جمعه، 12 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

قيام پانزده خرداد چه تاثيري بر روند انقلاب اسلامي داشت؟


پاسخ :
يكى از مسايلى كه در اوايل دهه 1340 اتفاق افتاد و در ارزيابى گروههاى مبارز و مخالف رژيم، بخصوص جريان فكرى اسلام فقاهتى - ولايتى تاثير گذاشت، قيام 15 خرداد و سركوب بى‏رحمانه آن از سوى رژيم شاه بود.در طول تاريخ ايران، روحانيت همواره به عنوان حافظ احكام الهى در صحنه جامعه حضور داشته و دولتها نيز سعى مى‏كرده‏اند حرمت‏حضور و نفوذ آنها را نگه دارند و به طور علنى به اسلام تعرضى نكنند.در واقع، حضور و وجود روحانيت‏به عنوان اولين و مهمترين گروه ذى نفوذ، براى شاه نيز پذيرفته شده بود و شاه هميشه سعى داشت كه خاطر آنها را بجويد و خود را طرفدار اسلام، مرجعيت و روحانيت معرفى كند. بدين لحاظ، براى حفظ ظاهر، هيچ تمايلى به برخورد مستقيم و خشونت‏آميز با روحانيت نداشت و بيشتر سعى مى‏كرد با جلب نظر و حمايت آنها، برنامه‏هاى خود را جامه عمل بپوشاند.در جريان اصلاحات اجتماعى نيز كه يك طرح امريكايى بود، شاه اميدوار بود كه از حمايت روحانيت‏برخوردار شود.به همين دليل بود كه بعد از رحلت آيت الله بروجردى، على رغم ميل باطنيش، امينى را براى جلب نظر روحانيت مخصوصا حضرت امام قدس سره به قم فرستاد.محمد حسن رجبى، پيشين، ص 184. در قضيه انجمنهاى ايالتى و ولايتى هم پس از چند تلگراف از امام قدس سره و ساير مراجع، دولت تسليم نظر علما شد و لايحه را رسما لغو كرد. با وجود اين، موج احياى اسلام كه از دهه 1330 شروع شده و به اوج خود رسيده بود، مايه نگرانى شاه بود و او نمى‏خواست (و حتى نمى‏توانست) به روحانيت امتياز بدهد.از سوى ديگر، همان گونه كه ديديم، حضور و استقرار امام خمينى قدس سره در جايگاه مرجعيت، تحولى اساسى در برخورد روحانيت‏با رژيم بوجود آورد و هر نوع محافظه‏كارى و پرهيز از سياست را در حوزه‏ها منتفى ساخت.امام خمينى قدس سره كه در ملاقات با امينى به نصيحت و پند و اندرز اكتفا كرده بود، در جريان لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى موضع خود را شدت بخشيد و دولت علم را در تلگرافهاى خود حتى‏تهديد كردصحيفه نور، ج 1، ص 43، تلگراف امام به اسد الله علم، مورخ 15/8/1341. و با فشار افكار عمومى علما و روحانيت و مردم، هدف الغاى لايحه را تحقق بخشيد. پس از ختم غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى، امام لحن بيانيه‏ها و سخنرانيهاى خود را تندتر كرد و در قضيه مربوط به تصويبنامه ملى و رفراندم عمومى (بهمن 1341)، طى پيامى كه به ملت ايران فرستاد، از تجاوز دستگاه حاكمه به احكام مقدس اسلام و قرآن، و قصد دولت‏براى نابودى اسلام و روحانيت پرده برداشت و ضمن «اعلام خطر نسبت‏به دستگاه جابره‏» ، دولت را استيضاح كرد و به طور صريح نوشت: من چاره در اين مى‏بينم كه اين دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسى كنار برود و دولتى كه پاى‏بند به احكام اسلام و غمخوار ملت ايران باشد بيايد.صحيفه نور، ج 1، صص 54- 53، پيام اسفند 1341. پس از اين موضع‏گيرى قاطع و روشن امام خمينى قدس سره، براى اولين بار يك اعلاميه مشترك از سوى نه تن از مراجع تقليد و آيات عظام حوزه علميه قم در محكوميت تصويب نامه صادر شد همان، صص 58- 55، اسفند 1341. و مخالفت ملت‏با آن اعلام گرديد.