چهارشنبه، 17 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

تأثير چشم چرانى بر ايمان و اعتقادات و دورى از خدا چگونه است؟ و چگونه مى توانيم چشم خود را از نگاه به حرام باز داريم؟


پاسخ :
چشم، دريچه ى دل و انديشه ى انسان است، اگر چگونه نگريستن را ياد بگيريم و چگونه ديدن را تجربه كنيم، چشمِ ما چشمه ى اميد و ايمان مى شود و نگاه ما، عبادت و سبب رشد و تكامل خواهد شد؛ و اگر آن را رها كنيم تا به هر چه هوى و هوس دستور داده است، نگاه كند، جز آه و حسرت و تباهى نصيب ما نمى شود. به هرچه «ديدنى» است كه نبايد نگريست. مگر فاصله ى «نگاه» تا «گناه» چه قدر است؟
اگر چشم در اختيار خرد و قلب سليم باشد، به هر چه و هر چيز نگاه نمى كند و اگر عقل و دل را در اختيار چشم قرار دهيم، «هر آن چه ديده بيند دل كند ياد.»
از آن جا كه گام اول در روابط، نگاه هاى آلوده است و گام گذاران در اين وادى، چه بسا گرفتار عادت مذموم دائمى خواهند شد، بنابراين چشم چرانى را از ديدگاه روان شناسى و معارف دينى بررسى مى كنيم.
روان شناسان، چشم چرانى را نوعى بيمارى روانى مى شمارند. بينايى يكى از مهم ترين اعضا براى تحريكات جنسى است. اگر فرد تنها از نظر - بازى براى ارضاى كشش جنسى استفاده كند، دچار نوعى انحراف شده است. معمولا شخصِ نظرباز با مشاهده و نگاه، ارضا نمى شود و به همين دليل دست به استمنا مى زند. افراد نظرباز، كنج كاوى شديدى نسبت به ديدن اندام برهنه ى جنس مخالف دارند و اين امر، گاهى باعث برخوردهايى بين آنان و مردم مى شود. آنان گاهى ساعت ها پشت پنجره ها يا روى بالكن ها يا كنار كوچه و خيابان به نظاره گرى مى پردازند تا شايد به كام دل برسند.[1] اين امر به ويژه در مردان، بيش تر به چشم مى خورد؛ زيرا مردان بالغ به محرّك هاى بينايىِ شهوانى حساسيّت بيش ترى دارند. اين نقطه ضعفِ مرد، در زندگى روز مرّه اش همواره به چشم مى خورد و به صورت هاى گوناگون از جمله تهيّه ى عكس و مجلاّت مبتذل مورد بهره بردارى قرار مى گيرد.
زنان به محرّك هاى لمسى، حسّاسيّت بيش ترى دارند. اين تفاوت از همان اوايل، تحت تأثير اندروژن ها شكل مى گيرد.
اصطلاح «چشم چرانى» كه براى اين ويژگى مردان به كار مى آيد، زاييده ى حسّاسيّت مردان نسبت به محرّك هاى بينايىِ شهوانى است. چون بُرد حسِّ بينايى زياد است، مردان به صورتى گسترده تر تحت تأثير محرّك هاى شهوانى قرار مى گيرند و از اين نظر فعّال ترند[2]. اسلام چون از مفاسد چشم چرانى، اين بيمارى روانى و تأثير آن بر سلامت روان و ايمانِ انسان، اطلاع داشته، به كلّى آن را ممنوع كرده است؛ از طرفى چون مردان در اين باره حسّاس ترند، به زنان دستور حجاب و پوشش كامل داده است. چه بسيارند جوانانى كه در اثر نگاه هاى آلوده، از راه عفّت خارج شده، در وادى فساد سقوط مى كنند. وقتى چشم ديد، دل مى خواهد. مگر چقدر مى توان مقاومت نمود و بالاخره عنان نفس از دست مى رود و دنبال دل خواه روانه مى شود.
خداوند در قرآن كريم مى فرمايد:
به مؤمنان بگو چشم هاى خود را از نگاه به نامحرمان فرو گيرند و عفاف خود را حفظ كنند؛ اين براى آنان پاكيزه تر است. خداوند از آن چه انجام مى دهند آگاه تر است. و به زنان با ايمان بگو: چشم هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويشتن را حفظ كنند.[3]
در اين آيه به صراحت بيان شده است كه براى طهارت دل و ايمان، بايد نگاه را تحت اختيار درآورد.
