پرسش :
قيام پانزده خرداد چه تاثيري بر روند انقلاب اسلامي داشت؟
پاسخ :
يكى از مسايلى كه در اوايل دهه 1340 اتفاق افتاد و در ارزيابى گروههاى مبارز و مخالف رژيم، بخصوص جريان فكرى اسلام فقاهتى - ولايتى تاثير گذاشت، قيام 15 خرداد و سركوب بىرحمانه آن از سوى رژيم شاه بود.در طول تاريخ ايران، روحانيت همواره به عنوان حافظ احكام الهى در صحنه جامعه حضور داشته و دولتها نيز سعى مىكردهاند حرمتحضور و نفوذ آنها را نگه دارند و به طور علنى به اسلام تعرضى نكنند.در واقع، حضور و وجود روحانيتبه عنوان اولين و مهمترين گروه ذى نفوذ، براى شاه نيز پذيرفته شده بود و شاه هميشه سعى داشت كه خاطر آنها را بجويد و خود را طرفدار اسلام، مرجعيت و روحانيت معرفى كند. بدين لحاظ، براى حفظ ظاهر، هيچ تمايلى به برخورد مستقيم و خشونتآميز با روحانيت نداشت و بيشتر سعى مىكرد با جلب نظر و حمايت آنها، برنامههاى خود را جامه عمل بپوشاند.در جريان اصلاحات اجتماعى نيز كه يك طرح امريكايى بود، شاه اميدوار بود كه از حمايت روحانيتبرخوردار شود.به همين دليل بود كه بعد از رحلت آيت الله بروجردى، على رغم ميل باطنيش، امينى را براى جلب نظر روحانيت مخصوصا حضرت امام قدس سره به قم فرستاد.محمد حسن رجبى، پيشين، ص 184. در قضيه انجمنهاى ايالتى و ولايتى هم پس از چند تلگراف از امام قدس سره و ساير مراجع، دولت تسليم نظر علما شد و لايحه را رسما لغو كرد. با وجود اين، موج احياى اسلام كه از دهه 1330 شروع شده و به اوج خود رسيده بود، مايه نگرانى شاه بود و او نمىخواست (و حتى نمىتوانست) به روحانيت امتياز بدهد.از سوى ديگر، همان گونه كه ديديم، حضور و استقرار امام خمينى قدس سره در جايگاه مرجعيت، تحولى اساسى در برخورد روحانيتبا رژيم بوجود آورد و هر نوع محافظهكارى و پرهيز از سياست را در حوزهها منتفى ساخت.امام خمينى قدس سره كه در ملاقات با امينى به نصيحت و پند و اندرز اكتفا كرده بود، در جريان لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى موضع خود را شدت بخشيد و دولت علم را در تلگرافهاى خود حتىتهديد كردصحيفه نور، ج 1، ص 43، تلگراف امام به اسد الله علم، مورخ 15/8/1341. و با فشار افكار عمومى علما و روحانيت و مردم، هدف الغاى لايحه را تحقق بخشيد. پس از ختم غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى، امام لحن بيانيهها و سخنرانيهاى خود را تندتر كرد و در قضيه مربوط به تصويبنامه ملى و رفراندم عمومى (بهمن 1341)، طى پيامى كه به ملت ايران فرستاد، از تجاوز دستگاه حاكمه به احكام مقدس اسلام و قرآن، و قصد دولتبراى نابودى اسلام و روحانيت پرده برداشت و ضمن «اعلام خطر نسبتبه دستگاه جابره» ، دولت را استيضاح كرد و به طور صريح نوشت: من چاره در اين مىبينم كه اين دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسى كنار برود و دولتى كه پاىبند به احكام اسلام و غمخوار ملت ايران باشد بيايد.صحيفه نور، ج 1، صص 54- 53، پيام اسفند 1341. پس از اين موضعگيرى قاطع و روشن امام خمينى قدس سره، براى اولين بار يك اعلاميه مشترك از سوى نه تن از مراجع تقليد و آيات عظام حوزه علميه قم در محكوميت تصويب نامه صادر شد همان، صص 58- 55، اسفند 1341. و مخالفت ملتبا آن اعلام گرديد.