پس از آن امام قدس سره مستقيما مردم و روحانيت را به مقاومت در برابر سر نيزه‏هاى زنگ زده و پوسيده و مقابله رو در رو با رژيم فرا خواندهمان، ص 59، سخنرانى مورخ 7/12/1341. و از علما خواست كه عيد نوروز 1342 را به عنوان مبارزه منفى عليه رژيم، تحريم كنند.همان، ص 61، پيام 22/12/1341. مجموعه برخوردهاى امام و روحانيت‏با رژيم از رحلت آية الله بروجردى تا اوايل سال 1342، رژيم شاه را به اين نتيجه قطعى رساند كه نبايد هيچ اميدى به مصالحه و سازش با امام داشته باشد.بدين لحاظ، شاه كم كم ماهيت اصلى خود را آشكار كرد و به گستاخى عليه مذهب و روحانيت پرداخت و آنها را مرتجع، «صد برابر خائن‏تر از حزب توده‏» ، و همدست كمونيستها معرفى كرد. <.1341/11/4 goك× ,ظآ ok وdz يغcpـiv ,263 -264 ¦¤ ,1 u ,فى،ىj ,يغddقo.7 امريكايى‏ها نيز رفراندوم انقلاب سفيد شاه را يك انقلاب بزرگ اجتماعى قلمداد كردند كه «مرتجعين و محافظه‏كاران و سنت‏گرايان‏» ، را ازصحنه بيرون رانده و شاه را مستقيما در ارتباط با مردم قرار داده است. بارى روبين، پيشين، ص 96. شاه با اين ارزيابى جديد، اولين ضرب شصت‏خود را به روحانيت نشان داد و در دوم فروردين ماه 1342 (مصادف با شهادت امام صادق عليه السلام) فاجعه كشتار فيضيه را به وجود آوردر.ك به: روحانى، پيشين، ج 1، صص 349- 337. و طرفدارى ظاهرى خود را از ديانت و روحانيت قطع كرد.امام قدس سره پس از اين فاجعه عظيم، رژيم را (بدتر از مغول) توصيف كرد و مبارزه را يك گام اساسى ديگر پيش برد.صحيفه نور، ج 1، صص 74- 65، سخنرانى و پيام، 10 و 13/1/1342. اين بار امام قدس سره، مخاطب اصلى خود را شاه، امريكا و اسرائيل دانست و در اعلاميه و سخنرانيهاى خود آنها را مستقيما مورد حمله قرار داد و بدين ترتيب، بر خلاف همه سياستمداران و مبارزان سياسى، شاه و دربار را عامل اصلى مشكلات معرفى كرد. رجبى، پيشين، 262. امام خمينى قدس سره پس از فاجعه فيضيه، ضمن حمله مستقيم به شاه، تقيه را كه مانع مبارزه مستقيم و در عين حال دست آويز سازشكاران بود، حرام كرد و راه مبارزه را گشود: ...شاه دوستى يعنى غارتگرى، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، تجاوز به مراكز علم و دانش; شاه دوستى يعنى ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‏هاى اسلام، محو آثار اسلاميت; شاه دوستى يعنى تجاوز به احكام اسلام و تبديل احكام قرآن كريم; شاه‏دوستى يعنى كوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت.حضرات آقايان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با اين احتمال، تقيه حرام است و اظهار حقايق واجب «ولو بلغ ما بلغ‏» .