پرسش :
شبهه: از نظر ايران، چرا مذاكره يا صلح با آمريكا امري نا ممكن است.
پاسخ :
در پاسخ بايد چند جهت را بايد مورد بررسي قرار دهيم:
1. شرايط آمريكا براي مذاكره با ايران؛ 2. اهداف آمريكا از برقراري رابطه يا مذاكره با ايران؛ 3. دلايل ردّ مذاكره از سوي ايران .
شرايط آمريكا براي مذاكره با ايران
اگر چه در بعضي از اظهار نظرهاي كاگزاران سياست خارجي آمريكا مسئله مذاكره بدون پيش شرط مطرح شده است لكن در مواردي دولت آمريكا چهار شرط اساسي براي برقراري رابطه با ايران تعيين نموده است:
1. رسميت يافتن حقوق بشر مورد نظر آمريكا در ايران؛ 2. عدم حمايت از تروريزم؛ 3. عدم مخالفت با روند سازش خاورميانه؛ 4. عدم تلاش براي دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي «كلينتون در يك گردهمايي در لندن سه شرط براي برقراري رابطه با ايران مطرح نمود.
1. حمايت نكردن از تروريسم؛ 2. عدم اخلال در صلح خاورميانه؛ 3. تلاش نكردن براي توليد سلاحهاي هستهاي»[1] مارتين ايندايك (معاون وزارت خارجه آمريكا) اظهار داشت: «ايران بايد رفتارهاي خود را در زمينههاي تروريسم حقوق بشر، تسليحات هستهاي و تخريب جمعي و صلح خاورميانه تغيير دهد.»[2] ادوارد شرلي (يكي از مقامات سابق و تحليلگر و محقق فعلي) ميگويد: «اگر نظام ولايت فقيه در ايران از هم بپاشد آن وقت ميتوان پذيرفت كه جمهوري اسلامي تغيير ماهيت داده و برقراري روابط ممكن خواهد بود.»[3]
اهداف آمريكا از برقراري رابطه يا مذاكره با ايران
اهدافي را كه آمريكا از طرح مذاكره با ايران دنبال ميكند عبارتست از:
1. ايجاد يأس عمومي در تمام ملتها؛ مقام مظعم رهبري فرمودند: «آنها ميخواهند با برقراري اين پيوند در درجه اوّل يك ضربه نماياني را به جمهوري اسلامي بزنند و در دنيا منعكس كنند كه جمهوري اسلامي از حرفهايش برگشت و حرف اولش را پس گرفت، تبليغات دنيا هم كه دست آنهاست، دليل آنها هم اين است كه جمهوري اسلامي با آمريكا مذاكره ميكند اين يعني ايجاد يك يأس عمومي در تمام ملتها اعم از مسلمان و غير مسلمان اين يعني مخدوش كردن چهره با صلابت امام بزرگوارمان كه جلوه و نماد جمهوري اسلامي هست.»[4]
2. شكستن قبح رابطه و مذاكره با آمريكا، يكي از راههاي از بين بردن قبح يك موضوع مورد تنفّر در يك جامعه طرح مكرر آن است لذا بازگويي هرچند گاه يك بار مذاكره از طرف آمريكا و عناصر داخلي در اين راستا هم قابل ارزيابي و تأمل است. مقام معظم رهبري فرمودند: «ميخواهند با تكرار اين قضيه ـ مذاكره با آمريكا ـ قضيهاي را كه در چشم ملت ايران به دلايلي منطقي يكي از زشتترين چيزهاست قبحش را از بين ببرند.»[5]
3. شكست اسلام در برابر استكبار جهاني
مقام معظم رهبري فرمودند: «اينها ميخواهند با شايعه مذاكره جمهوري اسلامي بگويند جمهوري اسلامي تسليم شد، طرف ما آمد و مجبور شد كنار بيايد و با ما مذاكره كند، اين طور وانمود بكنند كه در اين مصاف بالاخره قطب اسلامي شكست خورد و مجبور به عقبنشيني شد و قطب استكبار در اين مصاف پيروز گرديد.»[6] پس اظهارات رياكارانه آمريكا و ابراز تمايل به برقراري رابطه با ايران به معناي پذيرفتن اشتباهات گذشته و يا تعهد نسبت به اصلاح رفتار خود در آينده نيست بلكه يك اقدام فريبكارانه و شيطاني است.
