پرسش :
آیا ماجرای فتح خیبر و کندن در قلعه توسط حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) واقعیت داشته و مستند است؟
پاسخ :
البته که ماجرای فتح خیبر و کندن در قلعه به دست مبارک حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام واقعیت داشته و به اسناد تاریخی بسیار متواتر و محکمی مستند میباشد.
منطقهی خیبر در دویست و پنجاه کیلومتری شمال مدینه در راه تبوک و شام واقع شده است. این دشت سرسبز از دیر باز مسکن گروهی از یهودیان بوده که خود را از نسل رکاب می دانستند (تورات، سفر ملوک، فصل نوزدهم، آیه 15) و می گفتند: بازماندگان جندب (یونادب - junadeb) پسر رکاب میباشند که پس از قتل عامی که در اورشلیم واقع شد، به منطقهی خیبر کوچ کردند.
خیبر نیز کلمهای در زبان عبری (خبر - kheber) به معنای طایفه و جماعت یا قلعه و پادگان میباشد. لغت نویسان عرب آن را عالم به احکام خدا یا کشاورز ... معنی کرده اند (تاریخ العرب قبل الاسلام، دکتر جواد علی، 6/159، 1376 ق)
فتح خیبر به دستور خداوند متعال و بدون لشکر کشی و توسط پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) صورت پذیرفت و به همین دلیل خداوند کریم برای هیچ یک از مسلمانان سهمی در سرزمینها (از جمله فدک که اهالیاش با خیبریها برای مقابله با اسلام متحد شده بودند ولی پس از فتح خیبر بدون مبارزه تسلیم شدند) و نیز غنائم آن قایل نگردید. لذا قطعیترین و اصیلترین سند در این مورد، کلام وحی است که میفرماید:
«وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ * ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» (الحشر – 6 و 7)
ترجمه: و آن چه را خدا از آنان [يهود] به رسولش بازگردانده (و بخشيده) چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن (زحمتى نكشيديد،) نه اسبى تاختيد و نه شترى ولى خداوند رسولان خود را بر هر كس بخواهد مسلّط مىسازد و خدا بر هر چيز توانا است! * آن چه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آن چه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است.
احادیث و اسناد تاریخی راجع به عملیات فتح خیبر و نیز از جا کندن درب خیبر و سپر ساختن آن توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز متواتر است که ذیلاً فقط به چند نمونهی آن اشاره میشود:
الف - ابن اسحاق سیره نویس و مورخ قدیم اسلام حدیث ذیل را از «سلمة بن عمر و الاکوع» صحابی رسول الله (ص) روایت کرده است:
«پیغمبر رایت (پرچم) خویش را به ابوبکر صدیق داد و او را به یکی از قلاع خیبر فرستاد. او برفت و منتهای کوشش را به کار برد اما توفیقی به دست نیاورد و فتح ناکرده بازگشت. روز دیگر عمر بن الخطاب را فرستاد. او هم برفت و جهد بسیار کرد اما کاری از پیش نبرد و برگشت. آن گاه رسول الله (ص) فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار»، ترجمه: «همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد که خدای و رسول او را دوست دارد و خدا و رسول او هم او را دوست دارند. خدا خیبر را به دست او می گشاید. او هرگز نمی گریزد» پس علی رضوان الله علیه را بخواند ... و به فرمود: «خذ هذه الرایة فامض بها حتی یفتح الله علیک - این رایت را بگیر و آن را با خود ببر تا خدای خیبر را بر تو بگشاید». علی با آن رایت از نزد رسول الله (ص) بیرون آمد. به سرعت می دوید و نفس می زد. ما هم در پی او رفتیم. تا این که رایت خود را در زیر دیوار قلعه بر کومهای از سنگ نشاند. جهودی از فراز قلعه سر برآورد و گفت: تو کیستی؟ گفت: علی بن ابی طالب، جهود گفت: «علوتم و ما انزل علی موسی - سوگند به کتابی که بر موسی نازل شده غلبه کردید». سلمه گوید: علی از آن جنگ برنگشت تا خدا خیبر را به دست او نگشود .
ب - قتیبة بن سعید از یعقوب بن عبدالرحمن زهری از ابو حازم و او از سهل بن سعد ساعدی حدیث رایت را چنین آورده است:
«در روز خیبر پیغمبر فرمود: این رایت را فردا، به مردی خواهم داد که خدای این دژ را به دست او می گشاید. او خدای و رسول او را دوست دارد و خدای و رسول او هم او را دوست دارند. چون بامداد روز دیگر شد مردم نزد پیغمبر گرد آمدند. همه امیدوار دریافت رایت بودند. آن حضرت فرمود: علی بن ابی طالب کجاست؟ گفتند: یا رسول الله او از درد چشم رنج می برد. فرمود کسی را دنبالش بفرستید. پس علی (ع) را نزد پیغمبر آوردند . رشحهای از بزاق خود در چشمانش چکاند و برای او دعا کرد. علی در دم از آن درد شفا یافت به طوری که گویی دردی نداشته است. پس رایت را بدو داد. علی گفت: ای رسول خدا آیا باید آن قدر با آنها بجنگم که مثل ما شوند؟ فرمود: راه بیفت و تا پای قلعه پیش برو. آن گاه آنان را به اسلام دعوت کن و آن چه را از سوی خدا بر ایشان واجب است به همه خبر بده. زیرا اگر خدای تنها یک نفر را به وسیله تو به راه راست هدایت کند برای تو از آن سودمندتر است که شتران سرخ مو داشته باشی» این حدیث را سیوطی در تاریخ الخلفاء علی بن سلطان قاری در مرقاة المفاتیح (5/566)، حافظ گنجی در کفایة الطالب، موفق خوارزمی در المناقب، ابن سعد در طبقات (2 ق 1/80)، خطیب در تاریخ بغداد (8/5) و عموم محدثین شیعی و سنی با الفاظ مختلف روایت کردهاند.
