پرسش :
نقش انذار در باور به قيامت چيست؟
پاسخ :
اهتمام به مسأله معاد، بدان حدّ است كه خداوند در آغاز رسالتِ پيامبر گرامي اسلام(ص) به آن حضرت فرمود: «يا أيها المدثر* قم فأنذر» مدّثّر/1-2؛ برخيز و مردم را از قيامت بترسان. چون صرف علم به قيامت، راهگشا و عامل حركت به راه مستقيم نيست، زيرا انسان طبعاً ميّال به غرائز بوده و براي ارضاي آنها هر كاري را انجام خواهد داد. اما اگر در كنار علم، ايمان و اعتقاد بود و باور داشت كه در برابر همه عقايد و اعمال و اقوالش مسئول است، تأمل بيشتر خواهد كرد. از اين رو خداي سبحان نبي اكرم را مأمور ميكند تا تنها از مبدأ سخن نگويد، بلكه معاد را هم در كنار مبدأ مطرح كند، زيرا مبدأ منهاي معاد را وثنيين هم ميپذيرفتند.
خداي سبحان رسول اكرم(ص) را بشير، مبشّر و منذر معرفي كرد اما «حصر» را تنها در مورد انذار به كار برد و فرمود: كار تو فقط انذرا است: «اِن أَنت اِلّا نذير» فاطر/23، «اِنما أَنت مُنذز ولِكل قوم هاد» رعد/7 ونبي اكرم هم فرمود: «ان أنا الا نذير مبين» شعراء/115؛ من فقط براي انذار و ترساندن مبعوث شدم. اين حصر نسبي، براي آن است كه مسئله هراسناك بودن از قيامت، بيش از هر چيز ديگر مؤثر بوده و تهديد بجا مهمتر از تحبيب ميباشد. و تأثير انذار بيش از تبيشير است. تبشير، بيان تشويقي است و بسياري از افراد از بيان تشويقي طرفي نميبندند اما از بيان انذاري متأثر شده بر حذر ميشوند. نمونه اين كه گرچه مزايا و فضايل فراواني براي نماز شب ذكر شده است اما بسياري از افراد از خواندن شب محروماند، ليكن نماز صبح را حتماً ميخوانند تا گرفتار عذاب و جهنم نشوند. بنابر اين اعتقاد و توجه به معاد از اين جهت مهم است كه ترس از عذاب، بسياري از انسانها را به راه ميآورد.
مهمترين عامل گناه، فراموشي قيامت است. اگر كسي هميشه به ياد خدا باشد، هرگز در امتثال فرمان خدا سستي به خود راه نميدهد و نيز بر اثر غفلت خود را به گناه نميآلايد.، زيرا اعتقاد به كيفر، كه در حقيقت ظهور باطن همين اعمال است، با غفلت و آلودگي به گناه سازگار نيست.
www.eporsesh.com
اهتمام به مسأله معاد، بدان حدّ است كه خداوند در آغاز رسالتِ پيامبر گرامي اسلام(ص) به آن حضرت فرمود: «يا أيها المدثر* قم فأنذر» مدّثّر/1-2؛ برخيز و مردم را از قيامت بترسان. چون صرف علم به قيامت، راهگشا و عامل حركت به راه مستقيم نيست، زيرا انسان طبعاً ميّال به غرائز بوده و براي ارضاي آنها هر كاري را انجام خواهد داد. اما اگر در كنار علم، ايمان و اعتقاد بود و باور داشت كه در برابر همه عقايد و اعمال و اقوالش مسئول است، تأمل بيشتر خواهد كرد. از اين رو خداي سبحان نبي اكرم را مأمور ميكند تا تنها از مبدأ سخن نگويد، بلكه معاد را هم در كنار مبدأ مطرح كند، زيرا مبدأ منهاي معاد را وثنيين هم ميپذيرفتند.
خداي سبحان رسول اكرم(ص) را بشير، مبشّر و منذر معرفي كرد اما «حصر» را تنها در مورد انذار به كار برد و فرمود: كار تو فقط انذرا است: «اِن أَنت اِلّا نذير» فاطر/23، «اِنما أَنت مُنذز ولِكل قوم هاد» رعد/7 ونبي اكرم هم فرمود: «ان أنا الا نذير مبين» شعراء/115؛ من فقط براي انذار و ترساندن مبعوث شدم. اين حصر نسبي، براي آن است كه مسئله هراسناك بودن از قيامت، بيش از هر چيز ديگر مؤثر بوده و تهديد بجا مهمتر از تحبيب ميباشد. و تأثير انذار بيش از تبيشير است. تبشير، بيان تشويقي است و بسياري از افراد از بيان تشويقي طرفي نميبندند اما از بيان انذاري متأثر شده بر حذر ميشوند. نمونه اين كه گرچه مزايا و فضايل فراواني براي نماز شب ذكر شده است اما بسياري از افراد از خواندن شب محروماند، ليكن نماز صبح را حتماً ميخوانند تا گرفتار عذاب و جهنم نشوند. بنابر اين اعتقاد و توجه به معاد از اين جهت مهم است كه ترس از عذاب، بسياري از انسانها را به راه ميآورد.
مهمترين عامل گناه، فراموشي قيامت است. اگر كسي هميشه به ياد خدا باشد، هرگز در امتثال فرمان خدا سستي به خود راه نميدهد و نيز بر اثر غفلت خود را به گناه نميآلايد.، زيرا اعتقاد به كيفر، كه در حقيقت ظهور باطن همين اعمال است، با غفلت و آلودگي به گناه سازگار نيست.
www.eporsesh.com