دلايل ردّ مذاكره از سوي ايران
بر طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران[7] آنچه اساس سياست خارجي ايران را تشكيل ميدهد، نفي هرگونه سلطهجويي و سلطهپذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي كشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطهگر است كه مقام معظم رهبري از آن به سه اصل عزت حكمت و مصلحت تعبير فرمودند. لذا با توجّه به اين اصول هرگونه مذاكره با آمريكا در شرايط كنوني برخلاف حكمت و مصلحت و در جهت تخريب اقتدار و عزت نظام خواهد بود در واقع آمريكا برقراري رابطه با ايران را مشروط به دست برداشتن ملت ايران از مواضع اصولي خود كرده است چنانچه مقام معظم رهبري فرمودند: «تا وقتي كه آرمانها و اهداف قرآني و الهي و اسلامي بر ما و بر اين نظام حاكم است اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهاني و در رأس همه آمريكا به قوت خود باقي است.»[8]
دولت آمريكا بارها ادعا نموده است كه در جمهوري اسلامي حقوق بشر رعايت نميگردد تجربه عيني از سياست خارجي آمريكا نشان ميدهد كه هدف سران اين كشور از طرح موضوعاتي هم چون رعايت حقوق بشر حتي از لحاظ معيارهاي غربي نيز امري واقع بينانه و جدي نيست بلكه دست آويزي براي اعمال سياستهاي بينالمللي و منطقهاي اين كشور است نوآم چامسكي ميگويد: «مسئله حقوق بشر هيچ نقشي در سياست خارجي آمريكا ندارد. مسئله حقوق بشر بهانهاي است در دست گردانندگان امور كه ميخواهند آن چه را اتفاق ميافتد پنهان نگه دارند اگر به تاريخ نگاه كنيم هيچ گاه بين سياست خارجي آمريكا و موضوع حقوق بشر ارتباطي وجود نداشته است و در حقيقت اگر ارتباطي هم بوده رابطه منفي بوده است.»[9] در روابط آمريكا با دولت ايران قبل از انقلاب كه پايمال كننده همه حقوق انساني بود حرفي از حقوق بشر در ميان نبود امروز نيز بسياري از كشورهاي دوست آمريكا حقوق بشر را رعايت نمينمايند آيا آنچه در فلسطين اشغالي توسط اسرائيل غاصب صورت ميگيرد نقض حقوق بشر نيست؟
رمزي كلارك (وزير دادگستري اسبق آمريكا) ميگويد: «هدف سياست خارجي آمريكا از ابتدا تا به امروز سيطره بر جهان و به انقياد كشيدن مردم كره زمين بوده است و دولتمردان آمريكا قانونشكنان بينالمللي هستند.»[10] در خصوص عدم حمايت از تروريسم هم هدف آمريكا اين است كه جمهوري اسلامي ايران از نهضتهاي آزاديبخش بالاخص در لبنان و فلسطين كه موجب شكستهاي اساسي براي آمريكا و اسرائيل شده دست بردارد. همچنين با وجود آنكه دولت ايران قراردادهاي منع ايجاد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي، اعم از شيميايي ميكروبي و هستهاي را امضاء نموده و نظارت سازمان انرژي اتمي جهان را بر تأسيسات اتمي خود پذيرفته است با اين حال آمريكاييها از آن ميترسند كه روزي ايران به تكنولوژي سلاحهاي هستهاي دست پيدا كند و موازنه قوا را به گونهاي كه آمريكا تحريف كرده است در خاورميانه بر هم زند، اين در شرايطي است كه رژيم صهيونيستي به قراردادهاي فوقالذكر نپيوسته است، به عبارت ديگر دولت آمريكا از ايران ميخواهد كه در جهت تقويت موقعيت نظامي خود كه موجبات نگراني اسرائيل و آمريكا را فراهم مينمايد تلاش نكند، اين چيزي است كه طبيعتاً با فرامين و دستورات اسلامي به ويژه آيه شريفه «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوّه..»[11] منافات دارد.
