چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟


پاسخ :
پاسخ از حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي (حفظه الله):
معاویه، پس از نبرد با دودمان عصمت و طهارت (علیهم‏السلام)، خلافت را به غنیمت گرفت و آن را غصب کرد. او در ابتدا خود را امیرمؤمنان و جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‏خواند؛ لیکن اندک اندک، خلافت را به سلطنت و پادشاهی مبدّل کرد.
سالار شهیدان، بیست سال، شاهد اسارت دین الهی در دست امویان بود؛ ولی مجالی برای قیام نمی‏یافت. معاویه، سیاستمداری زیرک و حیله‏گر بود و اگر امام حسین (علیه‏السلام) در برابر او به پا می‏خاست، معاویه او را مانند حضرت امام علی و امام حسن (علیهماالسلام) در شهر خودش به شهادت می‏رساند؛ آنگاه خود با پوشیدن جامهٴ ماتم، مردم را می‏فریفت و مانع ثمربخشی این قیام و اثر این خون می‏شد. هدف سالار شهیدان، برپایی نهضتی عظیم بود که تأثیرش به زمان خاص و مکان مخصوص، محدود نماند و در همهٴ جهان طنین‏اندازد. از این‏رو، در دوران زمامداری معاویه قیام نکرد تا خونش به هدر نرود.
فریبکاری معاویه به حدّی بود که در نامه‏هایش به امام علی (علیه‏السلام) چونان پدری پرهیزگار و زاهد که پسر تبهکارش را اندرز می‏دهد، چنین می‏نوشت: «این نامه‏ای است از معاویه پسر ابو سفیان، جانشین پیامبر خدا، به علی بن أبی طالب. ای علی! بدان که خدا و قیامت و سؤال قبر و بهشت و دوزخ حقیقت دارد. از آتش دوزخ بترس و دست از ستمکاری بدار و پارسایی پیشه کن». آنگاه این گونه نامه‏ها را در شام منتشر می‏کرد و با تبلیغ سوء، به شست و شوی مغزی مردم می‏پرداخت.
امام حسین (علیه‏السلام) در این دوران، مانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که در سیزده سال مکه فرصت را برای قیام مناسب ندیدند و نیز مانند امیرمؤمنان (علیه‏السلام) که مدت‏ها منزوی بودند و زمان را برای قیام مناسب نمی‏دانستند، در ده سال پس از رحلت امام حسن (علیه‏السلام) تا حادثهٴ کربلا، سعی کرد افکار مردم را کم و بیش روشن کند تا معاویه، این متولی دروغین دین الهی دفن شود و زمینه برای تفکر جدید اسلامی آماده گردد؛ آنگاه قیامی به قصد احیای تفکر الهی و قرآنی آغاز کند.
پس از مرگ معاویه، یزید بر تخت سلطنت نشست. او جوانی خام، سبک سر و همواره در پی خوشگذرانی و می‏گساری بود. او هر چند خوی جاهلی و طغوای اموی را از پدر به یادگار داشت، ولی زیرکی و بینش سیاسی را از وی به ارث نبرده بود. بی‏پروایی او در زیر پا نهادن احکام اسلام و آشکار ساختن مفاسد، مردم را از ریا کاری و بی‏دینی امویان اندکی آگاه کرد و بهترین زمان برای قیام دینی فرا رسید.
سالار شهیدان تصمیم گرفتند که مردم بخش‏های مهم خاورمیانه را (حجاز و یمن و عراق و شام) با نهضتی خونین آگاه کنند. بدین منظور با پای خویش به مکّه که ام القرای حجاز بود، رفتند و در راه بارها با مردم سخن گفتند و به اطراف حجاز، پیام و پیک فرستادند.
منبع: شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، ص ۱۸۲-۱۸۵




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.