سه‌شنبه، 30 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

سوال من درباره خود شناسي است كه خود شناسي زمينه خدا شناسي است من به دنبال يك گمشده مي گردم نمي دانم چيست و در كجا واقع شده است خود را گم كرده ام و در زندگي دچار سر درگمي شده ام؟


پاسخ :
خودشناسى نياز به زمان دارد و تدريجى است. همه افرادى كه شما ديده يا شنيده‏ايد، كه خود را شناخته وساخته‏اند، بعد از مدتها زحمت و جهاد با نفس بوده است. قدم اول در اين راه، فكر صحيح است، در اين كه از كجاآمده و براى چه آمده و عاقبت به كجا مى‏رويد، اگر فهميديد انسان با ساير موجودات فرق مى‏كند و به تعبير قرآن رها ويله آفريده نشده، براى رسيدن به كمال و وصول به لقاى خدا تلاش خواهيد كرد.
براى شروع سير كمالى بهترين راه پيروى از انبياء است. لذا سعى كنيد در مرحله اول واجبات را آن طور كه خدا گفته است، انجام دهيد؛ مثلاً نمازهاى واجب را اول وقت و با خضوع و خشوع و حتى‏المقدور با جماعت بخوانيد. درمرحله دوم ا ز كارهاى حرام، غيبت، دروغ، حرف‏هاى لغو و جلسات گناه پرهيز كنيد. هميشه با وضو بوده و قرآن بخوانيد و در آن تدبّر نماييد و در صورت امكان از نمازهاى نافله مخصوصاً نماز شب غافل نشويد تا نورانيت پيداكنيد. آن وقت است كه حالت اطمينان به سراغ شما مى‏آيد.
از كتاب‏هايى كه در زمينه شناخت نوشته شده، مثل كتاب «شناخت» و «انسان كامل»، شهيد مطهرى(ره) كمك بگيريد.
براى شناخت افراد و انسان‏هاى ديگر، هر وقت فلسفه وجود خود را فهميديد و خداشناسى شما پيشرفت كرد، متوجه مى‏شويد هيچ انسانى بدون هدف آفريده نشده و خداوند قادرِ عالمِ حكيم، همه وسائل تكامل را در اختيارانسان‏ها قرار داده و راه را به خوبى به آنها معرفى كرده است و هيچ نقطه ابهامى در كار نيست. اين ما هستيم كه در اثرعدم شناخت و يا بيراهه رفتن به بن‏بست مى‏رسيم. اگر مشاهده مى‏كنيد افرادى در آخر عمر دچار كم‏هوشى وكم‏حواسى مى‏شوند، در اثر عملكرد ناصحيح خودشان است و مقدارى هم طبيعى است، چون دنيا محل فنا و همه چيز آن رو به فرسودگى است. بدن انسان مثل ماشينى كه بعد از چند سال كار دچار فرسودگى مى‏شود، توانايى‏هاى خود را از دست مى‏دهد و اين براى آن است كه هيچ گاه مغرور نشود و فكر نكند قدرت و هوش و استعداد او هميشه باقى خواهد ماند.
خودشناسى ارزشمندترين شناخت‏ها و رساننده به خداشناسى است. در روايت از اميرالمومنين(عليه السلام) است: «معرفه النفس انفع المعارف» اكنون در اين زمينه به دو نوع مطالعه نياز است:
الف) مطالعه علمى: درباره خودشناسى نوعى و به تعبير ديگر «انسان شناسى» (اومانولوژى) است. بهترين سخن دراين رابطه را در قرآن مجيد و سپس در كلمات و احاديث پيشوايان مكتب مى‏توان يافت. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه ر.ك:
1) انسان و ايمان شهيد مطهرى
2) انسان در قرآن شهيد مطهرى
3) خودشناسى براى خداشناسى محمد تقى مصباح يزدى
4) جامع السعادات ملا مهدى نراقى
5) محاسبه النفس سيد بن طاووس
ب ) مطالعه عينى: يعنى تفكرو تامل در وجود خويشتن شناخت معايب و محاسبه نفس خويش. يقيناً هر چه آدمى بيشتر در خود فرو رود و به اخلاق و كردار خود بينديشد بيشتر خود را خواهد شناخت. در اين رابطه انسان چون طبيبى حاذق بايد بيمارى‏هاى نفس خويش را دريابد و با مهارت و جديت به درمان آن بپردازد. اين گونه خودشناسى اساسى‏ترين ركن خودسازى و عروج به مقامات بلند معنوى است. زيرا كسى كه فاقد آن باشد عمرى را در غفلت وبى‏خبرى سپرى خواهد كرد و چه بسا عمرى با ملكات رذيله زندگى كند وبه سراى آخرت بشتابد بدون آن كه ره توشه‏اى به همراه داشته باشد. در اين رابطه كتاب‏هاى اخلاقى تا حدود زيادى مى‏تواند راهنماى انسان باشد. ر . ك :
1) چهل حديث امام خمينى
2) المراقبات ميرزا جواد ملكى تبريزى
3) پرواز در ملكوت امام
www.morsalat.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.