«رژيم آمريكا از اولين سالهاي كه در نيم قرن پيش در صحنه سياسي ايران قدم نهاد به ايران و ايراني جفا و خيانت كرد از رژيم فاسد و ضد مردمي پهلوي حمايت كرد، دولتهاي وابسته و ضعيف و نوكرمأب را بر سر كار آورد، اراده خود را بر ملت ما تحميل و منابع ملي ما را غارت كرد، ثروت عظيمي از اين ملت را از طريق معاملات خسارت بار نفت و سلاح ربود، نيروهاي مسلح ايران را در قبضه خود گرفت، دستگاه ضد امنيتي شاه و شكنجهگران آن را آموزش داد، فساد و فحشا را در ايران ترويج كرد... از نخستين روزهاي تشكيل جمهوري اسلامي نيز انواع دشمنيها و كارشكنيها و تهاجمها و توطئهها را بر ضد ايران و ملت انقلابي آن به كار بست از كمك فعال به رژيم عراق در جنگ هشت ساله تا فعاليّت براي محاصره اقتصادي كامل ايران تا كمك به عناصر خائن و فراري، تا تبليغات دائمي در همه دستگاههاي تبليغي مربوط به خود، تا آتش بياري در اختلافات منطقهاي و سعي وافر براي ايجاد اختلاف ميان ايران و همسايگان تا تلاشهاي براندازي و تروريستي به وسيله مزد بگيران سازمان سيا تا فعاليّت شديد براي جلوگيري از انعقاد قراردادهاي اقتصادي ايران و كشورهاي گوناگون جهان...
اين فهرست كوتاهي از طومار بلند خصومتهاي رژيم آمريكا با ايران و ايراني است... با توجّه به اين حقايق روشن چگونه ممكن است كه ملت و دولت ايران به سوي دشمني كه هنوز هم با دلي پركينه و كامي تلخ از شكستهاي پي در پي در صدد ضربه زدن به ايران و ايراني است دست دوستي دراز كند و فريب لبخند زهرآگين دشمن را كه همين امروز هم با خنجري زهرآلود در دست وي همراه است بخورد.[12]»
[1] . روزنامه ابرار 11/3/ 76.
[2] . روزنامه ابرار، 7 / 3/ 76.
[3] . كيهان 30/4/77.
[4] . جمهوري اسلامي، 27/10/76.
[5] . همان.
[6] . همان.
[7] . قانون اساسي، اصل 152.
[8] . اطلاعات، 12/8/73.
[9] . كيهان 7/4/ 74.
[10] . جمهوري اسلامي 28/3/81.
[11] . سوره انفال، آيه 60.
[12] . جمهوري اسلامي ، 16/1/77.
www.andisheqom.com
در پاسخ بايد چند جهت را بايد مورد بررسي قرار دهيم:
1. شرايط آمريكا براي مذاكره با ايران؛ 2. اهداف آمريكا از برقراري رابطه يا مذاكره با ايران؛ 3. دلايل ردّ مذاكره از سوي ايران .
شرايط آمريكا براي مذاكره با ايران
اگر چه در بعضي از اظهار نظرهاي كاگزاران سياست خارجي آمريكا مسئله مذاكره بدون پيش شرط مطرح شده است لكن در مواردي دولت آمريكا چهار شرط اساسي براي برقراري رابطه با ايران تعيين نموده است:
1. رسميت يافتن حقوق بشر مورد نظر آمريكا در ايران؛ 2. عدم حمايت از تروريزم؛ 3. عدم مخالفت با روند سازش خاورميانه؛ 4. عدم تلاش براي دستيابي به سلاحهاي كشتار جمعي «كلينتون در يك گردهمايي در لندن سه شرط براي برقراري رابطه با ايران مطرح نمود.