پس از آن امام قدس سره مستقيما مردم و روحانيت را به مقاومت در برابر سر نيزههاى زنگ زده و پوسيده و مقابله رو در رو با رژيم فرا خواندهمان، ص 59، سخنرانى مورخ 7/12/1341. و از علما خواست كه عيد نوروز 1342 را به عنوان مبارزه منفى عليه رژيم، تحريم كنند.همان، ص 61، پيام 22/12/1341. مجموعه برخوردهاى امام و روحانيتبا رژيم از رحلت آية الله بروجردى تا اوايل سال 1342، رژيم شاه را به اين نتيجه قطعى رساند كه نبايد هيچ اميدى به مصالحه و سازش با امام داشته باشد.بدين لحاظ، شاه كم كم ماهيت اصلى خود را آشكار كرد و به گستاخى عليه مذهب و روحانيت پرداخت و آنها را مرتجع، «صد برابر خائنتر از حزب توده» ، و همدست كمونيستها معرفى كرد. <.1341/11/4 goك× ,ظآ ok وdz يغcpـiv ,263 -264 ¦¤ ,1 u ,فى،ىj ,يغddقo.7 امريكايىها نيز رفراندوم انقلاب سفيد شاه را يك انقلاب بزرگ اجتماعى قلمداد كردند كه «مرتجعين و محافظهكاران و سنتگرايان» ، را ازصحنه بيرون رانده و شاه را مستقيما در ارتباط با مردم قرار داده است. بارى روبين، پيشين، ص 96. شاه با اين ارزيابى جديد، اولين ضرب شصتخود را به روحانيت نشان داد و در دوم فروردين ماه 1342 (مصادف با شهادت امام صادق عليه السلام) فاجعه كشتار فيضيه را به وجود آوردر.ك به: روحانى، پيشين، ج 1، صص 349- 337. و طرفدارى ظاهرى خود را از ديانت و روحانيت قطع كرد.امام قدس سره پس از اين فاجعه عظيم، رژيم را (بدتر از مغول) توصيف كرد و مبارزه را يك گام اساسى ديگر پيش برد.صحيفه نور، ج 1، صص 74- 65، سخنرانى و پيام، 10 و 13/1/1342. اين بار امام قدس سره، مخاطب اصلى خود را شاه، امريكا و اسرائيل دانست و در اعلاميه و سخنرانيهاى خود آنها را مستقيما مورد حمله قرار داد و بدين ترتيب، بر خلاف همه سياستمداران و مبارزان سياسى، شاه و دربار را عامل اصلى مشكلات معرفى كرد. رجبى، پيشين، 262. امام خمينى قدس سره پس از فاجعه فيضيه، ضمن حمله مستقيم به شاه، تقيه را كه مانع مبارزه مستقيم و در عين حال دست آويز سازشكاران بود، حرام كرد و راه مبارزه را گشود: ...شاه دوستى يعنى غارتگرى، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، تجاوز به مراكز علم و دانش; شاه دوستى يعنى ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههاى اسلام، محو آثار اسلاميت; شاه دوستى يعنى تجاوز به احكام اسلام و تبديل احكام قرآن كريم; شاهدوستى يعنى كوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت.حضرات آقايان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با اين احتمال، تقيه حرام است و اظهار حقايق واجب «ولو بلغ ما بلغ» .