پرسش :
آیا این هوش هیجانی هیچ ارتباطی با ژنتیک ندارد ؟ چون بعضی از افراد می گویند که انسان باید پیش زمینه ای را داشته باشد تا بتواند آن را ترقی دهد و بهبود ببخشد .
پاسخ :
پاسخ از آقای دکتر مصطفی حیدری، روان پزشک:
این صحبت درست است یعنی یک پایه ای دارد اما قابل پیشرفت است . یعنی یک استعداد بالقوه است که باید تبدیل به بالفعل شود . پس هوش هیجانی یک استعداد عاطفی است که می تواند مهارت ها را در خدمت انسان قرار دهد . در این خصوص که مولفه های هوش هیجانی چیست . این هوش چهار مولفه دارد در واقع اجزاء هوش هیجانی که باهم مرتبط هستند اینها هستند : یکی آگاهی از هیجانات خود است . ما دراین خصوص خیلی نقص داریم . ما هیجانات خود را خیلی خوب نمی شناسیم یا تفکیکی قائل نیستیم . یا به یک صورتی برخورد می کنیم که صورت مسئله را پاک می کنیم . مثلاً اگر بخواهیم درخصوص ترس صحبت کنیم ، زمانی که سن فرد بالا می رود مثلاً در پنج یا شش سالگی ،چون گفتم که ما از ابتدای تولد تا پایان زندگی این هیجان ترس را داریم و آن را مدیریت می کنیم . زمانی که یک مقدار بچه بزرگتر می شود به او می گوییم که تو بزرگ شده ای ، خانم یا آقایی شده ای و دیگر نباید بترسی . یعنی نمی خواهیم به بچه بگوییم که ترس یک هیجانی است طبیعی و تو باید آن را بشناسی و مدیریت کنی به او می گوییم که این مسئله بد است . یا مثلاً می گوییم مرد که نباید گریه کند . یکی از هیجانات ما غمگینی است . یکی از ابعاد هیجان یک رفتار و یک ژست خاصی است . یکی از رفتارهای خاص ما در غمگینی گریه کردن است . اما از ابتدا به بچه های خود می گوییم که مرد که نباید گریه کند . اینها باعث می شود که ما هیجانات را نشناسیم . و به خود فرصت ندهیم که آنها را بشناسیم . پس اولین مولفه ی هوش هیجانی این است که ما هیجانات خود را شناسیم . آنها را به رسمیت بشناسیم و سرکوب و سانسور نکنیم . گاهی ما یک فرد را می بینیم که بسیار دلشوره دارد و در ظاهر مشخص است مثلاً با انگشتر خود بازی می کند اما یک جوری نشان می دهد که من اصلاً از چیزی نمی ترسم و ناراحت نیستم .
www.ch3.ir
پاسخ از آقای دکتر مصطفی حیدری، روان پزشک:
این صحبت درست است یعنی یک پایه ای دارد اما قابل پیشرفت است . یعنی یک استعداد بالقوه است که باید تبدیل به بالفعل شود . پس هوش هیجانی یک استعداد عاطفی است که می تواند مهارت ها را در خدمت انسان قرار دهد . در این خصوص که مولفه های هوش هیجانی چیست . این هوش چهار مولفه دارد در واقع اجزاء هوش هیجانی که باهم مرتبط هستند اینها هستند : یکی آگاهی از هیجانات خود است . ما دراین خصوص خیلی نقص داریم . ما هیجانات خود را خیلی خوب نمی شناسیم یا تفکیکی قائل نیستیم . یا به یک صورتی برخورد می کنیم که صورت مسئله را پاک می کنیم . مثلاً اگر بخواهیم درخصوص ترس صحبت کنیم ، زمانی که سن فرد بالا می رود مثلاً در پنج یا شش سالگی ،چون گفتم که ما از ابتدای تولد تا پایان زندگی این هیجان ترس را داریم و آن را مدیریت می کنیم . زمانی که یک مقدار بچه بزرگتر می شود به او می گوییم که تو بزرگ شده ای ، خانم یا آقایی شده ای و دیگر نباید بترسی . یعنی نمی خواهیم به بچه بگوییم که ترس یک هیجانی است طبیعی و تو باید آن را بشناسی و مدیریت کنی به او می گوییم که این مسئله بد است . یا مثلاً می گوییم مرد که نباید گریه کند . یکی از هیجانات ما غمگینی است . یکی از ابعاد هیجان یک رفتار و یک ژست خاصی است . یکی از رفتارهای خاص ما در غمگینی گریه کردن است . اما از ابتدا به بچه های خود می گوییم که مرد که نباید گریه کند . اینها باعث می شود که ما هیجانات را نشناسیم . و به خود فرصت ندهیم که آنها را بشناسیم . پس اولین مولفه ی هوش هیجانی این است که ما هیجانات خود را شناسیم . آنها را به رسمیت بشناسیم و سرکوب و سانسور نکنیم . گاهی ما یک فرد را می بینیم که بسیار دلشوره دارد و در ظاهر مشخص است مثلاً با انگشتر خود بازی می کند اما یک جوری نشان می دهد که من اصلاً از چیزی نمی ترسم و ناراحت نیستم .
www.ch3.ir