ج - امام فخر رازی در تفسیر کبیر ذیل آیه «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجباً» (کهف، 9) آورده است که «هر کس بر احوال غیب وقوف بیشتر داشته باشد قلبی قوی تر و اعصابی محکمتر و مسلطتر دارد. از این روست که علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: «والله ما قلعت باب خیبر بقوة جسمانیة بل قلعتها بقوة ملکوتیه» یعنی به خدا سوگند که در خیبر را با نیروی بدنی نکندم بلکه آن را با نیروی ملکوتی و الهی از جای در آوردم (فضائل الخمسة، 2/325).
حدیث «رایت» یا همان فتح خیبر و کندن درب آن به دست امیرالمؤمنین (ع) به صورتهای متفاوت توسط دیگران نیز نقل و مستند شده است که از جمله است:
عمر بن الخطاب خلیفه دوم و صحابی معروف (م 23 ق) (الاعلام زرکلی، 5/203 و غالب کتب حدیث در تاریخ)، عایشه ام المؤمنین و دختر ابوبکر (م 58 ق) (الاصابه، کتاب النساء، 701، طبقات ابن سعد، 8/39)، بریده بن الحصیب اسلمی (م 63 ق).
ملاحظه: به رغم آن که اسناد شیعه بسیار معتبرتر میباشد، در این مقوله فقط به ذکر احادیث و آن هم به سند اهل سنت اکتفا شد که جای هیچ شک و شبههای باقی نماند.
www.aviny.com
البته که ماجرای فتح خیبر و کندن در قلعه به دست مبارک حضرت علی بن ابیطالب علیهالسلام واقعیت داشته و به اسناد تاریخی بسیار متواتر و محکمی مستند میباشد.
منطقهی خیبر در دویست و پنجاه کیلومتری شمال مدینه در راه تبوک و شام واقع شده است. این دشت سرسبز از دیر باز مسکن گروهی از یهودیان بوده که خود را از نسل رکاب می دانستند (تورات، سفر ملوک، فصل نوزدهم، آیه 15) و می گفتند: بازماندگان جندب (یونادب - junadeb) پسر رکاب میباشند که پس از قتل عامی که در اورشلیم واقع شد، به منطقهی خیبر کوچ کردند.
خیبر نیز کلمهای در زبان عبری (خبر - kheber) به معنای طایفه و جماعت یا قلعه و پادگان میباشد. لغت نویسان عرب آن را عالم به احکام خدا یا کشاورز ... معنی کرده اند (تاریخ العرب قبل الاسلام، دکتر جواد علی، 6/159، 1376 ق)
فتح خیبر به دستور خداوند متعال و بدون لشکر کشی و توسط پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) صورت پذیرفت و به همین دلیل خداوند کریم برای هیچ یک از مسلمانان سهمی در سرزمینها (از جمله فدک که اهالیاش با خیبریها برای مقابله با اسلام متحد شده بودند ولی پس از فتح خیبر بدون مبارزه تسلیم شدند) و نیز غنائم آن قایل نگردید. لذا قطعیترین و اصیلترین سند در این مورد، کلام وحی است که میفرماید:
«وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ * ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ» (الحشر – 6 و 7)
ترجمه: و آن چه را خدا از آنان [يهود] به رسولش بازگردانده (و بخشيده) چيزى است كه شما براى به دست آوردن آن (زحمتى نكشيديد،) نه اسبى تاختيد و نه شترى ولى خداوند رسولان خود را بر هر كس بخواهد مسلّط مىسازد و خدا بر هر چيز توانا است! * آن چه را خداوند از اهل اين آباديها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خويشاوندان او، و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان است، تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آن چه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد)، و از آنچه نهى كرده خوددارى نماييد و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد كه خداوند كيفرش شديد است.