صحيفه نور، ج 1، ص 74، پيام به علماى تهران در مورخ 13/1/1342. امام در پيام خود به علماى تهران پس از فاجعه فيضيه، ضمن استيضاح دولت علم از طرف ملت ايران، به طور صريح به دولت اعلام كرد كه «من اكنون قلب خود را براى سرنيزههاى مامورين شما حاضر كردم ولى قبول زورگوييها، و خضوع در مقابل جبارهاى شما حاضر نخواهم كرد» . همان. اين در واقع اعلام مبارزه رو در رو با رژيم بود و امام در جواب تلگراف آيت الله حكيم كه از ايشان خواسته بود به نجف مهاجرت كند، نوشت: با هجرت مراجع و علما از قم به نجف، مركز بزرگ تشيع به دامن كفر و زندقه خواهد افتادو بدين لحاظ «ما عجالتا در اين آتش سوزان به سر برده و با خطرهاى جانى صبر نموده، از حقوق اسلام و مسلمين و از حريم قرآن و استقلال مملكت اسلام دفاع مىكنيم» . همان، ص 78، تلگراف مورخ 23/1/1342. بر همين اساس، امام خمينى در پيامهاى خود بعد از فاجعه فيضيه، همواره به شاه، اسرائيل و امريكا حمله مىكرد و در آستانه محرم سال 1383 (خرداد 1342) در پيام خود به وعاظ و گويندگان دينى و هياتهاى مذهبى، وظايف تبليغى آنها را كاملا مشخص كرد و تصريح نمود كه بايد «مظالم و اعمال خلاف انسانى و ضد دينى» دستگاه حاكمه جابر را بيان و مخصوصا خطر اسرائيل را به مردم گوشزد كنند.صحيفه نور، ج 1، صص 90- 89. در بياناتى هم كه خود ايشان در عصر عاشورا داشتند، اولين و مهمترين موضوعى كه مطرح كردند، اسرائيل بود كه به همراه شاه، اساس گرفتارى ايران را تشكيل مىداد.همان، صص 4- 91، سخنرانى 13/3/1342. امام با تشبيه دستگاه حاكمه ايران به دستگاه جبار بنى اميه، شديدترين حمله خود را متوجه شخص شاه و حاميان خارجى وى كرد و شاه كه مصمم به برخورد قاطع بود، امام را دستگير و در تهران زندانى كرد. مردم در اعتراض به اين عمل شاه در قم و تهران و شهرهاى بزرگ دستبه تظاهرات عظيمى در 15 خرداد 1342 زدند كه با عكس العمل شديد رژيم مواجه شد.در اين سركوب خشونت آميز و قتل عام بىرحمانه به اعتراف حاميان شاه، چندين هزار نفر كشته شدند. بارى روبين، پيشين، ص 95. كشتار وسيع مردم در واقع، آخرين ضرب شصت رژيم به مخالفان بود و از تصميم قاطعانه رژيم براى سركوبى هر نوع مخالفتى حكايت مىكرد. شاه با اينكه توانستبا اين جنايت هولناك نهضتى را كه پايههاى سلطنت را به لرزه انداخته بود، سركوب كند، ولى هيچ گاه مساله را تمام شده و خاتمه يافته ندانست و معتقد بود كه باز هم «بايد تصميم قاطع گرفت» تا كشور از دست نرود. رجبى، ص 219، به نقل از: مذاكرات هيات دولت پس از قيام 15 خرداد. از اين نظر، شاه هيچ شكى نداشت كه بايد كوچكترين مخالفت را با سنگينترين عقوبت پاسخ دهد و اين نتيجهاى بود كه شاه به آن رسيده بود.بدين لحاظ، از ماههاى بعد از قيام 15 خرداد، رفتار رژيم نسبتبه مخالفين و بخصوص علما و روحانيون، خشونت و شدت بيشترى يافت و بسيارى از علماء، وعاظ و شخصيتهاى علمى، سياسى و اجتماعى، بازداشتشدند و حتى جمعى از تجار و كسبه و چهرههاى مبارز به اتهام تحريك در قيام 15 خرداد، در معرض اعدام قرار گرفتند و براى اولين بار شايعه محاكمه و اعدام امام قدس سره در كشور پخش شد. سيرى در زندگانى استاد مطهرى، ص 25، مقاله هاشمى رفسنجانى. تحت فشار مردم و علما، امام قدس سره پس از چند ماه از زندان آزاد شد كه رژيم با يك كار تبليغى و سياسى اين كار را كرد. در آستانه آزادى ايشان از زندان، روزنامه دولتى اطلاعات در سر مقاله خود با عنوان «اتحاد مقدس» ، مدعى شد كه با روحانيت تفاهم شده و در برنامههاى اصلاحى، بين رژيم و روحانيت هيچ گونه اختلافى وجود ندارد. اطلاعات، 18 و 19 فروردين ماه 43، به نقل از: رجبى، پيشين، صص 229- 228. شاه با طرح اين مساله مىخواست امام قدس سره را از مبارزه منصرف كند، ولى امام پس از اطلاع از موضوع با اشاره به مطلب «روزنامه كثيف اطلاعات» با صراحت گفت: كدام انقلاب؟ كدام ملت؟ اين انقلاب مربوط به روحانيت و مردم است؟ آقايان كه در دانشگاه هستيد برسانيد به همه كه وحانيتبا اين انقلاب موافق نيست. در بخش ديگرى از سخنان خود باز هم تكرار كردند كه: «خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد» . صحيفه نور، ج 1، ص 99، سخنرانى 23/1/1343. امام قدس سره پس از آزادى از زندان، رويه سرسختانه خود را در مخالفتبا رژيم و نفوذ اسراييل در كشور ادامه داد و در ماجراى كاپيتولاسيون امريكا را هم آماج حمله خود قرار داد.حمله مستقيم به امريكا و قدرتهاى خارجى در شرايطى كه همه انقلابيون و مبارزين جهان سوم، تحتحمايتيك قدرت خارجى قرار مىگرفتند، يك كار حساب شده و شجاعانه بود كه راه نفوذ و اميد بيگانگان را در ميوهچينى انقلاب بست.سرانجام رژيم شاه، براى اينكه يكباره همه چيز را به تصور خود تمام كند، تصميم به تبعيد امام گرفت. اما اين دوره، دوره شكوفايى و بارورى انقلاب اسلامى است و امام خمينى تا قبل از تبعيد شدن در آبان ماه 1343، چند اقدام اساسى انجام داده بودند كه موجب تحرك و پويايى نهضت و تعمق انديشه انقلاب اسلامى، گرديد. ر.ك به: محمدى، پيشين، صص 100- 98. 1. با كشاندن مبارزه به كانون اصلى فعاليتهاى مذهبى، براى هميشه خط بطلانى بر ايده جدايى دين از سياست كشيد و سنت ديرينه حاكم بر حوزه را شكست. 2. با تحريم تقيه كه مانع مبارزه مستقيم و در عين حال دستاويز سازشكاران بود، مهمترين مانع را از سر راه برداشت. 3. با متوجه كردن لبه تيز حمله خود به كانون اصلى فساد (سلطنت و شخص شاه) به شيوه محافظه كارانه قبلى در مبارزه پايان داد. تداوم اين روند، در ساختن بنيادهاى انديشه انقلاب اسلامى نقش بسيار مهمى داشت و در واقع، تكوين جنبه سلبى مكتب فكرى انقلاب اسلامى بود. قبل از آن، حتى مبارزين مذهبى هم سعى مىكردند كه از حمله مستقيم به شاه و سلطنتخوددارى كرده، اطرافيان او را مورد حمله قرار دهند، ولى امام (قدس سره) با زير سؤال بردن شاه و سلطنت، محور مبارزه را به متشخص شاه كشانيد و به ديگران هم جرات داد. 4. حمله مستقيم امام به امريكا و قدرتهاى خارجى، هرگونه محافظهكارى سياسى را مطرود كرد و راه نفوذ و اميد آنها را براى دزديدن نتايج مبارزه بست. بدين لحاظ، همان گونه كه كشتار 15 خرداد و قلع و قمعهاى بعد از آن حاكى از تصميم قاطع رژيم در سركوب مخالفين بود، مخالفان رژيم را نيز به اين نتيجهگيرى سوق داد كه شيوه مبارزه خود را تغيير دهند. زيبا كلام، پيشين، ص 225. در اين ميان، جريان فكرى اسلامى فقاهتى - ولايتى هم به ارزيابى جديدى دستيافت كه به مدد آن توانست انديشه انقلاب اسلامى را بسازد و اين همان چيزى است كه فرضيه ما را تشكيل مىدهد، يعنى حركتبه سمت نفى سلطنتبراى اولين بار در طول تاريخ قديم و جديد ايران، كسب قدرت و در نهايت تاسيس يك نظام سياسى جايگزين تحت عنوان «ولايت فقيه» . ( منبع:درآمدى بر مبانى فكرى انقلاب اسلامى، ص 268 ،نويسنده: محمد شفيعىفر)