صحيفه نور، ج 1، ص 74، پيام به علماى تهران در مورخ 13/1/1342. امام در پيام خود به علماى تهران پس از فاجعه فيضيه، ضمن استيضاح دولت علم از طرف ملت ايران، به طور صريح به دولت اعلام كرد كه «من اكنون قلب خود را براى سرنيزه‏هاى مامورين شما حاضر كردم ولى قبول زورگوييها، و خضوع در مقابل جبارهاى شما حاضر نخواهم كرد» . همان. اين در واقع اعلام مبارزه رو در رو با رژيم بود و امام در جواب تلگراف آيت الله حكيم كه از ايشان خواسته بود به نجف مهاجرت كند، نوشت: با هجرت مراجع و علما از قم به نجف، مركز بزرگ تشيع به دامن كفر و زندقه خواهد افتادو بدين لحاظ «ما عجالتا در اين آتش سوزان به سر برده و با خطرهاى جانى صبر نموده، از حقوق اسلام و مسلمين و از حريم قرآن و استقلال مملكت اسلام دفاع مى‏كنيم‏» . همان، ص 78، تلگراف مورخ 23/1/1342. بر همين اساس، امام خمينى در پيامهاى خود بعد از فاجعه فيضيه، همواره به شاه، اسرائيل و امريكا حمله مى‏كرد و در آستانه محرم سال 1383 (خرداد 1342) در پيام خود به وعاظ و گويندگان دينى و هياتهاى مذهبى، وظايف تبليغى آنها را كاملا مشخص كرد و تصريح نمود كه بايد «مظالم و اعمال خلاف انسانى و ضد دينى‏» دستگاه حاكمه جابر را بيان و مخصوصا خطر اسرائيل را به مردم گوشزد كنند.صحيفه نور، ج 1، صص 90- 89. در بياناتى هم كه خود ايشان در عصر عاشورا داشتند، اولين و مهمترين موضوعى كه مطرح كردند، اسرائيل بود كه به همراه شاه، اساس گرفتارى ايران را تشكيل مى‏داد.همان، صص 4- 91، سخنرانى 13/3/1342. امام با تشبيه دستگاه حاكمه ايران به دستگاه جبار بنى اميه، شديدترين حمله خود را متوجه شخص شاه و حاميان خارجى وى كرد و شاه كه مصمم به برخورد قاطع بود، امام را دستگير و در تهران زندانى كرد. مردم در اعتراض به اين عمل شاه در قم و تهران و شهرهاى بزرگ دست‏به تظاهرات عظيمى در 15 خرداد 1342 زدند كه با عكس العمل شديد رژيم مواجه شد.در اين سركوب خشونت آميز و قتل عام بى‏رحمانه به اعتراف حاميان شاه، چندين هزار نفر كشته شدند. بارى روبين، پيشين، ص 95. كشتار وسيع مردم در واقع، آخرين ضرب شصت رژيم به مخالفان بود و از تصميم قاطعانه رژيم براى سركوبى هر نوع مخالفتى حكايت مى‏كرد. شاه با اينكه توانست‏با اين جنايت هولناك نهضتى را كه پايه‏هاى سلطنت را به لرزه انداخته بود، سركوب كند، ولى هيچ گاه مساله را تمام شده و خاتمه يافته ندانست و معتقد بود كه باز هم «بايد تصميم قاطع گرفت‏» تا كشور از دست نرود. رجبى، ص 219، به نقل از: مذاكرات هيات دولت پس از قيام 15 خرداد. از اين نظر، شاه هيچ شكى نداشت كه بايد كوچكترين مخالفت را با سنگين‏ترين عقوبت پاسخ دهد و اين نتيجه‏اى بود كه شاه به آن رسيده بود.بدين لحاظ، از ماههاى بعد از قيام 15 خرداد، رفتار رژيم نسبت‏به مخالفين و بخصوص علما و روحانيون، خشونت و شدت بيشترى يافت و بسيارى از علماء، وعاظ و شخصيتهاى علمى، سياسى و اجتماعى، بازداشت‏شدند و حتى جمعى از تجار و كسبه و چهره‏هاى مبارز به اتهام تحريك در قيام 15 خرداد، در معرض اعدام قرار گرفتند و براى اولين بار شايعه محاكمه و اعدام امام قدس سره در كشور پخش شد. سيرى در زندگانى استاد مطهرى، ص 25، مقاله هاشمى رفسنجانى. تحت فشار مردم و علما، امام قدس سره پس از چند ماه از زندان آزاد شد كه رژيم با يك كار تبليغى و سياسى اين كار را كرد. در آستانه آزادى ايشان از زندان، روزنامه دولتى اطلاعات در سر مقاله خود با عنوان «اتحاد مقدس‏» ، مدعى شد كه با روحانيت تفاهم شده و در برنامه‏هاى اصلاحى، بين رژيم و روحانيت هيچ گونه اختلافى وجود ندارد. اطلاعات، 18 و 19 فروردين ماه 43، به نقل از: رجبى، پيشين، صص 229- 228. شاه با طرح اين مساله مى‏خواست امام قدس سره را از مبارزه منصرف كند، ولى امام پس از اطلاع از موضوع با اشاره به مطلب «روزنامه كثيف اطلاعات‏» با صراحت گفت: كدام انقلاب؟ كدام ملت؟ اين انقلاب مربوط به روحانيت و مردم است؟ آقايان كه در دانشگاه هستيد برسانيد به همه كه وحانيت‏با اين انقلاب موافق نيست. در بخش ديگرى از سخنان خود باز هم تكرار كردند كه: «خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد» . صحيفه نور، ج 1، ص 99، سخنرانى 23/1/1343. امام قدس سره پس از آزادى از زندان، رويه سرسختانه خود را در مخالفت‏با رژيم و نفوذ اسراييل در كشور ادامه داد و در ماجراى كاپيتولاسيون امريكا را هم آماج حمله خود قرار داد.حمله مستقيم به امريكا و قدرتهاى خارجى در شرايطى كه همه انقلابيون و مبارزين جهان سوم، تحت‏حمايت‏يك قدرت خارجى قرار مى‏گرفتند، يك كار حساب شده و شجاعانه بود كه راه نفوذ و اميد بيگانگان را در ميوه‏چينى انقلاب بست.سرانجام رژيم شاه، براى اينكه يكباره همه چيز را به تصور خود تمام كند، تصميم به تبعيد امام گرفت. اما اين دوره، دوره شكوفايى و بارورى انقلاب اسلامى است و امام خمينى تا قبل از تبعيد شدن در آبان ماه 1343، چند اقدام اساسى انجام داده بودند كه موجب تحرك و پويايى نهضت و تعمق انديشه انقلاب اسلامى، گرديد. ر.ك به: محمدى، پيشين، صص 100- 98. 1. با كشاندن مبارزه به كانون اصلى فعاليتهاى مذهبى، براى هميشه خط بطلانى بر ايده جدايى دين از سياست كشيد و سنت ديرينه حاكم بر حوزه را شكست. 2. با تحريم تقيه كه مانع مبارزه مستقيم و در عين حال دستاويز سازشكاران بود، مهمترين مانع را از سر راه برداشت. 3. با متوجه كردن لبه تيز حمله خود به كانون اصلى فساد (سلطنت و شخص شاه) به شيوه محافظه كارانه قبلى در مبارزه پايان داد. تداوم اين روند، در ساختن بنيادهاى انديشه انقلاب اسلامى نقش بسيار مهمى داشت و در واقع، تكوين جنبه سلبى مكتب فكرى انقلاب اسلامى بود. قبل از آن، حتى مبارزين مذهبى هم سعى مى‏كردند كه از حمله مستقيم به شاه و سلطنت‏خوددارى كرده، اطرافيان او را مورد حمله قرار دهند، ولى امام (قدس سره) با زير سؤال بردن شاه و سلطنت، محور مبارزه را به مت‏شخص شاه كشانيد و به ديگران هم جرات داد. 4. حمله مستقيم امام به امريكا و قدرتهاى خارجى، هرگونه محافظه‏كارى سياسى را مطرود كرد و راه نفوذ و اميد آنها را براى دزديدن نتايج مبارزه بست. بدين لحاظ، همان گونه كه كشتار 15 خرداد و قلع و قمع‏هاى بعد از آن حاكى از تصميم قاطع رژيم در سركوب مخالفين بود، مخالفان رژيم را نيز به اين نتيجه‏گيرى سوق داد كه شيوه مبارزه خود را تغيير دهند. زيبا كلام، پيشين، ص 225. در اين ميان، جريان فكرى اسلامى فقاهتى - ولايتى هم به ارزيابى جديدى دست‏يافت كه به مدد آن توانست انديشه انقلاب اسلامى را بسازد و اين همان چيزى است كه فرضيه ما را تشكيل مى‏دهد، يعنى حركت‏به سمت نفى سلطنت‏براى اولين بار در طول تاريخ قديم و جديد ايران، كسب قدرت و در نهايت تاسيس يك نظام سياسى جايگزين تحت عنوان «ولايت فقيه‏» . ( منبع:درآمدى بر مبانى فكرى انقلاب اسلامى، ص 268 ،نويسنده: محمد شفيعى‏فر)
porseman.org


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.