احادیث و اسناد تاریخی راجع به عملیات فتح خیبر و نیز از جا کندن درب خیبر و سپر ساختن آن توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز متواتر است که ذیلاً فقط به چند نمونهی آن اشاره میشود:
الف - ابن اسحاق سیره نویس و مورخ قدیم اسلام حدیث ذیل را از «سلمة بن عمر و الاکوع» صحابی رسول الله (ص) روایت کرده است:
«پیغمبر رایت (پرچم) خویش را به ابوبکر صدیق داد و او را به یکی از قلاع خیبر فرستاد. او برفت و منتهای کوشش را به کار برد اما توفیقی به دست نیاورد و فتح ناکرده بازگشت. روز دیگر عمر بن الخطاب را فرستاد. او هم برفت و جهد بسیار کرد اما کاری از پیش نبرد و برگشت. آن گاه رسول الله (ص) فرمود: «لاعطین الرایة غدا رجلا یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله یفتح الله علی یدیه لیس بفرار»، ترجمه: «همانا فردا این رایت را به مردی خواهم داد که خدای و رسول او را دوست دارد و خدا و رسول او هم او را دوست دارند. خدا خیبر را به دست او می گشاید. او هرگز نمی گریزد» پس علی رضوان الله علیه را بخواند ... و به فرمود: «خذ هذه الرایة فامض بها حتی یفتح الله علیک - این رایت را بگیر و آن را با خود ببر تا خدای خیبر را بر تو بگشاید». علی با آن رایت از نزد رسول الله (ص) بیرون آمد. به سرعت می دوید و نفس می زد. ما هم در پی او رفتیم. تا این که رایت خود را در زیر دیوار قلعه بر کومهای از سنگ نشاند. جهودی از فراز قلعه سر برآورد و گفت: تو کیستی؟ گفت: علی بن ابی طالب، جهود گفت: «علوتم و ما انزل علی موسی - سوگند به کتابی که بر موسی نازل شده غلبه کردید». سلمه گوید: علی از آن جنگ برنگشت تا خدا خیبر را به دست او نگشود .
ب - قتیبة بن سعید از یعقوب بن عبدالرحمن زهری از ابو حازم و او از سهل بن سعد ساعدی حدیث رایت را چنین آورده است:
«در روز خیبر پیغمبر فرمود: این رایت را فردا، به مردی خواهم داد که خدای این دژ را به دست او می گشاید. او خدای و رسول او را دوست دارد و خدای و رسول او هم او را دوست دارند. چون بامداد روز دیگر شد مردم نزد پیغمبر گرد آمدند. همه امیدوار دریافت رایت بودند. آن حضرت فرمود: علی بن ابی طالب کجاست؟ گفتند: یا رسول الله او از درد چشم رنج می برد. فرمود کسی را دنبالش بفرستید. پس علی (ع) را نزد پیغمبر آوردند . رشحهای از بزاق خود در چشمانش چکاند و برای او دعا کرد. علی در دم از آن درد شفا یافت به طوری که گویی دردی نداشته است. پس رایت را بدو داد. علی گفت: ای رسول خدا آیا باید آن قدر با آنها بجنگم که مثل ما شوند؟ فرمود: راه بیفت و تا پای قلعه پیش برو. آن گاه آنان را به اسلام دعوت کن و آن چه را از سوی خدا بر ایشان واجب است به همه خبر بده. زیرا اگر خدای تنها یک نفر را به وسیله تو به راه راست هدایت کند برای تو از آن سودمندتر است که شتران سرخ مو داشته باشی» این حدیث را سیوطی در تاریخ الخلفاء علی بن سلطان قاری در مرقاة المفاتیح (5/566)، حافظ گنجی در کفایة الطالب، موفق خوارزمی در المناقب، ابن سعد در طبقات (2 ق 1/80)، خطیب در تاریخ بغداد (8/5) و عموم محدثین شیعی و سنی با الفاظ مختلف روایت کردهاند.
ج - امام فخر رازی در تفسیر کبیر ذیل آیه «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجباً» (کهف، 9) آورده است که «هر کس بر احوال غیب وقوف بیشتر داشته باشد قلبی قوی تر و اعصابی محکمتر و مسلطتر دارد. از این روست که علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: «والله ما قلعت باب خیبر بقوة جسمانیة بل قلعتها بقوة ملکوتیه» یعنی به خدا سوگند که در خیبر را با نیروی بدنی نکندم بلکه آن را با نیروی ملکوتی و الهی از جای در آوردم (فضائل الخمسة، 2/325).
حدیث «رایت» یا همان فتح خیبر و کندن درب آن به دست امیرالمؤمنین (ع) به صورتهای متفاوت توسط دیگران نیز نقل و مستند شده است که از جمله است:
عمر بن الخطاب خلیفه دوم و صحابی معروف (م 23 ق) (الاعلام زرکلی، 5/203 و غالب کتب حدیث در تاریخ)، عایشه ام المؤمنین و دختر ابوبکر (م 58 ق) (الاصابه، کتاب النساء، 701، طبقات ابن سعد، 8/39)، بریده بن الحصیب اسلمی (م 63 ق).
ملاحظه: به رغم آن که اسناد شیعه بسیار معتبرتر میباشد، در این مقوله فقط به ذکر احادیث و آن هم به سند اهل سنت اکتفا شد که جای هیچ شک و شبههای باقی نماند.
www.aviny.com