1. حمايت نكردن از تروريسم؛ 2. عدم اخلال در صلح خاورميانه؛ 3. تلاش نكردن براي توليد سلاحهاي هستهاي»[1] مارتين ايندايك (معاون وزارت خارجه آمريكا) اظهار داشت: «ايران بايد رفتارهاي خود را در زمينههاي تروريسم حقوق بشر، تسليحات هستهاي و تخريب جمعي و صلح خاورميانه تغيير دهد.»[2] ادوارد شرلي (يكي از مقامات سابق و تحليلگر و محقق فعلي) ميگويد: «اگر نظام ولايت فقيه در ايران از هم بپاشد آن وقت ميتوان پذيرفت كه جمهوري اسلامي تغيير ماهيت داده و برقراري روابط ممكن خواهد بود.»[3]
اهداف آمريكا از برقراري رابطه يا مذاكره با ايران
اهدافي را كه آمريكا از طرح مذاكره با ايران دنبال ميكند عبارتست از:
1. ايجاد يأس عمومي در تمام ملتها؛ مقام مظعم رهبري فرمودند: «آنها ميخواهند با برقراري اين پيوند در درجه اوّل يك ضربه نماياني را به جمهوري اسلامي بزنند و در دنيا منعكس كنند كه جمهوري اسلامي از حرفهايش برگشت و حرف اولش را پس گرفت، تبليغات دنيا هم كه دست آنهاست، دليل آنها هم اين است كه جمهوري اسلامي با آمريكا مذاكره ميكند اين يعني ايجاد يك يأس عمومي در تمام ملتها اعم از مسلمان و غير مسلمان اين يعني مخدوش كردن چهره با صلابت امام بزرگوارمان كه جلوه و نماد جمهوري اسلامي هست.»[4]
2. شكستن قبح رابطه و مذاكره با آمريكا، يكي از راههاي از بين بردن قبح يك موضوع مورد تنفّر در يك جامعه طرح مكرر آن است لذا بازگويي هرچند گاه يك بار مذاكره از طرف آمريكا و عناصر داخلي در اين راستا هم قابل ارزيابي و تأمل است. مقام معظم رهبري فرمودند: «ميخواهند با تكرار اين قضيه ـ مذاكره با آمريكا ـ قضيهاي را كه در چشم ملت ايران به دلايلي منطقي يكي از زشتترين چيزهاست قبحش را از بين ببرند.»[5]
3. شكست اسلام در برابر استكبار جهاني
مقام معظم رهبري فرمودند: «اينها ميخواهند با شايعه مذاكره جمهوري اسلامي بگويند جمهوري اسلامي تسليم شد، طرف ما آمد و مجبور شد كنار بيايد و با ما مذاكره كند، اين طور وانمود بكنند كه در اين مصاف بالاخره قطب اسلامي شكست خورد و مجبور به عقبنشيني شد و قطب استكبار در اين مصاف پيروز گرديد.»[6] پس اظهارات رياكارانه آمريكا و ابراز تمايل به برقراري رابطه با ايران به معناي پذيرفتن اشتباهات گذشته و يا تعهد نسبت به اصلاح رفتار خود در آينده نيست بلكه يك اقدام فريبكارانه و شيطاني است.
دلايل ردّ مذاكره از سوي ايران
بر طبق قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران[7] آنچه اساس سياست خارجي ايران را تشكيل ميدهد، نفي هرگونه سلطهجويي و سلطهپذيري، حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي كشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهاي سلطهگر است كه مقام معظم رهبري از آن به سه اصل عزت حكمت و مصلحت تعبير فرمودند. لذا با توجّه به اين اصول هرگونه مذاكره با آمريكا در شرايط كنوني برخلاف حكمت و مصلحت و در جهت تخريب اقتدار و عزت نظام خواهد بود در واقع آمريكا برقراري رابطه با ايران را مشروط به دست برداشتن ملت ايران از مواضع اصولي خود كرده است چنانچه مقام معظم رهبري فرمودند: «تا وقتي كه آرمانها و اهداف قرآني و الهي و اسلامي بر ما و بر اين نظام حاكم است اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهاني و در رأس همه آمريكا به قوت خود باقي است.»[8]
