ام را راضی می کنم . چون مسلما خانم در طی این چهار سال فهمیده که خانواده ی آنها رای نیستند . چون آقا دلبسته خانم شده است می گوید : صبر کن من مادرم را راضی میکنم . شاید خودش هم می داند که نمی تواند خانواده اش را راضی کند . مورد داشتیم که طرف چهارده سال منتظر ازدواج بوده است . حالا ممکن است این پسر عاشق است و با زور و اجبار خانواده را راضی می کند . ولی باز مشکل پیش می آید . عروس دوست دارد مادر شوهر او را تحویل بگیرد ولی اگر مادر راضی نباشد اورا جلوی جمع تحویل نمی گیرد و عروس ناراحت میشود ، تازه اگر متدین باشد . حالا اگر مادر شوهر متدین هم نباشد ، بی حرمتی می کند و این کار را سخت تر می کند . این بی توجهی ها برای دختر و پسر عاشق مشکل درست می کند . خانه مادر شوهر می رود ، بی حرمتی می بیند و به شوهر گله میکند . کم کم دعوا پیش میآید و پسر بین مادر و زن گیر می کند . کم کم او هم عکس العمل نشان می دهد و بیشتر طلاق ها این جوری شکل می گیرد . حالا این خانواده مذهبی هستند و بنای شان تخریب خانواده شما نیست ولی اگر متدین نباشند ، بعضی مواقع با هم پیمان می شوند که زندگی شما را خراب کنند . که این خیلی بدتر است و می توانند این کار را بکنند . مادر و خواهر آقا این قدرتوانمند هستند . به صبر کردن توجهی نکنید و این آقا را وادار نکنید که اجباری با شما ازدواج کنند . بعضی ها دنبال دلیل مخالفت می گردند . این درست نیست . دلیل مهم نیست . احساسی است که در مادر شکل گرفته است مهم است و دلایل بهانه است . بحث احساس است . این مادر نمی تواند با این دختر کنار بیاید . تلاش هم میکند ولی نمیتواند چون شروع آن خوب نبوده است . زیرا می گوید : این دختر قاپ پسر من را دزدیده است و احساس بدی دارد . البته آدمها متفاوت هستند . جواب من در رابطه با سوال است . ممکن است مادری هم باشد که پسری خودش پیدا می کند و معرفی می کند و مادر هم می پسندد . وقتی مادر نمی پسندد اصرا نکنند البته قبل از دلبستگی ها . رضایت مادر و خانواده ها مهم است . مادر شوهر جایگاه بسیار مهمی دارد . بعضی ها می گویند : رضایت خانواده پسر مهم نیست . خیلی از پسرها بدون رضایت مادر و خانواده شان این کار را نمیکنند . اگر بدون رضایت هم این کار را بکنند ، رابطه شان را با خانواده قطع نمی کند حتی اگر قول بدهند . قول ایشان مورد قبول نیست چون ایشان عاشق است و بعد قول ها از بین می رود . خانمی گفتند ما با چه سختی و بدبختی ازدواج کردیم و روز بعد پسر به خانه مادرش رفت و زیر قولش زد چون گفت : بالاخره مادر من است . در ضمن بچه های ما عمه و خاله و عمو و دایی میخواهند . حمایت اقتصادی و عاطفی خانواده ها خیلی مهم است . حالا پسر اگر از مادرش بگذرد ، فرد قابل اعتمادی نیست چون وقتی از مادرش که چه زحمت ها برای او کشیده است می گذرد ، از شما هم براحتی می گذرد . در ایران خانواده ها هم با هم ازدواج می کنند . اینجا ایران است اروپا نیست .
www.ch3.irbtv.ir
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوي:
اگر شما خانم محترم همان روزی که این آقا به شما پیشنهاد دادند ، می فرمودید : آقای محترم هر کاری آدابی دارد یعنی با خانواده تان تشریف بیاورید . قاعدتا دو تا اتفاق می افتاد . یا اینکه ایشان به خانواده شان می گفتند و شرایط شما را به خانواده شان می گفت و خانواده شان جواب منفی می داند و می گفتند ما همتای هم نیستیم . مخالفت خودشان را اعلام می کردند و این آقا با خانوداه شان نمی آمد و هیچ مشکلی برای شما پیش نمی آمد یا اینکه خانواده شان می آمدند و شما را می دیدند و می رسیدند به اینکه این وصلت به صلاح نیست و باز هم هیچ اتفاقی نمی افتاد . اشتباه شما این بوده که آن روزی که همکار شما در محیط کار به شما پیشنهاد ازدواج دادند ، نفرمودید هر کاری آدابی دارد و اجازه دادید زمان بگذرد و حتی صرف این پیشنهاد شما به ایشان فکر کرده اید و دلبستگی ایجاد میشود . دلبستگی بیشتر میشود ولی ایشان هنوز بعد از چهار سال هنوز خانواده شان جواب مثبت نداده اند . شما الان چهار سال فرصت ها را از دست داده اید و خواستگارانی را رد کرده اید و سن تان بالاتر رفته است . گاهی رابطه را بر اساس شرع رعایت کرده اند ولی فرصت ها را از دست داده اند ولی گناهی نکرده اند . حالا ضوابط شرع را ه رعایت نکرده اند . در اینجا دو تا مشکل