porseman.org
يكى از مسايلى كه در اوايل دهه 1340 اتفاق افتاد و در ارزيابى گروههاى مبارز و مخالف رژيم، بخصوص جريان فكرى اسلام فقاهتى - ولايتى تاثير گذاشت، قيام 15 خرداد و سركوب بىرحمانه آن از سوى رژيم شاه بود.در طول تاريخ ايران، روحانيت همواره به عنوان حافظ احكام الهى در صحنه جامعه حضور داشته و دولتها نيز سعى مىكردهاند حرمتحضور و نفوذ آنها را نگه دارند و به طور علنى به اسلام تعرضى نكنند.در واقع، حضور و وجود روحانيتبه عنوان اولين و مهمترين گروه ذى نفوذ، براى شاه نيز پذيرفته شده بود و شاه هميشه سعى داشت كه خاطر آنها را بجويد و خود را طرفدار اسلام، مرجعيت و روحانيت معرفى كند. بدين لحاظ، براى حفظ ظاهر، هيچ تمايلى به برخورد مستقيم و خشونتآميز با روحانيت نداشت و بيشتر سعى مىكرد با جلب نظر و حمايت آنها، برنامههاى خود را جامه عمل بپوشاند.در جريان اصلاحات اجتماعى نيز كه يك طرح امريكايى بود، شاه اميدوار بود كه از حمايت روحانيتبرخوردار شود.به همين دليل بود كه بعد از رحلت آيت الله بروجردى، على رغم ميل باطنيش، امينى را براى جلب نظر روحانيت مخصوصا حضرت امام قدس سره به قم فرستاد.محمد حسن رجبى، پيشين، ص 184. در قضيه انجمنهاى ايالتى و ولايتى هم پس از چند تلگراف از امام قدس سره و ساير مراجع، دولت تسليم نظر علما شد و لايحه را رسما لغو كرد. با وجود اين، موج احياى اسلام كه از دهه 1330 شروع شده و به اوج خود رسيده بود، مايه نگرانى شاه بود و او نمىخواست (و حتى نمىتوانست) به روحانيت امتياز بدهد.از سوى ديگر، همان گونه كه ديديم، حضور و استقرار امام خمينى قدس سره در جايگاه مرجعيت، تحولى اساسى در برخورد روحانيتبا رژيم بوجود آورد و هر نوع محافظهكارى و پرهيز از سياست را در حوزهها منتفى ساخت.امام خمينى قدس سره كه در ملاقات با امينى به نصيحت و پند و اندرز اكتفا كرده بود، در جريان لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى موضع خود را شدت بخشيد و دولت علم را در تلگرافهاى خود حتىتهديد كردصحيفه نور، ج 1، ص 43، تلگراف امام به اسد الله علم، مورخ 15/8/1341. و با فشار افكار عمومى علما و روحانيت و مردم، هدف الغاى لايحه را تحقق بخشيد. پس از ختم غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى، امام لحن بيانيهها و سخنرانيهاى خود را تندتر كرد و در قضيه مربوط به تصويبنامه ملى و رفراندم عمومى (بهمن 1341)، طى پيامى كه به ملت ايران فرستاد، از تجاوز دستگاه حاكمه به احكام مقدس اسلام و قرآن، و قصد دولتبراى نابودى اسلام و روحانيت پرده برداشت و ضمن «اعلام خطر نسبتبه دستگاه جابره» ، دولت را استيضاح كرد و به طور صريح نوشت: من چاره در اين مىبينم كه اين دولت مستبد به جرم تخلف از احكام اسلام و تجاوز به قانون اساسى كنار برود و دولتى كه پاىبند به احكام اسلام و غمخوار ملت ايران باشد بيايد.صحيفه نور، ج 1، صص 54- 53، پيام اسفند 1341. پس از اين موضعگيرى قاطع و روشن امام خمينى قدس سره، براى اولين بار يك اعلاميه مشترك از سوى نه تن از مراجع تقليد و آيات عظام حوزه علميه قم در محكوميت تصويب نامه صادر شد همان، صص 58- 55، اسفند 1341. و مخالفت ملتبا آن اعلام گرديد.