دولت آمريكا بارها ادعا نموده است كه در جمهوري اسلامي حقوق بشر رعايت نميگردد تجربه عيني از سياست خارجي آمريكا نشان ميدهد كه هدف سران اين كشور از طرح موضوعاتي هم چون رعايت حقوق بشر حتي از لحاظ معيارهاي غربي نيز امري واقع بينانه و جدي نيست بلكه دست آويزي براي اعمال سياستهاي بينالمللي و منطقهاي اين كشور است نوآم چامسكي ميگويد: «مسئله حقوق بشر هيچ نقشي در سياست خارجي آمريكا ندارد. مسئله حقوق بشر بهانهاي است در دست گردانندگان امور كه ميخواهند آن چه را اتفاق ميافتد پنهان نگه دارند اگر به تاريخ نگاه كنيم هيچ گاه بين سياست خارجي آمريكا و موضوع حقوق بشر ارتباطي وجود نداشته است و در حقيقت اگر ارتباطي هم بوده رابطه منفي بوده است.»[9] در روابط آمريكا با دولت ايران قبل از انقلاب كه پايمال كننده همه حقوق انساني بود حرفي از حقوق بشر در ميان نبود امروز نيز بسياري از كشورهاي دوست آمريكا حقوق بشر را رعايت نمينمايند آيا آنچه در فلسطين اشغالي توسط اسرائيل غاصب صورت ميگيرد نقض حقوق بشر نيست؟
رمزي كلارك (وزير دادگستري اسبق آمريكا) ميگويد: «هدف سياست خارجي آمريكا از ابتدا تا به امروز سيطره بر جهان و به انقياد كشيدن مردم كره زمين بوده است و دولتمردان آمريكا قانونشكنان بينالمللي هستند.»[10] در خصوص عدم حمايت از تروريسم هم هدف آمريكا اين است كه جمهوري اسلامي ايران از نهضتهاي آزاديبخش بالاخص در لبنان و فلسطين كه موجب شكستهاي اساسي براي آمريكا و اسرائيل شده دست بردارد. همچنين با وجود آنكه دولت ايران قراردادهاي منع ايجاد و تكثير سلاحهاي كشتار جمعي، اعم از شيميايي ميكروبي و هستهاي را امضاء نموده و نظارت سازمان انرژي اتمي جهان را بر تأسيسات اتمي خود پذيرفته است با اين حال آمريكاييها از آن ميترسند كه روزي ايران به تكنولوژي سلاحهاي هستهاي دست پيدا كند و موازنه قوا را به گونهاي كه آمريكا تحريف كرده است در خاورميانه بر هم زند، اين در شرايطي است كه رژيم صهيونيستي به قراردادهاي فوقالذكر نپيوسته است، به عبارت ديگر دولت آمريكا از ايران ميخواهد كه در جهت تقويت موقعيت نظامي خود كه موجبات نگراني اسرائيل و آمريكا را فراهم مينمايد تلاش نكند، اين چيزي است كه طبيعتاً با فرامين و دستورات اسلامي به ويژه آيه شريفه «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوّه..»[11] منافات دارد.
«رژيم آمريكا از اولين سالهاي كه در نيم قرن پيش در صحنه سياسي ايران قدم نهاد به ايران و ايراني جفا و خيانت كرد از رژيم فاسد و ضد مردمي پهلوي حمايت كرد، دولتهاي وابسته و ضعيف و نوكرمأب را بر سر كار آورد، اراده خود را بر ملت ما تحميل و منابع ملي ما را غارت كرد، ثروت عظيمي از اين ملت را از طريق معاملات خسارت بار نفت و سلاح ربود، نيروهاي مسلح ايران را در قبضه خود گرفت، دستگاه ضد امنيتي شاه و شكنجهگران آن را آموزش داد، فساد و فحشا را در ايران ترويج كرد... از نخستين روزهاي تشكيل جمهوري اسلامي نيز انواع دشمنيها و كارشكنيها و تهاجمها و توطئهها را بر ضد ايران و ملت انقلابي آن به كار بست از كمك فعال به رژيم عراق در جنگ هشت ساله تا فعاليّت براي محاصره اقتصادي كامل ايران تا كمك به عناصر خائن و فراري، تا تبليغات دائمي در همه دستگاههاي تبليغي مربوط به خود، تا آتش بياري در اختلافات منطقهاي و سعي وافر براي ايجاد اختلاف ميان ايران و همسايگان تا تلاشهاي براندازي و تروريستي به وسيله مزد بگيران سازمان سيا تا فعاليّت شديد براي جلوگيري از انعقاد قراردادهاي اقتصادي ايران و كشورهاي گوناگون جهان...
اين فهرست كوتاهي از طومار بلند خصومتهاي رژيم آمريكا با ايران و ايراني است... با توجّه به اين حقايق روشن چگونه ممكن است كه ملت و دولت ايران به سوي دشمني كه هنوز هم با دلي پركينه و كامي تلخ از شكستهاي پي در پي در صدد ضربه زدن به ايران و ايراني است دست دوستي دراز كند و فريب لبخند زهرآگين دشمن را كه همين امروز هم با خنجري زهرآلود در دست وي همراه است بخورد.[12]»
[1] . روزنامه ابرار 11/3/ 76.
[2] . روزنامه ابرار، 7 / 3/ 76.
[3] . كيهان 30/4/77.
[4] . جمهوري اسلامي، 27/10/76.
[5] . همان.
[6] . همان.
[7] . قانون اساسي، اصل 152.
[8] . اطلاعات، 12/8/73.
[9] . كيهان 7/4/ 74.
[10] . جمهوري اسلامي 28/3/81.
[11] . سوره انفال، آيه 60.
[12] . جمهوري اسلامي ، 16/1/77.
www.andisheqom.com