پیش می آید . هم فرصت ها از بین رفته است و وقتی از ایشان جدا میشود و می خواهد با فرد دیگری ازدواج کند عذاب وجدان دارد . چون چهار سال با ایشان رابطه داشته است . اگر کسی هم از این رابطه خبر نداشته ، بالاخره خودش نسبت به همسر آینده اش احساس گناه می کند . بعضی مواقع تا آقا پیشنهاد ازدواج میدهد ، خانم این پیشنهاد را مسلم می داند و جلوی دیگران با هم رفت و آمد می کنند و در محیط کار بگو و بخند می کنند ، با هم به خانه نزدیکان می روند حتی اعلام می کنند که طرف نامزد من است در حالیکه خانواده هنوز خبر ندارد و یا راضی نیستند . شما اشتباه کردید . ما تجربیات شما را به بینند گان منتقل می کنیم . حالا توصیه من این است که این رابطه را الان قطع کنید . این خانواده اجازه نمی دهند . اگر می خواستند چهار سال پیش رضایت می دادند . جلوی ضرر را هر کجا بگیرید منفعت است . بقیه عمرتان را از بین نبرید . آنها خانواده ی مذهبی هستند و تصویر خوبی از شما ندارند . شما را ندیده اند و شما انسان خوبی هستید . متدین و محجبه و مومن هستید . از دید آنها شما یک نقطه ضعف بزرگی دارید . شما با جوان نامحرم این ها رابطه برقرار کرده اید . این یک نقطه ضعف است . آنها شما را پرهیزگار نمی دانند و نمی توانند بپذیرند که شما عروس خانواده ی آنها باشید . بعضی مواقع آقا پسر می گوید : من خانواده ام را راضی می کنم . چون مسلما خانم در طی این چهار سال فهمیده که خانواده ی آنها رای نیستند . چون آقا دلبسته خانم شده است می گوید : صبر کن من مادرم را راضی میکنم . شاید خودش هم می داند که نمی تواند خانواده اش را راضی کند . مورد داشتیم که طرف چهارده سال منتظر ازدواج بوده است . حالا ممکن است این پسر عاشق است و با زور و اجبار خانواده را راضی می کند . ولی باز مشکل پیش می آید . عروس دوست دارد مادر شوهر او را تحویل بگیرد ولی اگر مادر راضی نباشد اورا جلوی جمع تحویل نمی گیرد و عروس ناراحت میشود ، تازه اگر متدین باشد . حالا اگر مادر شوهر متدین هم نباشد ، بی حرمتی می کند و این کار را سخت تر می کند . این بی توجهی ها برای دختر و پسر عاشق مشکل درست می کند . خانه مادر شوهر می رود ، بی حرمتی می بیند و به شوهر گله میکند . کم کم دعوا پیش میآید و پسر بین مادر و زن گیر می کند . کم کم او هم عکس العمل نشان می دهد و بیشتر طلاق ها این جوری شکل می گیرد . حالا این خانواده مذهبی هستند و بنای شان تخریب خانواده شما نیست ولی اگر متدین نباشند ، بعضی مواقع با هم پیمان می شوند که زندگی شما را خراب کنند . که این خیلی بدتر است و می توانند این کار را بکنند . مادر و خواهر آقا این قدرتوانمند هستند . به صبر کردن توجهی نکنید و این آقا را وادار نکنید که اجباری با شما ازدواج کنند . بعضی ها دنبال دلیل مخالفت می گردند . این درست نیست . دلیل مهم نیست . احساسی است که در مادر شکل گرفته است مهم است و دلایل بهانه است . بحث احساس است . این مادر نمی تواند با این دختر کنار بیاید . تلاش هم میکند ولی نمیتواند چون شروع آن خوب نبوده است . زیرا می گوید : این دختر قاپ پسر من را دزدیده است و احساس بدی دارد . البته آدمها متفاوت هستند . جواب من در رابطه با سوال است . ممکن است مادری هم باشد که پسری خودش پیدا می کند و معرفی می کند و مادر هم می پسندد . وقتی مادر نمی پسندد اصرا نکنند البته قبل از دلبستگی ها . رضایت مادر و خانواده ها مهم است . مادر شوهر جایگاه بسیار مهمی دارد . بعضی ها می گویند : رضایت خانواده پسر مهم نیست . خیلی از پسرها بدون رضایت مادر و خانواده شان این کار را نمیکنند . اگر بدون رضایت هم این کار را بکنند ، رابطه شان را با خانواده قطع نمی کند حتی اگر قول بدهند . قول ایشان مورد قبول نیست چون ایشان عاشق است و بعد قول ها از بین می رود . خانمی گفتند ما با چه سختی و بدبختی ازدواج کردیم و روز بعد پسر به خانه مادرش رفت و زیر قولش زد چون گفت : بالاخره مادر من است . در ضمن بچه های ما عمه و خاله و عمو و دایی میخواهند . حمایت اقتصادی و عاطفی خانواده ها خیلی مهم است . حالا پسر اگر از مادرش بگذرد ، فرد قابل اعتمادی نیست چون وقتی از مادرش که چه زحمت ها برای او کشیده است می گذرد ، از شما هم براحتی می گذرد . در ایران خانواده ها هم با هم ازدواج می کنند . اینجا ایران است اروپا نیست .
www.ch3.irbtv.ir