در تفسير اين آيه احاديث بسيارى وارد شده كه در يكى از آن ها درباره ى علّت حرمتِ نگاه به نامحرم آمده است:
حرمت نگاه به نامحرم، به سبب تهييج و تحريك شهوانى است كه در نگاه نهفته است. اين تحريك سبب فساد و ورود در محرمات است[4]
در حديث ديگرى از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده است:
هر كس چشم را از نگاه حرام و هوس آلود پر كند، خداوند در روز قيامت آن را از آتش پر مى نمايد؛ مگر توبه كند و از اين راه (نادرست) باز گردد.[5]
و هم چنين حضرت على(عليه السلام) مى فرمايد:
هر كس چشم خويش را آزاد گذارد، هميشه اعصابش ناراحت خواهد بود و به آه و حسرت دايمى گرفتار مى شود.[6]
از آيه و احاديث فوق استفاده مى شود كه چشم چرانى تأثيرات مخرّبى بر روح و ايمان انسان مى گذارد؛ از جمله:
1. طهارت و پاكيزگى روح را از بين مى برد؛
2. سبب خشم الهى و عذاب اخروى است؛
3. در اين دنيا نيز با شعلهور شدن آتش شهوت، انسان را در فساد و تباهى غوطه ور مى سازد[7]؛
4. آرامش روحى ـ روانى را نابود ساخته، انسان را گرفتار اضطراب و تشويش مى نمايد[8]؛ زيرا هر چه ديدنى است دست يافتنى نبوده، نگاه به آن، جز آه و حسرت حاصلى ندارد.
در نتيجه اگر مى خواهيم با طهارت و سلامت، زندگى كنيم و دل و انديشه ى خود را از حرام باز داريم، بايد حريم نگاه را پاس داشته، براى آن محدوده اى قائل شويم و چشم را از محرّمات و صحنه هاى گناه فرو بنديم.
اگر چشمِ جوانى به نامحرم بيفتد، بايد حرمت خداى ناظرِ آگاه را نگه داشته، از اين لذّت زود گذر چشم فرو بندد.
چشم پوشى از محرّمات الهى ممكن نيست؛ مگر آن كه بيننده با چشم دل، عظمت و جلال الهى را مشاهده نمايد.
از حضرت على(عليه السلام) سؤال شد:
سوال : چگونه مى توان چشم از حرام فرو بست؟
در پاسخ فرمود:
با اطاعت و فرمان بردارى از سلطانى كه مطّلع بر اعمال مخفى توست.[9]
پس اوّلين راه تقويت اراده و چشم پوشى از حرام، تفكّر در ناظر آگاهى است كه بر همه ى اعمالِ آشكار و نهانِ ما احاطه دارد و از سرِّ ضمير ما مطّلع است و هم اوست كه فرداى قيامت، حسابرس و حاكم است.
خداوند در قرآن مى فرمايد:
(تعلم خائنة الأعين)[10]؛ خدا از خيانت چشم ها آگاه است.
در حديثى در تفسير اين آيه آمده است:
منظور نگاهى است كه شخص، در حال نگاه، وانمود كند كه نگاه نمى كند. خدا از اين نگاه (آلوده) نيز با خبر است.[11]
نكته ى ديگر آن كه با دورى گزيدن از صحنه هاى محرّك و با مطالعه ى كتاب هاى مذهبى و اعتقادى، خود را از اين مهلكه نجات دهد.
جوانى كه طالبِ طهارت و پاكى و به دنبال سعادت دنيا و آخرت است، چشم از گناه باز مى دارد و خود را از آلودگى نجات مى دهد؛ زيرا به فرموده ى امام صادق(عليه السلام):
نگاهِ پى در پى، در قلب شهوت ايجاد مى كند و همين براى انحرافِ بيننده كافى است...[12]
بديهى است فساد و انحرافات، دورى از خدا را در پى داشته، سبب محروميّت از فيض الهى است.
اما جوانى كه با نفس مبارزه مى كند و از اين لذّت زود گذر چشم مى بندد و به پاس حرمت و پاكى و سلامت، چشم از گناه فرو مى بندد، خداوند نيز به او پاداش داده، از رحمت خويش بهره مند مى سازد. در حديثى از پيامبر(صلى الله عليه وآله) نقل شده:
نگاه، تير مسمومى از تيرهاى شيطان است و هر كس به پاس عظمت و جلال و خوف الهى از آن چشم پوشى كند، خداوند در قلب او ايمانى قرار مى دهد كه حلاوت و شيرينى آن را مى چشد.[13]
پی نوشتها:
[1]. دكتر احمد احمدى، روان شناسى نوجوان و جوانان، ص 125.
[2]. دكتر محمود بهزاد، تفاوت هاى زن و مرد از نظر روان شناسى و ...؛ ر. ك: فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، ص 63.
[3]. سوره ى نور، آيه ى 30 و 31.
[4]. ميزان الحكمة، ج 10، ص 74.
[5]. همان، ج 10، ص 77.
[6]. همان، ج 10، ص 71.
[7]. ابراهيم امينى، آيين همسردارى، ص 281.
[8]. ناصر مكارم شيرازى، مشكلات جنسى جوانان، ص 167.
[9]. ميزان الحكمة، ج 10، ص 81.
[10]. سوره ى مومن، آيه ى 19.
[11]. ميزان الحكمة، ج 10، ص 76.
[12]. همان، ص 80.
[13]. همان، ص 78.
منبع: جوانان و روابط، ابوالقاسم مقيمى، مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علميه (1380)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.