پرسش :
آیا ولایت فقیه مطلقه است و درست است که در خصوص مقام معظم ولی فقیه نیز بگوییم «ولایت مطلقه»؟
پاسخ :
آن فقیهی که خود پس از گذشت چند قرن به «ولایت فقیه» در یک جامعه و حکومت اسلامی جامهيعمل پوشانید (امام خمینی ره) فرمود که ولایت مطلقه است. و در این معنا فرقی بین حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم ولی فقیه حضرت آیتالله العظمی خامنهای نمیباشد، اما لازم است حتماً به نکات ذیل دقت نمایید:
الف – اساساً کسی که ولایت فقیه را قبول ندارد، مطلقه یا غیر مطلقه بودن آن برایش فرقی ندارد. به قول مقام معظم ولی فقیه اینها با اصل «فقه» مخالفاند.
ب – اما کسی که «ولایت فقیه» را که در چارچوب اسلام تعریف میشود پذیرفته است، میداند که نه تنها ولایت «مطلق» است، بلکه مقید یا نسبی بودن آن معنایی ندارد و دیگر به آن ولایت گفته نمیشود.
ولایت غیر مطلق یعنی به «ولی فقیه» بگوییم: ارشاد مردم با شما، اما ادارهی آنها با ما – بیان احکام فقهی با شما، اما قانونگذاری با ما – نصحیت و موعظه با شما، اما ادارهی جامعه با ما و ...، این همان سکولاریسم و جدا کردن عرصهی دین از ادارهی جامعه است.
اگر حکومت اسلامی است، باید تمامی قوانین و شیوهی اجرایی آن نیز منطبق با فقه اسلام باشد. بدیهی است که فقه اسلام فقط تئوری و بیان کردنی نبوده و باید در عمل اجرا گردد. اجتهاد و فهم فقه، کار فقیه است و نظارت بر حسن اجرا منطبق با فقه نیز کار فقیه است. پس یک فقیه جامعالشرایط باید «ولایت» فقهی را بر عهده بگیرد که به جایگاهش «ولایت فقیه» و به شخص او «ولی فقیه» اطلاق میشود.
ج – عرصهی فقه محدود به چند موضوع مثل: طهارت، وضو، غسل، شکیات و ... نمیباشد که بتوان مدعی شد، ولایت فقه و ولایت فقیه نیز باید مقید و محدود باشد. فقه در تمامی عرصههای فردی و اجتماعی بیانگر احکام الهی است. پس اگر حکومت اسلامی برقرار باشد، اجرای احکام در همهی عرصهها ضروری است. لذا ولایت فقیه مطلق است.
www.aviny.com
آن فقیهی که خود پس از گذشت چند قرن به «ولایت فقیه» در یک جامعه و حکومت اسلامی جامهيعمل پوشانید (امام خمینی ره) فرمود که ولایت مطلقه است. و در این معنا فرقی بین حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم ولی فقیه حضرت آیتالله العظمی خامنهای نمیباشد، اما لازم است حتماً به نکات ذیل دقت نمایید:
الف – اساساً کسی که ولایت فقیه را قبول ندارد، مطلقه یا غیر مطلقه بودن آن برایش فرقی ندارد. به قول مقام معظم ولی فقیه اینها با اصل «فقه» مخالفاند.
ب – اما کسی که «ولایت فقیه» را که در چارچوب اسلام تعریف میشود پذیرفته است، میداند که نه تنها ولایت «مطلق» است، بلکه مقید یا نسبی بودن آن معنایی ندارد و دیگر به آن ولایت گفته نمیشود.
ولایت غیر مطلق یعنی به «ولی فقیه» بگوییم: ارشاد مردم با شما، اما ادارهی آنها با ما – بیان احکام فقهی با شما، اما قانونگذاری با ما – نصحیت و موعظه با شما، اما ادارهی جامعه با ما و ...، این همان سکولاریسم و جدا کردن عرصهی دین از ادارهی جامعه است.
اگر حکومت اسلامی است، باید تمامی قوانین و شیوهی اجرایی آن نیز منطبق با فقه اسلام باشد. بدیهی است که فقه اسلام فقط تئوری و بیان کردنی نبوده و باید در عمل اجرا گردد. اجتهاد و فهم فقه، کار فقیه است و نظارت بر حسن اجرا منطبق با فقه نیز کار فقیه است. پس یک فقیه جامعالشرایط باید «ولایت» فقهی را بر عهده بگیرد که به جایگاهش «ولایت فقیه» و به شخص او «ولی فقیه» اطلاق میشود.
ج – عرصهی فقه محدود به چند موضوع مثل: طهارت، وضو، غسل، شکیات و ... نمیباشد که بتوان مدعی شد، ولایت فقه و ولایت فقیه نیز باید مقید و محدود باشد. فقه در تمامی عرصههای فردی و اجتماعی بیانگر احکام الهی است. پس اگر حکومت اسلامی برقرار باشد، اجرای احکام در همهی عرصهها ضروری است. لذا ولایت فقیه مطلق است.
www.aviny.com