پس از آن امام قدس سره مستقيما مردم و روحانيت را به مقاومت در برابر سر نيزههاى زنگ زده و پوسيده و مقابله رو در رو با رژيم فرا خواندهمان، ص 59، سخنرانى مورخ 7/12/1341. و از علما خواست كه عيد نوروز 1342 را به عنوان مبارزه منفى عليه رژيم، تحريم كنند.همان، ص 61، پيام 22/12/1341. مجموعه برخوردهاى امام و روحانيتبا رژيم از رحلت آية الله بروجردى تا اوايل سال 1342، رژيم شاه را به اين نتيجه قطعى رساند كه نبايد هيچ اميدى به مصالحه و سازش با امام داشته باشد.بدين لحاظ، شاه كم كم ماهيت اصلى خود را آشكار كرد و به گستاخى عليه مذهب و روحانيت پرداخت و آنها را مرتجع، «صد برابر خائنتر از حزب توده» ، و همدست كمونيستها معرفى كرد. <.1341/11/4 goك× ,ظآ ok وdz يغcpـiv ,263 -264 ¦¤ ,1 u ,فى،ىj ,يغddقo.7 امريكايىها نيز رفراندوم انقلاب سفيد شاه را يك انقلاب بزرگ اجتماعى قلمداد كردند كه «مرتجعين و محافظهكاران و سنتگرايان» ، را ازصحنه بيرون رانده و شاه را مستقيما در ارتباط با مردم قرار داده است. بارى روبين، پيشين، ص 96. شاه با اين ارزيابى جديد، اولين ضرب شصتخود را به روحانيت نشان داد و در دوم فروردين ماه 1342 (مصادف با شهادت امام صادق عليه السلام) فاجعه كشتار فيضيه را به وجود آوردر.ك به: روحانى، پيشين، ج 1، صص 349- 337. و طرفدارى ظاهرى خود را از ديانت و روحانيت قطع كرد.امام قدس سره پس از اين فاجعه عظيم، رژيم را (بدتر از مغول) توصيف كرد و مبارزه را يك گام اساسى ديگر پيش برد.صحيفه نور، ج 1، صص 74- 65، سخنرانى و پيام، 10 و 13/1/1342. اين بار امام قدس سره، مخاطب اصلى خود را شاه، امريكا و اسرائيل دانست و در اعلاميه و سخنرانيهاى خود آنها را مستقيما مورد حمله قرار داد و بدين ترتيب، بر خلاف همه سياستمداران و مبارزان سياسى، شاه و دربار را عامل اصلى مشكلات معرفى كرد. رجبى، پيشين، 262. امام خمينى قدس سره پس از فاجعه فيضيه، ضمن حمله مستقيم به شاه، تقيه را كه مانع مبارزه مستقيم و در عين حال دست آويز سازشكاران بود، حرام كرد و راه مبارزه را گشود: ...شاه دوستى يعنى غارتگرى، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، تجاوز به مراكز علم و دانش; شاه دوستى يعنى ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههاى اسلام، محو آثار اسلاميت; شاه دوستى يعنى تجاوز به احكام اسلام و تبديل احكام قرآن كريم; شاهدوستى يعنى كوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت.حضرات آقايان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با اين احتمال، تقيه حرام است و اظهار حقايق واجب «ولو بلغ ما بلغ» .صحيفه نور، ج 1، ص 74، پيام به علماى تهران در مورخ 13/1/1342. امام در پيام خود به علماى تهران پس از فاجعه فيضيه، ضمن استيضاح دولت علم از طرف ملت ايران، به طور صريح به دولت اعلام كرد كه «من اكنون قلب خود را براى سرنيزههاى مامورين شما حاضر كردم ولى قبول زورگوييها، و خضوع در مقابل جبارهاى شما حاضر نخواهم كرد» . همان. اين در واقع اعلام مبارزه رو در رو با رژيم بود و امام در جواب تلگراف آيت الله حكيم كه از ايشان خواسته بود به نجف مهاجرت كند، نوشت: با هجرت مراجع و علما از قم به نجف، مركز بزرگ تشيع به دامن كفر و زندقه خواهد افتادو بدين لحاظ «ما عجالتا در اين آتش سوزان به سر برده و با خطرهاى جانى صبر نموده، از حقوق اسلام و مسلمين و از حريم قرآن و استقلال مملكت اسلام دفاع مىكنيم» . همان، ص 78، تلگراف مورخ 23/1/1342. بر همين اساس، امام خمينى در پيامهاى خود بعد از فاجعه فيضيه، همواره به شاه، اسرائيل و امريكا حمله مىكرد و در آستانه محرم سال 1383 (خرداد 1342) در پيام خود به وعاظ و گويندگان دينى و هياتهاى مذهبى، وظايف تبليغى آنها را كاملا مشخص كرد و تصريح نمود كه بايد «مظالم و اعمال خلاف انسانى و ضد دينى» دستگاه حاكمه جابر را بيان و مخصوصا خطر اسرائيل را به مردم گوشزد كنند.صحيفه نور، ج 1، صص 90- 89. در بياناتى هم كه خود ايشان در عصر عاشورا داشتند، اولين و مهمترين موضوعى كه مطرح كردند، اسرائيل بود كه به همراه شاه، اساس گرفتارى ايران را تشكيل مىداد.همان، صص 4- 91، سخنرانى 13/3/1342. امام با تشبيه دستگاه حاكمه ايران به دستگاه جبار بنى اميه، شديدترين حمله خود را متوجه شخص شاه و حاميان خارجى وى كرد و شاه كه مصمم به برخورد قاطع بود، امام را دستگير و در تهران زندانى كرد. مردم در اعتراض به اين عمل شاه در قم و تهران و شهرهاى بزرگ دستبه تظاهرات عظيمى در 15 خرداد 1342 زدند كه با عكس العمل شديد رژيم مواجه شد.در اين سركوب خشونت آميز و قتل عام بىرحمانه به اعتراف حاميان شاه، چندين هزار نفر كشته شدند. بارى روبين، پيشين، ص 95. كشتار وسيع مردم در واقع، آخرين ضرب شصت رژيم به مخالفان بود و از تصميم قاطعانه رژيم براى سركوبى هر نوع مخالفتى حكايت مىكرد. شاه با اينكه توانستبا اين جنايت هولناك نهضتى را كه پايههاى سلطنت را به لرزه انداخته بود، سركوب كند، ولى هيچ گاه مساله را تمام شده و خاتمه يافته ندانست و معتقد بود كه باز هم «بايد تصميم قاطع گرفت» تا كشور از دست نرود. رجبى، ص 219، به نقل از: مذاكرات هيات دولت پس از قيام 15 خرداد. از اين نظر، شاه هيچ شكى نداشت كه بايد كوچكترين مخالفت را با سنگينترين عقوبت پاسخ دهد و اين نتيجهاى بود كه شاه به آن رسيده بود.بدين لحاظ، از ماههاى بعد از قيام 15 خرداد، رفتار رژيم نسبتبه مخالفين و بخصوص علما و روحانيون، خشونت و شدت بيشترى يافت و بسيارى از علماء، وعاظ و شخصيتهاى علمى، سياسى و اجتماعى، بازداشتشدند و حتى جمعى از تجار و كسبه و چهرههاى مبارز به اتهام تحريك در قيام 15 خرداد، در معرض اعدام قرار گرفتند و براى اولين بار شايعه محاكمه و اعدام امام قدس سره در كشور پخش شد. سيرى در زندگانى استاد مطهرى، ص 25، مقاله هاشمى رفسنجانى. تحت فشار مردم و علما، امام قدس سره پس از چند ماه از زندان آزاد شد كه رژيم با يك كار تبليغى و سياسى اين كار را كرد. در آستانه آزادى ايشان از زندان، روزنامه دولتى اطلاعات در سر مقاله خود با عنوان «اتحاد مقدس» ، مدعى شد كه با روحانيت تفاهم شده و در برنامههاى اصلاحى، بين رژيم و روحانيت هيچ گونه اختلافى وجود ندارد. اطلاعات، 18 و 19 فروردين ماه 43، به نقل از: رجبى، پيشين، صص 229- 228. شاه با طرح اين مساله مىخواست امام قدس سره را از مبارزه منصرف كند، ولى امام پس از اطلاع از موضوع با اشاره به مطلب «روزنامه كثيف اطلاعات» با صراحت گفت: كدام انقلاب؟ كدام ملت؟ اين انقلاب مربوط به روحانيت و مردم است؟ آقايان كه در دانشگاه هستيد برسانيد به همه كه وحانيتبا اين انقلاب موافق نيست. در بخش ديگرى از سخنان خود باز هم تكرار كردند كه: «خمينى را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد كرد» . صحيفه نور، ج 1، ص 99، سخنرانى 23/1/1343. امام قدس سره پس از آزادى از زندان، رويه سرسختانه خود را در مخالفتبا رژيم و نفوذ اسراييل در كشور ادامه داد و در ماجراى كاپيتولاسيون امريكا را هم آماج حمله خود قرار داد.حمله مستقيم به امريكا و قدرتهاى خارجى در شرايطى كه همه انقلابيون و مبارزين جهان سوم، تحتحمايتيك قدرت خارجى قرار مىگرفتند، يك كار حساب شده و شجاعانه بود كه راه نفوذ و اميد بيگانگان را در ميوهچينى انقلاب بست.سرانجام رژيم شاه، براى اينكه يكباره همه چيز را به تصور خود تمام كند، تصميم به تبعيد امام گرفت. اما اين دوره، دوره شكوفايى و بارورى انقلاب اسلامى است و امام خمينى تا قبل از تبعيد شدن در آبان ماه 1343، چند اقدام اساسى انجام داده بودند كه موجب تحرك و پويايى نهضت و تعمق انديشه انقلاب اسلامى، گرديد. ر.ك به: محمدى، پيشين، صص 100- 98. 1. با كشاندن مبارزه به كانون اصلى فعاليتهاى مذهبى، براى هميشه خط بطلانى بر ايده جدايى دين از سياست كشيد و سنت ديرينه حاكم بر حوزه را شكست. 2. با تحريم تقيه كه مانع مبارزه مستقيم و در عين حال دستاويز سازشكاران بود، مهمترين مانع را از سر راه برداشت. 3. با متوجه كردن لبه تيز حمله خود به كانون اصلى فساد (سلطنت و شخص شاه) به شيوه محافظه كارانه قبلى در مبارزه پايان داد. تداوم اين روند، در ساختن بنيادهاى انديشه انقلاب اسلامى نقش بسيار مهمى داشت و در واقع، تكوين جنبه سلبى مكتب فكرى انقلاب اسلامى بود. قبل از آن، حتى مبارزين مذهبى هم سعى مىكردند كه از حمله مستقيم به شاه و سلطنتخوددارى كرده، اطرافيان او را مورد حمله قرار دهند، ولى امام (قدس سره) با زير سؤال بردن شاه و سلطنت، محور مبارزه را به متشخص شاه كشانيد و به ديگران هم جرات داد. 4. حمله مستقيم امام به امريكا و قدرتهاى خارجى، هرگونه محافظهكارى سياسى را مطرود كرد و راه نفوذ و اميد آنها را براى دزديدن نتايج مبارزه بست. بدين لحاظ، همان گونه كه كشتار 15 خرداد و قلع و قمعهاى بعد از آن حاكى از تصميم قاطع رژيم در سركوب مخالفين بود، مخالفان رژيم را نيز به اين نتيجهگيرى سوق داد كه شيوه مبارزه خود را تغيير دهند. زيبا كلام، پيشين، ص 225. در اين ميان، جريان فكرى اسلامى فقاهتى - ولايتى هم به ارزيابى جديدى دستيافت كه به مدد آن توانست انديشه انقلاب اسلامى را بسازد و اين همان چيزى است كه فرضيه ما را تشكيل مىدهد، يعنى حركتبه سمت نفى سلطنتبراى اولين بار در طول تاريخ قديم و جديد ايران، كسب قدرت و در نهايت تاسيس يك نظام سياسى جايگزين تحت عنوان «ولايت فقيه» . ( منبع:درآمدى بر مبانى فكرى انقلاب اسلامى، ص 268 ،نويسنده: محمد شفيعىفر)
porseman.org